بصیرت:در جریان مذاکراتی که دوم تیرماه میان دکتر علی لاریجانی و محمد البرادعی در وین انجام شد، توافقی برای رسیدن به چارچوبی جامع برای پاسخ به مسائل باقی مانده میان ایران و آژانس انجام شد که بر اساس آن قرار شد معاونان دو طرف، ظرف مدت 60 روز مدالیته ای را برای این منظور تدوین و طراحی نمایند. با تدوین «طرح اقدام» و انجام سه دور مذاکره در وین و تهران که از 20 تیر ماه آغاز و تا اواخر مرداد ماه ادامه یافت، نتیجه و جمع بندی نهایی مذاکرات در اختیار محمد البرادعی قرار گرفت تا گزارش خود را برای نشست فصلی شورای حکام در 10 سپتامبر (19 شهریور) آماده و ارائه نماید. ¤ پایان بحران عدم اعتماد روز پنج شنبه (8 شهریور) گزارش البرادعی منتشر گردید. گزارشی که به اعتقاد برخی تحلیل گران، یکی از مثبت ترین گزارش های مدیرکل آژانس درباره فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران طی چهار و نیم سال گذشته بوده است. نقاط مثبت این گزارش عبارتند از: - بندB گزارش تصریح می کند: آژانس اعلام می نماید بررسی ها، نظارت ها و اطلاعات به دست آمده درباره سلول های داغ در راکتور تحقیقاتی تهران و فرایند کار در راکتور آب سنگین اراک نشان می دهد که هیچ نشانه ای از انحراف در دو موضوع «بازفراوری» و «پلوتونیوم» در فعالیت های هسته ای ایران وجود ندارد. - در گزارش آمده است، ایران به گونه ای چشمگیر از خود همکاری نشان داده و با آژانس به توافق رسیده است. - البرادعی همچنین تصریح می نماید در قالب طرح اقدام، مقرر گردید ایران به 5 موضوع و ابهام آژانس درباره «بازفراوری اورانیوم غنی شده»، «پلوتونیوم»، «سانتریفیوژهای پی یک و پی دو»، «پروژه نمک سبز و نیمکره فلزی» و «معدن گچین» توضیحاتی را ارائه نماید که با گزارش شفاف ایران و بازرسی ها و راستی آزمایی های اطلاعات ارائه شده، هیچ انحرافی در دو موضوع بازفراوری و پلوتونیوم مشاهده نگردید. - البرادعی در گزارش خود همچنین تصریح می کند: در پیوست گزارش ارائه شده، متن موافقت نامه ایران با آژانس بر سر تعیین برنامه کاری جهت پاسخ به مسائل باقی مانده به عنوان ضمیمه الصاق گردیده است که این توافقنامه، گامی بسیار مهم جهت یافتن پاسخ برای مسائل و سوالات باقی مانده می باشد. در تحلیل کلی گزارش البرادعی می توان ادعا کرد این گزارش «بحران عدم اعتماد به فعالیت های هسته ای ایران» را متوقف نموده و مسیر جدیدی را برای همکاری های دوباره ایران و آژانس گشوده است. ¤ سنت همیشگی البرادعی در عین حال، گزارش البرادعی دارای نقاط ضعف و ابهاماتی است که به برخی از آن موارد اشاره ای گذرا خواهد شد. - این گزارش مانند گزارش های قبلی البرادعی که از یک سنت همیشگی پیروی می نماید، گزارشی دو پهلو و ابهام آلود است. وی در ارزیابی فعالیت های هسته ای ایران اعلام می نماید: «آژانس قادر به تایید چشم انداز و ماهیت برنامه هسته ای ایران نیست.» البرادعی همچنین تاکید می کند: «پس از اجرای برنامه کاری توافق شده میان ایران و آژانس، نیاز است ایران نسبت به اعتمادسازی چشم انداز و ماهیت برنامه صلح آمیز هسته ای خود اقدام کند.» - البرادعی اگر چه در گزارش خود به مختومه شدن پرونده پلوتونیوم و بازفراوری اشاره می کند، در عین حال بر فعالیت های هسته ای ایران و این که قادر به تایید آنها نیست، اشاره ای ندارد بلکه به طور کلی به چشم انداز برنامه اشاره می کند و این بدان معناست که با وجود حل ابهامات آژانس در موضوعات و مسائل مختلف در آینده ای نزدیک، تایید چشم انداز و ماهیت برنامه هسته ای ایران مقوله دیگری است که نیازمند بررسی و ارزیابی جداگانه ای خواهد بود. - البرادعی در حالی خواستار اجرای بازرسی های گسترده تر، اجرای پادمان ها و تصویب پروتکل الحاقی توسط ایران شده که پرونده فعالیت های هسته ای ایران از محل اصلی خود در وین خارج شده و در شورای امنیت بررسی می گردد. بنابراین شایسته بود البرادعی شرط تحقق خواسته های آژانس را بازگشت پرونده ایران از نیویورک به وین عنوان می کرد. به تعبیری دیگر، در تاریخ آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران تنها کشوری است که در فرایند تعامل و همکاری نزدیک با این آژانس بین المللی قرار دارد در عین حال پرونده اش همزمان به عنوان تهدید صلح بین المللی در شورای امنیت مطرح می باشد. ¤ بلیت بخت آزمایی غرب در ارزیابی گزارش البرادعی، نه باید آنقدر ذوق زده شد و آن را گزارشی صددرصد مثبت، بدون سابقه و پیروزی قاطع ایران در پرونده هسته ای ایران برشمرد و نه آنقدر منفی بین بود که آن را چراغ سبزی برای رفتارهای سخت گیرانه و باج خواهانه دنیای غرب قلمداد کرد. در واقع مثبت یا منفی بودن این گزارش، بستگی به نوع مواجهه و رفتاری دارد که دستگاه دیپلماسی ما در قبال این گزارش از خود نشان خواهد داد، همانگونه که «لی فینشتاین» کارشناس روابط خارجی آمریکا، در تحلیلی که در روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» به چاپ رسانده، بر این مطلب تاکید می کند «غرب یک بلیت بخت آزمایی در دست دارد که پیروزی در آن به پاسخ ها و واکنش های ایران بستگی دارد.» دستگاه دیپلماسی ما در مواجهه با گزارش البرادعی می تواند این گونه برخورد نماید که غرب پس از پیمودن مسیرهای نافرجام تهدید، تحریم، انزواسازی و تغییر رفتار ایران، اینک به نقطه صفر بازگشته و استراتژی خود را در «برچیدن» یا «توقف کامل» فعالیت های هسته ای کشورمان را از راه مذاکره و دیپلماسی پیگیری می نماید. به عبارتی دیگر پس از آنکه دنیای غرب نتوانست از راه تهدید بین المللی سد راه اراده ملی ایرانیان گردد، اینک از سر دوستی می خواهد به اهداف خود دست پیدا کند. غرب به ویژه دولتمردان کاخ سفید، به داشته هایشان نگاه می کنند و این داشته ها بسیار کمتر و شکننده تر از سال های قبل است در حالی که در این مدت، توان دفاعی سخت افزاری و نرم افزاری جمهوری اسلامی ایران به میزان غیرقابل تصوری افزایش داشته است. تجربه دولتمردان غربی حداقل طی پنج سال گذشته و در برخورد با پرونده هسته ای ایران نشان می دهد، اقدامات آنان تا جایی که موثر است، عملی نبوده و در مراحلی هم که عملی گردیده، موثر نبوده است. تجربه 18 ماهه ارسال پرونده ایران از وین به نیویورک نشان داد که تصمیم گیری برای این شورا، نفس گیرتر و سخت تر از آن است که به تصور می آمد بنابراین برای فرار از این مخمصه، غرب به الگوی سه گانه «شورای امنیت»، «آژانس» و «اتحادیه اروپا» روی آورده است. ضمن آنکه این الگوی جدید می تواند، ظرفیت و انرژی دستگاه دیپلماسی ایران را معطوف سه نقطه کرده و از ظرفیت و هوشمندی آن تا حدود قابل ملاحظه ای بکاهد. از سوی دیگر، جایگاه آژانس در تعاملات بین المللی به گونه ای است که توافقات صورت گرفته با آن، از ضمانت اجرای پایینی برخوردار می باشد. ¤ خلأ اطلاعاتی آژانس از سوی دیگر، توافقات اخیر ایران و آژانس برای حل و فصل مسائل باقی مانده در قالب طرح اقدام و گزارش مثبت البرادعی از همکاری های چشم گیر ایران با آژانس، می تواند با هدف از بین رفتن آنچه «خلأ اطلاعاتی آژانس» از فعالیت های هسته ای ایران نامیده می شود، باشد. ابراز خوشحالی محافل خبری غرب از اجازه ایران برای بازرسی و دیدار از سایت آب سنگین اراک به عنوان یکی از مراکز مهمی که دسترسی به آن محدود شده بود، می تواند شاهدی بر این بازی دوگانه و پیچیده باشد. در این میان نباید فراموش کرد که در چالش 50 ماهه هسته ای ایران و غرب، طرف غربی هرگاه به نفعش بوده، سرنوشت مذاکرات ایران و آژانس را به مذاکرات با صاحبان حق وتو، اتحادیه اروپایی و آمریکا و در نهایت 1+5 پیوند زده و حتی در بعضی موارد آژانس به عنوان نهادی حقوقی، در مذاکره با ایران کارکردی کاملا سیاسی به نیابت از اتحادیه اروپا پیدا کرده است. ضمن آنکه، در مقطعی دیگر از پرونده هسته ای به خصوص در ژوئن2006 و هنگام ارائه بسته پیشنهادی غرب به ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی هم توافق و تعامل با ایران را منوط به توافق 1+5 با ایران کرد. ¤ پایان دوره تهدید و تعلیق اما از زاویه ای دیگر، گزارش البرادعی را می توان به فال نیک گرفت چرا که درخواست ها از ایران که زمانی به برچیدن، توقف و تعلیق جامع منحصر شده بود، اینک به تایم اوت و پذیرش شرایط ایران هسته ای معطوف شده است. در حقیقت ما وارد دوره ای شده ایم که باید آن را پایان دوره تهدید و تعلیق نامید و دکترین های محور شرارت، چماق و هویج، مکانیسم ماشه و پروژه قورباغه، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده، بنابراین غرب چاره ای جز انتقال دیالوگ و تحرک بین المللی از مسیر شورای امنیت به دالان مذاکره و تفاهم با ایران از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی ندارد. از این رو، آژانس برای دنیای غرب آبروداری می کند. رفتار 25 ماهه جمهوری اسلامی ایران پس از شکستن تعلیق، گواه این مدعاست که خروج از تعلیق نه یک تاکتیک برای امتیازگیری ایران از حریف، بلکه یک استراتژی است که با پشتوانه اراده ملی و بهره مندی هوشمندانه و مدبرانه از ظرفیت دستگاه دیپلماسی دنبال شده است. در این میان برخی انعطاف ها را نباید به انفعال تفسیر کرد. انعطاف های منطقی و عقلانی، آن روی سکه مقاومت و ایستادگی بر حق یک ملت است. اگر چه پرونده هسته ای ما روز به روز پیچیده تر و تحلیل جزئیات و پیش بینی مسیر آن دشوارتر می شود، در عین حال می تواند از الگوهای ساده و شفافی همچون «ایستادگی»، «هوشمندی» و «تدبیر» همراه با «انعطاف و مانور» در میدان بازی رقیب تبعیت کند. شاید گزارش اخیر البرادعی، بخشی از نگرانی های دروغین غرب را برطرف کرده باشد و چنانچه این گزارش، مبنای تصمیم گیری شورای امنیت در نشست سپتامبر باشد، آن وقت باید پرونده هسته ای ایران را از دریچه ای دیگر نگریست. شاید نومحافظه کاران آمریکایی برای بقا و ماندن در کاخ سفید، پل پیروزی خود را در بازگرداندن پرونده هسته ای ایران از نیویورک به وین و سپس خروج آبرومندانه از عراق جستجو می کنند. |
آن زمانها که هنوز گرفتار شهرنشینی نشده بودیم وماه مبارک رمضان در روستای شلی به سر میبردیم .اون زمونها یعنی قبل از سالهای 1356 را میگم ماه رمضان در شلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بود و همه با شادی و خوشحالی از آن استقبال می کردند. از اواسط ماه شعبان مردم منتظر ماه مبارک رمضان بودند..رمضان رنگ و بو و شور و نشاط خاص خود را داشت.گویا همگی ضیافتی را وعده داشتند. لحظه زیبای اذان و مناجات سحری یا همان سحر خوانی سفره های مهربانی مردمی مهربان و صمیمی وصف ناپذیر است. سماورها که در طول سال همیشه روشن بودند. در ماه مبارک رمضان فقط غروبها سماورها روشن می شدند. سماور باید حتما سر سفره آورده می شد و بخار از آن متصاعد می شد. سفره رمضان بسیار ساده بود نان و فرنی و خرما و گاهی هم آش دوغ جزء لاینفک سفره افطاری بود. ماه رمضان ماه قرآن بود. هر کسی اهتمام داشت که روزانه یک تا دو جزء از قرآن را حتما بخواند. و حداقل تا پایان ماه مبارک رمضان یک یا دو ختم کامل قرآن داشته باشد. بعد از افطار نوبت گوش فرادادن به دعای افتتاح درمسجد محل یامنزل یکی از اهالی بود. اگر چه بر گزاری این مراسم جلاء وزیبایی مساجد را نداشتند اما پر میشدند از مردمی که به عشق گوش دادن به دعا در مجلس حاضر می شدند.. وچقدر زیبا بود بحث پیش کشیدن و سعی در تلفظ آیات سوره حمد ذکر ولاالضّّالین و خنده های فرو خورده حاضرین که به پیشانی عرق کرده شخص در حال پاسخگویی به سؤالات ملاسلیمان ، اشاره می کردند. شبها ی دعا و احیا شبهای بچه ها بود. بچه ها در حین دعا و یا پس از برگزاری مراسم دعا یا احیا جمع می شدند و با انواع بازیها در دل شب سرگرم می شدند. نور امید در چهره بچه ها موج میزد وخنده وشادی وفریادهای از سر شوق فضا را می آکند. غمی نبود. مزرعه ای و داسی واسبی و... چرخ می چرخید و قناعت آدمها دلها را روشن نگه میداشت.سحر ها مردم یا با بانگ خوش سحر خوانی ملای سلیمان و یا با صدای شیپور مشهدی نجاتعلی که سعی می کرد همه را از خواب بیدار کند. اگر بازهم خواب می ماندند. با صدای همسایه ای مهربان که از ترس خواب ماندن همسایه مؤمن تا پشت حیاط پرچین همسایه می آمدند و او را با مهربانی از پشت پرچین حیاطش صدا می زدند. بیدار می شدند. بچه کوچک های ساده دل که بهنگام سحر بیدار نمی شدند و روزه تکلیفشان نبود. روزها از سحری سئوال می کردند. و پاسخ سرکاری می شنیدند. بچه ها فقط می دانستند که سحری چیزی است که خورده می شود و لی از شکل و طعم و مزه و نوع آن هیچ ذهنیتی نداشتند و آن را از غذای شام و ناهار و صبحانه متفاوت می دانستند. نقل است که بچه ای به تصادف و بر اثر سروصدای اهل منزل بهنگام سحر بیدار شد و از سر کنجکاوی خود بابت طعام سحری، باعجله به سمت آشپزخانه و قابلمه رفت و در قابلمه را بازمی کرد و پس از مشاهده محتویات آن با آه سردی گفت که این که همان شام است! پس سحری کجاست؟ بچه ها همواره شب را در آرزوی شرکت در مراسم سحری به صبح می رساندند و همینطور با دلخوری از پدر و مادر که چرا آنها را بیدار نکردند.مردم حداقل یک تا دو ساعت قبل از اذان بیدار می شدند. و اهتمام داشتند به نشستن سر سفره و از سر فرصت چای آشامیدن و سپس سحری و نماز و خواب مختصر که دوباره با روشن شدن هوا کار و تلاش روزمره خود را با زبان روزه آغاز می کرند. ماه رمضان درشلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بودمخصوصا شبهای که در تکیه کوچولوی روستا اطعام می دانند خدا رحمت کند مشهدی قاسم ابراهیمی خادم مسجد را که به ما بچه های کوچولومی گفت :شما ها که روزه نداشتید صبر کنید اول بزرکترها افطار بکنند بعد شما بیایید داخل تکیه. از این ماه عزیز همه با شادی استقبال و با آه و افسوس بدرقه اش می نمودند و به انتظار آن تا سال بعد می نشستند. همه اهالی با خوشحالی، سحری و افطاری و یا هرچه که در طبق اخلاصشان داشتند. حتی آش دوغ در خانه همسایه و فامیل، توزیع می کردند.
احادیث اقتصادی | |
گرفتن حق ضعیف: دوری از ضعیف نشان دادن خود، در نزد دشمنان: پرهیز از خواری در برابر دشمنان: دست خدا: فزونخواهی اطرافیان: فزونخواهی اطرافیان: مال حلال: مال حلال: مال حلال: وصیت به تجار و بازرگانان: نهی از احتکار : نهی از احتکار: نهی از احتکار : نهی از ربا : مال حلال : آداب خرید و فروش : رسول خدا(صُلَّی الَلهْ عُلَیًهِ وُ آلِه وُ سُلَمً) فرمودند: چهار چیز اگر در کسی باشد کسب و تجارت او پاکیزه و حلال است: |
شلی جایی است که تمام تابستانهای دوران خردسالی ام را درآنجا وییلاقهای تابستانی آن خصوصا شن چاله گذراندم. آخرین سالها کودکی ام همزمان با آغاز انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی بود و اولین سالهای نوجوانی ام با سالهای آغاز جنگ تحمیلی مصادف شد. ملتی که تازه داشت استقلال وآزادی را تجربه می کرد، به یکباره مورد هجوم صدام تحت حمایت همه جانبه شرق و غرب و همه کشورهای عربی(بجز سوریه) قرار گرفت. پول نفت وهابیون برهبری فهد و شیوخ کویت و امارات و ...، موشک های زمین به زمین کمونیست های تحت رهبری برژنف و گورباچف، سربازان بی رحم بعثی (به زنان وکودکان عرب زبان سوسنگردی هم رحم نکردند) و سلاح های مرگبار شیمیایی آمریکا و انگلیس و آلمان، میراژها و سوپر اتاندار فرانسه همه و همه به کمک صدام آمدند و از هوا و دریا و زمین کشور ایران مورد هجوم همه جانبه قرار دادند و با این برنامه که در مدتی کمتر از سه روز کار ایران را یکسره و صدام در تهران با یک مصاحبه مطبوعاتی خبر پیروزی را اعلام نماید.
آن سالها هر کس حتی اگر اندکی تدین و احساس و نوعدوستی در او وجود داشت (صرف نظر از سن وسال) نمی توانست نسبت به اوضاع و احوال کشورش بی تفاوت باشد. ترک تفریح و سرگرمی روتین شده تابستان برای من و بسیاری از هم سن و سال من اولین اقدام بود، خانه ییلاقی پدرم در روستا واقع شده است که از نظر منظره و چشم انداز و اشراف به روستا، انصافا کم نظیره
یادش بخیر! می گویند آن زمان های قدیم کوچه های محله، حیاط منازل بود و به استثنای خانه های واقع شده در حواشی، هیچ خانه ای در داخل روستا حیاط مجزا نداشت! روستا کاملا کوهستانی و متمرکز بود. اگر چه مکان مسطحی در آن یافت نمی شد. خانه ها کوچک اما با صفا بود، خانه هایی با دیوارهای گلی و سقفهای پوشیده از تخته های چوبی بود. خانه ها عموما دارای دونوع معماری (دیوار ساخته شده از گل و سنگ) و کل خنه (دیوار چوبی) بودند.
آب روستا از چشمه, معروف به حلیبنی تامین میشود.وچشمه های دیگری مانند خوندارچشمه.کورچشمه و... در نزدیکی روستا وجود دارد . در کنار خانه های آدم های با سلیقه تنورهایی گلی برای پخت نان وجود دارد که به غایت دیدنی است.از اهالی آن که نگو و نپرس! اگرغریبه باشی آنجا همه اول به تو سلام می کنند و احوال تو را می پرسدند. در حالی که اصلا تو را نمی شناختند همه تو را به خانه هایشان دعوت می کنند و با نگاههای مهربانشان به تو خوش آمد می گویند.دلهاشان به زلالی چشمه هاشان و به صداقت و پاکی آسمان لاجوردی شان. ولی اگر آشنا باشی، سلام کردن وظیفه کوچکترها و نشانه ادب آنها است. انصافا عجب جایی هست همه چیز طبیعی و از های وهوی شهر در آن خبری نیست.
مهمتر و جالبتر از همه امام زاده قدیمی روستا به نام شاه ولی سلطان است که از تقدس خاصی در میان اهالی برخوردار می باشد، به طوری که هر یک از اهالی که از راه می رسد مستقیم به طرف آن رفته و با اعتقاد تمام اداب زیارت را بجا می اوردوبرای اموات که درجوارامام زاده دفن هستن فاتحه ای می خوانند.
ادامه دارد.....
موسیقی اصیل وسنتی در شلی نیز مانند دیگر نقاط در گذشته از رونق خوبی برخوردار بوده و اکنون نیز بندرت در گوشه و کنار این منطقه مورد استفاده قرار گرفته اگرچه علاقمندان بسیاری دارد. ساز سنتی و اصلی در موسیقی این ناحیه نوع خاصی از نی یا همان لله وا می باشد و هر ملودی آن مضراب ویژه ای دارد. این ساز از دیر باز تا زمان حاضر بیشتر توسط چوپانان نواخته می شد. قطعاتی مانند. لیلی جان، عامی دترجان، زَ را، امیری، طالبا و مش حال با لله وا نواخته می شود. هر یک از این ملودی ها از احساسات پاک و شگرف بومیان بیقرار در دل طبیعت زیبای منطقه حکایت دارد. برای مثال ملودی مش حال هنگامی نواخته می شود که چوپان گوسفندان را در هوای برفی، به چرا می برد و بر ا ثر صدا و آوای برخاسته از لله وا، گوسفندان برف را با پا کنار زده و علفها را پیدا می کنند و به چرا می پردازند. هنگام بازگشت گله نیز ملودی دنباله مش حال نواخته می شود.امیری خوانی نیز در شلی و روستاهای اطراف بسیار رایج بوده و طرفداران زیادی دارد. هنگامی که آواز خوانان خوش صوت شعر امیر پازواری شاعر سرگشته و عاشق دوران صفویه را در مایه امیری در بیشه های پرطراوت و جنگل های سرسبز وکوهستانهای زیبا می خواندند طنین آواز و مفاهیم شعرشان، همگان را به مهمانی آن دامنه های دلنواز و مراتع سرسبز و کوههای سر به فلک کشیده می برد. حتی صدای نی چوپانان در شبان گاهان نیز جان مایه ای از شعر امیر دارد که خود از طبیعت بی نظیر لفور الهام گرفته و هنگام غم و اندوه نیز شعر امیر و صدای خواننده امیری خوان داروی زخم دل های بومیان بوده است. در منطقه پشتکوه مهدیشهر هم مانند دیگر نقاط ایران، چوپانان و هنرمندان شعرهای زیبای امیر پازواری را به گونه ای اصیل و شیدا می خواندند. صدای آواز بعضی از آنها در دل طبیعت آنچنان باشکوه و دلنشین بود که گویی پرندگان و چرندگان نیز از آن بوجد می آمدند. امیر پازواری از اهالی ناحیه پازوار در حاشیه شمالی شهر بابل بود علاقه مردم این منطقه به موسیقی مازندرانی بعلت زبان مادریشان که محلی مازندرانی هست می باشد که در اولین قسمت معرفی روستای شلی به آن اشاره شده بود هر چند رفت وآمد مردم بیشتر به سمت سمنان و شهرهای اطراف می باشد ولی وابستگی آنان به زبان مادری از یک سو وحضور در منطقه ای سمنان که معروف به جزیره لهجه ها می باشد به نحوی که از بیست وپنج کیلومتری شمال شهر سمنان یعنی شهمیرزاد که به گویش مازندرانی تکلم می کنند موجب گردیید این زبان همچنان در منطقه رونق داشته و موسیقی هر منطقه نیز متناسب با زبان و گویش منطقه می باشد.
یاد آوری این نکته ضروری است که متاسفانه این منطقه نیز از تهاجم فرهنگی بی نصیب نبوده ورواج موسیقی های گوناگون حتی غربی در بین جوانان بزرگترین تهدیدی است که در مناطق شاهد آن هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم | |
فرا رسیدن نیمه شعبان و میلاد منجی بشریت متقارن با روز جهانی مستضعفان است. نیمه شعبان آفتابی ترین روز خلقت است. روزی است که درخشان ترین ستاره را تقویم خدا در برگرفته است. از فراسوی تاریخ می آید، با کوله باری به بزرگی همه رنجها و سنگینی همه نگاه های منتظر، سنگلاخ های امید را میپیماید و به دروازه های روشنایی منتظران می رسد. همه مستضعفان، ستمدیدگان و مسلمین سراسر جهان چشم به او دوخته اند که بیاید. امام خمینی (ره) در فرازهایی از سخنان خود پیرامون روز مستضعفان و حمایت از محرومین چنین فرموده اند: آنچه مهم است این است که آن قشر مستضعف بیشتر مورد نظر باشد. خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد. اسلام براى مستضعفین آمده است و اول نظرش به آنهاست. این قرن- به خواست خداوند قادر - قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران، و حق بر باطل است. به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولى نعت ما هستند خدمت کنید. پیش خداى تبارک و تعالى کمتر خدمتى است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد. برداشت از http://www.irib.ir/occasions/home . |
بسیار پیش آمده است که مردم روستای شلی به چیزی نیاز داشتهاند، ولی برای حفظ آبرو و موقعیت خویش، آن را با کسی مطرح نساختهاند. حتی بانزدیکترین نزدیکان خود. یا گاهی مشکلی پیش آمده اما آن را در حدی ندانستهاند که برای چارهجویی وحل آن، با کسی در میان بگذارند. بسیار مشاهده شده است که افراد برای روبهرو نشدن با یک نفر ناباب، راه خود را کج می کردند و برای دهان به دهان نشدن با یک فرد هرزه و هتاک، دندان روی جگر گذاشته، حتی به دفاع از خویش نپرداختهاند؟ دیده یا شنیده نشده است که تا کنون یک نفر ازشلی آبروی خود را به کف نانی بفروشد ویا خواستههای دل خود را زمینهساز حقارت و زبونی و خفت و خواری خود کند. اینها و نمونههای دیگری از این قبیل، شواهدی بر روحیهای متعالی اکثریت قریب به اتفاق مردم شلی است که در فرهنگ ایرانی و اسلامی از آن با عزّت نفس یاد میکنند.
جان آدمی عزیز است و رفاه و برخورداری دوست داشتنی است؛ اما انسانیت انسان بالاتر از هر چیز است و شخصیت و آبرو قیمتی بسیار بالاتر از مال و اندوخته دارد. کرامت نفس نیز، ارزشی برتر از معادلات و محاسبات منفعتگرایانه و مادی دارد.وقتی انسان به چیزی طمع میبندد، در واقع بخشی از انسانیت والای خویش را درمعرض خطر و تلف شدن قرار میدهد تا آن خواسته را برآورده سازد.آیا به راستی خواستههای نفسانی تا این حد مهم است که در چنین معامله زیانباری پیگیری شود؟ چگونه میتوان به خواستههای دل، بیحساب و بیحدّ و مرز رسید، بیآنکه از معنویت و کمال و ارزش، چیزی را فدا کرد و از دست داد؟ همین عزت نفس و مناعت طبع شلی ها با عث شده است که ارزش فوق مادی خود را با خواستههای حقیر و هوسهای ناپایدار و درخواستهای ذلتبار، لکهدار نسازند. عزت به معنای صلابت و صاحبان عزت نفس، هرگز آبروی خود را به کف نانی نمیفروشند و به خاطر مناعت طبع ، هرگز خواستههای دل را زمینهساز حقارت و زبونی و خفت و خواری نمیکنند. کسی عزت نفس دارد که هویت انسانی خویش را در مقابل ضربههای خردکننده فسادها و تباهیها حفظ کند و این جز در سایه خودشناسی و آگاهی به ارزش انسانی و والایی جایگاه معنوی انسان فراهم نمیآید.انسان خود را با چه چیزی مقایسه میکند و به چه چیزی میفروشد و خود را به چه میدهد و چه میگیرد؟ اصلاً انسان به چه و چند میارزد؟
حضرت علی(ع) در سخن زیبا و بلند و شیوایی، در بیان جایگاه رفیع انسان و ارزش وجودی او میفرماید: انّه لَیْسَ لأنفُسِکم ثَمَنٌ اِلاّ الجَنَّةَ، فلا تَبیعُوها اِلاّ بِها یعنی؛ بدانید که برای جانها و وجودهای شما، قیمت و بهایی جز بهشت، نیست. آگاه باشید و خود را جز به بهشت نفروشید :کسی که این جایگاه را بشناسد و از آن مراقبت کند، هرگز به پستی و حقارت و طمع و ذلت کشیده نمیشود و گوهر خود را به تمنیّات نفسانی و خواهشهای مادی نمیفروشد. عزت نفس، مانع میشود که انسان آگاه، خود را ارزان بفروشد. کیان وجودی انسان، گاهی به خاطر طلب در هم میشکند. هر کس میکوشد خود را کامل و بینیاز و بزرگوار جلوه دهد و شخصیت خویش را نگهبان باشد. ولی گاهی افراد سست اراده و طمّاع در برابر خواستن ، آن گوهر را از کف میدهند.خواستن، سندِ احتیاج است و نشانه فقر و ناداری. گاهی یک آبرو در گرو یک درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیاز، آن آبرو و حیثیتِ سالیان دراز، یکباره بر خاک میریزد و بر باد میرود.امام علی(ع) فرموده است: ماءُ وَجْهِکَ جامِدٌ تُقْطِرُهُ السّؤالُ، فَانْظُرْ عِندَ مَنْ تُقْطِرُهُ؟ آبروی تو، جامد است و با سؤال و درخواست، قطره قطره میریزد. بنگر که قطرات آبرو را پیش چه کسی میریزی!
همه ساله در هفته دولت روز ٤شهریور به عنوان روز کارمند اختصاص می یابد و در این روز به منظور تجلیل از کارگزاران دولت جمهوری اسلامی و ارج نهادن به خدمت، با تبیین ملاک های انتخاب، کارمندان نمونه به عنوان نمایندگان خیل عظیم کارکنان نظام در اقصی نقاط کشور، انتخاب و مورد تشویق و تقدیر قرار می گیرند. | |
باید مغزهای خود را از اینکه تنها مستخدم دولت باشیم و پشت میز بنشینیم خالی کنیم و برگردیم به اینکه، انسانیت انسان در رابطه با کار به وجود می آید. انسان می تواند به وسیله کاری که انتخاب می کند خالق خود باشد. شهید رجایی (اسفند ١٣۵۹)
اعتلای مدیریت در نظام اداری و ارتقاء منزلت اجتماعی کارکنان دولت، اصلاح نگرش مردم نسبت به خدمات این قشر شریف و زحمتکش، ترویج فرهنگ رفتاری و خدمات شخصیتهای راستین خدمت به مردم شهیدان ماندگار رجایی و باهنر به عنوان الگوهای مناسب خدمت به جامعه، ایجاد روحیه امید و تلاش و نشاط و تشویق مردم به مشارکت در امور و نمایش توان حکومت اسلامی در اداره مطلوب جامعه از اهدف بزرگداشت این روز محسوب می شود.
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ