سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده مؤمنِ درویشِ آزرمگین و عیالوارخود را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 86 تیر 7 , ساعت 7:0 صبح
به این جمله خوب دقت کنید: «دوست دارم این کار را انجام دهم، اما حیف وقتش را ندارم!»
تا به حال چند بار این جمله را گفته اید؟ امروزه مدیریت بهینه زمان براى بسیارى از قشرها مانند کارفرمایان، کارمندان، دانشجویان و حتى خانه داران دردسرى بزرگ محسوب مى شود و این افراد اغلب از نداشتن وقت کافى براى انجام کارها شکایت مى کنند.

اولویت بندى درکارها، ماهیت بنیادین مدیریت زمان است. به این معنا که بعضى از کارها را باید اول انجام داد و بعد به کارهاى دیگر پرداخت. هدف هاى خود را تعیین و سپس آنها را براساس اهمیت شان اولویت بندى کنید. حالا نوبت تعیین یک برنامه زمانى براى اجراى این اهداف است.

سعى کنید روى اعمال خود کنترل بهترى داشته باشید تا استفاده بیشترى از زمان ببرید. براى آموختن مدیریت زمان، نخست باید آموخت چگونه اعمال و کارهاى شخصى خود را مدیریت کرد.
مدیریت زمان ابزارى نیست که شما را قادر به سخت تر و بیشتر کارکردن کند، بلکه به شما کمک مى کند «هوشمندتر» کارکنید. به این معنا که کارهاى خود را ساده تر وسریعتر انجام دهید.

با استفاده از تکنیک هاى مدیریت زمان فرد مى تواند به کار، استراحت، تفریح و دیگر فعالیت هاى اجتماعى خود برسد . براى استفاده بهینه از زمان لازم نیست که تبدیل به یک آدم «معتاد به کار» شد.

بهره برى از زمان و آگاهى در این زمینه در هریک از ما به طرز چشمگیرى متفاوت است. کارهایى را که در طول روز انجام مى دهیم تا حد زیادى بستگى به مقدار انرژى، انگیزه، توانایى ها، مهارت ها و دیگر منابع در دسترس دارد. بررسى «الگوهاى زمانى» که درخلال آن به انجام کارها مى پردازیم درواقع نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن مدیریت زمان است.

زمان اوج بازدهى را مشخص کنید

منظور از زمان اوج، همان ساعت هایى است که فرد بسیار پرانرژى و بازدهى و کارایى اش بالاست. ساعت بیولوژیکى (ساعت زیستى) بدن که تأثیر بسزایى برروى عملکرد فرد دارد، در هر یک از ما متفاوت است. به طور کلى مى توان افراد را به سه گروه تقسیم کرد. دسته اول که در ساعت هاى آغازین بامداد بسیار فعال و پرانرژى هستند و با بازدهى بالا کارها را انجام مى دهند. دسته دوم در ساعت هاى واپسین بعدازظهر بسیار پرکارند و بازدهى کارشان در آن ساعت ها بیشتر از مواقع دیگر درطول روز است. آخرین گروه، شب زنده داران هستند که نیمه هاى شب را بهترین موقع براى انجام دادن کارها مى دانند. پیش از هرچیز شما باید زمان اوج کارى خود را معین کنید و آن را به کارهاى سخت تر یا افکار خلاق خود اختصاص دهید.

زمانى براى دیگران

درطول یک هفته یا گاهى در طول یک روز، باید زمانى را براى دیگران منظور کنید. براى مثال یک مدیرعامل را در نظر بگیرید که دائم باید براى ملاقات با پرسنل اداره، مدیران قسمت هاى مختلف، کارگران و دیگر قسمت هاى تحت نظارتش برنامه ریزى کند. خودتان را جاى یک مدیرعامل درنظر بگیرید. دراین صورت باید بخشى از زمان را براى خانواده و همکاران کنار بگذارید. همچنین سعى کنید تا حد امکان عوامل بازدارنده یا اتفاق هایى را که موجب وقفه درکار مى شود کاهش دهید، بخصوص هنگام ساعت هاى اوج کارى تان. درواقع گاه مى توان کار دو ساعت را در یک ساعت آرام و به دور از عوامل بازدارنده، انجام داد.

تجزیه و تحلیل مشکلات

* آیا مى توانید با «تعادل» از زمان خود استفاده کنید؟ زمان ما در یک روز میان کار، عبادت، استراحت و تفریح تقسیم مى شود. تعادل به این معناست که باید زمان کافى براى انجام کارهاى بیرون، حفظ و بهبود روابط شاد خانوادگى، خواب، استراحت و فعالیت هایى مانند ورزش و مطالعه داشته باشید.

* آیا نیاز اصلى شما قبول کردن محدودیت زمان است؟ یقیناً در بعضى از دوره هاى زندگى زمان کافى براى انجام هرکارى که دلمان مى خواهد نداریم. این نکته بویژه براى خانواده هایى که بچه هاى کوچک دارند و افراد مجردى که باید کارهاى خارج و داخل خانه را خودشان به تنهایى انجام دهند، حائزاهمیت است. دراین حالت و با توجه به محدودیت هایى که زمان به شما اعمال مى کند، باید بیاموزید که فعالیت ها و کارهاى کم اهمیت تر را براى به دست آوردن زمان بیشتر و انجام کارهاى ضرورى تر، حذف کنید.

* آیا هدف اصلى تان کاهش زمان کارى است؟ گاهى اوقات لازم است کارها را ساده تر کرد. براى مثال مى توان غذایى درست کرد که ساده تر باشد و زمان کمترى صرف تهیه آن شود.
اگر انتظار و توقع بالایى از خودتان دارید، مى توانید استانداردها و معیارهاى آن را تعدیل کنید. مى توان از امکانات مؤسسه هاى خدماتى نیز استفاده کرد.

* آیا زمان کافى براى پرداختن به امور شخصى تان دارید؟ گاهى اوقات زمانى که باید صرف امور شخصى و کارهایتان بکنید، نخستین اولویت را پیدا مى کند. شما به زمان احتیاج دارید تا به بررسى احساسات و اهدافتان بپردازید.

براى حفظ سلامت روان به سرگرمى ها و کارهاى موردعلاقه تان بپردازید. توانایى خود را در «نه گفتن» بالا ببرید و رابطه اى شفاف با دیگران برقرار کنید. براى «نه گفتن» باید تمرین کرد. به خاطر داشته باشید که نه گفتن و نپذیرفتن یک کار، مى تواند موجب آرى گفتن و پذیرفتن کارى مهم تر باشد.

هدفگذارى کنید

براى استفاده بهینه از زمان، نخست باید برروى اهدافتان متمرکز شوید. تمام اهداف اعم از شخصى، کارى، اجتماعى، خانوادگى و مالى مهم هستند و رسیدن به آنها نیازمند زمان است.
بیشتر مردم ترجیح مى دهند برروى چند هدف در زندگیشان کارکنند. بررسى کردن اهداف به طور کامل و دقیق پیش نیاز اصلى براى موفقیت دراین کار است. شما باید بدانید چه چیزى در زندگى مى خواهید و چه کسانى و چه سازمانها، علت ها و انگیزه هایى براى شما مهمتر است؟ بعد از تصمیم گرفتن درمورد اهدافتان، آنها را برروى کاغذ بنویسید. در غیر این صورت ممکن است اهدافتان مبهم باقى بماند و هیچگاه متوجه نشوید که آیا به آنها دست یافته اید یا نه؟ پس به فعالیت ها و کارهایى بپردازید که شما را در نیل به این اهداف کمک مى کند. پى بردن به این نکته که نمى توان همه کارها را در آن واحد انجام داد، ممکن است شما را بر آن دارد تا کارهاى بزرگ و پروژه هاى درازمدت را به زنجیره اى از کارهاى کوچکتر و کوتاه مدت تر تقسیم کنید. انجام این کارها در یک دوره معین زمانى بسیار راحت تر و قابل کنترل تر است. حال به منظور رسیدن به هدف نهایى، باید قدم هاى کوچک را که درواقع همان اهداف کوتاه مدت است، بردارید. تکمیل بموقع این کارهاى کوچک و کوتاه مدت اولویت دارد درغیر این صورت زمان را ازدست داده اید بدون آن که پیشرفتى حاصل شود.

زمان شما چگونه تلف مى شود؟

حال که درمورد اولویت ها و نظم و ترتیب انجام کارهاى تان تصمیم گرفته اید، باید به زمان هایى که بیهوده تلف مى شود، توجه کنید.

با یادداشت کردن زمان هایى که به بطالت و بیهودگى مى گذرند به مدت چند روز، به درستى متوجه خواهیدشد که زمان را چگونه از دست مى دهید. این جدول زمانى به شما کمک مى کند تا با برنامه ریزى براى اوقات کار و فراغت، استفاده بهترى از زمان ببرید. اغلب مردم هنگامى که متوجه مى شوند «چقدر» از زمانشان صرف کارهاى بى اهمیت شده، بسیار متعجب مى شوند. شما احتمالاً پى خواهید برد که ساعت هاى معینى در روز و روزهاى معینى در هفته سرتان بسیار شلوغ است. با کمک برنامه ریزى مى توان این روزهاى شلوغ را مدیریت کرد، براى مثال مى توان زمانى را که براى فعالیت هاى دیگر درنظر گرفته ایم، به طور موقت کاهش داد.

همچنین هر فعالیت و کار روزانه اى، بخش هایى تکرارى دارد. براى هرکارى مهلت خاصى تعیین کنید. مانند ساعت شروع و پایان کار، زمان ناهار، زمان جلسات، فعالیت هاى تفریحى یا سایر فعالیت ها.

بعد از برنامه ریزى براى تمام این کارها ممکن است به طور غیرمنتظره اى زمان زیادى براى انجام کارهایى که دوست دارید باقى مانده باشد. این درواقع پاداش شماست. باید از آن به بهترین وجه ممکن استفاده کرد.

عوامل هدر دهنده زمان

وجود بعضى از این عوامل هدردهنده زمان را مى توان در همان جدول زمانى پیداکرد. هم درخانه و هم درمحل کار تلفن، میهمان سرزده، جلسات، ایمیل هاى غیرکارى، تأخیرانداختن کارها، ندانستن این که کار بعدى چیست و خرت وپرت هاى اطرافمان، از رایج ترین عواملى هستند که وقت ما را تلف مى کنند. بى نظمى، نداشتن اولویت در انجام کارها، اهمال کارى، تماشاى بیش از اندازه تلویزیون، یا بیش از حد درگیر جزئیات کارهاى روزمره شدن از دیگر عواملى است که ما بدون آن که متوجه شویم، موجب اتلاف وقتمان مى شود.

براى خودتان برنامه زمانى بنویسید

یک برنامه زمانى هم مى تواند نمایى خلاصه از کارهایى باشد که مى خواهید در آینده نزدیک انجام دهید، هم یک برنامه بسیار دقیق از کارها با تمام جزئیاتشان. اغلب مردم در یک زمان نمى توانند برروى تمام برنامه ها، فعالیت ها و اهدافشان متمرکز باشند. بنابراین آنها را روى کاغذ بنویسید و فهرست هاى متفاوتى از برنامه هایتان تهیه کنید.

آسانترین راه براى نوشتن برنامه زمانى فهرستى از کارهاى بزرگ و کوچکى است که باید انجام گیرد.

این فهرست به تنهایى کافى است تا با یادآورى کارها در زمان آزاد، شما را برآن دارد که انجامشان دهید.

راه دیگر براى داشتن یک برنامه زمانى در واقع نوشتن کارهایى است که باید به صورت زنجیره اى انجام دهید. دراین فهرست باید توالى زمان نیز رعایت شود. شما باید تصمیم بگیرید کدام کار مهم تر است و به انجام آن بپردازید و بعد سراغ کارهاى دیگر بروید.

سومین نوع جدول زمانى، برنامه اى است با تمام جزئیات. این برنامه هم دربرگیرنده ترتیب کار است و هم زمان تقریبى براى تکمیل آنها را دراختیارتان مى گذارد. مزیت این برنامه این است که شما را وادار مى کند با دقت بیشترى به ساعت هاى روز و به روزهاى هفته نگاه کنید و تصمیم هاى بهترى که منطبق با اهمیت کارهاى تان است، بگیرید. به یادداشته باشید که اگرچه در آنها، برنامه ریزى کمى دشوار و وقت گیر است اما درنهایت بیش از آنچه انتظار دارید از اتلاف وقت تان جلوگیرى مى کند.

اجراى برنامه زمانى

هیچ برنامه زمانى اى معجزه نمى کند. همیشه عوامل بازدارنده و مشکلات وجوددارند. به هرحال، یک برنامه زمانى که از قبل ریخته مى شود، کمک مى کند تا وظیفه محوله را درحد قابل قبولى انجام دهید و وقت تان کمتر تلف شود.

از قبل براى روزهایى که کارهاى زیاد و سخت باید انجام دهید برنامه ریزى کنید.

براى پرهیز از انجام با عجله کار در دقایق آخر، آن را زودتر انجام دهید.

اول به انجام دادن کارهاى تکرارى بپردازید تا در صورت پیش آمدن کارى ضرورى، زمان لازم را دراختیار داشته باشید.

استراتژى هاى مدیریت زمان

جدا از برنامه زمانى که براى خودتان نوشته اید، استراتژى هاى مدیریت زمان نیز مى تواند بسیار مفید باشد، هرروز فهرستى از کارهایى که باید انجام شود تهیه کنید و آنها را به ترتیب اهمیت شان انجام دهید.

همیشه یک دفترچه یادداشت و تقویم جیبى به همراه داشته باشید. از آن مى توان براى نوشتن فهرست خرید، کارهایى که باید انجام شود و ثبت زمان قرارهاى ملاقات استفاده کرد.

از زمان انتظار به نحو احسن استفاده کنید. مى توان در این فاصله به انجام کارهاى خانه، مطالعه، نوشتن نامه یا فهرست خرید پرداخت. به این زمان ها که باید منتظر باشید مانند یک هدیه نگاه کنید نه زمانى تلف شده.

خودتان را براى نه گفتن به کارهایى که زمان کافى براى درست انجام دادن شان ندارید، آماده کنید. نه گفتن را بیاموزید و سرحرف خود محکم بایستید.

تا حد امکان اجازه ندهید کارهایى را که براى شان برنامه ریزى نکرده اید، مخل برنامه ریزى شما شود، تلفن هایى که مربوط به شما نیست را جواب ندهید و به دیگران اجازه ندهید در ساعات اوج کارى تان مزاحمتان شوند.

اگر مى خواهید دوستانتان با شما تماس بگیرند ساعت خاصى را براى آن تعیین کنید. دوستان منطقى این موضوع را مى فهمند و به خواست شما احترام مى گذارند.

سعى کنید در منزل نیز مانند اداره منظم و با برنامه باشید. نوشتن فهرست خرید و دیگر موارد مى تواند از خستگى و هدررفتن وقت شما بکاهد.

در یک زمان، فقط برروى یک چیز متمرکز شوید. تمام انرژى خود را معطوف به کارى کنید که در دست دارید. عواملى را که درکارتان وقفه ایجاد مى کند حذف کنید و وقتتان را صرف فکر کردن به تمام کارهایى که باید انجام دهید، نکنید.

به یاد داشته باشید ۸۰ درصد دستاوردهاى شما هم در زندگى تان و هم در کارتان، تنها حاصل ۲۰ درصد از فعالیت هایى است که انجام مى دهید. پس مى توان آن را بهبود بخشید. از مدیریت زمان به عنوان یک ابزار براى هدفگذارى، اولویت بندى هدف ها و معرفى فعالیت هایى که به شما در راستاى نیل به این اهداف کمک مى کند، استفاده کنید. درواقع مدیریت زمان به شما این امکان را مى دهد تا هوشمندتر کارکنید، نه سخت تر.

منبع: ایران

 


چهارشنبه 86 تیر 6 , ساعت 7:0 صبح

 

پیوند با نور



هدف از ایجاد ارتباط در جامعه انسانی، رفع نیازهای عاطفی و روحی و گاه مادی انسان ها است. البته بدون آگاهی از عناصر ایجاد ارتباط، حصول انس و الفت بین انسان ها غیر ممکن یا ناپایدار است. اکنون پرسشی اساسی رخ می نماید: «ارتباط با امامِ عصر(عج) چه ضرورتی دارد و چگونه باید باشد؟»

در پاسخ به این پرسش، باید قدری با ابعاد وجود و شخصیتی حضرت مهدی(عج) آشنا شد.

امام زمان(عج) حجت الهی و جانشین خداوند در زمین است. معصومان(ع) در روایات متعدد تأکید کرده اند که زمین هرگز از حجت تهی نیست. (الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 12) حجت خداوند چون عمود خیمه نظام آفرینش است که نبودش به اختلال دستگاه خلقت می انجامد.(همان، ص 13) اولیای الهی(ع) در هر زمان واسطه فیض خداوندند و قلب پاکشان گنجینه اسرار و علوم الهی است. اگر فردی جایگاه والای امام عصر(عج) را به فرا خور درکش بشناسد و او را واپسین حجت خداوند و کانون همه خوبی ها و کمالات و آینه دار صفات جلال و جمال پروردگار و میراث دار فضیلت های همه انبیای الهی بداند، ضرورت ارتباط با آن حضرت را تصدیق می کند؛ زیرا او تنها کشتی نجاتی است که غرق شدگان دریای ظلمانی و پر موج دنیا و کشتی شکستگان توفان هوس و شرک و نفاق با سوار شدن به آن به ساحل نجات و سعادت ابدی راه می یابند؛ آن سَرور، سرچشمه حیات حقیقی و زاینده رود زندگی است که حیات و سرزندگی و جنبش هر موجودی وامدار او است و وجود و بقای هر چیز طُفیل هستی وی شمرده می شود؛ چنان که در قسمتی از زیارت روز جمعه آن بزرگوار آمده است: «السلام علیک یا سفینة النجاة السلام علیک یا عین الحیاة؛ سلام بر تو که کشتی نجات و چشمه زندگانی و حیاتی.»

آن حضرت(عج) وجه الله و قطب عالم وجود و رشته اتصال زمین و آسمان و ظاهر و باطن و مُلک و ملکوت است: «أین وجهُ الله الذی الیه یتوجه الاولیاء؟ أین السبب المتصل بین الارض و السماء».(دعای ندبه) اگر این حقایق را دریابیم، آتش شوق دیدارش در دل ما شعله می کشد؛ یعقوب وار شیفته دیدار یوسف زهرا(ع) می گردیم و چنین زمزمه می کنیم: «لیت شعری أنی استقرت بک النویٰ بل أیُّ ارض تقلبک أو ثری؛ کاش می دانستم خاک پای تو، توتیای چشم چه گوشه ای از خاک گشته و کدامین زمین کف پای تو را تاج افتخار خود کرده و با تحمل بدن تو، قدر و قیمت یافته است ... .»(همان)

«متی نرد مناهلک الرویة فنروی متی ننتقع من عذب مائک فقد طال الصدیٰ؛ مولای من! چه زمانی به چشمه سارهای زندگی بخش تو راه می یابم و چه وقت زمین تفتیده وجودم از آب زلال وجودت سیراب می گردد.»(همان)

ارتباط با امام زمان(عج) یعنی خود را به رشته ولایت او پیوند زدن، بذر محبت و معرفت آن سرور انس و جان را در  دل کاشتن، بر خدمت و یاری و فرمانبری و پیروی او گردن نهادن، روش و کیش او و پدران گرامی اش را نصب العین قرار دادن، با رعایت تقوا و حسن خلق و آراسته شدن به صفات و اخلاق خدایی، انتظار مقدم وی را کشیدن و در یک کلام دین مبین را در همه ابعادش با تأمل عالمانه و اندیشه ژرف پذیرفتن و به قدر توانایی در عمل به دستورهای آن کوشیدن است.

عنصر اصلی در ایجاد ارتباط با آن امام بزرگوار انجام دادن اموری است که رضایت حضرتش(عج) را به ارمغان آورد. رضایت او همان خشنودی خداوند است که جز با انجام دادن واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوا به معنای وسیع آن در همه شؤون فردی و اجتماعی حاصل نمی گردد. به خاطر نقش محوری خشنودی آن حضرت(عج) در هموار شدن راه بندگی و سعادت است که در دعای ندبه از خداوند عاجزانه چنین درخواست می کنیم: «و امْنن علینا برضاه وهب لنا رأفته و رحمة و دعاءه و خیره ما ننال به سعةً من رحمتک و فوزا عندک؛ خداوندا! با خرسندی مولای ما از اعمال و رفتارمان بر ما منت گذار و لطف و رحمت و خیر و نیکی و دعای آن سرور را بدان اندازه که بهره گسترده ای از رحمت تو و رستگاری و فلاح نزد تو را به همراه داشته باشد، روزی ما بفرما.»

البته باید توجه داشت ارتباط با امام عصر(عج)، انواع گوناگون دارد:

1. ارتباط غیابی: یعنی ارتباط با حضرت(عج) بدون این که ملاقاتی با حضر تش(عج) انجام گیرد. این نوع که بیشترین نوع ارتباط به شمار می آید نشان دهنده معرفت و ایمان سرشار انسان مؤمن است و معصومان(ع) بر تعمیق و استمرار آن بسیار تأکید ورزیده اند؛ چنان که روایتی می خوانیم: «کسانی که در زمان غیبت مهدی(ع) زندگی می کنند و به امامت آن حضرت(ع) اعتقاد دارند و در انتظار ظهور آن سرور به سر می برند، از اهل همه زمان ها برتر و والاترند؛ چون خداوند متعال به اندازه ای عقل و فهم و معرفت به آنها عنایت کرده که غیبت نزدشان به منزله حضور است.»(الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 78)

2. ارتباط در خواب: یعنی انسان به اندازه ای در راه خشنودی حضرتش(عج) گام بردارد که جمال عالم آرای آن ماه کنعانی را در عالم رؤیا مشاهده کند؛ چنان که بسیاری از مؤمنان و بندگان شایسته خداوند به این فوز عظیم دست یافته اند.

3. ارتباط حضوری: یعنی گوهر وجود انسان به درجه ای از خلوص و پاکی و صفا برسد وب ه حدی با ان وجود گرامی سنخیت و تشابه پیدا کند و فروغ چهره آن آفتاب پنهان را بی نقاب مشاهده کند و به فیض دولت آن پادشه خوبان برسد. البته وظیفه ما اطاعت از آن مولا و جلب خشنودی او است و درباره دیدار آن سرور وظیفه ای نداریم؛ ولی شمار کسانی که با فرمانبری خالصانه و خاکساری در پیشگاه با عظمت آن امام همام(ع) به نعمت بی بدین دیدار آن آروزی دل های حقجو نایل گردیده اند، اندک نیست. داستان های فراوانی از این دیدارها در کتاب ها آورده اند که خواندن آنها، ایمان و محبت به آن سرور را در قلب ها فزونی می بخشد و عطر یادش را در فضای سینه ها می پراکند.(ر.ک: منتهی الآمال، شیخ عباس قمی و نجم الثاقب، میرزا حسین نوری)

اما آن چه مهم است ارتباط قلبی و معنوی با حضرت(عج) است که برای عموم دلباختگان ممکن است. آن چه در ذیل می آید زمینه ساز این پیوند نورانی است:

1. شناخت عمیق و درست از ابعاد وجودی آن حضرت و درک جایگاه والای آن امام بزرگوار.

2. کسب رضایت و خرسندی وی از طریق شناخت عالمانه دین در همه ابعاد و عمل به احکام و آموزه های آن و در رأس همه، انجام واجبات و دوری از محرمات.

3. انجام اعمالی که حضور و توجه آن بزرگوار را ملموس تر می سازد؛ از فاصله ما و آن حضرت(عج) می کاهد و محبت او را در دل ما افزون می سازد؛ برای مثال می توان به اعمال زیر اشاره کرد:

‌أ. خواندن دعاها و زیارت هایی که به آن حضرت(عج) مربوط است؛ مانند دعای فرج و ندبه و عهد و زیارت آل یاسین.

‌ب. دعا برای سلامتی آن عزیز و نزدیک شدن ظهورش؛ چنان که معصومان(ع) بر آن تأکید ورزیده اند.

‌ج. انجام کردار خیری چون تلاوت قرآن، زیارت و صدقه دادن و هدیه کردن ثواب آنها به روح پاک آن حضرت و پدر و مادر و اجداد گرامی اش.

‌د. صدقه دادن برای سلامتی امام(عج) و انجام حج و عمره و طواف به نیابت از آن حضرت(عج).



سه شنبه 86 تیر 5 , ساعت 7:0 صبح

گسترش فساد و قیام امام مهدی عج

 


گسترش فساد و قیام امام مهدی (عج)

برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _ نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد _ از آستین بیرون می آید.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقه های مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: « یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه یکباره خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. (ر.ک: مرتضی مطهری، قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.)
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
بعضی ها شبهه ای را مطرح کرده اند و مطلب خود را به احادیث استناد می دهند و آن اینکه در حدیثی آمده:«هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است» . ویا اینکه در برخی احادیث «زمان ظهور امام زمان (عج)پس از گسترش فساد در جهان» است؛ لذا با این گونه احادیث می خواهند القا کنند که انقلاب اسلامی، قیام حضرت امام ( قدس ) وتلاش برای ساختن جامعه ای اسلامی و اصلاح جامعه ، مردود است . در پاسخ به این گونه شبهات باید توجه داشت:
یکم_ مبارزه با فساد زمینه ساز ظهور است :
تلاش برای اصلاح جامعه و آمادگی مؤمنان راستین برای ظهور امام زمان(عج) منافات با فساد سراسری در آخر الزمان ندارد بلکه بر حسب روایات در آخر الزمان سراسر زمین را ظلم و ستم و فساد در بر می گیرد و در عین حال گروهی از شیعیان و مؤمنان چون کوهی استوار هستند که انتظار ظهور امام را می کشند تا در زیر پرچم ایشان عدالت و معنویت و صلاح در سراسر گیتی گسترش دهند.
از سوی دیگر بـایـد تـوجه نمود؛ که شرط ظهور امام , هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـیـسـت ; بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکرى و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند , در این صورت امام (عج ) بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون مى آید . در کـتـابـ هاى عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است که مانع اساسى براى غیبت امام , اخلاق و روحیات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد , دوران غیبت او سپرى خواهد شد . چنانکه خواجه نصیر الدین طوسى می نویسد : «...عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى کند و در پس پرده غیبت به سر مى برد و به بزرگترین آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد , براى موانعى است که خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب این نعمت , خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حکومت واحد جهانى - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامى - آمـادگـى پیدا کنند , بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهى از ابراز لطف نبوده , این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهى را به تاخیر انداخته اند ...» (1)
بـنابر این , توسعه فساد و گسترش آلودگى , شرط اصلی ظهور امام نیست که به جزآن , به فـکر راه دیگرى نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم , بلکه راه نزدیکترى دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است . و بـه عـبـارت دیـگـر , شرط رهبرى دو چیز است :1 - وجود رهبر
2 - آمادگى مردم براى پذیرش رهـبر . مسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد , خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود . افزون براین باید توجه داشت که گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف نیست , بلکه زمینه را براى ظهور حضرت مهدى (عج ) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم وجور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید ; در این هنگام , آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصـولا هیچ نهضت اصلاحى بدون یک زمینه فکرى قبلى انجام نمى پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادى است , در عین حال , یک اصل اجتماعى نیز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد , عرضه هر نوع کالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آیـا زمـینه فکرى و آمادگى روحى براى یک نهضت اصلاحى و جهانى , که منجر به برقرارى حـکـومـت واحد جهانى , آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافى است , یا این زمینه فکرى پشتوانه دیگرى لازم داردکه این دگرگونى فکرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکرى حداکثر بهره بردارى را بنماید . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمایشهاى متوالى این مطلب را تصدیق مى کند , بلکه روایات و احادیث زیـادى کـه دربـاره نـهضت این مصلح جهانى وارد شده است , آشکارامى رساند که انقلاب آخرین حـجـت الـهى پس از پدید آمدن یک زمینه فکرى , نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قـدرت , از زمـینه هاى موجود بهره بردارى کند وهر مانعى را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامى به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدى (عج ) توام با قدرت و نیرو خواهد بود , تصریح شده است . در این موقع ما باید براى تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداکارى نمایند , در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امـکـانـات اجازه مى دهد , براى یک چنین نهضت وسیع جهانى , افرادى را تربیت کنیم که بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گیرد که مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامى در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند .
از هـمـه این ها گذشته , ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدى (عج ) مـشـخـص کـنیم ; بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم , از کسانى خواهیم بود که انـقـلاب حـضـرت مـهدى (عج ) براى درهم کوبیدن آنها صورت مى گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم , از کسانى خواهیم بود که در ارتش انقلابى حضرت مهدى (عج ) همکارى مى کنند ; بـنابر این , به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ,ظهور حضرت مهدى (عج ) را به پیش بـیـندازیم , وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم , مگر نه این است که حضرت مهدى (عج ) بـراى کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام مى کند , ما چگونه مى توانیم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این , سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلى و چه از نظر شخصى - براى ظهور حضرت مهدى (عج ) صحیح نیست . بیشتر به نظر مى رسد که این شبهه را کسانى درست کرده اند که مى خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادى شوند(2).

دوم_ در زمان غیبت تشکیل حکومت اسلامی واجب است:
تشکیل حکومت اسلامی امری مهم و ضروری است زیرا که بخش عظیمی از قوانین اسلامی، برنامه هایی سیاسی اجتماعی است که جز در سایه یک تشکیلات و حکومت قابل اجرا نیست. و چون این احکام دائمی است و در زمان غیبت هم لازم الاجرا است بنابراین هر گاه تشکیل حکومت امکان داشته باشد به عنوان مقدمه اجرای احکام الهی ، واجب است به آن اقدام گردد .(3)
آنچه در روایات به عنوان نهی از قیام پیش از قیام حضرت مهدی(عج) آمده معنی و مفهوم خاصی دارد که نیاز به تحقیق جامع دارد. روشن است که احادیث در هر موضوعی هم از حیث سند و راویان باید مورد بررسی قرار گیرند و هم از جهت محتوا و مضمون، در بحث قیام پیش از ظهور مهدی(عج) نیز چنین است . بسیاری از روایات این بخش غیر قابل اعتمادند و آنها که معتبرند تنها قیام هایی را مردود می شمارد که رهبر آن مدعی مهدویت باشد و به عنوان قائم آل محمد (ص) قیام کند(4) یا هدف غیر الهی داشته باشد یا بدون تهیه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب اقدام شود. اما اگر رهبر قیام نه به عنوان مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتی در برابر حاکمیت الله، بلکه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استکبار و به قصد تأسیس حکومت اسلامی و اجرای کامل قوانین آسمانی قیام کرد و مقدمات نهضت را نیز پیش بینی نمود و مردم را به یاری طلبید، روایات مذکور چنین نهضت و انقلابی را مردود نمی شمارد و پرچم چنین نهضتی را پرچم طاغوت نمی شمارد. تأسیس چنین حکومتی به منظور حاکمیت الله و در مسیر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) و زمینه ساز آن می باشد. بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتی نخواهد بود.(5)
این احادیث(مخالف قیام) در شرائطی صادر شده است که عده ای از علویان و یا حتی از عباسیان ، برای مقابله با حکومت اموی و با استفاده از جهل مردم، خود را به عنوان مهدی موعود که پیامبر(ص) وعده ظهور او را بشارت داده بود، قلمداد می کردند و از مردم برای خود بعنوان مهدی منتظر بیعت می گرفتند. در چنین اوضاعی ائمه(ع) با موضع گیری بجا جلوی سوء استفاده آنان را گرفتند . شاهد این قضیه این است که «مهدی عباسی» که یکی از خلفای ظالم عباسی است بهمین جهت لقب مهدی به خود داده و از مردم بیعت گرفت و نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زکیه، به نام مهدی موعود برای خود از مردم بیعت می گرفت و حتی از امام صادق(ع) نیز خواست که بنام مهدی آل محمد (ص) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنی امیه شرکت نماید! وقتی امام صادق(ع) حاضر به بیعت با این عنوان نشد «عبدالله» پدر محمد، سخت عصبانی شد و به حضرت، سخنانی ناروایی نیز گفت ودر این مناظره حضرت به عبدالله می فرماید: نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام است و اگر می خواهید برای خدا غضب کرده و امر به معروف و نهی از منکر نمایید شما پدر محمد، شیخ ما هستی و بفرمایید رهبری قیام را بر عهده بگیرید ما نیز با شما بیعت می کنیم.(6)
این روایت خود دلیل بر این است که از نظر ائمه هر قیامی محکوم نبوده بلکه امام(ع) برای شرکت در قیامی که برای امر به معروف و نهی از منکر باشد اعلام همکاری نیز نموده است و این گونه قیام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است. غالب روایات نهی از قیام که مخالفین به آن استناد نموده اند، از این نوع روایات و در چنین فضایی صادر شده است و منع از قیام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق.
انقلاب اسلامی ایران نیز به رهبری فقیهی جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است. رهبری که انگیزه الهی او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود. همگان می دانستند که او جز برای اهداف الهی و اسلامی و اجرای قوانین الهی قیام نکرده و در راه نهضت نیز بر همه قوانین خدایی پایبند است. او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان دینی و متفکران اسلامی شیعه و سنی بود و حتی علمایی که معتقد به تلاش برای تآسیس حکومت اسلامی نبودند نیز پس از تشکیل حکومت اسلامی تآیید و حمایت از حکومت اسلامی را لازم می دانند. تأییدات الهی همواره همراه این انقلاب بوده، از این رو در عرصه داخل و خارج به موفقیت های فراوان دست یافته است . بعضی ناکامی هایی که دیده می شود معلول کارشکنی ها و دشمنی های فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است. این انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و همیشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمین بوده است و با این همه چون شجره ای طیبه و بارور ایستاده است و چون شمعی فراروی مسلمین عالم و آزادگان جهان است.
گذشته از اینها روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، در ایران و بین حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علماء لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و با توضیحاتی جامع درباره این روایات توضیح داده است. (7)
پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است و همین امر نشان می دهد روایاتی که نهی از قیام می کنند بررسی دقیق تری شوند و درباره آنها بیشتر اندیشه شود. حداقل اینکه این روایات قیامهای برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمی شوند.
تفسیر صحیح روایات باطل بودن قیام های قبل از ظهور چنین است:
1- اگر روایات مذکور به معنای ظاهری آنها که برخی خیال کرده اند، گرفته شود، معنای آن و جوب سکوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بی عدالتی ها است و این مخالفت نص صریح قرآن و روایات مکرر اهل بیت علیهم السلام است که اسلام دین عدالت است و مردم را به عدالت و زندگی عادلانه دعوت کرده و سکوت در برابر اهل ظلم و کفر را جایز ندانسته است. بنابراین قیام امام حسین علیه السلام تنها برای ایشان جایز بود و عملی نیست که بشود از آن پیروی کرد و کلام امام حسین علیه السلام خطاب به کوفیان که فرمود «فلکم فی اسوه» همانا من برای شما الگو هستم،(8) لغو می گردد و ما تنها موظفیم برای امام حسین عزاداری کنیم و پیروی از سنت و روش ایشان برای ما جایز نیست. ضمن اینکه قیام علیه طاغوت و ظلم مقدمه تشکیل حکومت عدل است و اگر ما پیش از ظهور دعوت به سکوت شده باشیم به آیاتی که دلالت بر جامعیت اسلام دارد (9) و همچنین روایات متعددی که بر این واقعیت دلالت دارند لغو می گردند. بنابراین معنای روایات غیر از آن است که برخی با وجوب سکوت برداشت کرده اند.
2- امام علی(عِ در وصف مردم در آخر الزمان می فرمایند: «... تضل فیها اقوام و یهتدی فیها اخری؛ در آن زمان گروههایی گمراه می شوند و گروهی دیگر بر هدایت ثابت قدم می مانند...»
بعد امام(ع) در وصف گروه هدایت شدگان می فرمایند: «اولئک خیار هذه الامه مع ابرار هذه العتره؛ آنها بهترین این امت هستند که با خوبان این خاندان (پیامبر اکرم(ص)) به سر می برند» (10) روایت شریفه صریح است در این که مردم آخر الزمان دو گروه هستند گروهی به بیراهه گمراهی کشانده می شوند اما بهترین این امت در شاهراه خیر و صلاح و هدایت ثابت قدم می مانند. در این دوران هر چه اهل باطل و شر و ستم در رفاه و آسایش هستند اهل حق در سختی به سر می برند زیرا حاکمیت با ظلم و ستم است و اهل حق در اقلیت به سر می برند.
3- امام سجاد(ع) می فرمایند: «ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره... الدعاه الی دین الله عزوجل سرا و جهرا» معتقدان به مهدی و منتظران ظهور او در عصر غیبت .... (دارای چنین صفاتی هستند که) در پنهان و آشکار مردم را به دین خدا فرا می خوانند. (11)
4- امام صادق(ع) می فرمایند: «... و رایت اصحاب الایات یحقرون و یحتقر من یحبهم» مردمان حق را می نگری که خوار شمرده می شوند و هر کس به آنها علاقه داشته باشد نیز کوچک شمرده می شود. (12)
برخورد امروز دولت مستکبر آمریکا و دنباله روان آن با مردم ایران و مسلمانان نمونه ای از تحقق این روایت است. آری در این زمان حفظ دین بسیار سخت است.
5- پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «لاحدهم اشد بقیه علی دینه من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء» هر یک از آن (مؤمنان) دین خویش را به سختی نگاه می دارد چنان که گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند یا آتش پر دوام را در دست نگاه می دارد(13).
آری حفظ و نگهداری دین، بسیار سخت است و به این دلیل است که انتظار فرج بهترین عبادت است.
6- پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز وجل» انتظار فرج از جانب خداوند متعال برترین عمل امت من است (14).
7- امام علی(ع) می فرماید: «المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» منتظر امر ما، بسان کسی است که در راه خدا به خون خود غلطیده است (15).
در چنین زمان پر فتنه ای است که به ما دستور داده اند که هوشیار باشیم و مواظب دین خود باشیم زیرا از هر طرف برای گمراهی ما تلاش می شود.
زور و زر و تزویر و تبلیغات و سیاست بازی ها و تهدیدها و هزار و یک اقدام دیگر در سر راه ماست تا ما را از دین حق جدا کند.
خلاصه کلام این که در برابر ظلم و فساد سراسری که جهان را پر کرده است گروهی مؤمن واقعی هستند که انتظار عدالت گستر را می کشند و زمینه ساز ظهورند.
«آنها پولاد دل اند و همه وجودشان را یقین به خدا پر کرده است. مردمانی سخت تر از صخره ها» (16).
«آنها در حالی که پیامبر را ندیده اند و امامشان هم پنهان است به سبب یقین قلبی، دارای ایمانی مستحکم هستند» (17).
«آنها برادران پیامبر(ص) هستند که او را ندیده اند، اما به او ایمان دارند و او را از صمیم قلب دوست می دارند و با تمام وجود او و دین او را یاری می رسانند» (18).
«آری چنین مردمانی برترین مردم همه زمان ها هستند زیرا خداوند عقل ها و فهم ها و شناخت آنها را قوت بخشیده است به حدی که امام غائب نزد آنها همچون امام حاضر است و به نهایت درجه اخلاص رسیده اند» (19).
«چقدر مقام آنها بالاست که پاداش یک نفر این گروه همانند پاداش پنجاه صحابه پیامبر(ص) است که در رکاب آن حضرت در جنگ های بدر و احد و حنین جنگیده اند، زیرا سختی ها و آزار ها و رنج هایی که بر آنان وارد می شود، فوق طاقت اصحاب پیامبر(ص) است و اگر چنین رنج ها و آزارهایی به اصحاب پیامبر(ص) می رسید شکیبایی نمی داشتند» (20).
پس بکوشید جزء این گروه باشید تا نامتان را در فهرست یاران با اخلاص امام مهدی حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ثبت کنند و جزء برادران ودوستان پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و شهدا در رکابش شمرده شوید.(21)

پی نوشت ها:
1_ تجرید العقائد، خواجه نصیر الدین طوسى ،انتشارات صیدا , صفحه 226 .
2_ پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ناصرمکارم شیرازى و جعفر سبحانى.
3_ ر.ک :حکومت اسلامی، امام خمینی(ره).
4_ ر.ک: سیمای آفتاب ، حبیب الله طاهری.
5_ ر.ک : دادگستر جهان ، ابراهیم امینی.
6_ ارشاد مفید، ص 260.
7_ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 - 275، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379.
8_ تحف العقول، ص505
9_ مائده، 33-38؛ نور، 2؛ حجرات، 9؛ انفال، 39-60
10_ بحارالانوار، ج 51، ص 118
11- کمال الدین، شیخ صدوق، ص 320
12_ بحارالانوار، ج 52، ص 256
13_ همان، ص 124
14_ همان، ص 128
15- همان، ص 123
16- همان، ص 308
17- از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 125
18_ از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 132
19_ کمال الدین، ص 320
20_ بحارالانوار، ج 52، ص 130
21_ برای اطلاع بیشتر نگا: کورانی، علی؛ عصر ظهور؛ ترجمه عباس جلالی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی؛ تهران؛ چاپ دوم 1379 (بحث ایرانیان و نقش آنان در ظهور و زمینه سازی ظهور صفحات 275 - 211)
 

نویسنده : علیرضا محمدی


دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 7:0 صبح

آخرین دولت

   




 

یکم- اصول کلی پیرامون ساختار حکومت اسلامی:
از مجموع آن‏چه در متون و منابع معتبر دینی درباره دولت و حکومت آمده است، چنین برمی‏آید که اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد؛ بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و متناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی و کلانی را معرفی کرده که آن چارچوب در درون خود تغییرات و اشکال متعدّد و متنوعی را پذیرا می‏شود. اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند، انجام دهند و نه شکل تنگ و محدودی را برای حکومت معرفی می‏کند که فقط در شرایط زمانی و مکانی محدودی قابل اجرا باشد. چارچوب کلانی که اسلام ارائه می‏دهد، از دامنه و خطوط وسیعی برخوردار است که همه اشکال صحیح و عقلایی حکومت در آن می‏گنجد. اما شکل‏های مختلف حکومت، نباید از آن چارچوب فراتر بروند. این چارچوب در زمانی با شکل و ساختار خاصی ظهور می‏یابد و در زمان دیگر با شکل و ساختاری دیگر و هیچ یک از آن دو شکل و ساختار، با ماهیت اسلامی بودن حکومت، تضاد و منافات ندارد. این مطلب نتیجه این مسئله دقیق علمی و عقلانی است که احکام ثابت و تغییرناپذیر اسلام که برای همه جوامع تا روز قیامت وضع شده‏اند، از ساختاری کلان و کلی برخوردارند و در مقابل آنها، احکام جزئی و متغیّر، متناسب با شرایط خاص زمانی و مکانی وضع می‏گردند. از جمله احکام متغیر، احکام حکومتی است که در هر زمانی توسط ولی فقیه، صادر و یا امضا می‏گردد و اطاعت و تبعیت از آن احکام، با همان قالب و شکلی که دارند، واجب است.علامه طباطبایی نیز در رساله «ولایت و زعامت در اسلام» چنین نظری دارند. به عبارت دیگر در حکومت اسلامی، برخی از امور مربوط به ساختار حکومت، ثابت و پایدار، و بعضی دیگر شناور و انعطاف‏پذیر است؛ مثلاً حکومت اسلامی، حکومتی ولایی است و باید فرد معصوم و یا نزدیک ترین شخصیت از نظر علم، تقوا، کیاست و توانایی به معصومان (ع)، در رأس آن باشد. در عین حال از نظر متمرکز (
Concentrated) و نامتمرکز (Decentralized) بودن، تابع اوضاع زمان و مکان است.اصول حاکم بر ساختار نظام سیاسی اسلام عبارتند از:
1. ضرورت مشروعیت الهی مجریان.
2. ضرورت اسلامی بودن قوانین.
3. توجه به جایگاه مهم مردم، به عنوان مبدأ شکل‏گیری و کارآمدی همه نهادها.
4. خطاپذیری مجریان و ضرورت نظارت بر آنها.
خلاصه آن که اسلام شکل و مدل خاصی برای حکومت ارائه نمی‏دهد؛ بلکه اصول و چارچوب‏های کلی خاصی را بیان می‏کند و حکومت نباید خارج از این چارچوب‏ها باشد. حال با عنایت به شرایط و نیازمندی‏های زمان ها و مکان های گوناگون، هر مدل که بیشترین انطباق را با این چارچوب‏ها داشت، مورد تأیید اسلام است. ( ر.ک: چرا جمهوری اسلامی ، علیرضا محمدی ، مجله پرسمان ، ش 31 )
بر این اساس در زمان حضور معصوم (ع) شکل الهی حکومت ، دولتمداری فرد معصوم است که در راس هرم قدرت سیاسی قرار گرفته واختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و با تعیین خاص الهی - بدون دخالت مردم و آرائشان - دولتمداری می‏کند . اما با این حال توجه به رأی مردم در سایر حوزه های مشورتی و اجرایی یکی از اصول مهمی است، در متون اسلامی از جایگاه بااهمیتی برخوردار می‏باشد؛ در این خصوص، می‏توان به آیات و روایاتی که در مورد شورا، بیعت مردم، مسئولیت مردم، مسئولیت عمومی مسلمانان، اهتمام به امر مسلمانان و... وجود دارد، اشاره نمود؛ مثلاً در مورد شورا، دو آیه «و امرهم شورا بینهم» و «وشاورهم فی الامر»(شوری (42)، آیه 38-39؛ آل عمران (3)، آیه 159. ) در قرآن آمده‏اند. همچنین در سیره معصومان علیهم‏السلام آمده است: «انّ رسول‏الله کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یردالله؛ رسول خداصلی‏الله‏علیه‏وآله این گونه بودند که با اصحاب خود مشورت می‏کردند؛ سپس تصمیم به انجام آن چه خدا اراده فرموده، می‏گرفتند».(محاسن برقی، ص 601.)
( جهت مطالعه بیشتر ر.ک:ساختار حکومت اسلامی ، سید صمصام‏الدین قوامی،حکومت اسلامی، سال چهارم، شماره اول)
 

دوم-حکومت حضرت مهدی(عج) :
بر اساس آیات و روایات بسیار متعدد ، نظام سیاسی - اداری که‏ حضرت مهدی(عج) برپا می‏کند دارای همان‏ویژگیهای حکومت نبوی و علوی است; با این‏تفاوت که حکومت نبوی و علوی تنها درگستره‏ای محدود از کره خاک و در مدت‏زمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرت‏هم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی، نتوانست‏به همه آنچه که در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیه‏السلام، با پیش گرفتن سیره‏جدش ، تا آستانه برپایی قیامت‏ جهان را از عدالت ‏پرمی‏سازد و به همه اهداف‏خود دست می‏یابد. و آنچه را که خواست پیامبر خاتم (ص )بوده است، محقّق می سازد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است: « سُنَّتُهُ سُنَّتِی، یُقِیمُ النَّاسَ عَلی مِلَّتی وَ شَریعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إلی کِتابِ رَبّی عَزَّوَجَلَّ »؛ سیره و سنّت او(مهدی)، سیره و سنّت من است. ( کمال الدین، ج2، ص411.)
اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، کار دشواری است که تنها با برخورداری از رهبری الهی و کارگزارانی دلسوز ومعتقد به نظام الهی و حاکمیت اسلام امکان‏پذیر است. آری، امام(ع) برای اداره سرزمین‏ها وزیرانی را می‏گمارد که پیشینه مبارزاتی داشته، در تجربه و عمل، پایداری و قاطعیت از خود نشان داده‏اند. استاندارانی با شخصیتی قوی، اداره روش امور استان‏ها را به عهده می‏گیرند که جز مصالح کشور اسلامی و خشنودی خداوند، به چیز دیگری نمی‏اندیشند. روشن است، کشوری که مسؤولانش دارای این ویژگی‏ها باشند، بر دشواری‏ها پیروز می‏شود و ویرانی‏های حکومت‏های پیشین با موفقیّت به آبادانی تبدیل می‏گردد .
از این رو، در روایات ترکیب دولت امام مهدی(عج) را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار و امّت‏های پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر(ص) بیان می‏کند که نام برخی از آنان بدین گونه است: حضرت عیسی(ع)، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی(ع)، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیله همدان.
از حضرت عیسی(ع) در روایات با واژه‏های گوناگونی مانند وزیر، جانشین، فرمانده و مسؤول در حکومت یاد شده است: «عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) می‏گوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شده‏ام؛ نه‏امیر و فرمانروا.» ، «حضرت عیسی(ع) وزیر حضرت قائم و پرده دار و جانشین آن حضرت است.» ، «... آن‏گاه عیسی فرود می‏آید و مسؤول دریافت اموال حضرت قائم(عج) می‏شود و اصحاب کهف نیز در پشت سر او خواهند بود.» و امام صادق(ع) می‏فرماید: «هنگامی که حضرت قائم آل محمد(ص) قیام کند، هفده تن را از پشت کعبه زنده می‏گرداند که عبارتند از: پنج تن از قوم موسی(ع)؛ آنان که به حق قضاوت کرده وبا عدالت رفتار می‏کنند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابادجانه انصاری و مالک اشتر». ابن عباس می‏گوید:« اصحاب کهف، یاران مهدی هستند. » ؛ حلبی می‏گوید: «اصحاب کهف همگی از نژاد عربند و جز به عربی سخن نمی‏گویند. آنان وزیران مهدی هستند.»
از روایات و سخنان بالا نتیجه می‏گیریم که بار سنگین حکومت و اداره سرزمین‏های پهناور اسلامی را نمی‏توان به دوش هر کس نهاد؛ بلکه افرادی باید این مسؤولیت را بپذیرند که بارها آزمایش شده، شایستگی خود را در آزمایش‏های گوناگون به اثبات رسانده باشند. از این رو، می‏بینیم که در رأس وزیران حکومت مهدی(عج)، حضرت عیسی(ع) قرار دارد که یکی از پیامبران اولواالعزم است. هم‏چنین از جمله مسؤولان برجسته حکومتی او سلمان فارسی، مقداد، ابودجانه و مالک اشتر می‏باشند که شایستگی سرپرستی کارها را در روزگار پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) داشته‏اند و قبیله همدان که برگ‏های درخشانی را در تاریخ اسلام و در روزگار حکومت علی بن ابی‏طالب(ع) به خود اختصاص داده‏اند، از مسؤولان این حکومتند.(ر.ک:چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ، نجم الدین طبسی ، قم: بوستان کتاب ، 1373 )
امام زمان(ع) در فرمایشات الهی خود برای مسئولین و دولتمردان دو شاخصه بسیار مهم را ذکر می نمایند که بنیانهای سعادت ساز جامعه مهدوی و الهی است: «و تفضل علی امراء نا بالعدل و الشفقه»
الف- عدالت:عدالت قوی ترین و مهمترین شاخصه حکومت موفق است. حکومت با کفر باقی خواهد ماند ولی با ظلم باقی نخواهد ماند. اگر در بدنه حاکمیت جامعه اسلامی عدالت به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد، مشکلات بشریت رخت بربسته، حقوق به صاحبان حق برگشته، سفره ظلم و تعدی برچیده خواهد شد و جامعه ایده آل بشری و مدینه فاضله محقق خواهد شد.
پستها و مسئولیتهای حساس و کلیدی به افراد لایق و متخصص واگذار شود که لیاقت و شایستگی آنرا داشته باشند. نهادینه کردن عدالت در مسئولیت پذیری و مسئولیت دهی و استفاده از تخصص ها یعنی استفاده مناسب و بهینه از نیروی انسانی در سیستم جامعه و پیشرفت مدینه مهدوی.
ب- دلسوزی (شفقه):ویژگی دوم مسئولین و دولتمردان در آئینه مهدویت این است که دلسوز مردم باشد. مردم را بر خود مقدم بدارد. خود را فدای مردم کند، نه اینکه از مردم نردبان بسازد، آنان را زیر پا له کند تا دستش به جایی برسد.
 

سوم-ساختار کلی نظام سیاسی مهدوی:
حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، مربوط به ساختار کارآمد و منحصر به فرد نظام سیاسی مهدوی است; حکومت فاضله حضرت مهدی (عج)، دارای ویژگی‏ها و ساختاری واحد، منسجم، کار آمد، مقتدرانه و تحت مدیریت کامل و با کفایت ایشان است . در این ساختار به همه ابعاد زندگی بشری، توجه شده و در تمامی زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، برنامه و راه کار ارائه گشته است . هیچ بعدی از زندگی بشری، مورد غفلت واقع نشده و ریزترین و جزئی‏ترین مسائل حیات اجتماعی و فردی روی زمین، در این حکومت دارای اهمیت و ارزش است . پس ساختار نظام سیاسی مهدوی، کاملا جهانی، فراگیر و عام شمول است و ساز و کارهای اجرایی و اداری آن، بر اساس مدیریت «همه عرصه‏های جهانی‏» تنظیم شده است .
با توجه به مطالب فوق در باره ی ساختار کلی و چهارچوب بندی نظام سیاسی مهدوی ، گفتنی است که ساختار کالبدی و پیکره بندی راهبردی این نظام بر اساس سه منبع مهم تنظیم و ترسیم می شود:
1- اصول کلی و ثابت در زمینه ساختار حکومت اسلامی که براین اساس امام زمان (عج) با تعیین خاص الهی در راس هرم قدرت سیاسی قرار دارد ؛ مشروعیت و اختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و به کارگزاران و سایر بخشهای حکومتی خویش نیز که بر اساس معیارهای اسلامی بر گزیده می شوند ؛ مشروعیت می بخشد. همچنین سایر اصول کلی نظیر مشورت با مردم و اهتمام به آرای مردمی در زمینه هرچه کارآمدتر نمودن حکومت و چگونگی اجرای صحیح مسائل اجرایی و ... در این راستا قابل ارزیابی است.
2-سیره و سنت پیامبراکرم(ص) و امام علی(ع).
3-سایر اجزا و تقسیم بندی های مربوطه این ساختار ، اساساً متناسب با شرایط خاص آن زمان و تا حدود زیادی با بهره گیری از دستاوردهای سیاسی بشر در طول تاریخ خویش و در جغرافیای جهان، میسر می باشد. ( ر.ک: دیباچه ای بر «پدیده شناسی نظام سیاسی مهدوی» نویسنده :دکتر علیرضا صدرا )
بر این اساس ساختار کلان حکومت مهدی (عج) بر اساس متون اسلامی این گونه قابل ترسیم است:
در مرحله اول و در راس هرم سیاسی شخص امام مهدی (عج) جای دارند؛
در مرحله دوم معاونان و وزیران نظیر حضرت عیسی (ع) و...؛
در مرحله سوم والیان و حاکمان جهان؛
در مرحله چهارم کارگزاران امور اجرایی و قضایی ؛
در مرحله پنجم فرماندهان ، حسابداران ، مسئولین امور مالی و...؛
و در مرحله ششم مردم قرار دارند.( ر.ک: آینده جهان ، دولت و سیاست در اندیشه مهدویت ، رحیم کارگر،تهران:نشر بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) ، 1384.)
بدیهی است در قالب این چارچوب و شرایط فوق الذکر ( اصول ثابت اسلامی و عناصر متغیر متناسب با مقتضیات زمان) ممکن است سازکارهایی جدید یا مشابه آنچه قبلا وجود داشته و در کارآمدی هرچه بهتر حکومت لازم است؛ اتخاذ گردد.



یکشنبه 86 تیر 3 , ساعت 8:17 صبح

چگونه از یاران امام زمان(عج) باشم؟

 



یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.
                   لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ            عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:
1. اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد ولو بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی کشند اما کسانی که او را می شناسند و ارزش او را می شناسند و مقام او رامی دانند منتظر او می مانند.
کسانی که امام زمان(عج) را نمی شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. آری:
                وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد             که در این آینه صاحب نظران حیرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاریخی وجود آن حضرت مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسینیست و ظرفیت و لیاقت زیادی می خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته اند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود.
همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم که او رابشناسد نمی تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه می تواند منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمی تواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید.محبت به امام زمان وظیفه ای است که پیامبر اکرم(ص) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ؛ (شوری، آیه23).
3. ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران دیگر؛ منتظر امام زمان می داند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانی است و باید یاوران زیادی داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقویت روحیات ایمانی خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علی البرّ و التقوی به کمک مؤمنان منتظر دیگر خود را آماده ظهور حضرت بنماید.
5. دعا برای تسریع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را می کشد و از خدا می خواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظرآن حضرتش می باشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان مورد توصیه آن حضرت نیز می باشد.
6. ارتباط با امام زمان(ع) به شکل های مختلف؛ اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد سعی می کند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می کند.
7. یاد فراوان حضرت؛ یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندی منتظر محبوب خویش هستند اما نتوانسته اند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام می کنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگری است که منتظران واقعی احساس می کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه می دارند.
8. دادن صدقه برای سلامتی آن عزیز و یا حواله نمودن ثواب هایی برای آن حضرت
9. رفع شبهه و مبارزه با شبهه افکنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودی آن حضرت در بین منتظران.
10. امیدواری بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران
11. ایجاد آمادگی دائم رزمی برای ظهور حضرت چنانکه در روایت آمده است: «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما؛ هر یک از شما برای قیام قائم(عج)باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد» (بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).
منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم کردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز کنیم و با اراده ای محکم، عزمی راسخ و برنامه ای دقیق به اصلاح افکار و اندیشه ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و کردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و کوشش کنیم. و در یک جمله با اجتناب از معاصی، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی که هستیم ـ به خودسازی اقدام کنیم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمی تواند مانع مهمی در راه رشد و کمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، می توان سیئات و بدی های گذشته را به حسنه و نیکی تبدیل کرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن راجع به حضرت مهدی(ع) و اصحاب ایشان می فرماید: «الدین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنکر؛ کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را به پا داشته و زکات را [به مستحق [می بخشند و به معروف امر نموده و از منکر نهیمی کنند (حج، آیه 41).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید: «این آیه برای آل محمد و مهدی(ع) و اصحاب او است».
در نتیجه اگر ما هم می خواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راه کارهای زیر توجه فرمایید:
1. ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید؛
2. نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید؛
3. سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید؛
4. از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید؛
5. حجاب، متانت و وقار خود را کاملاً رعایت کنید؛
6. بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه می شود و مورد بررسی قرار می گیرد؛
7. اکنون که در دوران تحصیل علم هستید، بیشترین توجه خود را به درس و موفقیت تحصیلی داشته باشید؛
8. با مطالعه کتاب هایی که درباره امام زمان(ع)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید؛
9. برای اصلاح اوضاع فرهنگی دانشگاه، به تنهایی یا به کمک دیگر دانشجویان متدین و دلسوز و یا به کمک بعضی از تشکل های مذهبی دانشگاه، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدین وسیله جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرید. در این راه نهراسید و خجالت هم نکشید؛زیرا خشنودی و رضایت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش های دینی و اخلاقی و اجتناب از گناه و خلاف است.



سه شنبه 86 خرداد 29 , ساعت 11:8 صبح


ویژگى‏هاى شخصیت پیامبر(ص) در کلام امیرمؤمنان(ع)
گردآورى: محمد شکرالهى‏
پروردگارا! گرامى‏ترین درودها و افزون‏ترین برکات خود را بر محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله، بنده و فرستاده‏ات، اختصاص ده که خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهاى بسته و آشکارکننده حق با برهان است.
[او] دفع کننده لشگرهاى باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت، قیام کرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش کرد؛ تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دل‏هایى که در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
[او] پرچم‏هاى حق را برافراشت و احکام نورانى را برپا کرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینه‏دار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو براى بیان حقایق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
***
قرارگاه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریف‏ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد کرد؛ دل‏هاى نیکوکاران، شیفته او شد و توجه دیده‏ها، به سوى او گشت.
خدا به برکت وجود او، کینه‏ها را دفن و آتش دشمنى‏ها را خاموش کرد. با او میان دل‏ها، الفت و مهربانى ایجاد کرد و نزدیکانى را از هم دور ساخت. انسان‏هاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشن‏گر و سکوت او، زبانى دیگر بود.2
***
همانا خداوند، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را در روزگارانى مبعوث فرمود که عرب، کتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات کشاند و پیش از آن که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا کرد و شکسته‏حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت کرد؛ جز آنان که راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود.3
***
خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى که در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیب‏ترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاکان، پاک‏تر و باران کرمش، از هر چیزى بادوام‏تر بود.4
***
خداوند با دست پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شعله‏اى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گم‏شدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است که برانگیخته‏اى و رحمتى است که به حق فرستاده‏اى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود، فراوان به او ببخش.
خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآورده‏اند، عالى‏تر قرار ده؛ او را بر سر خان کرمت، گرامى‏تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بى‏مانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان که نه زیان‏کار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شکننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراه‏کننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان.5
***
پس به پیامبر پاکیزه و پاکتان، اقتدا کنید که راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى کسى است که خواهان بزرگوارى باشد و محبوب‏ترین بنده نزد خدا، کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفته‏تر و شکمش، از همه خالى‏تر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست که خدا چیزى را دشمن مى‏دارد، آن را دشمن داشت. چیزى را که خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را که خدا کوچک شمرد، او کوچک و ناچیز دانست.
همان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بر روى زمین مى‏نشست و غذا مى‏خورد و چون برده، ساده مى‏نشست و با دست خود، کفشش را وصله مى‏زد؛ جامه خود را با دست خود مى‏دوخت و بر الاغ برهنه مى‏نشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مى‏کرد.
پرده‏اى بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و تصویر در آن بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور کن» و همواره دوست داشت تا جاذبه‏هاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نکند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون کرد و دل از دنیا برکند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد که به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، براى شما نشانه‏هایى است که شما را به زشتى‏ها و عیب‏هاى دنیا، راهنمایى مى‏کند؛ زیرا پیامبر، با نزدیکان خود، گرسنه به سر مى‏برد و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینت‏هاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروى‏کننده، باید از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، پیروى کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت، ایمن نمى‏باشد که همانا خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد. او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترک کرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتى که خدا با بعثت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى که باید او را پیروى کنیم و پیشوایى که باید راه او را تداوم بخشیم.6
***
خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشکار و راهى روشن و کتابى هدایت‏گر، برانگیخت. خانواده او، نیکوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است که شاخه‏هاى آن، راست و میوه‏هاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است که در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى کامل و کافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران کننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شریعت‏هاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعت‏هاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع کرد و احکام و مقررات الهى را بیان فرمود.7

1. نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
2. همان، خطبه 96.
3. همان، خطبه 104.
4. همان، خطبه 105.
5. همان، خطبه 106.
6. همان، خطبه 160.
7. همان،

جمعه 86 خرداد 25 , ساعت 7:0 صبح

دانشجوی سیاسی3

   



تا کنون 2 مقاله از سری مقالات دانشجوی سیاسی خوانده اید. مقاله سوم و چهارم (آخر) این مقاله به ویژگی های دانشجوی سیاسی می پردازد. با ما همراه باشید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

 

سوم. ویژگیهای دانشجوی سیاسی

دانشجوی سیاسی مطلوب، در جهت انجام مشارکت سیاسی خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامی  از خصوصیات ممتازی برخوردار می باشد؛ برخی از ویژگی ها عبارتند از:

1. کسب بینش و تحلیل سیاسی

مشارکت سیاسى و حساسیت نسبت به امور سیاسى نیازمند  داشتن بینش و آگاهی های سیاسی دقیق، تحلیل صحیح و منطقی قضایا و تفسیر و تأویل رفتار شخصیت‏ها، دولت ها و جریانات، شرایط داخلی و بین المللی می باشد. چنانکه امام علی (ع) می فرماید: « مَن عَرَفَ الاَیام لَم یغفل عَن الِاستِعدَاد؛[1] کسانی که آشنایی با شرایط و اوضاع زمانه دارند، از فراهم کردن و کسب آمادگیهای لازم غافل نمی شوند.» مقام معظم رهبری نیزدر این زمینه می فرماید: « یک نکته اساسى... که من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه می کنم؛ و آن، "پیدا کردن قدرت تحلیل مسائل و جریانهاى مهم کشور" است. سیاست در دانشگاهها - که بنده همیشه روى آن تأکید کرده ام - به این معناست. ما دو کار سیاسى داریم: سیاست زدگى و سیاست بازى؛ این یک جور کار است. این را من به هیچ وجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ به خصوص در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است. من تأکید می کنم، تشکلهاى دانشجویى...نوع برنامه ریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. ما غالباً چوب این را خورده ایم؛ نه ما، بلکه ملتهاى دیگر هم بر اثر خطاها و خبط هایى در فهم سیاسى شان، گاهى مشکلات بزرگى را از سر گذرانده اند. این، یک مسئله مهم است.»[2] بر این اساس داشتن قدرت تحلیل سیاسی و قبل از آن آگاهی صحیح و دقیق از پدیده ‏های اجتماعی و اتخاذ موضع آگاهانه، صحیح، به جا، مناسب و برخاسته از مبانی اسلامی، و عدم تبعیت از هواى نفس، از دیگر ویژگی‏ های دانشجوی سیاسی است.[3]

2. ارتقای معرفت دینی و معنویت

دانشجوی سیاسی همواره در صدد ارتقای سطح معرفت دینی و معنویت خویش  و محیط دانشگاه و جامعه است. از این منظر یک دانشجوی سیاسی وظیفه دارد تا پس از شناخت مبانی فکری اسلام، به خودسازی و تهذیب نفس خود که از مهمترین  زمینه های رشد و توسعه سیاسی فرد و جامعه است، بپردازد؛ و پس از آن است که می تواند به فرهنگ و جامعه خود، خدمت کند. چنانکه مقام معظم رهبری با تاکید بر «عمق بخشیدن به معرفت دینى در بین دانشجویان »، می فرماید: «باید کار معرفتى عمیق انجام بگیرد... براى اینکه ما بتوانیم به این آینده هاى مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگیزه ى مؤمنِ تلاشگرِ کاردانِ راه بلد داریم. یکى از شرایط اصلى اش مؤمن بودن و متقى بودن است؛ اینکه می گوییم تشکلهاى اسلامى و محیطهاى دانشجویى، معارف و معرفت اسلامى را در خودشان عمق ببخشند، براى این است که بتوانند این بار سنگین را بر دوش بگیرند و به منزل برسانند؛ والّا نمیشود. این نکته و حرف اصلى ما با مجموعه هاى دانشجویى است.»[4]

 3. آرمانگرایی

دانشجوى سیاسی به واسطه بیدارى و آگاهى دینی وخصیصه آرمان خواه خود، همواره در پى زنده کردن آرمان‏هاى مقدس انسانی و اسلامی است. گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، ارزش هایی همچون عدالت ‏خواهى، آزادی خواهى و مساوات ‏طلبى و برابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعیض و انحصارطلبى و استکبار،  کم‏رنگ و بعضا فراموش مى ‏شوند، در اینجاست که دانشجوى سیاسی  مى ‏تواند ارزش‏ها و آرمان های مقدس را متذکر شده و جامعه را از حرکت‏هاى واپس‏گرایانه رهایى بخشد. بر این اساس رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکت‏هاى دانشجویى را به آرمان‏گرایى رهنمون ساخته، و چنین مى ‏فرماید: «طبیعت دانشجو، آرمان‏گرایى است؛ باید هم آرمانگرا باشد. اگر آرمان‏گرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد. در زمینه علم هم باید آرمان‏گرا باشد. در زمینه جامعه و مسائل جارى خودش هم باید آرمان‏گرا باشد. اصلا آرمان‏گرایى جوان، مایه پیشرفت است. اگر آرمان‏گرایى را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند -یا زشت ‏شمردند- اشکال بزرگى متوجه خواهد شد. این نباید باشد.» و در جایی دیگر تذکر می دهند: « ممکن است دسترسى به یک آرمان میسّر هم نباشد، اما رها کردن آن آرمان هم، جایز نباشد. لذا نگاه آرمانىِ شما و توقعاتى که ناشى از این نگاه هست، این براى ما مطلوب است؛ این را میخواهیم و باید باشد.»[5]

4. پرسشگری و  انتقاد

بی تردید پرسشگری و انتقاد سازنده لازمه تفکر، پویایى و پیشرفت است. دانشجو در دانشگاه مى ‏آموزد که در برابر هر چه مى ‏شنود و مى ‏بیند چون و چرا بگذارد. اما و اگر کند، بپرسد و علت‏ یابى کند. هر خواسته یا نکته ‏اى را بى ‏دلیل نپذیرد و با شک به امور بنگرد. دانشجو در دانشگاه فرامى ‏گیرد که در مقابل هر رویدادى، مکث و تامل کند. در پس هر حادثه، ریشه ‏ها و علل آن را ارزیابى کند و هر اتفاقى را تجزیه و تحلیل نماید. این روحیه، که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکرى مى ‏بخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار مى ‏دهد.[6] از این رو دانشجوی سیاسی به عنوان فعال ترین و حساس ترین عضو دانشگاه، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبکارانه دارد. و به فرموده مقام معظم رهبری «مبادا کسى تصور کند که اگر این زبان انتقادى حتّى یک کمى تلخ هم باشد، حالا بنده که اینجا نشسته ام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ این زبان انتقادى هم برخاسته ى از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه که داریم، معنایش میل و گرایشِ رسیدن به آن چیزى است که نداریم و این درست همان چیزى است که ما می خواهیم.»[7]  از این رو دانشجویان باید انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هر گونه مصلحت اندیشى و با صداقت کامل مطرح کنند، زیرا اگر دانشجو مصلحت‏ اندیش باشد، مسئولین جامعه به طریق اولى در تصمیم‏ گیرى ‏هاى خود نیز مصلحت ‏اندیش مى ‏شوند.

ادامه دارد


پی نوشت ها:

[1] - الحیاه، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج 1، ص 135.

[2] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85.

[3] -  ر. ک: شناخت و تحلیل سیاسی، جواد منصوری، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1372.، صص 120 – 133.

[4] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .

[5] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .

[6] - جنبش دانشجویى، امیدها و بیم‏ها، پیشین.

[7] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .


پنج شنبه 86 خرداد 24 , ساعت 7:0 صبح

قدرت خوش اخلاقی 1 86

  



در شماره های پیشین، مقالاتی راجع به «خوش اخلاقی» خواندید. این سلسله مقالات را با نام قدرت خوش اخلاقی پی گیری می کنیم. نظرات خویش را از ما دریغ نکنید، حتی اگر لبخندی باشد.

 

از محبت خارها گل می شود / وز محبت سرکه ها مل می شود

در این بخش می خواهیم بررسی کنیم خوش اخلاق بودن چه توانایی هایی به انسان می دهد. با برخورد شاد اجتماعی چه کارهایی را می توان انجام داد و چه تاثیر و نیرویی را می توان ایجاد کرد؟ البته خود خوش اخلاق بودن توانایی بزرگی است و به دست آوردن آن کار آسانی نیست. قبلا درباره راه های بدست آوردن این توانایی صحبت کردیم.  مطلبی که اکنون می خواهیم بررسی کنیم، توانایی هایی است که از راه خوش اخلاق بودن بدست می آوریم. این توانایی ها، بسیار فراوان و متنوع است و شاید قابل شمارش نباشد.

هر کسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد کند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حرکت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشکلات زندگی خود و دیگران را حل کند. قبلا گفتیم که اخلاق خوش، یکی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است و در مقابل، خشم، عصبانیت و تند خویی علت اصلی بسیاری از بیماری های تن و روان آدمی است و حامل انرژی منفی بسیار خطرناکی برای خود فرد عصبانی و یا افرادی که در اثر برخورد خشن او عصبانی می شوند، می باشد.

برای توضیح قدرت خوش رویی و انرژی بسیار مفیدی که تولید می کند و به تبع آن تاثیر بدخلقی بر فرد و جامعه از آموزه های دینی کمک می گیریم. در این آموزه ها به موارد متعددی از آثار توان بخش اخلاق خوب و به تبع آن تاثیرات منفی بدخلقی، اشاره شده است که برخی از آنها عبارتند از:

 

1- تقویت روزی:

آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درک است. شما هنگامی که می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه کنید، از چه کسی خرید می کنید؟ از کسی که خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ کس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله کند.

اگر در یک محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می کند تا فرد بد اخلاق. یک کارمند خوش رو و خوش برخورد، امکان استخدام بیشتری دارد تا یک کارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع کاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.

در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است. در روایتی از علی علیه السلام آمده است: گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است . فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق. (1) و کسى که اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ خواهد شد. و من ساء خلقه ضاق رزقه. (2)

 

2- تقویت پیوند دوستی:

انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. یکی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاش گر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی کنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار کمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می کنند که چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ کنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو کنند.

هر کسی که یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی که خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار کند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره کرده و فرموده است. کسى که اخلاقش نیکو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند. من حسن خلقه کثر محبوه و انست النفوس. (3) خوشرویی دوستی را پایدار می کند. حسن الخلق یثبت الموده. (4) على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى‏ دهد و چیزى وحشتناک‏تر از بداخلاقى نیست.

و بالاخره در حدیثى مى خوانیم که لقمان حکیم به فرزندش چنین نصیحت مى کرد: فرزندم از بى حوصلگى و بداخلاقی و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نمى ماند. ایاک و الضجر و سوء الخلق و قله الصبر فلایستقیم علی هذه الخصال صاحب.  (5)

 

3- تقویت سلامتی و سعادت:

آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست که برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. در چند روایتی که از حضرت صادق آل محمد (ع) در این باره نقل شده، آمده است: خوش اخلاقی زندگی را برای انسان ها گوارا می کند. هیچ زندگى‏اى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هرکسی که خلقش نیکو شد، مشکلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. علی (ع) فرمود: من حسن خلقه سهلت له طرقه. (6)

در روایت دیگری آمده است: بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید. ان البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار .(7)

شکی نیست که عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همکارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحکیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فکر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همکارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.

بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناکی برای خود انسان و اطرافیان تولید می کند و باعث جوشش خون و و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها می‌شود و این چیزی است که از چهره و چشمان انسان به وضوح آشکار می‌گردد و چنانچه بارها تکرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سکته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان می‌شود.
ـ از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پرسیدند: چه کسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ من ادوم الناس غما. قال(علیه السلام): فرمود: کسى که از همه اخلاقش بدتر است! اسوئهم خلقا. (8)

همچنین آن حضرت فرمود: چهار چیز است به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شکم (پرهیز از حرام) و حسن خلق. اربع من اعطیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره. صدق حدیث و اداء الامانه و عفه بطن و حسن خلق. (9)

 

شماره آینده این مقاله، سه نمونه دیگر از کارهایی که به مدد قدرت خوش اخلاقی می توان انجام داد، بررسی می  شود. با ما همراه باشید و ما را نیز با یک رأی یا نظر، با خویش همراه کنید.

ادامه دارد

پی نوشت ها:

1-     بحارالانوار، ج 77، ص 53.

2-     غرر الحکم.

3-     همان.

4-     بحارالانوار، ج 77، ص 150.

5-     بحار، ج 10، ص 419.

6-     شرح غررالحکم ، ج 5، ص 306.

7-     بحارالانوار ،‌ج 71، ص 395.

8-     بحار، ج 10، ص 419.

9-     غرر الحکم.


سه شنبه 86 خرداد 15 , ساعت 6:0 صبح

حضرت روح الله ابرمرد توحید

انقلاب اسلامی که به رهبری حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اتفاق افتاد،به واقع دکترین جدیدی بود که در نظام حکومتی جهان وارد شد و نظریه ولایت فقیه ایشان که برگرفته از حکومت علوی مبتنی بر ولایت "الله"جل جلاله- بود امروز مرزهای اعتقادی کشورهای اسلامی جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
مردی الهی با دیدگاه علمی و عملی "توحیدی"،که همه چیز را مطلقا در تحت قدرت خداوند عزوجل می دید.امام(ره) به معنی واقعی کلمه، توحید افعالی داشت و در شرایطی که همه اسباب و امکانات مادی در اختیار اهل باطل و رژیم شیطانی پهلوی قرار داشت وشاه از پشتیبانی قدرتهای بزرگی چون امریکا برخوردار بود،تنها با تکیه بر قدرت الهی و توکل مطلق به ذات اقدس حضرت حق انقلاب کرد وزمانی که در مورد احساس ایشان سوال شد فرمودند که احساس خاصی ندارند!. واین یعنی خالص بودن از هرگونه حب به ریاست و دنیا و مادیات.
قسمتی از بیانات ایشان در مورد دولت و حکومت الهی در ذیل،قطره ایست ازاین اقیانوس ژرف توحیدی ایشان:

"خاصیت یک حکومت محرومین و مستضعفین و حکومت مردمی این است که مجلس اش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه، هم حکومت و وزرا می فهمند که یعنی چه، هم رئیس جمهور و رئیس مجلس اش می دانند که این محرومیت یعنی چه. برای این که خودشان لمس کرده اند، خودشان لمس محرومیت راکرده اند ... و لذا خاصیتی که حکومت محرومین دارد چند چیز است: یکی این که چون احساس کرده اند محرومیت را به فکر محرومین می توانند باشند ... به خلاف آن قشری که سابق متکفل این امور بود،نمی توانستند بفهمند ... یکی از خاصیت های بزرگ اش این است که این ها دیگر از قدرت ها نمی ترسند. خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که مبادا از این مقام پایین بیایم و مبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد، این خوف، اسباب این می شد که نسبت به زیردست ها ظالم و نسبت به بالا دست ها توسری خور باشد ... خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه های خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار می کردند ... حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید این جا بخواهد به یک نفر از کارمندهای دولت ما یک درشتی بکند یک سیلی می خورد ..."1

1. صحیفه نور، ج 18،ص 52و53


"سلام خدا بر او روزی که متولد شد،روزی که رحلت کرد، وروزی که برانگیخته خواهد شد"


دوشنبه 86 خرداد 14 , ساعت 9:52 صبح

سـالروز ارتـحـال بنیانگذار جمهورى اسلامى آیت الله خمینی

بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون
روح بلند پیشواى مسلمانان ورهبر آزادگان حضرت امام خمینى (ره )بـه مـلکوت اعلى پیوست ودل مالامال از عشق به خدا و بندگان رنج کشیده صالحش از تپش افتاد. اما دل هاى دردمندى که سر ریز از عشق به خمینى است تا ابد خواهد تپید و خورشید رهبرى امام تابناک تراز گـذشـتـه بـر عالم وآدم خواهد تابید خدایا اگر اینک بنده عاشق تـوبـه جـوار رحـمـت مـتـعـالیـت مـاءوا گـرفـتـه اسـت وتـوفان عشق دل دریـایـى اش در کـرانـه قربت به اطمینان سکون رسیده است اماتـوخـود مـیـدانـى کـه ایـن مـصـیـبـت عـظـمـى تـوفـان غـم ارتـحـال پـیـامـبـر عـظـیـم الشـاءن اسـلام را دردل هـا بـر پـا کرده است ومصیبتى این چنین با عظمت را تنها لطف تومى تواند تسلى بخش باشد.
در پـى ارتـحـال امـام خـمـیـنى (ره ) این بزرگ ترین رهبر قرن نه تنها مردم ایران بلکه مسلمانان سراسر جهان در سوگ نشسته وبه عزادارى پرداختند.
سـرانـجام در یک همایش تاریخى وبى نظیر که از صبح 16 خردادبـعـد از اقـامـه نـمـاز بـه امـامـت مـرحـوم حـضـرت آیـت الله العظمى گـلپـایـگـانـى (ره ) مـلت مسلمان وعزادار ایران با غم واندوه وصف نـاشـدنـى به دنبال پیکر مراد خویش تا بهشت زهرا حرکت کردند وبعد از ساعت ها تاءخیر که به علت ازدحام بیش از حد مردم به وجودآمـده بـود سـرانجام در ساعت 30/16 بعد از ظهر پیکر پاک و مطهرحـضـرت امـام (ره ) بـه خـاک سپرده شد ومقبره ایشان در کنار تربت پـاک شـهـدا مـیـعـادگـاهـى بـراى تـجمع عاشقان و دوستداران ولایت وشیفتگان انقلاب اسلامى شد.

 

انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه و رهبرى انقلاب

14 خرداد 1368 - انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه ورهبرى انقلاب

اصل پنجم قانون اساسى:
در زمـان غـیـبـت حـضـرت ولى عـصـر(عج ) در جمهورى اسلامى ایران ولایـت امـر وامامت امت برعهده فقیه عادل وبا تقوى ، آگاه به زمان ،شجاع ، مدیر، مدبّر است که طبق اصل 107 عهده دار آن مى باشد.
اصل یکصد ونهم
شرایط وصفات رهبر
1 ـ صلاحیت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلفه
2 ـ عدالت وتقوى لازم براى رهبرى امت اسلام
3 ـ بـیـنـش صـحـیـح سـیـاسى واجتماعى ، تدبیر، شجاعت ، مدیریت وقدرت کافى براى رهبرى . در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصى که داراى بینش فقهى وسیاسى قوى تر باشد مقدّم است.
اصل یکصد ودهم
وظایف واختیارات رهبرى
1 ـ تـعـیـیـن سـیـاسـت هـاى کـلى نـظام جمهورى اسلامى ایران پس ازمشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام
2 ـ نظارت بر حُسن اجراى سیاست هاى کلى نظام
3 ـ فرمان همه پرسى
4 ـ فرماندهى کل نیروهاى مسلح
5 ـ اعلان جنگ وصلح وبسیج نیروها
6 ـ نصب وعزل وقبول استعفاى
الف ـ فقهاى شوراى نگهبان
ب ـ عالى ترین مقام قوه قضاییه
ج ـ رییس سازمان صدا وسیماى جمهورى اسلامى ایران
د ـ رییس ستاد مشترک
ه‍ ـ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
وـ فرماندهان عالى نیروهاى نظامى انتظامى
7 ـ حل اختلاف وتنظیم روابط قواى سه گانه
8 ـ حـل مـعـضـلات نـظـام کـه از طـریـق عـادى قابل حل نیست ، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
9 ـ امـضـاء حـکـم ریـاسـت جـمـهـورى پـس از انـتـخاب مردم ، صلاحیت داوطـلبـان ریـاسـت جـمـهورى از جهت دارا بودن شرایطى که در این قـانـون مـى آیـد باید قبل از انتخابات به تاءیید شوراى نگهبان ودر دوره اوّل به تاءیید رهبر برسد.
10 ـ عـزل ریـیـس جـمـهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس ازحـکم دیوان عالى کشور به تخلف وى از وظایف قانونى ، یا راءى مـجـلس شـوراى اسـلامـى بـه عـدم کـفـایـت وى بـراسـاس اصل هشتاد ونهم .
11 ـ عـفـو یـا تـخـفـیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامى پس ازپیشنهاد رییس قوه قضاییه .
12 ـ رهـبـر مى تواند بعضى از وظایف واختیارات خود را به شخص دیگرى تفویض کند.


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ