سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه چیز با انفاق کاستی گیرد، جز دانش . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 8:0 صبح
< language=Java1.2>
function printpage() {
window.print();
}
 

مصاحبه - سیاسی
شماره : 8611280530
28/11/86 - 16:53



طوسی در گفتگو با فارس:

صهیونیست‌ها به دنبال منحرف کردن افکار عمومی از ترور شهید مغنیه هستند

خبرگزاری فارس: دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل تاکید کرد: هدف رسانه‌های صهیونیستی از توهین به پیامبر، منحرف کردن افکار عمومی جهان از ترور ناجوانمردانه و وحشیانه شهید عماد مغنیه است.

مهدی طوسی دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به ترور شهید عماد مغنیه از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان اظهار داشت: بر اساس قواعد بین‌المللی به یک فرمانده نظامی که از کشور خود دفاع می‌کند لفظ تروریست اطلاق نمی‌گردد و بر اساس همین عرف بین‌الملل کشتن چنین فردی خارج از جبهه‌های نبرد، ترور محسوب می‌گردد.
وی افزود: خواست ما از مجامع بین‌المللی و مدعیان دفاع از حقوق بشر این است که اگر غیر از نکته ذکر شده را قبول دارند آن را شفاف اعلام کنند تا جهان اسلام نیز تکلیف خود با تروریست‌های حقیقی بداند.
دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل با بیان اینکه معتقدیم شهید مغنیه به عنوان یک مسلمان مبارز در چارچوب قوانین بین‌المللی از کشور خود دفاع می‌کرد، گفت: جهان اسلام به برکت خون این فرمانده بزرگ حزب‌الله لبنان در پس تبلیغات رسانه‌های جهان که زیر سیطره و قلمرو صهیونیسم کار می‌کنند، متوجه تروریسم واقعی در جهان شدند.
طوسی در ادامه تاکید کرد: نکته‌ای که در حال حاضر بایستی مسلمانان جهان بدان واقف باشند، این است که همین شبکه‌های رسانه‌ای صهیونیستی در یک خدعه و فریب جدید، با توهین به پیامبر در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز که مستقیماً زیر نظر پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، اداره می‌شود، قصد دارند افکار عمومی مسلمانان را از مسیر ترور شهید مغنیه منحرف کنند.
انتهای پیام/ی


یکشنبه 86 اسفند 5 , ساعت 11:43 صبح

در پی پیروزی هسته ای ایران صورت گرفت

پیام تبریک رئیس‌جمهور به رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت ایران

خبرگزاری فارس: در پی پیروزی هسته‌ای ملت، رئیس‌جمهور پیام تبریک به رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت ایران ارسال کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد رئیس‌جمهوری اسلامی در پی پیروزی هسته‌ای ملت ایران در پیامی پیروزی تاریخی ملت شریف ایران در بزرگترین رویارویی سیاسی با قدرت های سلطه گر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در موضوع مهم هسته‌ای را به رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم انقلابی و شجاع ایران اسلامی تبریک گفت.
در متن پیام محمود احمدی‌نژاد آمده است:«بسم الله الرحمن الرحیم،اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه، مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی)، سلام علیکم،
پیروزی تاریخی ملت شریف ایران در بزرگترین رویارویی سیاسی با قدرت‌های سلطه‌گر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در موضوع مهم هسته‌ای را به حضرت ولی عصر(عج)، حضرتعالی، ملت انقلابی و شجاع تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.
مستحضرید که این پیروزی مرهون همدلی و ایستادگی ملت مومن، فداکار و تمدن‌ساز ایران تحت ارشادات جنابعالی و عنایات خاصه امام زمان(عج) است.
اینجانب صمیمانه از هدایت‌ها و حمایت‌های حضرتعالی،‌ تلاش بی‌وقفه دانشمندان و متخصصان، مجاهدت گسترده دست‌اندرکاران دیپلماسی، فداکاری مجموعه خادمین ملت در دولت جمهوری اسلامی و هوشمندی، اعتماد به نفس و مقاومت قهرمانانه ملت بزرگ ایران سپاسگزارم و اطمینان می‌دهم که ملت عزیز و فرزندان انقلابی شما در دولت جمهوری اسلامی همچنان مصمم و متحد و بدون توجه به هیاهوی بداندیشان در دفاع از آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی و تا تحقق کامل همه آنها ایستاده‌اند.
ملت هر روز با نشاط‌تر، با انگیزه‌تر و مستحکم‌تر در همه میدان‌های علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، حضوری سرنوشت‌ساز خواهند داشت.
از خدای متعال طول عمر همراه با سلامت برای جنابعالی و عزت و پیشرفت برای ملت ستودنی ایران عزیز مسألت دارم.
انتهای پیام/

 


شنبه 86 بهمن 20 , ساعت 5:45 عصر
عاشورا، بی تردید نقطه عطف تاریخ اسلام و اوج تقابل اندیشه های الهی و مادی است. این روز تابناک، علیرغم گذشت قرن های متمادی، هرگز در غبار گذشت ایام مستور نماند و چون خورشیدی عالم تاب، بر تارک جهان اسلام می درخشد.

عاشورا نه یک روز، نه یک حادثه، بلکه فصل سرخ عاشقی و تاریخی مدون از حماسه شور و عشق از جان گذشتگانی است که در راه احیاء دین رسول خدا صلی الله علیه و آله و اجرای فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر، عاشقانه به دیدار معبود شتافتند و حماسه ای به وسعت و عظمت همه تاریخ بشریت خلق کردند.

و اما 22 بهمن؛ روزی که نقش آفرینانش با الهام از فلسفه عاشورا که همانا حضور عاشقانه و خالصانه در عرصه دفاع از دین خدا بود، جان بر کف در صحنه حاضر شدند و در مقیاسی کوچکتر، حماسه عاشورا را تکرار کردند.

22 بهمن همانند عاشورا نه یک روز و نه یک حادثه که تاریخ یک ملت مقاوم و خداجو است که در ظلمت حاکمیت استکبار جانانه خروشیدند و در پرتو هدایت و رهبری پیامبرگونه مردی از سلاله پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، همانند عاشوراییان از جان گذشته، خالصانه قیام کردند و حماسه ای جاودان در تاریخ معاصر جهان خلق کردند که هرگز از ذهن روزگار محو نخواهد شد.

در آنروز، خوشه های خشم بر علف های هرزه استبداد، تنیده شد و آن را از بُن بیرون آورد. مبدأ بهار تغییر کرد و تقویم های کهنه دور انداخته شدند. از بغض کهنه ترانه، یاسمن رویید و آفتاب درخشان پیروزی که سال ها در بند تازیانه های شب، گرفتار شده بود، زنجیرهای طاغوت را پاره کرد و سر از افق روشن بهمن برداشت. فاصله ها فرو ریختند و بن بست ها، بینا شدند و سرخی خون، قامت خمیده شمشیر را شکست و انقلاب ما در 22 بهمن متولد شد.

22 بهمن، منبعث و برگرفته از قیام عاشورا است و عاشورائیان، بار دیگر در یادمان آن حماسه بی نظیر، به صحنه خواهند آمد و به جهان و جهانیان و به ویژه ایادی استکبار نشان خواهند داد که خط سرخ عاشورا تا ظهور آخرین منجی عالم بشریت، همچنان تداوم خواهد یافت و عاشورائیان، هرگز از تهدید و تحریم، هراسی به دل ندارند.

22 بهمن، میلاد نوین چشمه های آزادی و آزادگی بر دامان خونرنگ ملت، خجسته باد.


یکشنبه 86 مهر 1 , ساعت 9:4 صبح

اولین های جنگ
 
اولین حمله عراق:
در تاریخ 18/12/1357 در حالی که تنها 16 روز از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود‏ به خاک ایران انجام شد و منطقه مرزی سیرین در میان شهر مرزی بانه ایران و آبادی شوره له در عراق بمباران شد که 15 نفر را به شهادت رساند و 9 نفر از ایرانیان غیر نظامی به داخل خاک عراق انتقال داده شدند.
اولین اسیران جنگ:
در اولین حمله عراق به ایران 9 نفر از اکراد منطقه سیرین توسط نیروهای عراقی ربوده شدند. 4 روز پس از این اقدام‏ عده ای از روستانشینان اطراف بانه‏ به کمیته انقلاب اسلامی در شهر بانه مراجعه کردند و در خواست خود را مبنی بر تلاش وزارت امور خارجه برای آزاد سازی این 9 نفر اعلام کردند.
اولین شلیک در آغاز جنگ:
اگر چه در منابع مختلف شلیک اولین گلوله توپ به سمت خاک ایران را از اقدامات صدام بر می شمارند ولی «حامد الجبوری» وزیر خارجه عراق در گفت و گویی با روزنامه الحیات گفت: «اولین گلوله ای که به سمت خاک ایران شلیک و جنگ شروع شد آن گلوله را ملک حسین شلیک کرد.» این موضوع حتی با تردید خبرنگار الحیات مواجه می شود، اما «الجبوری» با قاطعیت تاکید می کند «مطمئن هستم
اولین حمله شیمیایی:
اولین حمله شیمیایی ثبت شده در جنگ در تاریخ آذر ماه 1359 در حالی که تنها 114 روز از آغاز رسمی جنگ می گذشت در منطقه گیلانغرب صورت گرفت که به مجروح شدن تعدادی از نیروهای ایرانی انجامید، اما اولین سند پیرامون آمادگی دولت عراق برای حملات شیمیایی به 43 روز قبل بر می گردد. در تاریخ 10/8/1359 و در حالی که تنها 71 روز از آغاز رسمی جنگ می گذشت، فرمانده عملیات نیروهای عراق در غرب در گزارشی به فرماندهان عالی رتبه خود می نویسد: «عواملی که توسط یگانهای تابعه استخدام شده اند مخالف رژیم ایران هستند و در خط مقدم جبهه با پرتاب گلوله شیمیایی‏ باعث تضعیف قوای جسمی پرسنل نظامی ایران می شوند
اولین پیشنهاد صلح:
اولین پیشنهاد صلح یک هفته پس از آغاز جنگ توسط «صدام جسین» اعلام شد! دولت بعث که در آرزوی فتح سه روزه تهران بود‏ پس از گذشت سه هفته از آغاز حملات خود در پشت دروازه های خرمشهر زمین گیر شده بود در تاریخ 7/7/1359 خطاب به ملت عراق گفت: عراق به مقاصد ارضی خود نایل شده و کشورش مایل هست خصمومت ها را کنار گذاشته و به مذاکره بپردازد.» این پیشنهاد صلح، در میان کارشناسان سیاسی جهان، به معنای شکست عراق در تهاجم به ایران تحلیل شد.
اولین سرقت نفت عراق از ایران اسلامی:
درتاریخ 10/2/1358 روزنامه کیهان نوشت: «در جریان انقلاب اسلامی ایران، عراقی ها برای جذب منابع نفتی ایران در خط مرزی ویژه در منطقه نقت خیز کرکوک چاههای جدید حفر کردند و چون رگه نفتی دو کشور در خط مرزی به هم مربوط است این عمل عراقی ها باعث خشک شدن صنایع نفتی نفت شهر شده است
اولین بیانیه صلح سازمان ملل پیرامون جنگ:
در دومین روز جنگ اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد به تقاضای دبیر کل وقت سازمان ملل، تشکیل جلسه داده و بیانیه ای صادر کردند. در این بیانیه در حالی که عراق در خاک ایران حملات خود را ادامه می داد، از طرفین خواسته شد که «از کلیه اقدامات مسلحانه ... دست بردارند.» اقدامی که حتی شورای امنیت سازمان ملل در صدور قطعنامه پیرامون جنگ، آن را تلویحا بی اثر دانست.
اولین قطعنامه سازمان ملل پیرامون جنگ:
سه روز پس از صدور بیانیه سازمان ممل متحد، اولین قطعنامه خود را پیرامون جنگ ایران و عراق صادر رد. قطعنامه 479 که تاریخ سوم مهرماه سال 1359 را در بالای خود دارد بلافاصله مورد پذیرش عراق قرار گرفت. در این قطعنامه سخنی از تجاوز و تنبیه متجاوز به میان آورده نشده. نکته جالب اینجاست که سازمان ملل پس از این قطعنامه 21 ماه و 15 روز سکوت اختیار کرد و زمانی مجبور شد که این سکوت را بشکند که نیروهای ایرانی عملیات غرور آفرین فتح خرمشهر را انجام داده بودند و خاک عراق مورد تهدید نیروهای ایرانی قرار داشت! سکوتی که معنایی جز حمایت از متجاوز نمی توانست داشته باشد.
اولین طرح برای ورود به خاک عراق:
در حالی که نیروهای انقلابی تلاش می کردند تا تجاوز عراق به خاک ایران را کند یا متوقف سازند اولین طرح برای ورود به خاک عراق توسط جاوید الاثر «حاج احمد متوسلیان» ارایه شد. حاج احمد با اطلاعی که از منطقه کردستان عراق داشت، طرح اشغال یک شهر مرزی کرد نشین در داخل عراق را مطرح کرد، تلاشی که می توانست نیروهای عراقی را در دو جبهه درگیر کند و فشار به مناطق جنوبی کشور را کاهش دهد، اما این اقدام با مخالفت بنی صدر خائن، رئیس جمهور وقت مواجه شد و امکان اجرا نیافت.
اولین استعفای صدام پس از آغاز جنگ: ‏
صدام حسین که به امید پیروزی سریع خود و با هدف ساقط کردن نظام نوپای اسلامی، جنگ را برملت ایران تحمیل کرده بود هر مقداری که از این نبرد می گذشت و قدرت نیروهای نظامی و نیروهای اسلام به پختگی و تکامل خود نزدیک می شد، خود را بیشتر در خطر سقوط احساس می کرد. فتح خرمشهر اوج این عظمت نیروهای جوان ایرانی بود. فرماندهی که با متوسط سن کمتر از 27 سال نیروهای ورزیده عراقی را در خرمشهر زمین گیر کرده و 19 هزار نفر از نیروهای دشمن بعثی را به اسارت در آوردند. علاوه بر آنکه بصره را نیز تحت خطر جدی قرار داده بودند. در اجلاس 4 روزه حزب «بعث» که پس از پیروزی جمهوری اسلامی ایران در خرمشهر برگزار شد. صدام حسین ضمن پذیرش مسوولیت شکستهای اخیر، استعفا داد. اگر چه این موضوع مورد پذیرش قرار نگرفت و او مجدداً به این سمت انتخاب شد. انتخابی که در پی خود، اعضای شورای انقلاب را از 17 نفر به 10 نفر کاهس داد و 8 هزار نفر از اعضای دولت عراق را عزل و 10 هزار نفر از نیروهای جدید را وارد کابینه کرد. تمامی این اقدامات از نتایج عملیات جاودان «فتح خرمشهر» بود.
اولین موشک ایران:
در ساعت 3:20 دقیقه بامداد روز پنجشنبه 3/12/63 اولین موشک ایران به بغداد شلیک شد. شلیکی که به هدف خود «بانک رافدین» اصابت کرد، دولت عراق را در گیجی قرار داد؛ بطوری که این دولت را مجبور ساخت تا این اقدام را حرکتی خرابکارانه و داخلی اعلام کند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد: «ابن انفجار یک انفجار داخلی بوده است.» اما شلیک 13 موشک در مدت زمان کوتاه به کرکوک و بغداد، این دولت را مجبور ساخت تا اقدامی برای جلوگیری ازشلیک موشکهای ایران انجام دهد.
اولین عملیات نظامی از سوی ایران:
عملیات کلاسیک نیروهای ایران، 24 روز پس از آغاز رسمی جنگ و با هدف آزادسازی مناطق اشغالی در منطقه غرب رودخانه کرخه انجام شد. نیروهای عمل کننده در این عملیات قبل از ظهر روز عملیات، به دلیل ناکامی در رسیدن به اهداف مورد نظر مجبور به بازگشت شدند.
اولین عملیات موفق از سوی ایران:
اولین عملیات پیروزمندانه نیروهای نظامی ایران در تاریخ 5 مهرماه 1360 با هدف شکستن حصر آبادان در شرق رودخانه کارون انجام شد و پس از 48 ساعت به تمامی اهداف خود رسید. این عملیات سرآغازی بر عملیات های موفق نیروهای اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس بود.


شنبه 86 شهریور 31 , ساعت 9:16 صبح

حماسه های  پرشور جنگ تحمیلی و صحنه های شگرفی که رزمندگان پرتوان سپاه توحید در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی در جای جای جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ از کوهستانهای صعب العــبور و سر به فلک کشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب و آبهای گرم خلیج فارس آفریدند : آنچنان پرشکوه و پرتوان و سرشار از عشق و ایثار و شجاعت است که هیچ  قلم و زبانی را یارای بازگو کردن آن نیست. 

 دشمنـــان منطقـــه ای :

وقوع انقــلاب اســـلامی در ایـــران زنگ های خطر را بقـوت تمام برای حکومت‎های منطقه بصدا در آورد. مناقــشات موجود در منطقه یا پیرامون اسراییل و سرزمین های اشغال شده  دور می زد و یا به تنـــازعات جناحهای تند و محافظه کار برای  در دست گیری قدرت مربوط می شد.

نزاع اعـراب با اسراییل؛ بر سر غصب سرزمین های عربی و جریحه دار ساختن غرور عربیت بود و حداکثر اینکه جناحهای افــراطی؛ به اسراییل به مثابه پایگاه امپریالیسم در منطقه می نگریستند و اینها همه تا جایی که به رژیم های موجود بر می گردد قابل تحمل است.

تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه؛ مسائل جدید و پیش بینی نشده حادث گــشت. این بار نیروئی در منــــطقه بوجود آمده است که محتــوائی متفاوت از دیـگر حکومت های قبلی دارد.این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاســی- اجتماعی؛ مدعی اسلام و هویت اسلامی است. یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتا «در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعــی آنان را رقم می زند؛ می باشد».

و بالاخره این انقــــلاب در کشوری روی داده که از لحاظ موقعیت جغــرافیایی؛ امکانــــات اقتصادی و تعداد جمعیت مقامی غیر قابل رقابت را بخود اختصاص داده است. انقــلاب اســلامی ایــــــران منطقه را در آستانه مسائلی مهم و متفاوت از قبل قرار داد.

کمپ دیــــوید با از دست رفتن نزدیک ترین متحد منطقه ایش و تبدیل آن با نظامی بکلی متفاوت به تلخی گرایید.

  جــنــــــگ تحـــمیلی :

زمینه های حمله عراق به کشور ما در 31 شهریور 1359 طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صـلیبی سبب گردید. این جنـــگ که قرار بود بر اســـاس محاسبات عراق ظرف 3 الی چند هفته به انجام خود برسد؛ بیش از 96 ماه را پشت سر گـــذارده که این رقم به تنهائی 27 بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد.

حمله عراق به جمهوری اســــلامی؛ دومین حادثه بزرگ در منطقه پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اســــلامی می باشد. قریب یکسال قبل از این حمله یعنی در 13 آبان 1358؛ سفارت آمریــکا توسط گروهی از دانشجویان که نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امــــام نهاده بودند اشغـــال شد و یکی از طولانی ترین گروگان گیری های تاریخ را بوجود آورد. اشغال سفارت آمریکا که به دنبال تحریکات این کشور علیه انقلاب اسلامی و چند گانگی و اختلاف تفکر و روش میان زمامداران جدید ایران صورت گرفت؛ بازتاب گسترده ای در جهان و منطقه برجای نهـــاد. آمریـــکا به عنوان نیروی استعمـــــارگر اصلی جهان و حـــامی   قدرتمند شاه نمی توانست از سوی انقلاب نادیده انگاشته شده  و با آن از موضع خصومت تلاقی نگردد.

در واقع بزرگترین ضربه در صحنه سیاست بین المللی با وقوع انقــلاب اســـــــلامی متوجه آمریکا گردید که بیشترین منافع را در هنگام رژیم شاه از موقعیت جغرافیائی و زمینه های سیــــاسی  اقتصـــادی و نظامی این کشور می برد.‌ آمریکا در صدد بود که با کمترین خرج؛ بیشترین جبران مافات را نماید و دولت مردان وقت حاکم بر ایران؛ نیز خوش بینانه بر این خیال بودند که با وجود یک حکومت ملی و مردمی در ایران می توان با آمریکا روابطی بر پایه استقلال بنا نهاد. اشغال سفارت که تجربه های نوین در جهــــان و منطقه علیه استکبار و امپریالیسم بود؛ نه تنها آمریکا را از برقراری  روابط عادی در کوتاه مدت نا امید ساخت؛ حکومت های متکی بر امریکا و رژیم های محافظه کار منطقه شدیدا؛ احساس ناامنی کردند و بسیج سیــاستهای نظــامی- اقتصادی برای سرنگونی حکومت جدید که همچنان بر طبل انقلاب می کوبد را از سوی آنان سبب گردید. از سوی دیگر ماهیت انقلاب به همراه خاطرات تاریخی این کشور از همسایه شمالی خود و بالاخره سیـــاست نه شرقی و نه غربی انقلاب؛ فرصتی را برای نزدیکی انقلاب با روسیه شوروی فراهم نمی کرد. روسیــــــه شوروی نیز با وجود تمامی منافعی که سیاست آمریکائی انقلاب برای این کشور بوجود آورده بود دلائــــلی برای نگرانی از ماهیت حکومت جدید در تهران داشت. دلائلی که با گذشت روزگار شدت می گرفت. 

 موقعیت جمهوری اسلامی در آغاز جنگ :

در هنگام شروع جنگ نظام جمهوری اسلامی در سطح جهانی از سوی افکــار عمــومی ساخته تبلیغات جهانی؛ نظامی اخلالگر و مغایر با سیاستهای  رسمی بین المللی معرفی شده بود. به عبــــارت دیگر استکبار جهـــانی زمینه را برای بسر عقل آوردن این عصیانگر و ادب کردن این حکومت هنجار شکن  فراهم کرده بود.

در زمینه رویدادهای داخلی نیز؛ وقایع بگونه ای سیر می کرد که در ذهن ناظران خــــارجی بیش از هر چیز تشتت و از هم پاشیدگی و ضعف و سستی را القا می کـــرد و طماعان آنان را به طمع می انداخت. در صحنه سیاست داخلی؛ تشتت و چند گونگی آرا در حد نهایت خود جلوه می کرد. سقــوط دولت مــوقت؛ اختلافات و جهت گیریهای داخلی را پایان نداد بلکه آنها را در مسیر تازه ای قرار داد.در مجموع گروهی از دولت مردان و سیاست مداران پیرامون اولین ریاست جمهوری گرد امدند و گروهی دیگر حول روحانیت در صحنه؛بویژه دکتر بهشتی؛ دبیر کل حزب جمهوری اسلامی که سرانجام جان خود را بر سر این راه   گذاشت؛ جمع شدند.

سایر فرقه ها و گروه های قابل ذکر و تمامی امکانات سیاسی- روانی نیز به همین گونه دوباره جمع شده بودند و در چشم ناظران خارجی؛ و آگاهان داخلی؛همه چیز حاکی ا زیک اختلاف و تفرقه عظیم سیاسی بود.

مشکلات اقتصادی حکومت جدید هم با توجه به دو عامل؛یکی تلاطم و نابسامانی های طبیعی یک انقلاب و دوم کمبود ارز؛ مشکلات ناشی از قطع فروش نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد کشور و   خروج سرمایه های کلان در زمان انقلاب از سوی وابستگان رژیم ساقط شده؛ کشور را در آستانه وضعی شبیه به ورشکستگی قرار داده بود.

مشکل گروهها؛ بخشی دیگر از نا بسامانی های انقلاب را رقم می زد. این گروهها در سه زمینه به تضعیف انقلاب اشتغال داشتند؛ یکی ترور یا بدنام کردن شخصیت های موثر انقلاب بود. زمینه دوم ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق دور از مرکز و سرزمین های قومی و دامن زدن به مسائلی از قبیل خود مختاری بود.زمینه سوم فعالیت گروهها در تفرقه سیاسی داخلی؛ دامن زدن به نابسامانی ها و سرانجام آمادگی برای یک جنگ داخلی در جهت بدست گیری قدرت بود. سازمان مجاهدین (منافقین) مهم ترین و فعال ترین این گروه ها بود. بخش اعظم تبلیغات و تحرکات خیابانی به نفع « بنی صــ-در» رئیس جمهوری ایران از سوی اینان صورت

می گرفت. عــراق تنها کشوری  در منطقه بود که می توانست به بهره برداری شیطـــانی   جواب مساعد دهد. موقعیت جغرافیائی این سرزمین که حائل میان ایــران و دیگر اعــــراب است؛ جمعیت مناسب؛ ارتش قوی؛ اقتصاد نسبتا منسجم؛ عامل عربیت؛ داشتن یک رابطه  دوستانه با  روسیه شوروی؛ وجود یک فرد قدرتمند و فرصت طلب در رهبری آن و بالاخره تخاصمات تاریخی دو کشور ایران و عراق عواملی هستند که عراق را قادر و تشویق به این تجاوز می نمود. که پس از صلح مصر با اسرائیل در صدد بود تا مقام ممتاز مصر را در جهان عرب تصرف کند؛ بهترین فرصت را به زعم خود در یک جنگ عربی یافت.

صعود تدریجی ولی مطمئن ده ساله صدام حسین ازعضوی همانند اعضای ارشد حزب بعث به رهبری تام و تمام این کشور و کودتای خزنده صــــدام علیه حسن البــــکر که نه همچون صدام افراطی بود و نه جاه طلب؛ شرایط را برای شروع جنگ فراهم کرده بود.

این جنگ نه تنها می توانست عراق را به مقــــام شامخ رهبری اعراب نایل گرداند و بدنبال سقوط رژیم شاه؛ ژاندارم جدید منطقه گردد که اصولا الحـــاق بخش وسیعی از خاک ایــران؛ عمدتا در منطقه نفت خیز جنوب؛

آن گونه که از سوی رهبری این کشور اعلام شد؛ « قادسیه» جدیدی را رقم می زد.

از سوی دیگر نفوذ انقلاب به یکی از مساعدترین کشورهای عربی را که اکثریت جمعیت آن را شیــــعه تشکیل می دهد؛ مرتفع می ساخت.

اقدامات خصمانه عراق علیه انقلاب اسلامی ایران؛ قبل از پیروزی انقــلاب آغاز شد. ایجاد محـــدودیت برای امام خمینی که به هجرت ایشان به پـــاریس انجامید؛ سفر فرح به عــــراق در پاییز 1357 یعنی پس از وقایع خونین 17 شهریور همان سال که نوعی مبارزه طلبی انقلابیون ایران به حساب می آمد.

پس از پیروزی انقلاب نیز تحرکات عـــــراق برای لطمه زدن به روابط دو کشور و آسیب رساندن به حاکمیت انقلاب ادامه یافت.اخراج پنجاه هزار نفر اتبـــاع شیعه مذهب این کشور و راندن آنها به مناطق مرزی ایران به جرم ایـــرانی الاصل بودن علامتی آشکار از انـــدیشه نژادی حاکم بغداد بشمار می رود. افزودن بر اخراج این عده که ظاهــــرا می توانستند در روز مبادا هواداران انقلاب اسلامی در آن کشور بوده باشند؛ سرکوبی و قلع روحانیون و علمای اسلامی از جمله به شهادت رساندن سید محمد باقر صدر برای پیشگیری از تحول وی به «خمینی عراق » بخشی دیگر از عوامل خطرناک و مخالف مشی نژادپرستانه و تجاوز کارانه حـــزب بـــعث می باشد. پناه دادن به فراریان انقـــلاب اســــلامی؛ بخصوص امرای ارشد شاهنشاهی و در اختیار قرار دادن امکانات برای تحریکات آنها؛ از دیگر اعمـــال خصمانه علیه حاکمیت انقلاب بود. تشکیل ” جبهـــه آزادیبخش عربستـــان “ و تجهیز اعضا این جبهه برای خرابکاری از جمله بمب گذاری در مراکــ-ز تجمع مردم و منفجر ساختن لوله های نفت در همین ارتباط بود. تغییر نام خوزستان به عربستان؛ اهـواز به الاحواز؛ خرمشهر به محمره و .......... آشکارا ادعاهای ارضی رژیم بغداد را به اثبات می رسانید.

نباید تصور شود که این اقدامات پنهانی صورت می گرفت . صــدام و دیگر مقامـــــات رژیم بعث آشکارا و به کرات این اقدامات را تایید کردند از جمله می توان به این جملات صدام به مناسبت دوازدهمین سالگرد انقلاب عراق ( 17 ژوئن 1980-27/3/59 ) اشاره داشت : ” ما به مبــــارزات خلقهای ایـــران علیه دیدگاهای عقب افتاده و خود کامه و علیه جهتگیری های منحرفی که زیر پوشش مذهب مخفی می شوند ولی در روش هایشان به مرز کفر ورزیدن به دین اسلام و ارزشهای والا و تمـــدن پاک و اصیل آن رسیدند؛ درود می فرستیم. ما به خلق مبارز عربستان که در راه آزادی و برابری علیه دار و دسته  نـــژاد پرستی که او را از ساده ترین حقوق زندگی و ایده ها محروم ساخته است و کاروانهای شهیدان شرا تقدیم می دارد؛ درود می فرستیم.“

تبدیل خوزستان به عربستان یکی از شرایط سه گانه صـــــدام برای پایان دادن به اعمال خصمــــانه علیه ایران عنوان شد.صدام در مصاحبه خود در تاریخ فروردین 59 این سه  شرط را اعلام داشت:

الف- خروج بی قید و شرط ایران از جزایر تنب کوچک و تنب بزرگ و جزایر ابوموسی

ب- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از سال 1975

ج- به رسمیت شناختن عربی بودن خوزستان  

 انگیزه های عراق برای حمله به ایران :

اگر بخواهیم به یک جمع بندی فشرده در مورد انگیزه های رژیم عـــــراق برای حمله به ایـران دست یازیم باید گفت که یک انگیزه و محـــرک قوی برای این تجاوز همان مسئله ای که تحت عنوان خلع ســــلاح داخلی و بین المللی است می باشد. اهداف این انگیزه عمدتا به باجگیری منطقه ای و تصرف قسمتی از خاک ایران و نظائر آن محدود می گردد.

انگیزه و محرک دوم در حمله عراق به ایران؛ نقش انقلاب اسلامی و خطراتی که از این ناحیه متوجه حکومت عراق می شد؛ می باشد. این انگیزه و خطر انقــــلاب برای حکام بعث مبارزه سرنوشت سازی را سبب گشت. کافی است به عنوان دلیل به این جمله طه یاسین رمضان مرد قدرتمند شماره 2 عراق استناد کرد.

” ما به این نکته تاکید می کنیم که جنــــــگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه  رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صـــ-د کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می کنند یک

جنگ مرزی نیست که بتوان آنرا به تعویق انداخت بلکه در حقیقت سرنوشت است.“

جنگ عراق علیه ایران نتیجه یک توطئه بین المللی و اتحاد طبیعی اهداف عراق با منافع غــــرب و ارتجـــــاع منطقه و از دیدگاهی دیگر حادثه ای طبیعی در روند یک انقلاب اسلامی و جهان شمول می باشد.

نگاهی به مواضع کشورهای قدرتمند بخصوص روسیه شوروی در قبال عراق در طول سالهای حکومت شـــاه مفید فایده ا ست. 

 مواضع دو ابرقدرت در رابطه با جنگ تحمیلی:

باید گفت جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد که روسها ا ز یک سیاست خارجی پر تحـرک و فعــــال به دور بودند.

طرف نظر از انقلاب اسلامی؛ وقایع خاورمیانه در مجموع به کام آمریکا بود. نیروهای میـــانه رو متمایل به راست موفق شده بودند که نیروهای به اصطلاح چپ را تحت کنترل خود در آورند و یا حداقل آنها را از دست زدن به اعمالی که موجودیت جناح میانه رو و راست را بطور خطرناکی مورد تهدید قرار دهند؛ بــــاز دارند. روسها با تمامی امیدی که به جریان کودتا و سپس اشغال افغانستان بسته بودند؛ نتوانستند موفق گردند.

سیاست حقوق بشر آنها را در موضعی انفعالی قرار داده بود و بد تر از همه آنکه در داخل؛ بار دیــــگر به یک دوران سر در گمی برگشته بودند. در یک جمله؛ سیاست خارجی شوروی به یک خواب و رخوت نا به هنـــگام دچار شده بود.آمریکاییان با اینکه در فاصله ای کوتاه شاهد از دست رفتن رژیم میانه رو در کابل و سقوط نظام سلطنتی در ایــــران بودند؛ ابتکار عمل را در دست داشتند. بهتر است که در اینجا به علائق طرفهای ذینفع به هنگام شروع جنگ نظر اندازیم.صدام موقعیت را مناسب می یابد که با اتحاد طبیعی که با آمریکا و غرب یافته است به جمهـــــوری اســـلامی حمله ور گردد. البته در اهداف غائی این اتحاد؛ میان متحدین اتفاق نظر وجود ندارد. آمـــریکا بیشتر مایل است که با تنبیه ایــــــران و با روی کار آوردن یک ر ژیم دست کم میانه رو به غائله انقــلاب پایان دهد. اما صدام می خواست که با این جنگ به یکباره چند هدف را عملی سازد.تغییر مرزها بسود عراق؛ افزایش امکانات اقتصادی؛ نیل به قله رهبر بلامنازع عرب و منطقه؛ رویای شیرین صدام بود.

به این ترتیب  عراق و امریکا در یک اتحاد طبیعی که با تماسهای دیپلماتیک چون سفر برژینسکی به عراق قبل از جنگ و یا اعترافات سعدون حمادی در مورد ارتباط چهارساله با آمریکا تقویت می شد؛ مشترکا آماده اجرای صحنه اول ایجاد تراژدی برای انقلاب اسلامی ایران شدند.

روسها از دو مسئله بیمناک بودند ؛ یکی سقوط رژیم حاکم بر ایران و جایگزینی آن بوسیله یک نظام آمریکایی و دوم آنکه خود را از میانجیگری و حفظ هر دو طرف قاصر می یافتند. روسها قبلا موفق نشده بودند که هر دو رژیم سومالی و اتیوپی را که داعیه چپ را داشتند در چنته خود نگهدارد و بیم از آن داشتند که این تجربه ناموفق تاریخی بار دیگر تکرار گردد. روسیه در وضعیت بسیار پیچیده و بغرنجی قرار گرفته ؛‌ از یکسو چندان به جایگاه خود در ایران که به بهای از دست رفتن عراق ارزش داشته باشد ؛ اعتقاد نداشتند و از سوی دیگر طرف حمایت جدی از عراق به مفهوم نادیده انگاشتن امیدواری برای جذب ایران بود. ناگزیر لااقل در اوایل ؛ سیاست بی طرفی ( یا بهتر است بگوییم کجدار و مریز ) و در انتظار آینده بودن را بهترین سنگر برای خود یافت.

با گذشت ایام روسها امیدهای خود را نقش بر آب دیدند.سیاستهای اخذ شده از سوی جمهوری اسلامی در داخل و خارج ؛ روسها را مطمئن ساخت که نه تنها قادر به پر کردن خلاء آمریکا در ایران نیستند که حتی در ایجاد یک رابطه دوستانه با مشکلاتی روبرو هستند. درست است که ایران از صورت پایگاهی برای آمریکا خارج شده است و این خروج مزایای بسیاری برای روسها در پی داشت ولی روسها با مرور زمان متوجه شدن که خطر به گونه ای دیگر همچنان پا بر خاست . کشور همچنان ضد کمونیستی و ضد روسی باقی ماند بدون آنکه به یک جناح غرب وابستگی داشته باشد.

آمریکا ایران را از دست داد ولی روسیه چیزی بدست نیاورد . نتیجه آنکه روسیه که از این طرف ” رانده “ شده بود هم خود را مصروف بر آن ساخت که از طرف دیگر ” مانده “ نگردد. 

 از اهواز تا بصره :

عملیات گسترده و همه جانبه عراق پس از تحرکات ایذائی بسیار که بر اساس اسناد منتشر شده از سوی وزارتخانه به 637 مورد می رسد در 31 شهریور 59 آغاز گردید.

در همان ساعات و روزهای اولیه حمله ؛ عراق به اکثر اهداف نظامی خود دست یافت . به گفته صدام ؛ عراق در جبهه های بطول 550 کیلومتر توانست به عمق 20 تا 110 کیلومتر به داخل ایران نفوذ کند و وسعتی معادل فلسطین اشغال شده را به تصرف خود در آورد. در این عملیات که به سبک عملیات غافلگیرانه اسرائیلی ها در جنگ ژوئن 67 ( شش روزه ) با بمباران تاسیسات نظامی و فرودگاههای کشور صورت گرفت 10 شهر و صدها روستا به اشغال قوای بعثی در آمد و رژیم بغداد تا پشت دروازههای اهواز به پیش راند.حمله عراق به ایران را نمی توان به تمامی یک غافلگیری دانست ؛ چرا که تجاوزات مکرر این رژیم  به نقاط مرزی و حمله مقدماتی تشبثات عراق برای فراهم کردن زمینه حمله به ایران علائمی از بروز نزدیک حمله مذکور بود. همانگونه که در قبل دیدیم؛ در ایران در روزهای حمله تمامی نگاه ها و حساسیتها به داخل متوجه بود و تشتت داخلی به همراه بی تجربگی از ترفندهای استکبار جهانی؛ سبب شد؛ شکستی سنگینره آورد روزهای اولیه جنگ قرار گیرد.  

بحث بر سر چگونگی مقابله و میزان نقشی که مردم می توانند در کنار ارتش به سبک کلاسیک داشته باشند؛ انعکاس از اختلافات داخلی بود که تا حد بسیار زیادی مانع یک مقابله جدی با عراق گردید. رئیس جمهور وقت که نقش فرماندهی و یا نیابت فرماندهی کل قوا را هم داشت با تکیه بر ارتش و با نادیده انگاشتن غرر آلود نیروهای مردمی متشکل در سپاه و بسیج که بزعم وی آلت دست مخالفان او بودند؛‌ مدعی بود باید دفاع به طریق اشکانیان؛ یعنی اجازه دادن به دشمن برای ورود و سپس تاختن همه جانبه نیروهای سواره نظام بر قوای خصم را تدارک دید.

حملات متقابل کلاسیک ایران در چند ماهه اول جنگ تنها بیهودگی این قبیل عملیات تدافعی را مشخص ساخت.

اولین تجربه همکاری نیروهای مردمی با ارتش توانست سوسنگرد را از تصرف دشمن محفوظ دارد و ارتش عراق را از پای دیوارهای شهر به عقب راند؛ پس از سقوط بنی صدر و حوادث و توطئه های بعد از آن فضای کشور و از جمله جبهه ها حالتی دو گانه و کاملا ناقض یافت. ا زیک سو وعده های سقوط نظام و از دیگر سو یک تهییج و بسیج  بی سابقه عمومی برای نجات و وارد ساختن ضربه متقابل به جبهه متحد دشمنان انقلاب قابل مشاهده بود.

تنها یک ماه پس از انفجار دفتر نخست وزیری؛ پیروزی بزرگ شکستن محاصره آبادا ن با ترکیبی از سپاه  و ارتش بدست آمد. از مهر ماه 60 تا خرداد 61 که خرمشهر مهمترین شهر متصرفی عراق؛ آزاد شد؛ جهان تجربه های جدید از توان یک انقلاب بی نظیر منشاء گرفته از ایمان و اعتقاد مردم را ثبت کرد. در چهار عملیات مهم؛ ارتش اسلام موفق شد که اکثر خاک خود را از چنگال دشمن آزاد سازد.و قریب پنجاه هزار تن از قوای بغداد را هم به اسارت خود درآورد.در خرداد 61 یعنی پس از گذشت 21 ماه از جنگ این جمهوری  اسلامی بود که خود را آماده حمله به داخل خاک عراق برای تحقق شروط خود مبنی بر پایان دادن به جنگ می ساخت.

http://www.irib.ir/occasions/HolyDefence/Holy%20Defence.HTM

 

home


جمعه 86 شهریور 30 , ساعت 11:4 صبح

10 دقیقه بعد: 10 قاشق چای‌خوری شکر وارد بدن‌تان می‌شود. می‌دانید چرا با وجود خوردن این حجم شکر دچار استفراغ نمی‌شوید؟ چون اسید فسفریک، طعم آن را کمی می‌گیرد و شیرینی‌اش را خنثی می‌کند.
20 دقیقه بعد: قند خون‌تان بالا می‌رود و منجر به ترشح ناگهانی و یک‌جای انسولین می‌شود. کبدتان شروع می‌کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.
40 دقیقه بعد: حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمک‌های‌تان گشاد می‌شود، فشار خون‌تان بالا می‌رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می‌کند. گیرنده‌های آدنوزین مغز حالا بلوک می‌شوند تا از احساس خواب‌آلودگی جلوگیری کنند.
45 دقیقه بعد: ترشح دوپامین افزایش پیدا می‌کند و مراکز خاصی در مغز، که حالت سرخوشی ایجاد می‌کنند، تحریک می‌شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می‌شود.
بعد از 60 دقیقه: اسید فسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می‌چسبد. متابولیسم بدن افزایش پیدا می‌کند. میزان بالای قند خون و شیرین‌کننده‌های مصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می‌شوند.
مدتی بعد: کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل می‌شود. حالا دیگر کلسیم و منیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می‌شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیت‌ها نیز از دست می‌رود.
مدتی بعدتر: کم‌کم آن غوغایی که در بدن‌تان ایجاد شده بود فروکش می‌کند و نوبت به افت قند می‌رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک‌پذیر می‌شوید یا خیلی کرخت و بی‌حال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده‌اید؛ آبی که می‌شد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدن‌تان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین می‌رود و شما هوس یک نوشابه دیگر می‌کنید.

نوشابه‌خورترین ملت جهان
سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار در ایران ۴۲ لیتر است. با مقایسه این آمار با آمار دیگر کشورهای جهان به این نتیجه وحشتناک می‌رسیم که ما در سرانه مصرف نوشابه‌هاى گازدار مقام اول را در جهان پیدا کرده‌ایم. برای این که بیشتر وحشت کنید، بد نیست بدانید که:
1) میانگین مصرف نوشابه‌های گازدار در دنیا برای هر فرد 10 لیتر است.
2) در بیست سال اخیر، مصرف نوشابه هاى گازدار در کشور، نزدیک به ۱۵ درصد رشد داشته است.
3) در طی این بیست سال، مصرف شیر و لبنیات، تنها حدود یک دهم درصد رشد کرده است.
4) سرانه‌ مصرف لبنیات در ایران کمتر از یک سوم استاندار جهانی است.
5) طبق آمار، ۹۰ درصد کودکان ۲۴ ماهه تا ۱۲ ساله کشورمان، روزانه حداقل یک بار پفک و نوشابه مصرف کرده‌اند.
6) 25 درصد از کودکان ایرانى به نوعی با سوءتغذیه دست‌به‌گریبانند.
7) یک‌سوم از مرگ‌ومیرهای کشور به علت بیماری‌های قلبی‌عروقی است که یکی از عوامل اصلی بروز آن، تغذیه غلط است.

سالم و سعادتمند باشید


یکشنبه 86 شهریور 18 , ساعت 10:52 صبح

آن زمانها که هنوز گرفتار شهرنشینی نشده بودیم وماه مبارک رمضان در روستای شلی به سر میبردیم .اون زمونها یعنی قبل از سالهای 1356 را میگم   ماه رمضان در شلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بود و همه با شادی و خوشحالی از آن استقبال می کردند. از اواسط ماه شعبان مردم منتظر ماه مبارک رمضان بودند..رمضان رنگ و بو و شور و نشاط خاص خود را داشت.گویا  همگی ضیافتی را وعده داشتند.  لحظه زیبای  اذان و مناجات سحری یا همان سحر خوانی سفره های مهربانی مردمی مهربان و صمیمی وصف ناپذیر است. سماورها که در طول سال همیشه روشن بودند. در ماه مبارک رمضان فقط غروبها سماورها روشن می شدند. سماور باید حتما سر سفره آورده می شد و بخار از آن متصاعد می شد. سفره رمضان بسیار ساده بود نان و فرنی و خرما و گاهی هم آش دوغ جزء لاینفک سفره افطاری بود. ماه رمضان ماه قرآن  بود. هر کسی اهتمام داشت که  روزانه یک تا دو جزء از قرآن را حتما بخواند. و حداقل تا پایان ماه مبارک رمضان یک یا دو ختم کامل قرآن داشته باشد. بعد از افطار نوبت گوش فرادادن به دعای افتتاح درمسجد محل یامنزل یکی از اهالی بود. اگر چه بر گزاری این مراسم جلاء وزیبایی مساجد را نداشتند اما پر میشدند از مردمی که به عشق  گوش دادن به دعا در مجلس حاضر می شدند.. وچقدر زیبا بود بحث  پیش کشیدن و سعی در تلفظ  آیات سوره حمد ذکر ولاالضّّالین  و خنده های فرو خورده حاضرین که به پیشانی عرق کرده شخص در حال پاسخگویی به سؤالات ملاسلیمان ، اشاره می کردند. شبها ی دعا  و احیا شبهای بچه ها بود. بچه ها در حین دعا و یا پس از برگزاری مراسم دعا یا احیا جمع می شدند و با انواع بازیها در دل شب  سرگرم می شدند. نور امید در چهره بچه ها موج میزد وخنده وشادی وفریادهای از سر شوق فضا را می آکند. غمی نبود. مزرعه ای و داسی واسبی و... چرخ می چرخید و قناعت آدمها دلها را روشن نگه میداشت.سحر ها مردم یا با بانگ خوش سحر خوانی ملای سلیمان و یا با صدای شیپور مشهدی نجاتعلی که سعی می کرد همه را از خواب بیدار کند. اگر بازهم خواب می ماندند. با صدای همسایه ای مهربان که از ترس خواب ماندن همسایه مؤمن تا پشت حیاط پرچین همسایه می آمدند  و او را با مهربانی از پشت پرچین حیاطش صدا می زدند. بیدار می شدند. بچه کوچک های ساده دل که بهنگام سحر بیدار نمی شدند و روزه تکلیفشان نبود. روزها از سحری سئوال می کردند. و پاسخ سرکاری می شنیدند. بچه ها فقط می دانستند که سحری چیزی است که خورده می شود و لی از شکل و طعم و مزه و نوع آن هیچ ذهنیتی نداشتند و آن را از غذای شام و ناهار و صبحانه متفاوت می دانستند. نقل است که بچه ای به تصادف و بر اثر سروصدای اهل منزل بهنگام سحر بیدار شد و از سر کنجکاوی خود بابت طعام سحری، باعجله به سمت آشپزخانه و قابلمه رفت و در قابلمه را بازمی کرد و پس از مشاهده محتویات آن با آه سردی گفت که این که همان شام است! پس سحری کجاست؟ بچه ها همواره  شب را در آرزوی شرکت در مراسم  سحری به صبح می رساندند و همینطور با دلخوری از پدر و مادر که چرا آنها را بیدار نکردند.مردم حداقل یک تا دو ساعت قبل از اذان بیدار می شدند. و اهتمام داشتند  به نشستن  سر سفره و از سر فرصت چای آشامیدن و سپس سحری و نماز و خواب مختصر که دوباره با روشن شدن هوا کار و تلاش روزمره خود را با زبان روزه آغاز می کرند.  ماه رمضان درشلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بودمخصوصا شبهای که در تکیه کوچولوی روستا اطعام می دانند خدا رحمت کند مشهدی قاسم ابراهیمی خادم مسجد را که به ما بچه های کوچولومی گفت :شما ها که روزه نداشتید صبر کنید اول بزرکترها افطار بکنند بعد شما بیایید داخل تکیه. از این ماه عزیز همه با شادی استقبال و  با آه و افسوس بدرقه اش می نمودند و به انتظار آن تا سال بعد می نشستند. همه اهالی با خوشحالی،  سحری و افطاری و یا هرچه که در طبق اخلاصشان داشتند. حتی آش دوغ  در خانه همسایه و فامیل، توزیع می کردند.


یکشنبه 86 شهریور 4 , ساعت 12:4 عصر

همه ساله در هفته دولت روز ٤شهریور به عنوان روز کارمند اختصاص می یابد و در این روز به منظور تجلیل از کارگزاران دولت جمهوری اسلامی و ارج نهادن به خدمت، با تبیین ملاک های انتخاب، کارمندان نمونه به عنوان نمایندگان خیل عظیم کارکنان نظام در اقصی نقاط کشور، انتخاب و مورد تشویق و تقدیر قرار می گیرند.

باید مغزهای خود را از اینکه تنها مستخدم دولت باشیم و پشت میز بنشینیم خالی کنیم و برگردیم به اینکه، انسانیت انسان در رابطه با کار به وجود می آید. انسان می تواند به وسیله کاری که انتخاب می کند خالق خود باشد.

شهید رجایی (اسفند ١٣۵۹)

 

اعتلای مدیریت در نظام اداری و ارتقاء منزلت اجتماعی کارکنان دولت، اصلاح نگرش مردم نسبت به خدمات این قشر شریف و زحمتکش، ترویج فرهنگ رفتاری و خدمات شخصیتهای راستین خدمت به مردم شهیدان ماندگار رجایی و باهنر به عنوان الگوهای مناسب خدمت به جامعه، ایجاد روحیه امید و تلاش و نشاط و تشویق مردم به مشارکت در امور و نمایش توان حکومت اسلامی در اداره مطلوب جامعه از اهدف بزرگداشت این روز محسوب می شود.
روز کارمند بیش از آنکه از جهت فرمایشی و شعاری حائز اهمیت باشد فرصتی است مناسب برای تبیین جایگاه و رفع مشکلات کارمندان. از آنجا که کارمندان با دلسوزی و حسن نیت وقت خود را صرف خدمت به مردم و نظام می کنند دولت باید توجه ویژه ای نسبت به آنان مبذول دارد و با طراحی برنامه های صحیح بیشترین استفاده را از این نیروی صادق و زحمتکش جهت پیشبرد اهداف خود ببرد.
یک محقق علوم اجتماعی در مورد مشکلات نظام اداری کنونی ما چنین می گوید: بزرگترین مشکل نظام اداری در کشور ما که متأثر از وضعیت کلی جامعه است، حاکمیت نداشتن یک فرهنگ صحیح میان مدیران، کارکنان و ارباب رجوع است.
اگر بررسی های لازم انجام شود شاید نمونه های بسیاری از رفتارهای غیر منطقی و نامعقول در سطح ادارات خود را نشان دهد. بعنوان نمونه وقتی شخصی برای امضای پرونده ای وارد یک اداره می شود منشی رئیس می گوید: آقای رئیس تشریف ندارند، جلسه هستند، مأموریت هستند، کاری فوق العاده پیش آمده و هزار دلیلی که به هر حال فرقی برای ارباب رجوع نمی کند چون کار او انجام نمی شود. در اینجا حاضر نبودن فرد انجام دهنده کار در مواقع ادرای و مراجعه ارباب رجوع نوعی تخلف از مقررات و قوانین به حساب می آید که در جای خود قابل پیگیری است. در اینجا باید اذعان داشت که در یک نظام اداری متحول، متوازن و سالم نباید مدیران و یا افراد مسئول انجام کار در ساعات اداری و زمانی که ارباب رجوع برای انجام کار به محل وظیفه آنان مراجعه می کنند، در محل حود حاضر نباشند.
چه در این صورت هر فرد مراجعه کننده دچار خسارت و ضرر (اتلاف وقت و هزینه رفت و آمد) می شود و هم در کل، جامعه دچار خسران و زیان می شود چنین مشکلاتی را می توان با اتخاذ تدابیر درست اداری نظیر تفویض اختیار به مدیران پایین تر حل کرد. بعنوان مثال اگر مدیر عامل یک سازمان بنا بر همان قاعده اضطرار مجبور به ترک محل خدمت خود است, باید معاون و یا معاونان وی در هر زمینه دارای این اختیار باشند که کارهای ارباب رجوع را انجام دهند از سوی دیگر بسیاری از مدیران به دلیل عدم آشنایی کافی با اصل تفویض اختیار و نداشتن دید گسترده نسبت به مسایل اداری و بی توجهی به آثار ارزشمند آن از اعطای اختیار به مدیران پایین تر امتناع می کنند و ترجیح می دهند به جای آنکه به وظایف اصلی مدیریتی که همانا تنظیم اهداف و خط مشی ها، توسعه سیاست ها، سنجش و ارزیابی نتایج عملکردها و نظارت بر صحت انجام امور است، خود به یک ماشین امضاء تبدیل شوند و وقت زیادی از زمان حضور خود را در اداره به بررسی مسایلی اختصاص دهند که دیگران هم توانایی انجام آن را دارند و این یکی از
ریشه ای ترین مسائل نظام اداری ما است.
یک مدیر موسسه حسابرسی نیز در این زمینه چنین می گوید: اصولاً مسئول و یا سرپرست یک اداره باید بتواند ویژگی های کارمندان و مدیران زیر دست خود را به خوبی تشخیص دهد. کارمندان باید عموما توانایی ها و شایستگی های لازم را برای انجام وظیفه ای که بر عهده گرفته اند داشته باشند و از سوی دیگر انجام چنین وظیفه ای را با میل و رغبت پذیرفته باشند نه بااکره و اجبار قطعا در بحث تحول اداری باید مواردی نظیر عدم گسترش نظام اداری، استفاده از روش های نو، بهره مندی از توانایی نیروهای انسانی، واگذاری امور دولتی به بخش خصوصی و تمرکز فعالیت های دولتی به سیاست گذاری ها، تمرکز زدایی و تفویض اختیار، گسترش عدالت اقتصادی و اجتماعی در پیکره نظام اداری، برخورد قاطع با تخلفات اداری و قدرادنی از کارکنان ساعی و صادق و موارد دیگر توجه کافی بعمل آید. 


 


پنج شنبه 86 شهریور 1 , ساعت 7:0 صبح

قسمت دوم و پایانی   منافقین انقلاب اسلامی همزمان با اوج‌گیری نهضت اسلامی ایران و پیروزی آن در سال 1357، سازمان مجاهدین خلق با این اعتقاد که نظام جمهوری اسلامی نظامی مرتجع است و با بزرگ جلوه‌دادن خطر ارتجاع، مبارزه علیه انقلاب اسلامی و برنامه‌ریزی جهت به دست گرفتن حکومت را آغاز کرد. سازمان با جمع‌آوری سلاح از پادگان‌ها و جذب و اغفال نیروهای جوان و سازماندهی آنها در پی فراهم آوردن یک زمینه اجتماعی مناسب بود. در ابتدا مزورانه خود را همگام و همراه نهضت اسلامی نشان می‌داد و حتی عکس امام را نیز در کنار آرم سازمان قرار داده و از ایشان به عنوان رهبری قاطع و سازش ناپذیر یاد می‌کرد. پس از روی کار آمدن بنی‌صدر با نزدیک شدن به او آشوب‌ها و تظاهرات زیادی را آشکارا سازمان دادن و دست پنهان آنان در بسیاری از آشوب‌های منطقه‌ای محسوس بود، اما پس از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری، منافقین که تنها امید خود را از دست رفته می‌دیدند در تاریخ 30 خرداد 1360 با انتشار اطلاعیه‌ای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعلان جنگ مسلحانه کردند و درصدد نابودی انقلاب اسلامی برآمدند. بدین ترتیب تابستان 1360 با ایجاد آشوب و هرج و مرج در شهرها، به آتش کشیدن وسایل نقلیه عمومی، ضرب و شتم مردم بی‌دفاع و ترورهای کور، علیه نظام اسلامی آغاز گردید. منافقین اولین ضربه هولناک را در ششم تیر 1360 با انفجار بمبی در مسجد ابوذر و سوء قصد به جان آیت‌الله خامنه‌ای و سپس در هفتم تیر همان سال با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن 72 تن از مسئولین طراز اول کشور از جمله دکتر بهشتی رئیس دیوان عالی کشور وارد آوردند. دو ماه بعد نیز با انفجار دفتر نخست‌وزیری موجبات شهادت رئیس‌جمهور رجایی و نخست‌وزیر باهنر را فراهم کردند. 14 از جمله اقدامات دیگر منافقان می‌توان به ترور شهید دکتر آیت، انفجار دفتر دادستانی، به شهادت رساندن آیت‌الله قدوسی، شهدای محراب و تعداد زیادی از مردم عادی اشاره نمود. 15
اقدامات تروریستی این سازمان از مهمترین خساراتی بود که بر نظام نوپای جمهوری اسلامی وارد آمد. زیرا دولت انقلابی به ناگهان با از دست دادن حدود دویست‌ نفر از دولتمردان و رهبران طراز اول خود مواجه شد. از سوی دیگر تصور طراحان اعمال فوق این بود که با از دست دادن این عده، رژیم انقلابی سقوط کرده و زمینه برای کسب قدرت ‌آنها فراهم می‌شود. با این حال سازمان مجاهدین خلق با رهبری مقتدرانه امام خمینی و حضور پرشور مردم در صحنه‌های مختلف مواجه شد و از توطئه‌های فوق راه به جایی نبرد.
از این رو رئیس سازمان همراه بنی‌صدر به پاریس گریخت و بقیه کادرهای آن تحت امر موسی خیابانی به ایجاد ترور و انفجار ادامه دادند. تقریباً تا سال 61 کلیه خانه‌های تیمی و پایگاه‌های عملیات شهری آنها از بین رفت و باقی مانده ‌آنها سعی کردند آخرین ضربات خود به انقلاب را با استقرار در عراق و ارائه اطلاعات به بعثی‌ها و بازجوئی از اسرای ایرانی وارد کنند. اوج وابستگی منافقین به رژیم تجاوزگر بعثی را می‌توان در اواخر جنگ تحمیلی مشاهده نمود که عمده قوای خود را با پشتیبانی عراق وارد مرزهای غربی کشور کردند که البته به لطف پایمردی رزمندگان ایرانی در عملیات مرصاد به کلی نابود شدند.
همچنین منافقین طی تمام این سال‌ها که مستقیماً در به شهادت رساندن چند هزار نفر از ملت مسلمان ایران نقش داشتند. روابط گسترده‌ای با رژیم صهیونیستی و سازمان‌های جاسوسی غربی نیز برقرار کرده بودند. اگر چه فعالیت‌ های منافقین در عراق و مناطق مرزی تحت نظر عراقی‌‌ها صورت می‌گرفت، با این حال فعالیت‌های سازمان در بیرون از عراق خارج از کنترل رژیم بعثی بود و شامل رابطه بابسیاری از سرویس‌های اطلاعاتی غربی به ویژه سازمان اطلاعاتی اسراییل (موساد) می‌شد.
نخستین همکاری‌های سازمان با موساد در اوایل دهه 80 شکل گرفت و از آن زمان تاکنون، منافقین از حمایت سرویس‌های صهیونیستی برخوردار می‌باشند. به هر حال با توجه به این مطلب که میان رژیم صهیونیستی و فرقه‌ای نامتعارف که ایدئولوژی خود را ملغمه‌ای دروغین از مارکسیسم و مذهب شیعه قرار داده است،‌ هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک یا اهداف دراز مدت نمی‌تواند وجود داشته باشد،‌ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که صهیونیست‌ها از اعمال وطن فروشانه و خائنانه‌ی این گروهک به نفع خود نهایت استفاده را می‌برند و در عوض منافقین چیزی به جز ننگ به دست نمی‌آورند.
امام خمینی که آگاهانه وقایع را نظاره می‌کردند، ضمن منافق نامیدن سازمان مجاهدین خلق آنان را چنین معرفی نمودند: «اینان که از امپریالیسم انتقاد سرسختانه منافق‌گونه می‌کردند، اکنون معلوم شد که چهره واقعی آنان چه چهره کریهی است و امروز به خوبی روشن است که اینان به دامان امپریالیست‌ها پناهنده و با کمک آنان به توطئه علیه جمهوری اسلامی برخاسته‌اند و با شایعه‌سازی و دروغ‌پردازی می‌خواهند جوانان معصوم را به دام بکشند و با استفاده از خون مظلومان، امر اربابانشان را اجرا کنند. باید در همه منابر به این جوان‌هایی که گول خورده‌اند از این منافقین و امثال آنها نصیحت بشود، دعوت به حق بشود، باید آنها را فهماند که اینهایی که شما را دعوت می‌کنند به ضد جمهوری اسلامی قیام کنید، اینها با اسلام بد هستند،‌ با اسم اسلام می‌خواهند اسلام را از بین ببرند. اینهایک روز با مقاصد اسلامی همراه نبوده‌اند، اینها نهج‌البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند برای این که نهج‌البلاغه و قرآن را از بین ببرند و این جوان‌های بی‌اطلاع، این پسرهای بی‌اطلاع، دستخوش این تبلیغات سوء اینها شده‌اند و در مقابل ملت ایستاده‌اند.» 16
اهمیت نفاق و منافق در نزد امام آنچنان زیاد بود که حتی ایشان در وصتیت‌نامه سیاسی ـ الهی خویش نیز توصیه‌هایی را درباره مقابله با منافقین مطرح کردند: «امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه‌افکن خانه‌برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه‌ها عکس‌العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.» 17
نتیجه‌گیری
انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن چهره‌ی واقعی بسیاری از افراد و گروه‌ها را آشکار ساخت. یکی از این گروه‌ها، که به سبب نادیده گرفته شدن از سوی مردم به اعمال خشونت‌آمیز روی آورد و بسیاری از بزرگان انقلاب و مردم عادی را به شهادت رساند، سازمان مجاهدین خلق است که از سوی امام خمینی با عنوان «منافقین» یاد شد. بنابر آموزه‌های دینی و قرآنی، نه تنها اعمال خشونت‌آمیز این گروه در داخل، بلکه همکاری منافقین با دشمنان ایران، نیز کاملاً مردود شناخته شده است؛ زیرا مطابق با آیات قرآن، کسانی که دم از اسلام می‌زنند اما با دشمنان اسلام رابطه برقرار می‌کنند و حرف‌های دشمنان اسلام را ترویج می‌کنند، همان منافقینی هستند که جایگاهشان همچون کافران در جهنم است.
با توجه به آن‌چه گذشت از یک سو می‌توان به عمق اعمال خائنانه، وطن‌فروشانه و منافقانه‌ی این گروهک تروریستی پی‌برد و از سوی دیگر می‌توان دلایل انزجار ملت ایران نسبت به گروهک منافقین را به خوبی درک نمو
پی‌نوشت‌ها:
1. قرآن مجید،‌ سوره المنافقون، آیات 4 و 6.
2. قرآن مجید،‌سوره اعراف، آیه 27.
3. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 76.
4. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 141.
5. قرآن مجید، سوره توبه، آیه 73 و سوره تحریم،‌آیه 91.
6. نهج‌البلاغه، باب خطب، کلام 210.
7. صحیه‌نور، ج 12، صص 192 ـ 202.
8. حمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1372، ج 3، ص 355 ـ 345.
9. روزنامه جمهوری اسلامی، سال دوم، شماره 317، تیرماه 1359، ص 3.
10. حسین روحانی،‌نشریه پیکار، شماره 80، ص 17.
11. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 683، و همچنین ر. ک. وصیت‌نامه سیاسی ـ‌الهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 72 و 115.
12. علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه،‌زیر نظر محسن هاشمی، تهران:د فتر نشر معارف انقلاب، 1384، ج1، ص 245 ـ 249.
13. پیشین، حمید روحانی، ص 499.
14. وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 193.


جمعه 86 مرداد 12 , ساعت 7:0 صبح

جنایت منافقین اساساً با سازمان القاعده قابل مقایسه نیست! جنایتهای منافقین ضمن اینکه سابقه ای بیش از القاعده دارد، عملیات تروریستی آنها چه به لحاظ کمی و چه از جنبه کیفی، به مراتب بیشتر از سازمان القاعده بوده است.

 

اگرچه هنوز اسناد کافی برای اثبات دخالت القاعده در حوادث تروریستی 11 سپتامبر در آمریکا وجود ندارد، اما پنتاگون به همین بهانه لشکرکشی عظیمی را به منطقه خاورمیانه راه انداخت و علیه افغانستان و عراق تحت عنوان عملیات «پیشدستانه» وارد جنگ شد؛ جنگی که تاکنون هزاران بیگناه در آن جان خود را از دست داده اند و فقط در حوادث داخلی هفتصد هزار نفر کشته شده اند. این کشته ها در مقایسه با کشته شدگان برجهای دوقلوی آمریکا، بالغ بر بیست برابر محاسبه می شود!

این در حالی است که جنایت منافقین اساساً با سازمان القاعده قابل مقایسه نیست! جنایتهای منافقین ضمن اینکه سابقه ای بیش از القاعده دارد، عملیات تروریستی آنها چه به لحاظ کمی و چه از جنبه کیفی، به مراتب بیشتر از سازمان القاعده بوده است.

مستندات کشف شده درباره همکاری منافقین با صدام بر کسی پوشیده نیست، در حالی که همکاری القاعده با صدام در پرده ابهام است. براساس اسناد موجود، پولهای هنگفتی که منافقین در هر بار فروش اطلاعات از بعضی ها گرفتند، تلاش برای تخلیه اطلاعات نیروهای ایرانی، ملاقات پی در پی سر کرده منافقین با صدام و افسران ارشد ارتش عراق، تجهیز منافقین به جنگ افزارهای روز و مهمتر از همه همکاری با بعثی ها در کشتار مردم بیگناه عراق و صدها جنایت دیگر، این گروه را در ردیف القاعده قرار نمی دهد؟

اگرچه وزارت خارجه آمریکا به طور رسمی در سال 1997 طی اعلامیه ای سازمان منافقین را عمدتاً به خاطر قتل پنج تبعه آمریکایی، یک سازمان تروریستی خواند؛ لکن تاکنون هیچ اقدام عملی علیه آنها انجام نداده است. علاوه بر این، پس از اشغال عراق، منافقین را تحت پوشش خود قرار داده و یکی از عوامل اصلی در برخورد دولت قانونی عراق علیه آنها شده اند. سؤال اساسی این است که چرا منافقین با وجود کارنامه تروریستی وسیع، همچنان تحت پوشش و حمایتهای آمریکا هستند؟ تردیدی نیست، ریشه بنیادین رفتارهای دوگانه غرب بویژه آمریکا در مبارزه با تروریسم، در فلسفه سیاسی آنها نهفته است. از نظر آنها، منافع سرمایه داری و امنیت استکباری، دوست و دشمن را مشخص می کند و بر این اساس «هدف»، توجیه کننده «وسیله» است. بر همین مبنا، «بن لادن» تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عنصر مطلوب و دوست آمریکا و برخوردار از حمایتهای همه جانبه کاخ سفید است، اما پس از تغییر جهان دو قطبی و به جهت رسیدن به اهداف جهانی، او و سازمانش، به دشمن ترین دشمنانش تبدیل می شود. از همین منظر، منافقین به جهت قتل پنج آمریکایی در سالهای قبل از انقلاب، به یک سازمان تروریستی متهم می شوند، اما برای براندازی و عملیات ترور علیه جمهوری اسلامی ایران، به یک «دوست» مبدل می گردند.

از سوی دیگر، از نظر مقامهای آمریکایی، ملتها ارزش حیاتی یکسانی ندارند. بر همین اساس، کشته شدن برخی انسانها نه تنها ارزش واکنش ندارد، بلکه مجوز ترور و کشتار آنها نیز صادر می شود. اسناد منتشر شده سازمان سیا در روزهای اخیر و بویژه سخنان جان بولتون نماینده آمریکا در سازمان ملل در خصوص کشته شدن افراد بیگناه لبنان بر اثر حملات وحشیانه بمب افکنهای رژیم صهیونیستی ، مؤید این نکته است. بنابراین، جنایتهایی که منافقین علیه ملت ایران انجام دادند، براساس رهیافت فوق، مستحق پاداش است، همچنانکه تاکنون کاخ سفید به انحای مختلف چنین پاداشی را به آنها داده است.

از این رو، راز حمایت مستمر آمریکا از منافقین در عراق و مخالفت با دولت مالکی به منظور اخراج آنان، آشکار می شود. در حال حاضر، منافقین به عنوان «القاعده مطلوب» دوران جنگ سرد برای آمریکا محسوب می شوند. بر همین اساس، برخی از سناتورهای آمریکایی تلاش دارند نام آنها را از فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج کنند.

از همین منظر، باید مواضع اخیر اتحادیه اروپا در خصوص منافقین را مورد ارزیابی قرار داد، چنانکه سخنگوی وزارت خارجه کشورمان از آن به عنوان ظهور القاعده دوم نام برده است. حقیقت امر این است که حمایتهای غرب و آمریکا از منافقین که نطفه و ریشه آنها با ترور و خشونت بسته شده، در نهایت کارکردی همانند القاعده علیه آنها خواهد داشت.

 برداشت از سایت بصیرت

  

 


   1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ