سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوج دانش، قدرت تشخیص اخلاقی ونمایاندن پسندیده آن و ریشه کن کردن ناپسند آن است [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 86 شهریور 1 , ساعت 7:0 صبح

قسمت دوم و پایانی   منافقین انقلاب اسلامی همزمان با اوج‌گیری نهضت اسلامی ایران و پیروزی آن در سال 1357، سازمان مجاهدین خلق با این اعتقاد که نظام جمهوری اسلامی نظامی مرتجع است و با بزرگ جلوه‌دادن خطر ارتجاع، مبارزه علیه انقلاب اسلامی و برنامه‌ریزی جهت به دست گرفتن حکومت را آغاز کرد. سازمان با جمع‌آوری سلاح از پادگان‌ها و جذب و اغفال نیروهای جوان و سازماندهی آنها در پی فراهم آوردن یک زمینه اجتماعی مناسب بود. در ابتدا مزورانه خود را همگام و همراه نهضت اسلامی نشان می‌داد و حتی عکس امام را نیز در کنار آرم سازمان قرار داده و از ایشان به عنوان رهبری قاطع و سازش ناپذیر یاد می‌کرد. پس از روی کار آمدن بنی‌صدر با نزدیک شدن به او آشوب‌ها و تظاهرات زیادی را آشکارا سازمان دادن و دست پنهان آنان در بسیاری از آشوب‌های منطقه‌ای محسوس بود، اما پس از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری، منافقین که تنها امید خود را از دست رفته می‌دیدند در تاریخ 30 خرداد 1360 با انتشار اطلاعیه‌ای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعلان جنگ مسلحانه کردند و درصدد نابودی انقلاب اسلامی برآمدند. بدین ترتیب تابستان 1360 با ایجاد آشوب و هرج و مرج در شهرها، به آتش کشیدن وسایل نقلیه عمومی، ضرب و شتم مردم بی‌دفاع و ترورهای کور، علیه نظام اسلامی آغاز گردید. منافقین اولین ضربه هولناک را در ششم تیر 1360 با انفجار بمبی در مسجد ابوذر و سوء قصد به جان آیت‌الله خامنه‌ای و سپس در هفتم تیر همان سال با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن 72 تن از مسئولین طراز اول کشور از جمله دکتر بهشتی رئیس دیوان عالی کشور وارد آوردند. دو ماه بعد نیز با انفجار دفتر نخست‌وزیری موجبات شهادت رئیس‌جمهور رجایی و نخست‌وزیر باهنر را فراهم کردند. 14 از جمله اقدامات دیگر منافقان می‌توان به ترور شهید دکتر آیت، انفجار دفتر دادستانی، به شهادت رساندن آیت‌الله قدوسی، شهدای محراب و تعداد زیادی از مردم عادی اشاره نمود. 15
اقدامات تروریستی این سازمان از مهمترین خساراتی بود که بر نظام نوپای جمهوری اسلامی وارد آمد. زیرا دولت انقلابی به ناگهان با از دست دادن حدود دویست‌ نفر از دولتمردان و رهبران طراز اول خود مواجه شد. از سوی دیگر تصور طراحان اعمال فوق این بود که با از دست دادن این عده، رژیم انقلابی سقوط کرده و زمینه برای کسب قدرت ‌آنها فراهم می‌شود. با این حال سازمان مجاهدین خلق با رهبری مقتدرانه امام خمینی و حضور پرشور مردم در صحنه‌های مختلف مواجه شد و از توطئه‌های فوق راه به جایی نبرد.
از این رو رئیس سازمان همراه بنی‌صدر به پاریس گریخت و بقیه کادرهای آن تحت امر موسی خیابانی به ایجاد ترور و انفجار ادامه دادند. تقریباً تا سال 61 کلیه خانه‌های تیمی و پایگاه‌های عملیات شهری آنها از بین رفت و باقی مانده ‌آنها سعی کردند آخرین ضربات خود به انقلاب را با استقرار در عراق و ارائه اطلاعات به بعثی‌ها و بازجوئی از اسرای ایرانی وارد کنند. اوج وابستگی منافقین به رژیم تجاوزگر بعثی را می‌توان در اواخر جنگ تحمیلی مشاهده نمود که عمده قوای خود را با پشتیبانی عراق وارد مرزهای غربی کشور کردند که البته به لطف پایمردی رزمندگان ایرانی در عملیات مرصاد به کلی نابود شدند.
همچنین منافقین طی تمام این سال‌ها که مستقیماً در به شهادت رساندن چند هزار نفر از ملت مسلمان ایران نقش داشتند. روابط گسترده‌ای با رژیم صهیونیستی و سازمان‌های جاسوسی غربی نیز برقرار کرده بودند. اگر چه فعالیت‌ های منافقین در عراق و مناطق مرزی تحت نظر عراقی‌‌ها صورت می‌گرفت، با این حال فعالیت‌های سازمان در بیرون از عراق خارج از کنترل رژیم بعثی بود و شامل رابطه بابسیاری از سرویس‌های اطلاعاتی غربی به ویژه سازمان اطلاعاتی اسراییل (موساد) می‌شد.
نخستین همکاری‌های سازمان با موساد در اوایل دهه 80 شکل گرفت و از آن زمان تاکنون، منافقین از حمایت سرویس‌های صهیونیستی برخوردار می‌باشند. به هر حال با توجه به این مطلب که میان رژیم صهیونیستی و فرقه‌ای نامتعارف که ایدئولوژی خود را ملغمه‌ای دروغین از مارکسیسم و مذهب شیعه قرار داده است،‌ هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک یا اهداف دراز مدت نمی‌تواند وجود داشته باشد،‌ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که صهیونیست‌ها از اعمال وطن فروشانه و خائنانه‌ی این گروهک به نفع خود نهایت استفاده را می‌برند و در عوض منافقین چیزی به جز ننگ به دست نمی‌آورند.
امام خمینی که آگاهانه وقایع را نظاره می‌کردند، ضمن منافق نامیدن سازمان مجاهدین خلق آنان را چنین معرفی نمودند: «اینان که از امپریالیسم انتقاد سرسختانه منافق‌گونه می‌کردند، اکنون معلوم شد که چهره واقعی آنان چه چهره کریهی است و امروز به خوبی روشن است که اینان به دامان امپریالیست‌ها پناهنده و با کمک آنان به توطئه علیه جمهوری اسلامی برخاسته‌اند و با شایعه‌سازی و دروغ‌پردازی می‌خواهند جوانان معصوم را به دام بکشند و با استفاده از خون مظلومان، امر اربابانشان را اجرا کنند. باید در همه منابر به این جوان‌هایی که گول خورده‌اند از این منافقین و امثال آنها نصیحت بشود، دعوت به حق بشود، باید آنها را فهماند که اینهایی که شما را دعوت می‌کنند به ضد جمهوری اسلامی قیام کنید، اینها با اسلام بد هستند،‌ با اسم اسلام می‌خواهند اسلام را از بین ببرند. اینهایک روز با مقاصد اسلامی همراه نبوده‌اند، اینها نهج‌البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند برای این که نهج‌البلاغه و قرآن را از بین ببرند و این جوان‌های بی‌اطلاع، این پسرهای بی‌اطلاع، دستخوش این تبلیغات سوء اینها شده‌اند و در مقابل ملت ایستاده‌اند.» 16
اهمیت نفاق و منافق در نزد امام آنچنان زیاد بود که حتی ایشان در وصتیت‌نامه سیاسی ـ الهی خویش نیز توصیه‌هایی را درباره مقابله با منافقین مطرح کردند: «امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه‌افکن خانه‌برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه‌ها عکس‌العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.» 17
نتیجه‌گیری
انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن چهره‌ی واقعی بسیاری از افراد و گروه‌ها را آشکار ساخت. یکی از این گروه‌ها، که به سبب نادیده گرفته شدن از سوی مردم به اعمال خشونت‌آمیز روی آورد و بسیاری از بزرگان انقلاب و مردم عادی را به شهادت رساند، سازمان مجاهدین خلق است که از سوی امام خمینی با عنوان «منافقین» یاد شد. بنابر آموزه‌های دینی و قرآنی، نه تنها اعمال خشونت‌آمیز این گروه در داخل، بلکه همکاری منافقین با دشمنان ایران، نیز کاملاً مردود شناخته شده است؛ زیرا مطابق با آیات قرآن، کسانی که دم از اسلام می‌زنند اما با دشمنان اسلام رابطه برقرار می‌کنند و حرف‌های دشمنان اسلام را ترویج می‌کنند، همان منافقینی هستند که جایگاهشان همچون کافران در جهنم است.
با توجه به آن‌چه گذشت از یک سو می‌توان به عمق اعمال خائنانه، وطن‌فروشانه و منافقانه‌ی این گروهک تروریستی پی‌برد و از سوی دیگر می‌توان دلایل انزجار ملت ایران نسبت به گروهک منافقین را به خوبی درک نمو
پی‌نوشت‌ها:
1. قرآن مجید،‌ سوره المنافقون، آیات 4 و 6.
2. قرآن مجید،‌سوره اعراف، آیه 27.
3. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 76.
4. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 141.
5. قرآن مجید، سوره توبه، آیه 73 و سوره تحریم،‌آیه 91.
6. نهج‌البلاغه، باب خطب، کلام 210.
7. صحیه‌نور، ج 12، صص 192 ـ 202.
8. حمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1372، ج 3، ص 355 ـ 345.
9. روزنامه جمهوری اسلامی، سال دوم، شماره 317، تیرماه 1359، ص 3.
10. حسین روحانی،‌نشریه پیکار، شماره 80، ص 17.
11. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 683، و همچنین ر. ک. وصیت‌نامه سیاسی ـ‌الهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 72 و 115.
12. علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه،‌زیر نظر محسن هاشمی، تهران:د فتر نشر معارف انقلاب، 1384، ج1، ص 245 ـ 249.
13. پیشین، حمید روحانی، ص 499.
14. وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 193.


دوشنبه 86 مرداد 29 , ساعت 9:18 صبح
ماه شعبان المعظم ماهی شریف عظیم و با فضیلت کثیر است . در روایت است که رجب الخیر ماه علی شعبان المعظم ماه پیامبر وماه مبارک رمضان ماه خدای تعالی است (1 )
پیامبر ماه شعبان را روزه می داشت و روزه آن را به روزه ماه مبارک رمضان وصل می کرد و می فرمود : « شعبان ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود . » (2 )
و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وبرادرش امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود : « روزه ماه شعبان از من فوت نشد از زمانی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فریاد می نمود. بنابر این هرگز روزه ماه شعبان از من در ایام زندگانیم فوت نخواهد شد اگر خدا بخواهد . » (3 )
آقا امیرالمومنین (ع ) همچنین فرمود : « هر کس روزه دارد شعبان را برای محبت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و تقرب بسوی خدا دوست دارد او را را خدا نزدیکش سازد به کرامت خود در روز قیامت . » (4 )
عنایات معنوی پروردگار در این ماه با تولد حضرت سیدالشهدا حضرت ابوالفضل حضرت زین العابدین وحضرت حجه بن الحسن عسگری علیهم السلام وبه روایتی تولد حضرت علی اکبر علیه السلام (یازدهم شعبان ) مضاعف شده است .
روز سوم شعبان المعظم که روز ولادت آقا حضرت حسین بن علی علیه السلام است آمیز جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله علیه (استاد اخلاق حضرت امام خمینی ) می فرمودند : قدر و شرف این روز به اندازه شرف صاحب آن است لذا همانطورکه قدر و منزلت آقا سیدالشهدا علیه السلام بس عظیم است روز سوم شعبان نیز از ایام عظمی می باشد. و شب نیمه شعبان هم که دارای منزلتی بزرگ برکاتی فراوان و انوار بی تابان است می گویند از شبهای قدر است که خداوند روزیها و مرگها را تقسیم می کند. »
درحدیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند : « امشب نیمه شعبان است و در آن روزیها قسمت می شود و اجلها نوشته می شود و حج کنندگان تعیین می گردند . » (5 )
و بعضی معتقدند در این شب سرنوشت یکسال آینده مردم نوشته می شود و در شب قدر (در ماه مبارک رمضان ) به امضا می رسد.
و روز آن (نیمه شعبان ) روزی است که در آن کسی متولد می گردد که خداوند وجود مقدسش را برای پاک ساختن زمین و فرج عمومی برای مومنین و برافراشتن پرچم عدل برای اهل زمین و جمع کامل بین سیاست دین و دنیا قرار داده است . (6 )
پس ملاحظه می فرمایید که این ماه چه عظیم است و چه روزها و شبهای مبارکی در آن می باشد. جا دارد در این ماه از خداوند همه خیر و نیکی دو جهان را طلب کرد و در جهت رفع گرفتاریهای جهان اسلام از او مدد بخواهیم .
در این ماه باید سعی کرد با خوبی ها رفاقت کرد و با زشتی ها عداوت نمود. باید صراط مستقیم را طلب کنیم و از بیراهه ها به خداوند پناه ببریم . این ماه بستر ورود به ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان است . پس باید همانطور که امام خمینی (ره ) فرمودند : « اگر خدای نخواسته گناهی مرتکب شده اید قبل از ورود به ماه مبارک رمضان توبه نمایید » .
دراین ماه زمینه توبه را فراهم کنیم تا پاک به ضیافت خداوند وارد شویم .
« ابوالصلت هروی روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم . حضرت فرمودند که ای ابوالصلت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافی کن در آنچه از این ماه مانده است و تقصیرهایی را که در ایام گذشته این ماه کرده ایی و بر تو باد که رو آوری بر آنچه نافع است برای تو و دعا و استغفار بکن و تلاوت قرآن مجید بسیار بکن و توبه کن بسوی خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک در آید خالص گردانیده باشی خود را از برای خدا و مگذار بر گردن خود امانت وحق کسی را مگر آنکه ادا کنی و مگذار در دل خود کینه کسی را مگر آنکه بیرون کنی و مگذار گناهی را که می کرده ایی مگر آنکه ترک کنی و از خدا بترس و توکل کن بر خدا در پنهان و آشکارا در امور خود و هر که برخدا توکل کند خدا بس است او را . » (7 )
پس شعبان فرصتی است برای رها شدن و سبک شدن از هوی و هوس و کینه و ظلمات معصیت . و در یک جمله رها شدن از زنجیرهای ابلیس .
و چه دلنشین گفته است فقیه فاضل و حکیم عارف حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره ) : « ای مسکین به نفس خود (که در گرو ایام گذشته و اندوخته پیشین است ) رحم آر و این گناهان بزرگ را که مانند پشته هیزم از اعمال زشت پیشین به پشت خود نهاده ای درمان کن . بزودی روزی فرا رسد که بگویی قرارگاه کجاست حاشا که پناهگاهی نیست و آنروز قرارگاه در نزد پروردگار تست که انسان را به آنچه پیش و پس کرده آگاه می سازد... و منصفانه نفس خود را به محاکمه آور . » (8 )
در این ماه خواندن مناجاتی وارد است که به مناجات شعبانیه مشهور است و منسوب می باشد به امیرالمومنین علی علیه السلام که دیگر ائمه علیهم السلام نیز به آن عامل بوده اند.
مناجات شعبانیه مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مانوس می شوند بلکه انتظار آن را می کشند و مشتاق آمدن ماه شعبان می گردند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیت معامله بنده با خدای جل و جلاله مندرج و وجوه ادب در طریق معرفت حق و سئوال ودعا و استغفار نسبت به خدای جل و جلاله بیان شده است (9 )
در پایان مناسب است امهاتی از اعمال مشترک این ماه برای علاقمندان ذکر شود که انشاالله مورد استفاده قرار گیرد.
1 ـ بهترین دعاها و ذکرها دراین ماه استغفار است و هر که هر روز از این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آنست که هفتاد هزار در ماههای دیگر استغفار کرده است (استغفرالله واسئله التوبه ).
2 ـ در تمام این ماه هزار بار گفته شود : « لااله الاالله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون » که ثواب بسیار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه اعمالش بنویسند.
3 ـ صدقه داده شود اگر چه به نصف دانه خرمایی باشد تا حقتعالی بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند .
4 ـ در این ماه بسیار صلوات فرستاده شود .
5 ـ سراسر این ماه بهتر است روزه دار بود و یا لااقل روزهای دوشنبه و پنجشنبه این ماه روزه گرفته شود . ضمن اینکه سه روز آخر ماه شعبان روزه اش بسیار فضیلت دارد و سزاوار نیست برای اهلش که آن را ترک کند. از امام صادق علیه السلام روایت است : هر کس سه روز آخر شعبان را روزه بگیرد و به ماه مبارک رمضان متصل کند خداوند روزه دوماه پی در پی را برای او می نویسد.
انشاالله خداوند ما را عامل به اعمالی نماید که باعث خشنودی و تقرب به درگاه خودش گردد. آمین .
منوچهر ناصری فر
زیرنویس ها
1 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 105
2 ـ مفاتیح الجنان ـ شیخ عباس قمی ـ صفحه 327
3 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 216
4 ـ مصباح المنبر ـ آیت الله مشکینی ـ صفحه 283
5 ـ مصباح ـ شیخ طوسی ـ صفحه 585
6 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 226
7 ـ مفاتیح الجنان ـ حاج شیخ عباس قمی ـ صفحه 357
8 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 234
9 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 216

یکشنبه 86 مرداد 28 , ساعت 10:4 صبح

 

  • (به مناسبت سالروز ولادت حضرت امام زین لعابدین علیه السلام )
    حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین علیه السلام در دوره ای از تاریخ اسلام هدایت امت را برعهده داشت که اوضاع سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی با نابسامانی و انحطاط شدیدی رو به رو شده بود. روزگار امامت حضرت سجاد(ع ) دوره ای است که فاسدترین و بدترین چهره های تاریخ اسلام در مسند قدرت نشسته بودند و با غصب مناصب سیاسی و حکومتی بزرگترین ظلم را در حق دین و امت اسلام انجام می دادند.
    در این زمان بازگشت به عصر جاهلیت و احیای سنت هاو رسوم جاهلی و نژاد گرایانه از اهداف اصلی دستگاه اموی شده و تعالیم ناب اسلامی و فرهنگ متعالی وحی به بدترین شکل تحریف و مورد بی اعتنایی واقع گردیده بود.
    یکی از نتایج منفی حکومت امویان شیوع دنیاگرایی و کم رنگ شدن معنویت در جامعه اسلامی بود. این امر زمانی اوضاع را نابسامان تر و روند اضمحلال معنوی جامعه اسلامی را خطرناک تر می کرد که جهل و غفلت نیز به عنوان آفتی بزرگ اندیشه و رفتار ناب دینی را مورد تهدید قرار داده بود.
    گر چه در این زمان اختناق و استبداد اموی انجام هر نوع حکومت مثبت را با مشکلات بسیار مواجه و هر نوع اصلاحی را تقریبا ناممکن کرده بود ولی امام سجاد علیه السلام با شیوه ای بسیار ظریف به مقابله با اوضاع آشفته و نابسامانی برآمد که امویان به وجود آورده بودند. امام عملا به موثرترین شکل پیام عاشورای حسینی را به مردم ابلاغ کرد و در جهت جلوگیری از انحرافات امویان و انحطاط معنوی جامعه و دور شدن مردم از تعالیم راستین دین دست به اقداماتی زد که در نگهبانی از فرهنگ وحی بسیار موثر واقع شد.
    یکی از وجوه انحراف جامعه در روزگار امام سجاد(ع ) دنیاگرایی مهلکی بود که سیمای جامعه اسلامی را مشوه و غیرالهی کرده بود. به همین دلیل یکی از ارکان تعلیماتی امام زین العابدین این بود که با گفتار و رفتار خویش مردم را به خدا متوجه می کرد و زشتی دنیا گرایی و دور شدن از معنویت را نشان می داد. سراسر وجود مبارک امام یکپارچه معنویت و خداخواهی بود. نه تنها رفتار و گفتار امام مردم را به سوی خدا دعوت می کرد بلکه مشاهده چهره نورانی ایشان نیز هر دیدار کننده ای را به سوی خدا و دوری از دنیا فرا می خواند و زمانی که افراد به حضور آن بزرگوار می رسیدند غرق دریای معنویت می شدند و به چیزی غیر از خدا نمی اندیشیدند.
    یکی دیگر از وجوه انحراف جامعه در آن روزگار انحراف سیاسی و افتادن حاکمیت جامعه اسلامی در دست عده ای ناپاک و غیر معتقد به راه اصیل رسول اکرم (ص ) بود. امام سجاد علیه السلام برای نشان دادن انحراف سیاسی جامعه در صدد برآمد پیام عاشورای حسینی را به زیباترین و بهترین شکل به مردم برساند زیرا رساندن پیام عاشورا به مردم بهترین روش برای نشان دادن انحراف سیاسی زمامداران آن عصر بود. امام سجاد علیه السلام برای رساندن پیام عاشورا به مردم روش های مختلفی برگزید و این روش ها را در طول سال های امامت چنان مدبرانه دنبال کرد که سرانجام موفق به لرزاندن بنیان های حکومت نامشروع امویان شد. بنابراین می توان گفت که دوره امامت حضرت زین العابدین علیه السلام دوره ای بود که ثمره قیام کربلا به تدریج آشکار شد و چشم انداز سقوط امویان آشکار گردید یعنی همان چیزی که هدف قیم عاشورا بود.
    سالروز ولادت امام زین العابدین علیه السلام را به عموم مسلمانان به ویژه شیعیان تبریک می گوییم .

  • جمعه 86 مرداد 26 , ساعت 7:0 صبح

    واقعیتی غیرقابل نفی و انکار واغماض و به صورت اصل و قانون ثابت و تغییر ناپذیری درباره دین مبین اسلام د ر همه اعصار و زمان ها به ظهور و عینیت در می آید که عبارت است از ضرورت پاسداری و صیانت از تعالیم و معارف و قوانین این دین جامع و رهایی بخش . این ضرورت از آنجا سرچشمه می گیرد که اسلام دین « حق » است که با هر « باطل » سرستیز دارد و طبیعی است که وقتی این دین مبین با مجموعه کفر و شرک و نفاق هر تباهی و فسق و فساد هر نوع ظلم و جور و ستم و هر شکل و شیوه از استعمار و استبداد و استثمار در هر زمان و مکان مخالفت ورزد و در نقطه مقابل ترویج کننده و نشردهنده ایمان و پاکی وعدالت و آزادی و حامی محرومان و به اسارت کشیده شدگان زمین باشد جبهه کافران و ظالمان و فاسقان و فساد پیشگان در هر زمان در برابر آن پرچم مبارزه افراشته می دارند و در مسیر انهدام و اضمحلال آن حرکت می نمایند.
    مبارزه علیه اسلام همواره در دو شیوه به مرحله عمل درآمده است : شیوه اول مستقیم و رویاروی و با آشکار شدن ماهیت دشمنان و کفر و الحاد وعناد آنها نسبت به حق و شیوه دوم غیرمستقیم و پنهان و نامرئی و بامخفی ماندن ماهیت اصلی دشمنان و با تظاهر به ایمان و اسلام خواهی و تدین و مسلمانی آنان !
    تقابل جبهه حق با جبهه باطل با دو شیوه اتخاذ شده توسط دشمنان همراه با رنج و مرارت بسیار می باشد که البته این رنج و سختی در مبارزه با دشمنان ماهیت پنهان کرده و متظاهر به دین و ایمان فزون تر می باشد و از همین جاست که خطر « نفاق » ـ که کفر مخفی و اظهار اسلام به زبان و لسان و عبارات و حالات فریبنده است ـ از خطر « کفر » که ماهیت خود را آشکار می نماید و عناد و کینه و عزم و اراده اش برای نابود ساختن اسلام را اعلام می کند و به ظهور و بروز در می آورد بیشتر می باشد.
    موضوع مهم دیگر در پاسداری از دین نوع جهاد و مبارزه با دشمنان می باشد که همچون دو جبهه ای بودن اهل باطل که هم کفر ظاهر و کفر پنهان و هم کافران و منافقان را شامل می شود ـ دارای دو وجهه و جبهه می باشد. جبهه اول جهاد فکری است وجبهه دوم جهاد عملی است و هر دو دارای اهمیت و ضرورت خاص می باشد.
    در جبهه « جهاد فکری » از سویی جامعیت اسلام و حقانیت دین مبین حق و چهره ناب و اصیل تعالیم و معارف و قوانین الهی نمایانده می شود و تمام آرایه ها و پیرایه ها که به صورت « بدعت » و « تحریف » اصل دین خدا را به شدت تهدید می نمایند نفی می گردند و اسلام آن گونه که هست تبیین می گردد و برای مردم جامعه تبلیغ و ترویج می شود. و از سویی دیگر ماهیت دشمنان چه آنان که دارای کفر آشکار می باشند و جبهه کافران و مشرکان را تشکیل می دهند و چه آن ها که دارای کفر پنهان هستند و جبهه منافقان را به وجود می آورند نمایانده می گردد و برای مردم « بینش آفرینی های معرفتی » و « آگاهی بخشی های سیاسی » نسبت به اهل کفر و نفاق ایجاد می شود.
    در جبهه « جهاد عملی » مواجهه و رویارویی فیزیکی و نظامی به ظهور و بروز در می آید و قانون بزرگ و رهایی بخش و استقلال آفرین « جنگ و جهاد با جامعیت کفر وشرک و نفاق » محقق میگردد. در این نوع جهاد دو جبهه حق و باطل در مقابل هم قرار می گیرند و جهادگران اسلام با تکیه بر قدرت لایزال حضرت پروردگار به جبهه باطل یورش می برند و با ایثار عزیزترین متاع خویش یعنی جان خود از دین مبین حق پاسداری و صیانت می کنند و دشمنان متعدی و متجاوز را از دست یابی به اهداف پلید خویش در از بین بردن دین وملت و تصاحب سرزمین اسلامی و محو تعالیم و قوانین و ارزش های الهی باز می دارند.
    حضرت امام حسین (ع ) در هر دو جبهه مقابله با دشمنان دین تلاشی وافر و تحرکی چشمگیر و ایثاری بی نظیر و جهادی بی بدیل داشت به گونه ای که برای تمام عصرها و نسل ها اسوه و الگوی جاودانه گشت و همه دین باوران و دلسوختگان اسلام در عرصه های فعالیت های فکری و علمی و عینی وعملی راه و روش پاسداری از دین را در عالی ترین مراتب آن که همراه با تقدیم همه هستی خود و به مسلخ عشق بردن همه عزیزان و وابستگان به خویش است از آن حضرت می آموزند.
    حضرت امام حسین (ع ) از طرفی در جهاد فکری خویش با جبهه کفر پنهان و به نفاق و دورویی گرائیده « بنی امیه » چه پیش از آغاز نهضت مقدس کربلا و چه پس از آغاز این نهضت تا مرحله پایانی آن به معرفت آفرینی های دینی درباره اسلام ناب محمدی (ص ) و حقیقت تعالیم و احکام و قوانین دینی و حقانیت اهل بیت (ع ) می پرداخت و در موارد مختلف مردم جامعه را به تعمق و تفکر وامی داشت تا از جهل و نادانی خارج شوند و به بینش و شناخت های اصیل دینی دست یابند. و از سویی دیگر عزم خویش را جزم نمود و همت و اراده خویش را استوار ساخت تا با امتناع از بیعت با یزید و در مرحله بعد حرکت به سوی کوفه برای تشکیل حکومت اسلامی اساس و بنیان حکومت باطل و غاصبانه بنی امیه را براندازد و زمینه های لازم و پشتوانه های عملی و ابزار و اهرم ها و امکانات مختلف برای استقرار نظام سیاسی و حکومتی اسلام را به نحو مطلوب و مطابق با سیره و روش پیامبر اکرم (ص ) و حضرت علی (ع ) آماده و مهیا کند.
    حضرت امام حسین (ع ) هم در جبهه جهاد فکری و نظری و هم در جبهه جهاد عملی و نظامی ایثار و فداکاری و عشق و صدق و اخلاص و شهادت طلبی را به حد اعلا و مرتبه والا رسانده و « پاسداری از دین » را به زیباترین وجامع و کامل ترین شکل آن متجلی نمود.
    امام حسین (ع ) مکتبی را در « جهاد و شهادت » بنیان نهاد که نه تنها برای جهان اسلام در همه اعصار و زمان ها الگویی عظیم و مقصد رسان می باشد و تمام مشتاقان مرزبانی و پاسداری از دین و استقلال و شرف و آزادی را راه می گشاید و به سرمنزل مقصود می رساند که برای همه ملل آزاده و غیرمسلمان نیز الگوی عزت و اعتلا و ایثار و مجاهدت و آزادگی و استقامت و استقلال طلبی می باشد.
    حضرت امام حسین (ع ) در هر دو جبهه فکری و عملی مقابله با دشمنان دین تلاشی وافر و تحرکی چشمگیر و ایثاری بی نظیر و جهادی بی بدیل داشت به گونه ای که برای تمام عصرها و نسل ها اسوه و الگوی جاودانه گشت و همه دین باوران و دلسوختگان اسلام در عرصه های فعالیت های فکری و عملی راه و روش « پاسداری از دین » را در عالی ترین مراتب از آن حضرت می آموزند
    در جبهه « جهاد فکری » جامعیت اسلام و معارف و قوانین متعالی آن نمایانده و تبیین می شود و تمام آرایه ها و پیرایه ها که به صورت « بدعت » و « تحریف » اصل دین خدا را به شدت تهدید می کنند نفی می گردند و در جبهه « جهاد عملی » مواجهه و رویارویی مستقیم و نظامی به ظهور و بروز درمی آید و قانون بزرگ و رهایی بخش و استقلال آفرین « جهاد با جامعیت کفر و شرک و نفاق » محقق می گردد

    روزنامه جمهوری اسلامی 25/05/1386 صفحه عقیدتی


    پنج شنبه 86 مرداد 25 , ساعت 11:53 صبح
    آتش عشق تو تا شعله زد اندردل ما
    داد بر باد فنا یکسره آب و گل ما
    تا که از مابنهفتی رخ خود را شاها
    چون شب هجر شده تار و سیه محفل ما
    مشکلی نیست محبان تو را جز غم هجر
    عمر بگذشت و نشد حل به جهان مشکل ما
    تا که شد کشتی ما غرقه دریای فراق
    بر سر کوی وصال تو بود ساحل ما
    به امیدی که ببینیم رخ دوست دمی
    ساربان تند مران بهر خدا محمل ما
    گر بما گوشه چشمی فکند از ره لطف
    بشود خیل سلاطین جهان سائل ما
    حجه ابن الحسن ای خسرو خوبان جهان
    دارم امید شود لطف خدا شامل ما
    چهره بگشایی و آیی ز پس پرده برون
    نور گیرد ز طفیل رخ تو منزل ما
    روز پاداش که پرسند ز اعمال عباد
    نیست جز مهر رخت چیز دگر حاصل ما
    هدیه ماست « حکیمی » دو سه شعری که مگر
    بپذیرد ز کرم هدیه ناقابل ما
    محمد رضا حکیمی

    سه شنبه 86 مرداد 23 , ساعت 10:27 صبح

    سلام مجدد خدمت دوستان خوش ذوق
      اگه یادتون باشه در بخش اول معرفی روستای شلی عرض کردم که این روستا از یک طرف درحاشیه جنگل سرسبز مازندران قرار گرفته واز طرف دیگر به کوهستاهای زیبا ختم می شه. عکسی که در زیر مشاهده می کنید شمال روستا قسمت جنگلی انتهای حوزه استحفاظی استان مازندران و ابتدایی استان سمنان را نشون می ده.
        خداوکیلی از این زیباتر طبیعت سراغ دارید؟ به حرف من پی بوردید که عرض کرده بودم که سمنان خیلی متنوع تر از اون چیزهای است که شما شنیده بودید .پس این عکس هم تقدیم شما باد.

     

    عکس
    دوشنبه 86 مرداد 22 , ساعت 10:54 صبح

    سلام

    درقسمت قبل که منطقه (او بن)را معرفی کردم توفیق دوباره نصیب این جانب شد و تاریخ 19 مرداد (یعنی همین چند روز قبل)دوباره به آن منطقه سفر کردم جای همه دوستان خالی بود با توجه به هوای گرم تابستان سمنان این منطقه آنقدر خنک بود که بعضی از همراهانم که تازه توفیق مشرف شدن در اینگونه مناطق نصیب آنان شده بود شروع به پوشیدن کاپشن کردن چون اونا هم مثل بعضی افراد از سمنان فقط منطقه کویری خشک و گرم شنیده بودن غافل از اینکه به اعتقاد من این استان از خیلی از استانهای به نام کشور هم متنوع تر است که انشاا... در قسمت های بعدی بیشتر با مناطق آن آشنا خواهید شد

     راستی عکس زیر را همین تاریخ از (اوبن)گرفتم حیفم آمد که نشونتان ندم  پس تقدیم شما.

     


    یکشنبه 86 مرداد 21 , ساعت 2:18 عصر
    بسم الله الرحمن الرحیم
     

  • کنار هم قرار گرفتن دو مقوله « وحدت ملی » و « انسجام اسلامی » علاوه بر اینکه نشانه نیاز امروز و همیشه جامعه به هردوی آنهاست این مفهوم را نیز اعلام می کند که این دو ملازم همدیگر هستند.
    مردمی که می خواهند به عنوان یک مذهب با مردم دیگری که پیروان مذاهب دیگر هستند مجموعا زیر یک چتر که وجه مشترک مذاهب شان به عنوان دین واحد است قرار بگیرند. قبل از هر چیز باید خودشان با هم متحد باشند. این هدف را اگر در مورد یک ملت در نظر بگیریم طبیعی است که آن ملت فقط هنگامی می تواند سخن از انسجام با دیگر ملت ها به میان بیاورد که خود از وحدت برخوردار باشد.
    انسجام اسلامی که وحدت ملت های مسلمان است و مجموعه آنها امت واحده را تشکیل می دهند برای آنکه تحقق یابد قبل از هر چیز نیازمند شکل گیری وحدت هر یک از ملت هائی است که قرار است بخشی از امت واحده باشند. اگر خود ملت ها در درون خود دچار تفرقه باشند امکان ندارد از مجموع چنین ملت هائی یک امت متحد تشکیل شود و انسجام تحقق یابد. بنابر این انسجام اسلامی فقط درصورتی قابل تحقق است که ملت های مسلمان در درون خود دچار تفرقه نباشند.
    این واقعیت درخصوص ملت ایران که در سال جاری از زبان رهبر خود منادی « انسجام اسلامی » است بیش از دیگران مورد انتظار است . ملت مسلمان ایران هنگامی می تواند منادی انسجام اسلامی باشد که خود از انسجام داخلی برخوردار باشد و نمونه کامل وحدت ملی باشد. علاوه بر این رهبر معظم انقلاب که برای سال جاری مقوله بسیار مهم « انسجام اسلامی » را در نظر گرفته اند مقوله « اتحاد ملی » را قبل از آن قرار داده و این دو را در عمل غیرقابل انفکاک دانسته اند. عنوان ترکیبی « وحدت ملی و انسجام اسلامی » این نکته را بیان می نماید که راه رسیدن به « انسجام اسلامی » تحقق « وحدت ملی » است .
    با توجه به این مقدمه اکنون می توانیم به این سئوال مهم پاسخ بدهیم که « وحدت ملی » چگونه تحقق خواهد یافت و سئوال مهمتر آنکه دشمنان وحدت ملی چه کسانی هستند
    از آنجا که وحدت ملی با مصالح و منافع همه افراد جامعه منطبق است عوامل تحقق آنرا به راحتی می توان شناخت .
    برای همه حق و سهم قائل شدن در مواهب خدادادی و حقوق شهروندی
    آزادی های مشروع را برای همه خواستن
    حدود افراد و حریم آنها را حفظ کردن
    در موارد لازم تا حدودی که ممکن است از خودگذشتگی نشان دادن
    برای حفظ اصول و عدالت تلاش کردن
    و برای عقاید قانونی همدیگر احترام قائل شدن
    اینها حداقل حقوقی است که همه شهروندان یک جامعه باید از آن برخوردار باشند. تامین بعضی از این امور برعهده حکومت و رعایت بقیه بر عهده آحاد مردم است . در مواردی که مردم و یا دولتمردان از انجام وظایف خود تخطی نمایند باید براساس موازین قانونی با آنها برخورد شود تا شرایط وحدت فراهم گردد. اگر جامعه ای در تحقق وحدت دچار مشکل است عقلای جامعه باید بررسی کنند و به این سئوال اساسی پاسخ بدهند که کدامیک از عوامل وحدت دچار اختلال گردیده و رعایت نمی شود و بعد از شناسائی بلافاصله برای برطرف نمودن آن اقدام نمایند.
    با توضیحات اجمالی که درباره عوامل وحدت ملی داده شد شناخت دشمنان وحدت بسیار آسان است .
    دریغ کنندگان از اعطای حق و سهم افراد و اقشار جامعه در زمینه های مختلف مواهب خدادادی و حقوق شهروندی
    محدود کنندگان آزادی های مشروع و متجاوزان از حد و مرز آزادی های مشروع
    حریم شکنان و متجاوزان به حدود افراد از طریق بی حرمتی ها دروغ ها تهمت ها و شایعه سازی هائی که معمولا برای زمین زدن رقبا و خارج ساختن آنها از میدان صورت می گیرد.
    کسانی که در موارد لازم حاضر به گذشت برای رسیدن به مصالح بالاتر و منافع عمومی نیستند.
    مخالفان عدالت و کسانی که به حقوق عمومی تجاوز می کنند
    خودمحوران و افراد و گروه هائی که فقط خود و عقاید خود را قبول دارند و حاضر نیستند برای عقاید قانونی دیگران اهمیت و ارزش قائل شوند.
    اینکه در جامعه ما پای بندی به حقوق شهروندان گروه ها احزاب و جمعیت ها چقدر است نکته ایست که نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه است و نمی توان به صورت نظری درباره آن قضاوت کرد اما اگر احساس شود تحقق وحدت با مشکل مواجه است باید به این نتیجه رسید که در یک یا چند مورد به اموری که به عنوان عوامل تحقق وحدت برشمرده شد پای بندی وجود ندارد. در چنین مواردی می توان دریافت که دشمنان وحدت در جامعه فعالند و باید با آنها برخوردی جدی شود.
    با قطع نظر از میزان فعال بودن دشمنان وحدت در جامعه ما و یا قوت و ضعف عوامل تحقق وحدت در این واقعیت نباید اندکی تردید نمود که ما وقت زیادی نداریم . دشمنان ما بشدت فعالند و ما فقط درصورتی که اراده ای همگانی برای سرمایه گذاری مادی و معنوی گسترده برای تقویت عوامل وحدت ملی و مقابله با دشمنان آن داشته باشیم و کمترین کوتاهی را در این زمینه روا نداریم توفیق تحقق وحدت ملی را به دست خواهیم آورد امری که نقطه عزیمت به عرصه انسجام اسلامی خواهد بود و جهان اسلام را در برابر مطامع دشمنان اسلام بیمه خواهد کرد.

    روزنامه جمهوری اسلامی 21/05/1386
















  • پنج شنبه 86 مرداد 18 , ساعت 11:1 صبح

  • قدم به سنگ چرا بر نگاه ما بگذار
    فدای جلوه ی نازت به غار پا بگذار
    نسیم از حرکت مانده کوه خاموش است
    هلال ماه کنار ستاره ها گوش است
    ستاره ها همه خیره به سوی خاک حجاز
    فرشته ها همه برده به سوی مکه نماز
    پیمبران همه در صف به انتظار کسی
    به انتظار پراکندن تجلی از نفسی
    رسیده روح امین از فراز سوی زمین
    گشوده پنجره ی رمز و راز سوی زمین
    زمین به بوی کلامت دوباره شد سرمست
    زمان زعطر دهانت به وجد آمده است
    بخوان که نرم شود قلب آدم سنگی
    بخوان که سرد شود اژدهای صدرنگی
    بخوان که تازه شود رسم عاشقی کردن
    بخوان که دل بکند جامه ی سیاه از تن
    بخوان که از دم تو می پرد جهان از خواب
    زلال می شود از واژه های تو مرداب
    بخوان « مکارم اخلاق » را به گوش بشر
    بخوان پیام خدا را بخوان پیام آور
    بخوان که رحمتی از او برای انسانی
    بخوان که نعمت او را تمام گردانی
    سیدحسن طباطبایی
    روزنامه جمهوری اسلامی 18/05/1386


  • پنج شنبه 86 مرداد 18 , ساعت 10:53 صبح
     

  • یکی از عظیم ترین اقدامات و درخشان ترین عملکردهای پیامبراعظم (ص ) این بود که قبایل متشتت و متعارض و همیشه در تنازع و اختلاف را از بیابان های تفتیده تحیر و سرگردانی و کوره راه های جهل و نادانی گردآورد و برکشتی امنیت و سلامت نشاند و از طوفان های سهمگین و امواج خروشان و متلاطم دریای حوادث وحشت زا عبور داد و به ساحل وحدت و رهایی و سعادت رساند.
    پیامبر بزرگ اسلام به اختلاف های دیرینه و تفرقه و منازعه های طاقت فرسا و رنج آور که به قتل و خونریزی می انجامید پایان داد و قبیله های متفرق را به اتحاد و همبستگی درآورد و به صلح و آرامش و همزیستی و مودت و وحدت رهنمون گردید.
    پیامبر رحمت و وحدت با انگیزه الهی مقابله با تفرقه و تشتت قبایل و دعوت آنان به اسلام ـ که دین اتحاد و اقتدار است و عامل نخستین و بنیادین همبستگی و یکپارچگی ملل را « توحید » می داند ـ زمینه های مساعد را برای پایان دادن به اختلافات مهیا نمود.
    پیامبراکرم (ص ) با دیدار و گفتگو با سران قبایل آنان را به اسلام و همبستگی دعوت نمود و پس از آمدوشدهای این افراد در میان قبایل خود آرام آرام بذرهای ایمان به خدا در سرزمین قلوب بارور گردید و بر محور توحید در نخستین و دومین پیمان که نام « عقبه » (1 ) به خود گرفت دو قبیله مهم عرب یعنی « اوس » و « خزرج » به اسلام گرویدند و به وحدت و همبستگی رسیدند. به این ترتیب آرزوی شیرین اولین گروه از قبایل دیدارکننده با پیامبراکرم (ص ) که اعلام داشتند « میان ما قبایل پیوسته آتش جنگ فروزان بوده است و امید است که خداوند به سبب آئین پاک تو آن را فرو نشاند » (2 ) به ظهور و عینیت درآمد.
    ماموریت الهی پیامبراکرم (ص ) پس از ایجاد وحدت و همبستگی در میان مردم پایان نیافت که بخش دیگر مسئولیت بزرگ او پاسداری و صیانت از وحدت و مقابله با نقشه های شوم و تفرقه انگیز دشمنان بود.
    برای پیامبر اعظم (ص ) و اصحاب و یاران وفادارش این « اصل » به باور و تثبیت کامل رسیده بود که اتحاد و اقتدار مسلمانان خاری است در چشم دشمنان اسلام و به همین دلیل باید با بیداری و مراقبت همه تحرکات را زیرنظر گرفت و با حیله ها و ترفندهای مخالفان وحدت مسلمین به معارضه و مبارزه پرداخت .
    نقشه های شوم دشمنان از دو ناحیه اتحاد و همبستگی مسلمانان را نشانه می رفت . ناحیه اول « جبهه یهود » بود و ناحیه دوم « جبهه نفاق داخلی » . پیامبراکرم (ص ) بدون کوچکترین درنگ و مسامحه با هر دو جبهه به مقابله پرداخت و سعی نمود حیله ها و دام های آنها را خنثی و بی اثر نماید.
    جبهه یهود با مشاهده وحدت مسلمین آرام و قرار نمی یافت و درصدد بود تا به هر طریق ممکن شیرازه های اتحاد و اتفاق قبایل به وحدت رسیده را از هم بگسلد و تفرقه و تشتت و تنازع را همچون گذشته در میان آنان حاکم گرداند تا از این طریق مانع گسترش اسلام و اعتلای مسلمین شود.
    سران یهود گرد هم آمدند و به مشاوره با یکدیگر پرداختند و ضمن اعلام خطر از ناحیه اتحاد قبایل مدینه پس از هجرت پیامبراسلام به این شهر اعتراف کردند که « اگر بین این دو طایفه وحدت و همبستگی ایجاد گردد دیگر مدینه جای ماندن ما نیست » .
    جبهه یهود تصمیم گرفتند فردی را به میان دو قبیله مسلمان اوس و خزرج بفرستند و دیگر بار آنها را به دوران جاهلیت برگردانند و به کینه و عداوت و ستیز فرا خوانند و به تفرقه و پراکندگی برسانند.
    یهودیان برای نیل به هدف خود جنگ « بعاث » را که از دیر باز بین قبایل اوس و خزرج استمرار داشت مطرح کردند. در این جنگ تاریخی اوسیان بر رقیب خود پیروز شدند و نخلستان های خزرج را به آتش کشیدند و پس از آن جنگ و صلح به صورت متناوب بین دو قبیله رخ می داد و ضایعاتی را به همراه می آورد . (3 )
    مامور یهودیان با خواندن اشعاری که درباره این جنگ سروده شده بود به تحریک احساسات افراد دو قبیله پرداخت و در کار خویش تا آن جا توفیق حاصل کرد که آنان را وادار ساخت سلاح ها را آماده کنند و یکدیگر را به جنگ تهدید نمایند!
    پیامبراکرم (ص ) از فعالیت های تحرک آمیز و مخرب یهودیان مطلع گردید و بی درنگ خود را به میان افراد این دو قبیله رساند و با یادآوری دستورهای اسلام مانع برافروخته شدن آتش جنگ و نزاع وتفرقه در میان آنها گردید و بار دیگر وحدت و صمیمیت را به جبهه مسلمانان به غفلت افتاده و فریب خورده بازگرداند . (4 )
    با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبراکرم (ص ) و قدرت یافتن اسلام و مسلمین « جبهه نفاق داخلی » به فعالیت های مخرب روی آورد و تیرهای زهرآگین خود را به سوی خیمه اتحاد مسلمانان نشانه رفت .
    منافقان داخلی که چهره ای به ظاهر مذهبی داشتند به حمایت از اسلام می پرداختند و خود را اهل زهد و تقدس می دیدند با روشی که موجه می نمود و کسی نمی توانست به مخالفت با آن بپردازد به ایجاد شکاف و تفرقه بین مسلمین اهتمام ورزیدند. آنان به ساختن مسجدی پرداختند تا کانونی برای طرح ها و برنامه های ناسالم و تفرقه انگیزشان باشد و کسی نتواند مانع گردهم آیی و تجمع و تلاش های مخرب آنان گردد.
    تاسیس این مسجد که در نقطه مقابل مسجدپیامبراکرم (ص ) قرار داشت می توانست بین مسلمانان تازه قدرت یافته و به وحدت رسیده شکاف و تفرقه ایجاد نماید و بنیان های اتحاد و اقتدارشان را متزلزل سازد.
    پیامبراکرم (ص ) تصمیم داشت سپاه اسلام را به تبوک حرکت دهد که چند نفر به نمایندگی از جبهه نفاق داخلی به نزد آن حضرت آمدند و گفتند : « ای رسول خدا ما مسجدی ساخته ایم برای بیچارگان و بی نوایان و شب های بارانی و سرد. مایل هستیم تشریف بیاورید و در آن نماز بگزارید. »
    پیامبراکرم (ص ) با این بیان که « من اینک مشغولم و آماده سفر می باشم » زمان افتتاح مسجد را به بعد موکول نمود . (5 )
    در همین فاصله بود که فرشته وحی بر رسول خدا(ص ) نازل گردید و انگیزه و هدف اصلی نفاق پیشگان را از ساختن مسجد این گونه نمایان ساخت :
    « مردمی منافق مسجدی برای زیان اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه بین مسلمین و مساعدت به دشمنان دیرینه خدا و رسول است و با این وصف سوگند یاد می کنند که ما در بنای این مسجد جز قصد خیر و توسعه اسلام نداریم . خدا گواهی می دهد که آنان دروغ می گویند . » (6 )


    پس از نزول این آیه پیامبر اکرم (ص ) گروهی را به سوی مسجد منافقان ـ که به « مسجد ضرار » معروف گردید ـ گسیل داشت و دستور داد آن را آتش بزنند و ویران سازند و به این وسیله این مرکز و کانون ایجاد فتنه و تفرقه و شکاف میان مسلمین منهدم گردید.
    اضمحلال این مسجد نشان داد که اولا اتحاد و وحدت مسلمین امری مقدس و واجب و حیاتی میباشد و هرگز تابع ظاهرگرایی و مقدس بازی و نفاق ورزی نمی شود و به همین دلیل گروهی از مسلمانان فتنه گر و نفاق پیشه که به مسجدسازی پرداختند و بسیار نام خدا را بر زبان جاری می کردند و ادعای دیانت و مسلمانی داشتند به سهولت طرد و نفی میشوند و عملشان باطل و موجب افتراق و تشتت در جبهه اسلام اعلام میگردد.
    ثانیا سرنوشت مسجد ضرار یک نمونه و مصداق عینی و به وقوع پیوسته برای همه اعصار و زمان ها می باشد تا همه نسلهای مسلمان که دارای عشق خالص و ایمان زلال به خدا و قرآن و اسلام و پیامبر اعظم (ص ) می باشند هرگز در دام های نفاق و دورویی گرفتار نیایند و اسیر ظواهر نشوند و همواره به باطن و عمق و ژرفا وانگیزه های پاک و اهداف والا نظر بگسترند و وحدت و اتحاد مسلمین را با ظاهرگرایی ها و دین فروشی ها و افکار و تحرکات آلوده به نفاق و فتنه معاوضه ننمایند و با هر فرد و هر گروه و جمعیتی که بر سرراه اتحاد اسلامی مانع ایجاد می کند مقابله نمایند.
    فعالیت های مخرب « جبهه نفاق داخلی » محدود به ساختن مسجد ضرار نبود و آنان با روش های مختلف از جمله تلاش برای بازداشت مسلمانان از حضور در عرصه های جهاد با کفار و مشرکین ایجاد پیوند و ارتباط با دشمنان اسلام به مضحکه گرفتن مسلمانان و نقشه برای به قتل رساندن پیامبر خدا (ص ) سعی در مقابله با وحدت و همبستگی مسلمین داشتند.
    همچنین تلاشهای شیطانی « جبهه یهود » محدود به تحریک قبایل مسلمان نمی گشت که آنان با شیوه های دیگر نیز همچون تبلیغات گسترده علیه اسلام و رسول خدا (ص ) هم پیمانی با کفار و مشرکین قریش تحریک دشمنان اسلام و یاری رسانی به آنها و حضور در جنگ و نبرد مستقیم در صدد از بین بردن جبهه توحید و گسستن زنجیرهای مستحکم اتحاد و اقتدار مسلمانان بر می آمدند.
    امروز « جهان اسلام » در مقابل همان دو جبهه وحدت ستیز و تفرقه انگیز قرار دارد و باید آرمان های والا و مقدس پیامبر اعظم (ص ) برای مقابله با تفرقه و تشتت های ناشی از نقشه ها و عملکردهای این دو جبهه شیطانی را تداوم بخشد و از هیچ تلاش و فعالیتی برای اتحاد و اقتدار مسلمین دریغ نورزد.
    این مراقبت ها و مبارزه و تلاش ها در جهان معاصر اهمیتی فزون تر یافته است و از همین رو کوشایی و فعالیتهای مضاعفی را می طلبد.
    امروز « جبهه یهود » وسعت یافته و قدرت بیشتر به دست آورده و از امکانات بالاتری برخوردار گردیده است . در شرایط کنونی جبهه یهود مرکب از « اسرائیل و آمریکا و انگلیس » و اقمار آنها به تقابل با وحدت جهان اسلام می پردازند و از تمام حربه ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی و سیاسی و نظامی بهره جویی می کنند و به صورت پیدا و پنهان صفوف مسلمین را در برابر یکدیگر قرار می دهند.
    و نیز امروز « جبهه نفاق داخلی » رشد و گسترش یافته و شامل همه گروهها و جمعیت ها و احزابی می شود که نام دین دارند و مشی ضد دین . این احزاب و گروه های به ظاهر اسلامی در کشورها و سرزمینهای مسلمان نشین به طور مستقیم و غیر مستقیم به جبهه کفر جهانی متصل می باشند و آب به آسیاب دشمن میریزند و ستون پنجم آنان محسوب میشوند و هدف نهایی واصلیشان از بین بردن « وحدت شیعه و سنی » است که تلاشهای طاقت فرسایی از جانب علمای مسئول و درد آشنای هر دو مذهب برای تحقق آن انجام گردیده است . از دیدگاه قدرتهای استکباری و عوامل و مزدوران آنها در سرزمینهای اسلامی چنانچه وحدت تشیع و تسنن که نماد بارز وحدت « جهان اسلام » است ضربه پذیرد و متزلزل شود راه برای سیطره کامل آنان بر کشورهای وسیع اسلامی و منابع قدرت و ثروت آنها صاف و هموار می شود.
    پیروان اسلام باید باتمسک به حبل استوار دین خدا و تبعیت از مشی و سیره پیامبر اعظم (ص ) عزم خویش را بیشتر از پیش برای مقابله با دو جبهه خارجی و داخلی برانگیزاننده تفرقه و تشتت در بین مسلمین جهان جزم کنند و راهی را که پیامبر رحمت و وحدت پیمود طی نمایند که نصرت و یاری دین خدا نصرت و یاری خداوند متعال را به همراه خواهد داشت و « باطل » را که خس و خاشاک روی آب است مرتفع خواهد نمود و « حق » را در همه ابعاد و جلوه های آن مستقر خواهد ساخت .
    ــــــــــــــــــــــــ
    پاورقی :
    1 ـ « عقبه » که گردنه ای است نزدیک « منا » محل انتخاب شده برای دیدار و گفتگو و انعقاد پیمان بین رسول اکرم (ص ) و سران قبایل متفرق اوس و خزرج بود.
    2 ـ فروغ ابدیت جعفر سبحانی انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ج 1 ص 406
    3 ـ همان مدرک ص 405
    4 ـ سیره پیامبر اعظم (ص ) نجف لک زایی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ص 110
    5 ـ همان مدرک 118
    6 ـ قرآن کریم سوره توبه آیه 107
    پیامبر اکرم (ص ) قبایل متشتت و متعارض و همیشه در تنازع و اختلاف را از بیابان های تفتیده تحیر و سرگردانی و کوره راه های جهل و نادانی گردآورد و بر کشتی امنیت و سلامت نشاند و از طوفان های سهمگین و امواج خروشان و متلاطم دریای حوادث وحشت زا عبور داد و به ساحل وحدت و رهایی و سعادت رساند
    هم اکنون جهان اسلام در مقابل همان دو جبهه وحدت ستیز و تفرقه انگیز دوران رسالت پیامبر اعظم (ص ) یعنی « جبهه یهود » و « جبهه نفاق داخلی » قرارداد. لکن جبهه یهود وسعت یافته و قدرت بیشتر به دست آورده و از امکانات بالاتری برخوردار گردیده است . در شرایط کنونی جبهه یهود مرکب از « اسرائیل و آمریکا و انگلیس » و اقمار آنها به تقابل با وحدت جهان اسلام می پردازند و از تمام حربه ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی و سیاسی و نظامی بهره جویی می کنند و به صورت پیدا و پنهان صفوف مسلمین را در برابر یکدیگر قرار می دهند
    « جبهه نفاق داخلی » شامل همه گروه ها و احزابی می شود که نام دین دارند و مشی ضد دین . این احزاب و گروه های به ظاهر اسلامی در کشورها و سرزمین های مسلمان نشین به طور مستقیم و غیرمستقیم به جبهه کفر جهانی متصل می باشند و آب به آسیاب دشمن می ریزند و ستون پنجم آنان محسوب می شوند و هدف نهایی و اصلیشان از بین بردن « وحدت تشیع و تسنن » است

  • روزنامه جمهوری اسلامی 18/05/1386 صفحه عقیدتی

  •  


  • <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ