سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 7:0 صبح

آخرین دولت

   




 

یکم- اصول کلی پیرامون ساختار حکومت اسلامی:
از مجموع آن‏چه در متون و منابع معتبر دینی درباره دولت و حکومت آمده است، چنین برمی‏آید که اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد؛ بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و متناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی و کلانی را معرفی کرده که آن چارچوب در درون خود تغییرات و اشکال متعدّد و متنوعی را پذیرا می‏شود. اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند، انجام دهند و نه شکل تنگ و محدودی را برای حکومت معرفی می‏کند که فقط در شرایط زمانی و مکانی محدودی قابل اجرا باشد. چارچوب کلانی که اسلام ارائه می‏دهد، از دامنه و خطوط وسیعی برخوردار است که همه اشکال صحیح و عقلایی حکومت در آن می‏گنجد. اما شکل‏های مختلف حکومت، نباید از آن چارچوب فراتر بروند. این چارچوب در زمانی با شکل و ساختار خاصی ظهور می‏یابد و در زمان دیگر با شکل و ساختاری دیگر و هیچ یک از آن دو شکل و ساختار، با ماهیت اسلامی بودن حکومت، تضاد و منافات ندارد. این مطلب نتیجه این مسئله دقیق علمی و عقلانی است که احکام ثابت و تغییرناپذیر اسلام که برای همه جوامع تا روز قیامت وضع شده‏اند، از ساختاری کلان و کلی برخوردارند و در مقابل آنها، احکام جزئی و متغیّر، متناسب با شرایط خاص زمانی و مکانی وضع می‏گردند. از جمله احکام متغیر، احکام حکومتی است که در هر زمانی توسط ولی فقیه، صادر و یا امضا می‏گردد و اطاعت و تبعیت از آن احکام، با همان قالب و شکلی که دارند، واجب است.علامه طباطبایی نیز در رساله «ولایت و زعامت در اسلام» چنین نظری دارند. به عبارت دیگر در حکومت اسلامی، برخی از امور مربوط به ساختار حکومت، ثابت و پایدار، و بعضی دیگر شناور و انعطاف‏پذیر است؛ مثلاً حکومت اسلامی، حکومتی ولایی است و باید فرد معصوم و یا نزدیک ترین شخصیت از نظر علم، تقوا، کیاست و توانایی به معصومان (ع)، در رأس آن باشد. در عین حال از نظر متمرکز (
Concentrated) و نامتمرکز (Decentralized) بودن، تابع اوضاع زمان و مکان است.اصول حاکم بر ساختار نظام سیاسی اسلام عبارتند از:
1. ضرورت مشروعیت الهی مجریان.
2. ضرورت اسلامی بودن قوانین.
3. توجه به جایگاه مهم مردم، به عنوان مبدأ شکل‏گیری و کارآمدی همه نهادها.
4. خطاپذیری مجریان و ضرورت نظارت بر آنها.
خلاصه آن که اسلام شکل و مدل خاصی برای حکومت ارائه نمی‏دهد؛ بلکه اصول و چارچوب‏های کلی خاصی را بیان می‏کند و حکومت نباید خارج از این چارچوب‏ها باشد. حال با عنایت به شرایط و نیازمندی‏های زمان ها و مکان های گوناگون، هر مدل که بیشترین انطباق را با این چارچوب‏ها داشت، مورد تأیید اسلام است. ( ر.ک: چرا جمهوری اسلامی ، علیرضا محمدی ، مجله پرسمان ، ش 31 )
بر این اساس در زمان حضور معصوم (ع) شکل الهی حکومت ، دولتمداری فرد معصوم است که در راس هرم قدرت سیاسی قرار گرفته واختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و با تعیین خاص الهی - بدون دخالت مردم و آرائشان - دولتمداری می‏کند . اما با این حال توجه به رأی مردم در سایر حوزه های مشورتی و اجرایی یکی از اصول مهمی است، در متون اسلامی از جایگاه بااهمیتی برخوردار می‏باشد؛ در این خصوص، می‏توان به آیات و روایاتی که در مورد شورا، بیعت مردم، مسئولیت مردم، مسئولیت عمومی مسلمانان، اهتمام به امر مسلمانان و... وجود دارد، اشاره نمود؛ مثلاً در مورد شورا، دو آیه «و امرهم شورا بینهم» و «وشاورهم فی الامر»(شوری (42)، آیه 38-39؛ آل عمران (3)، آیه 159. ) در قرآن آمده‏اند. همچنین در سیره معصومان علیهم‏السلام آمده است: «انّ رسول‏الله کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یردالله؛ رسول خداصلی‏الله‏علیه‏وآله این گونه بودند که با اصحاب خود مشورت می‏کردند؛ سپس تصمیم به انجام آن چه خدا اراده فرموده، می‏گرفتند».(محاسن برقی، ص 601.)
( جهت مطالعه بیشتر ر.ک:ساختار حکومت اسلامی ، سید صمصام‏الدین قوامی،حکومت اسلامی، سال چهارم، شماره اول)
 

دوم-حکومت حضرت مهدی(عج) :
بر اساس آیات و روایات بسیار متعدد ، نظام سیاسی - اداری که‏ حضرت مهدی(عج) برپا می‏کند دارای همان‏ویژگیهای حکومت نبوی و علوی است; با این‏تفاوت که حکومت نبوی و علوی تنها درگستره‏ای محدود از کره خاک و در مدت‏زمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرت‏هم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی، نتوانست‏به همه آنچه که در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیه‏السلام، با پیش گرفتن سیره‏جدش ، تا آستانه برپایی قیامت‏ جهان را از عدالت ‏پرمی‏سازد و به همه اهداف‏خود دست می‏یابد. و آنچه را که خواست پیامبر خاتم (ص )بوده است، محقّق می سازد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است: « سُنَّتُهُ سُنَّتِی، یُقِیمُ النَّاسَ عَلی مِلَّتی وَ شَریعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إلی کِتابِ رَبّی عَزَّوَجَلَّ »؛ سیره و سنّت او(مهدی)، سیره و سنّت من است. ( کمال الدین، ج2، ص411.)
اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، کار دشواری است که تنها با برخورداری از رهبری الهی و کارگزارانی دلسوز ومعتقد به نظام الهی و حاکمیت اسلام امکان‏پذیر است. آری، امام(ع) برای اداره سرزمین‏ها وزیرانی را می‏گمارد که پیشینه مبارزاتی داشته، در تجربه و عمل، پایداری و قاطعیت از خود نشان داده‏اند. استاندارانی با شخصیتی قوی، اداره روش امور استان‏ها را به عهده می‏گیرند که جز مصالح کشور اسلامی و خشنودی خداوند، به چیز دیگری نمی‏اندیشند. روشن است، کشوری که مسؤولانش دارای این ویژگی‏ها باشند، بر دشواری‏ها پیروز می‏شود و ویرانی‏های حکومت‏های پیشین با موفقیّت به آبادانی تبدیل می‏گردد .
از این رو، در روایات ترکیب دولت امام مهدی(عج) را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار و امّت‏های پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر(ص) بیان می‏کند که نام برخی از آنان بدین گونه است: حضرت عیسی(ع)، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی(ع)، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیله همدان.
از حضرت عیسی(ع) در روایات با واژه‏های گوناگونی مانند وزیر، جانشین، فرمانده و مسؤول در حکومت یاد شده است: «عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) می‏گوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شده‏ام؛ نه‏امیر و فرمانروا.» ، «حضرت عیسی(ع) وزیر حضرت قائم و پرده دار و جانشین آن حضرت است.» ، «... آن‏گاه عیسی فرود می‏آید و مسؤول دریافت اموال حضرت قائم(عج) می‏شود و اصحاب کهف نیز در پشت سر او خواهند بود.» و امام صادق(ع) می‏فرماید: «هنگامی که حضرت قائم آل محمد(ص) قیام کند، هفده تن را از پشت کعبه زنده می‏گرداند که عبارتند از: پنج تن از قوم موسی(ع)؛ آنان که به حق قضاوت کرده وبا عدالت رفتار می‏کنند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابادجانه انصاری و مالک اشتر». ابن عباس می‏گوید:« اصحاب کهف، یاران مهدی هستند. » ؛ حلبی می‏گوید: «اصحاب کهف همگی از نژاد عربند و جز به عربی سخن نمی‏گویند. آنان وزیران مهدی هستند.»
از روایات و سخنان بالا نتیجه می‏گیریم که بار سنگین حکومت و اداره سرزمین‏های پهناور اسلامی را نمی‏توان به دوش هر کس نهاد؛ بلکه افرادی باید این مسؤولیت را بپذیرند که بارها آزمایش شده، شایستگی خود را در آزمایش‏های گوناگون به اثبات رسانده باشند. از این رو، می‏بینیم که در رأس وزیران حکومت مهدی(عج)، حضرت عیسی(ع) قرار دارد که یکی از پیامبران اولواالعزم است. هم‏چنین از جمله مسؤولان برجسته حکومتی او سلمان فارسی، مقداد، ابودجانه و مالک اشتر می‏باشند که شایستگی سرپرستی کارها را در روزگار پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) داشته‏اند و قبیله همدان که برگ‏های درخشانی را در تاریخ اسلام و در روزگار حکومت علی بن ابی‏طالب(ع) به خود اختصاص داده‏اند، از مسؤولان این حکومتند.(ر.ک:چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ، نجم الدین طبسی ، قم: بوستان کتاب ، 1373 )
امام زمان(ع) در فرمایشات الهی خود برای مسئولین و دولتمردان دو شاخصه بسیار مهم را ذکر می نمایند که بنیانهای سعادت ساز جامعه مهدوی و الهی است: «و تفضل علی امراء نا بالعدل و الشفقه»
الف- عدالت:عدالت قوی ترین و مهمترین شاخصه حکومت موفق است. حکومت با کفر باقی خواهد ماند ولی با ظلم باقی نخواهد ماند. اگر در بدنه حاکمیت جامعه اسلامی عدالت به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد، مشکلات بشریت رخت بربسته، حقوق به صاحبان حق برگشته، سفره ظلم و تعدی برچیده خواهد شد و جامعه ایده آل بشری و مدینه فاضله محقق خواهد شد.
پستها و مسئولیتهای حساس و کلیدی به افراد لایق و متخصص واگذار شود که لیاقت و شایستگی آنرا داشته باشند. نهادینه کردن عدالت در مسئولیت پذیری و مسئولیت دهی و استفاده از تخصص ها یعنی استفاده مناسب و بهینه از نیروی انسانی در سیستم جامعه و پیشرفت مدینه مهدوی.
ب- دلسوزی (شفقه):ویژگی دوم مسئولین و دولتمردان در آئینه مهدویت این است که دلسوز مردم باشد. مردم را بر خود مقدم بدارد. خود را فدای مردم کند، نه اینکه از مردم نردبان بسازد، آنان را زیر پا له کند تا دستش به جایی برسد.
 

سوم-ساختار کلی نظام سیاسی مهدوی:
حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، مربوط به ساختار کارآمد و منحصر به فرد نظام سیاسی مهدوی است; حکومت فاضله حضرت مهدی (عج)، دارای ویژگی‏ها و ساختاری واحد، منسجم، کار آمد، مقتدرانه و تحت مدیریت کامل و با کفایت ایشان است . در این ساختار به همه ابعاد زندگی بشری، توجه شده و در تمامی زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، برنامه و راه کار ارائه گشته است . هیچ بعدی از زندگی بشری، مورد غفلت واقع نشده و ریزترین و جزئی‏ترین مسائل حیات اجتماعی و فردی روی زمین، در این حکومت دارای اهمیت و ارزش است . پس ساختار نظام سیاسی مهدوی، کاملا جهانی، فراگیر و عام شمول است و ساز و کارهای اجرایی و اداری آن، بر اساس مدیریت «همه عرصه‏های جهانی‏» تنظیم شده است .
با توجه به مطالب فوق در باره ی ساختار کلی و چهارچوب بندی نظام سیاسی مهدوی ، گفتنی است که ساختار کالبدی و پیکره بندی راهبردی این نظام بر اساس سه منبع مهم تنظیم و ترسیم می شود:
1- اصول کلی و ثابت در زمینه ساختار حکومت اسلامی که براین اساس امام زمان (عج) با تعیین خاص الهی در راس هرم قدرت سیاسی قرار دارد ؛ مشروعیت و اختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و به کارگزاران و سایر بخشهای حکومتی خویش نیز که بر اساس معیارهای اسلامی بر گزیده می شوند ؛ مشروعیت می بخشد. همچنین سایر اصول کلی نظیر مشورت با مردم و اهتمام به آرای مردمی در زمینه هرچه کارآمدتر نمودن حکومت و چگونگی اجرای صحیح مسائل اجرایی و ... در این راستا قابل ارزیابی است.
2-سیره و سنت پیامبراکرم(ص) و امام علی(ع).
3-سایر اجزا و تقسیم بندی های مربوطه این ساختار ، اساساً متناسب با شرایط خاص آن زمان و تا حدود زیادی با بهره گیری از دستاوردهای سیاسی بشر در طول تاریخ خویش و در جغرافیای جهان، میسر می باشد. ( ر.ک: دیباچه ای بر «پدیده شناسی نظام سیاسی مهدوی» نویسنده :دکتر علیرضا صدرا )
بر این اساس ساختار کلان حکومت مهدی (عج) بر اساس متون اسلامی این گونه قابل ترسیم است:
در مرحله اول و در راس هرم سیاسی شخص امام مهدی (عج) جای دارند؛
در مرحله دوم معاونان و وزیران نظیر حضرت عیسی (ع) و...؛
در مرحله سوم والیان و حاکمان جهان؛
در مرحله چهارم کارگزاران امور اجرایی و قضایی ؛
در مرحله پنجم فرماندهان ، حسابداران ، مسئولین امور مالی و...؛
و در مرحله ششم مردم قرار دارند.( ر.ک: آینده جهان ، دولت و سیاست در اندیشه مهدویت ، رحیم کارگر،تهران:نشر بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) ، 1384.)
بدیهی است در قالب این چارچوب و شرایط فوق الذکر ( اصول ثابت اسلامی و عناصر متغیر متناسب با مقتضیات زمان) ممکن است سازکارهایی جدید یا مشابه آنچه قبلا وجود داشته و در کارآمدی هرچه بهتر حکومت لازم است؛ اتخاذ گردد.



یکشنبه 86 تیر 3 , ساعت 8:17 صبح

چگونه از یاران امام زمان(عج) باشم؟

 



یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.
                   لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ            عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:
1. اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد ولو بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی کشند اما کسانی که او را می شناسند و ارزش او را می شناسند و مقام او رامی دانند منتظر او می مانند.
کسانی که امام زمان(عج) را نمی شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. آری:
                وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد             که در این آینه صاحب نظران حیرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاریخی وجود آن حضرت مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسینیست و ظرفیت و لیاقت زیادی می خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته اند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود.
همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم که او رابشناسد نمی تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه می تواند منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمی تواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید.محبت به امام زمان وظیفه ای است که پیامبر اکرم(ص) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ؛ (شوری، آیه23).
3. ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران دیگر؛ منتظر امام زمان می داند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانی است و باید یاوران زیادی داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقویت روحیات ایمانی خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علی البرّ و التقوی به کمک مؤمنان منتظر دیگر خود را آماده ظهور حضرت بنماید.
5. دعا برای تسریع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را می کشد و از خدا می خواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظرآن حضرتش می باشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان مورد توصیه آن حضرت نیز می باشد.
6. ارتباط با امام زمان(ع) به شکل های مختلف؛ اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد سعی می کند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می کند.
7. یاد فراوان حضرت؛ یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندی منتظر محبوب خویش هستند اما نتوانسته اند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام می کنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگری است که منتظران واقعی احساس می کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه می دارند.
8. دادن صدقه برای سلامتی آن عزیز و یا حواله نمودن ثواب هایی برای آن حضرت
9. رفع شبهه و مبارزه با شبهه افکنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودی آن حضرت در بین منتظران.
10. امیدواری بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران
11. ایجاد آمادگی دائم رزمی برای ظهور حضرت چنانکه در روایت آمده است: «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما؛ هر یک از شما برای قیام قائم(عج)باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد» (بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).
منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم کردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز کنیم و با اراده ای محکم، عزمی راسخ و برنامه ای دقیق به اصلاح افکار و اندیشه ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و کردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و کوشش کنیم. و در یک جمله با اجتناب از معاصی، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی که هستیم ـ به خودسازی اقدام کنیم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمی تواند مانع مهمی در راه رشد و کمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، می توان سیئات و بدی های گذشته را به حسنه و نیکی تبدیل کرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن راجع به حضرت مهدی(ع) و اصحاب ایشان می فرماید: «الدین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنکر؛ کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را به پا داشته و زکات را [به مستحق [می بخشند و به معروف امر نموده و از منکر نهیمی کنند (حج، آیه 41).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید: «این آیه برای آل محمد و مهدی(ع) و اصحاب او است».
در نتیجه اگر ما هم می خواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راه کارهای زیر توجه فرمایید:
1. ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید؛
2. نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید؛
3. سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید؛
4. از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید؛
5. حجاب، متانت و وقار خود را کاملاً رعایت کنید؛
6. بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه می شود و مورد بررسی قرار می گیرد؛
7. اکنون که در دوران تحصیل علم هستید، بیشترین توجه خود را به درس و موفقیت تحصیلی داشته باشید؛
8. با مطالعه کتاب هایی که درباره امام زمان(ع)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید؛
9. برای اصلاح اوضاع فرهنگی دانشگاه، به تنهایی یا به کمک دیگر دانشجویان متدین و دلسوز و یا به کمک بعضی از تشکل های مذهبی دانشگاه، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدین وسیله جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرید. در این راه نهراسید و خجالت هم نکشید؛زیرا خشنودی و رضایت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش های دینی و اخلاقی و اجتناب از گناه و خلاف است.



سه شنبه 86 خرداد 29 , ساعت 11:8 صبح


ویژگى‏هاى شخصیت پیامبر(ص) در کلام امیرمؤمنان(ع)
گردآورى: محمد شکرالهى‏
پروردگارا! گرامى‏ترین درودها و افزون‏ترین برکات خود را بر محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله، بنده و فرستاده‏ات، اختصاص ده که خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهاى بسته و آشکارکننده حق با برهان است.
[او] دفع کننده لشگرهاى باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت، قیام کرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش کرد؛ تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دل‏هایى که در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
[او] پرچم‏هاى حق را برافراشت و احکام نورانى را برپا کرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینه‏دار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو براى بیان حقایق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
***
قرارگاه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریف‏ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد کرد؛ دل‏هاى نیکوکاران، شیفته او شد و توجه دیده‏ها، به سوى او گشت.
خدا به برکت وجود او، کینه‏ها را دفن و آتش دشمنى‏ها را خاموش کرد. با او میان دل‏ها، الفت و مهربانى ایجاد کرد و نزدیکانى را از هم دور ساخت. انسان‏هاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشن‏گر و سکوت او، زبانى دیگر بود.2
***
همانا خداوند، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را در روزگارانى مبعوث فرمود که عرب، کتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات کشاند و پیش از آن که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا کرد و شکسته‏حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت کرد؛ جز آنان که راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود.3
***
خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى که در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیب‏ترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاکان، پاک‏تر و باران کرمش، از هر چیزى بادوام‏تر بود.4
***
خداوند با دست پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شعله‏اى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گم‏شدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است که برانگیخته‏اى و رحمتى است که به حق فرستاده‏اى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود، فراوان به او ببخش.
خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآورده‏اند، عالى‏تر قرار ده؛ او را بر سر خان کرمت، گرامى‏تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بى‏مانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان که نه زیان‏کار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شکننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراه‏کننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان.5
***
پس به پیامبر پاکیزه و پاکتان، اقتدا کنید که راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى کسى است که خواهان بزرگوارى باشد و محبوب‏ترین بنده نزد خدا، کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفته‏تر و شکمش، از همه خالى‏تر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست که خدا چیزى را دشمن مى‏دارد، آن را دشمن داشت. چیزى را که خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را که خدا کوچک شمرد، او کوچک و ناچیز دانست.
همان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بر روى زمین مى‏نشست و غذا مى‏خورد و چون برده، ساده مى‏نشست و با دست خود، کفشش را وصله مى‏زد؛ جامه خود را با دست خود مى‏دوخت و بر الاغ برهنه مى‏نشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مى‏کرد.
پرده‏اى بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و تصویر در آن بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور کن» و همواره دوست داشت تا جاذبه‏هاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نکند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون کرد و دل از دنیا برکند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد که به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، براى شما نشانه‏هایى است که شما را به زشتى‏ها و عیب‏هاى دنیا، راهنمایى مى‏کند؛ زیرا پیامبر، با نزدیکان خود، گرسنه به سر مى‏برد و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینت‏هاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروى‏کننده، باید از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، پیروى کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت، ایمن نمى‏باشد که همانا خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد. او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترک کرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتى که خدا با بعثت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى که باید او را پیروى کنیم و پیشوایى که باید راه او را تداوم بخشیم.6
***
خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشکار و راهى روشن و کتابى هدایت‏گر، برانگیخت. خانواده او، نیکوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است که شاخه‏هاى آن، راست و میوه‏هاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است که در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى کامل و کافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران کننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شریعت‏هاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعت‏هاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع کرد و احکام و مقررات الهى را بیان فرمود.7

1. نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
2. همان، خطبه 96.
3. همان، خطبه 104.
4. همان، خطبه 105.
5. همان، خطبه 106.
6. همان، خطبه 160.
7. همان،

جمعه 86 خرداد 25 , ساعت 7:0 صبح

دانشجوی سیاسی3

   



تا کنون 2 مقاله از سری مقالات دانشجوی سیاسی خوانده اید. مقاله سوم و چهارم (آخر) این مقاله به ویژگی های دانشجوی سیاسی می پردازد. با ما همراه باشید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

 

سوم. ویژگیهای دانشجوی سیاسی

دانشجوی سیاسی مطلوب، در جهت انجام مشارکت سیاسی خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامی  از خصوصیات ممتازی برخوردار می باشد؛ برخی از ویژگی ها عبارتند از:

1. کسب بینش و تحلیل سیاسی

مشارکت سیاسى و حساسیت نسبت به امور سیاسى نیازمند  داشتن بینش و آگاهی های سیاسی دقیق، تحلیل صحیح و منطقی قضایا و تفسیر و تأویل رفتار شخصیت‏ها، دولت ها و جریانات، شرایط داخلی و بین المللی می باشد. چنانکه امام علی (ع) می فرماید: « مَن عَرَفَ الاَیام لَم یغفل عَن الِاستِعدَاد؛[1] کسانی که آشنایی با شرایط و اوضاع زمانه دارند، از فراهم کردن و کسب آمادگیهای لازم غافل نمی شوند.» مقام معظم رهبری نیزدر این زمینه می فرماید: « یک نکته اساسى... که من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه می کنم؛ و آن، "پیدا کردن قدرت تحلیل مسائل و جریانهاى مهم کشور" است. سیاست در دانشگاهها - که بنده همیشه روى آن تأکید کرده ام - به این معناست. ما دو کار سیاسى داریم: سیاست زدگى و سیاست بازى؛ این یک جور کار است. این را من به هیچ وجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ به خصوص در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است. من تأکید می کنم، تشکلهاى دانشجویى...نوع برنامه ریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. ما غالباً چوب این را خورده ایم؛ نه ما، بلکه ملتهاى دیگر هم بر اثر خطاها و خبط هایى در فهم سیاسى شان، گاهى مشکلات بزرگى را از سر گذرانده اند. این، یک مسئله مهم است.»[2] بر این اساس داشتن قدرت تحلیل سیاسی و قبل از آن آگاهی صحیح و دقیق از پدیده ‏های اجتماعی و اتخاذ موضع آگاهانه، صحیح، به جا، مناسب و برخاسته از مبانی اسلامی، و عدم تبعیت از هواى نفس، از دیگر ویژگی‏ های دانشجوی سیاسی است.[3]

2. ارتقای معرفت دینی و معنویت

دانشجوی سیاسی همواره در صدد ارتقای سطح معرفت دینی و معنویت خویش  و محیط دانشگاه و جامعه است. از این منظر یک دانشجوی سیاسی وظیفه دارد تا پس از شناخت مبانی فکری اسلام، به خودسازی و تهذیب نفس خود که از مهمترین  زمینه های رشد و توسعه سیاسی فرد و جامعه است، بپردازد؛ و پس از آن است که می تواند به فرهنگ و جامعه خود، خدمت کند. چنانکه مقام معظم رهبری با تاکید بر «عمق بخشیدن به معرفت دینى در بین دانشجویان »، می فرماید: «باید کار معرفتى عمیق انجام بگیرد... براى اینکه ما بتوانیم به این آینده هاى مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگیزه ى مؤمنِ تلاشگرِ کاردانِ راه بلد داریم. یکى از شرایط اصلى اش مؤمن بودن و متقى بودن است؛ اینکه می گوییم تشکلهاى اسلامى و محیطهاى دانشجویى، معارف و معرفت اسلامى را در خودشان عمق ببخشند، براى این است که بتوانند این بار سنگین را بر دوش بگیرند و به منزل برسانند؛ والّا نمیشود. این نکته و حرف اصلى ما با مجموعه هاى دانشجویى است.»[4]

 3. آرمانگرایی

دانشجوى سیاسی به واسطه بیدارى و آگاهى دینی وخصیصه آرمان خواه خود، همواره در پى زنده کردن آرمان‏هاى مقدس انسانی و اسلامی است. گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، ارزش هایی همچون عدالت ‏خواهى، آزادی خواهى و مساوات ‏طلبى و برابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعیض و انحصارطلبى و استکبار،  کم‏رنگ و بعضا فراموش مى ‏شوند، در اینجاست که دانشجوى سیاسی  مى ‏تواند ارزش‏ها و آرمان های مقدس را متذکر شده و جامعه را از حرکت‏هاى واپس‏گرایانه رهایى بخشد. بر این اساس رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکت‏هاى دانشجویى را به آرمان‏گرایى رهنمون ساخته، و چنین مى ‏فرماید: «طبیعت دانشجو، آرمان‏گرایى است؛ باید هم آرمانگرا باشد. اگر آرمان‏گرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد. در زمینه علم هم باید آرمان‏گرا باشد. در زمینه جامعه و مسائل جارى خودش هم باید آرمان‏گرا باشد. اصلا آرمان‏گرایى جوان، مایه پیشرفت است. اگر آرمان‏گرایى را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند -یا زشت ‏شمردند- اشکال بزرگى متوجه خواهد شد. این نباید باشد.» و در جایی دیگر تذکر می دهند: « ممکن است دسترسى به یک آرمان میسّر هم نباشد، اما رها کردن آن آرمان هم، جایز نباشد. لذا نگاه آرمانىِ شما و توقعاتى که ناشى از این نگاه هست، این براى ما مطلوب است؛ این را میخواهیم و باید باشد.»[5]

4. پرسشگری و  انتقاد

بی تردید پرسشگری و انتقاد سازنده لازمه تفکر، پویایى و پیشرفت است. دانشجو در دانشگاه مى ‏آموزد که در برابر هر چه مى ‏شنود و مى ‏بیند چون و چرا بگذارد. اما و اگر کند، بپرسد و علت‏ یابى کند. هر خواسته یا نکته ‏اى را بى ‏دلیل نپذیرد و با شک به امور بنگرد. دانشجو در دانشگاه فرامى ‏گیرد که در مقابل هر رویدادى، مکث و تامل کند. در پس هر حادثه، ریشه ‏ها و علل آن را ارزیابى کند و هر اتفاقى را تجزیه و تحلیل نماید. این روحیه، که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکرى مى ‏بخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار مى ‏دهد.[6] از این رو دانشجوی سیاسی به عنوان فعال ترین و حساس ترین عضو دانشگاه، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبکارانه دارد. و به فرموده مقام معظم رهبری «مبادا کسى تصور کند که اگر این زبان انتقادى حتّى یک کمى تلخ هم باشد، حالا بنده که اینجا نشسته ام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ این زبان انتقادى هم برخاسته ى از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه که داریم، معنایش میل و گرایشِ رسیدن به آن چیزى است که نداریم و این درست همان چیزى است که ما می خواهیم.»[7]  از این رو دانشجویان باید انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هر گونه مصلحت اندیشى و با صداقت کامل مطرح کنند، زیرا اگر دانشجو مصلحت‏ اندیش باشد، مسئولین جامعه به طریق اولى در تصمیم‏ گیرى ‏هاى خود نیز مصلحت ‏اندیش مى ‏شوند.

ادامه دارد


پی نوشت ها:

[1] - الحیاه، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج 1، ص 135.

[2] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85.

[3] -  ر. ک: شناخت و تحلیل سیاسی، جواد منصوری، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1372.، صص 120 – 133.

[4] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .

[5] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .

[6] - جنبش دانشجویى، امیدها و بیم‏ها، پیشین.

[7] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 .


پنج شنبه 86 خرداد 24 , ساعت 7:0 صبح

قدرت خوش اخلاقی 1 86

  



در شماره های پیشین، مقالاتی راجع به «خوش اخلاقی» خواندید. این سلسله مقالات را با نام قدرت خوش اخلاقی پی گیری می کنیم. نظرات خویش را از ما دریغ نکنید، حتی اگر لبخندی باشد.

 

از محبت خارها گل می شود / وز محبت سرکه ها مل می شود

در این بخش می خواهیم بررسی کنیم خوش اخلاق بودن چه توانایی هایی به انسان می دهد. با برخورد شاد اجتماعی چه کارهایی را می توان انجام داد و چه تاثیر و نیرویی را می توان ایجاد کرد؟ البته خود خوش اخلاق بودن توانایی بزرگی است و به دست آوردن آن کار آسانی نیست. قبلا درباره راه های بدست آوردن این توانایی صحبت کردیم.  مطلبی که اکنون می خواهیم بررسی کنیم، توانایی هایی است که از راه خوش اخلاق بودن بدست می آوریم. این توانایی ها، بسیار فراوان و متنوع است و شاید قابل شمارش نباشد.

هر کسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد کند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حرکت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشکلات زندگی خود و دیگران را حل کند. قبلا گفتیم که اخلاق خوش، یکی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است و در مقابل، خشم، عصبانیت و تند خویی علت اصلی بسیاری از بیماری های تن و روان آدمی است و حامل انرژی منفی بسیار خطرناکی برای خود فرد عصبانی و یا افرادی که در اثر برخورد خشن او عصبانی می شوند، می باشد.

برای توضیح قدرت خوش رویی و انرژی بسیار مفیدی که تولید می کند و به تبع آن تاثیر بدخلقی بر فرد و جامعه از آموزه های دینی کمک می گیریم. در این آموزه ها به موارد متعددی از آثار توان بخش اخلاق خوب و به تبع آن تاثیرات منفی بدخلقی، اشاره شده است که برخی از آنها عبارتند از:

 

1- تقویت روزی:

آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درک است. شما هنگامی که می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه کنید، از چه کسی خرید می کنید؟ از کسی که خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ کس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله کند.

اگر در یک محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می کند تا فرد بد اخلاق. یک کارمند خوش رو و خوش برخورد، امکان استخدام بیشتری دارد تا یک کارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع کاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.

در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است. در روایتی از علی علیه السلام آمده است: گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است . فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق. (1) و کسى که اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ خواهد شد. و من ساء خلقه ضاق رزقه. (2)

 

2- تقویت پیوند دوستی:

انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. یکی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاش گر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی کنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار کمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می کنند که چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ کنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو کنند.

هر کسی که یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی که خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار کند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره کرده و فرموده است. کسى که اخلاقش نیکو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند. من حسن خلقه کثر محبوه و انست النفوس. (3) خوشرویی دوستی را پایدار می کند. حسن الخلق یثبت الموده. (4) على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى‏ دهد و چیزى وحشتناک‏تر از بداخلاقى نیست.

و بالاخره در حدیثى مى خوانیم که لقمان حکیم به فرزندش چنین نصیحت مى کرد: فرزندم از بى حوصلگى و بداخلاقی و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نمى ماند. ایاک و الضجر و سوء الخلق و قله الصبر فلایستقیم علی هذه الخصال صاحب.  (5)

 

3- تقویت سلامتی و سعادت:

آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست که برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. در چند روایتی که از حضرت صادق آل محمد (ع) در این باره نقل شده، آمده است: خوش اخلاقی زندگی را برای انسان ها گوارا می کند. هیچ زندگى‏اى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هرکسی که خلقش نیکو شد، مشکلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. علی (ع) فرمود: من حسن خلقه سهلت له طرقه. (6)

در روایت دیگری آمده است: بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید. ان البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار .(7)

شکی نیست که عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همکارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحکیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فکر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همکارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.

بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناکی برای خود انسان و اطرافیان تولید می کند و باعث جوشش خون و و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها می‌شود و این چیزی است که از چهره و چشمان انسان به وضوح آشکار می‌گردد و چنانچه بارها تکرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سکته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان می‌شود.
ـ از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پرسیدند: چه کسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ من ادوم الناس غما. قال(علیه السلام): فرمود: کسى که از همه اخلاقش بدتر است! اسوئهم خلقا. (8)

همچنین آن حضرت فرمود: چهار چیز است به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شکم (پرهیز از حرام) و حسن خلق. اربع من اعطیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره. صدق حدیث و اداء الامانه و عفه بطن و حسن خلق. (9)

 

شماره آینده این مقاله، سه نمونه دیگر از کارهایی که به مدد قدرت خوش اخلاقی می توان انجام داد، بررسی می  شود. با ما همراه باشید و ما را نیز با یک رأی یا نظر، با خویش همراه کنید.

ادامه دارد

پی نوشت ها:

1-     بحارالانوار، ج 77، ص 53.

2-     غرر الحکم.

3-     همان.

4-     بحارالانوار، ج 77، ص 150.

5-     بحار، ج 10، ص 419.

6-     شرح غررالحکم ، ج 5، ص 306.

7-     بحارالانوار ،‌ج 71، ص 395.

8-     بحار، ج 10، ص 419.

9-     غرر الحکم.


سه شنبه 86 خرداد 15 , ساعت 6:0 صبح

حضرت روح الله ابرمرد توحید

انقلاب اسلامی که به رهبری حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اتفاق افتاد،به واقع دکترین جدیدی بود که در نظام حکومتی جهان وارد شد و نظریه ولایت فقیه ایشان که برگرفته از حکومت علوی مبتنی بر ولایت "الله"جل جلاله- بود امروز مرزهای اعتقادی کشورهای اسلامی جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
مردی الهی با دیدگاه علمی و عملی "توحیدی"،که همه چیز را مطلقا در تحت قدرت خداوند عزوجل می دید.امام(ره) به معنی واقعی کلمه، توحید افعالی داشت و در شرایطی که همه اسباب و امکانات مادی در اختیار اهل باطل و رژیم شیطانی پهلوی قرار داشت وشاه از پشتیبانی قدرتهای بزرگی چون امریکا برخوردار بود،تنها با تکیه بر قدرت الهی و توکل مطلق به ذات اقدس حضرت حق انقلاب کرد وزمانی که در مورد احساس ایشان سوال شد فرمودند که احساس خاصی ندارند!. واین یعنی خالص بودن از هرگونه حب به ریاست و دنیا و مادیات.
قسمتی از بیانات ایشان در مورد دولت و حکومت الهی در ذیل،قطره ایست ازاین اقیانوس ژرف توحیدی ایشان:

"خاصیت یک حکومت محرومین و مستضعفین و حکومت مردمی این است که مجلس اش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه، هم حکومت و وزرا می فهمند که یعنی چه، هم رئیس جمهور و رئیس مجلس اش می دانند که این محرومیت یعنی چه. برای این که خودشان لمس کرده اند، خودشان لمس محرومیت راکرده اند ... و لذا خاصیتی که حکومت محرومین دارد چند چیز است: یکی این که چون احساس کرده اند محرومیت را به فکر محرومین می توانند باشند ... به خلاف آن قشری که سابق متکفل این امور بود،نمی توانستند بفهمند ... یکی از خاصیت های بزرگ اش این است که این ها دیگر از قدرت ها نمی ترسند. خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که مبادا از این مقام پایین بیایم و مبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد، این خوف، اسباب این می شد که نسبت به زیردست ها ظالم و نسبت به بالا دست ها توسری خور باشد ... خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه های خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار می کردند ... حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید این جا بخواهد به یک نفر از کارمندهای دولت ما یک درشتی بکند یک سیلی می خورد ..."1

1. صحیفه نور، ج 18،ص 52و53


"سلام خدا بر او روزی که متولد شد،روزی که رحلت کرد، وروزی که برانگیخته خواهد شد"


دوشنبه 86 خرداد 14 , ساعت 9:52 صبح

سـالروز ارتـحـال بنیانگذار جمهورى اسلامى آیت الله خمینی

بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون
روح بلند پیشواى مسلمانان ورهبر آزادگان حضرت امام خمینى (ره )بـه مـلکوت اعلى پیوست ودل مالامال از عشق به خدا و بندگان رنج کشیده صالحش از تپش افتاد. اما دل هاى دردمندى که سر ریز از عشق به خمینى است تا ابد خواهد تپید و خورشید رهبرى امام تابناک تراز گـذشـتـه بـر عالم وآدم خواهد تابید خدایا اگر اینک بنده عاشق تـوبـه جـوار رحـمـت مـتـعـالیـت مـاءوا گـرفـتـه اسـت وتـوفان عشق دل دریـایـى اش در کـرانـه قربت به اطمینان سکون رسیده است اماتـوخـود مـیـدانـى کـه ایـن مـصـیـبـت عـظـمـى تـوفـان غـم ارتـحـال پـیـامـبـر عـظـیـم الشـاءن اسـلام را دردل هـا بـر پـا کرده است ومصیبتى این چنین با عظمت را تنها لطف تومى تواند تسلى بخش باشد.
در پـى ارتـحـال امـام خـمـیـنى (ره ) این بزرگ ترین رهبر قرن نه تنها مردم ایران بلکه مسلمانان سراسر جهان در سوگ نشسته وبه عزادارى پرداختند.
سـرانـجام در یک همایش تاریخى وبى نظیر که از صبح 16 خردادبـعـد از اقـامـه نـمـاز بـه امـامـت مـرحـوم حـضـرت آیـت الله العظمى گـلپـایـگـانـى (ره ) مـلت مسلمان وعزادار ایران با غم واندوه وصف نـاشـدنـى به دنبال پیکر مراد خویش تا بهشت زهرا حرکت کردند وبعد از ساعت ها تاءخیر که به علت ازدحام بیش از حد مردم به وجودآمـده بـود سـرانجام در ساعت 30/16 بعد از ظهر پیکر پاک و مطهرحـضـرت امـام (ره ) بـه خـاک سپرده شد ومقبره ایشان در کنار تربت پـاک شـهـدا مـیـعـادگـاهـى بـراى تـجمع عاشقان و دوستداران ولایت وشیفتگان انقلاب اسلامى شد.

 

انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه و رهبرى انقلاب

14 خرداد 1368 - انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه ورهبرى انقلاب

اصل پنجم قانون اساسى:
در زمـان غـیـبـت حـضـرت ولى عـصـر(عج ) در جمهورى اسلامى ایران ولایـت امـر وامامت امت برعهده فقیه عادل وبا تقوى ، آگاه به زمان ،شجاع ، مدیر، مدبّر است که طبق اصل 107 عهده دار آن مى باشد.
اصل یکصد ونهم
شرایط وصفات رهبر
1 ـ صلاحیت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلفه
2 ـ عدالت وتقوى لازم براى رهبرى امت اسلام
3 ـ بـیـنـش صـحـیـح سـیـاسى واجتماعى ، تدبیر، شجاعت ، مدیریت وقدرت کافى براى رهبرى . در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصى که داراى بینش فقهى وسیاسى قوى تر باشد مقدّم است.
اصل یکصد ودهم
وظایف واختیارات رهبرى
1 ـ تـعـیـیـن سـیـاسـت هـاى کـلى نـظام جمهورى اسلامى ایران پس ازمشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام
2 ـ نظارت بر حُسن اجراى سیاست هاى کلى نظام
3 ـ فرمان همه پرسى
4 ـ فرماندهى کل نیروهاى مسلح
5 ـ اعلان جنگ وصلح وبسیج نیروها
6 ـ نصب وعزل وقبول استعفاى
الف ـ فقهاى شوراى نگهبان
ب ـ عالى ترین مقام قوه قضاییه
ج ـ رییس سازمان صدا وسیماى جمهورى اسلامى ایران
د ـ رییس ستاد مشترک
ه‍ ـ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
وـ فرماندهان عالى نیروهاى نظامى انتظامى
7 ـ حل اختلاف وتنظیم روابط قواى سه گانه
8 ـ حـل مـعـضـلات نـظـام کـه از طـریـق عـادى قابل حل نیست ، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
9 ـ امـضـاء حـکـم ریـاسـت جـمـهـورى پـس از انـتـخاب مردم ، صلاحیت داوطـلبـان ریـاسـت جـمـهورى از جهت دارا بودن شرایطى که در این قـانـون مـى آیـد باید قبل از انتخابات به تاءیید شوراى نگهبان ودر دوره اوّل به تاءیید رهبر برسد.
10 ـ عـزل ریـیـس جـمـهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس ازحـکم دیوان عالى کشور به تخلف وى از وظایف قانونى ، یا راءى مـجـلس شـوراى اسـلامـى بـه عـدم کـفـایـت وى بـراسـاس اصل هشتاد ونهم .
11 ـ عـفـو یـا تـخـفـیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامى پس ازپیشنهاد رییس قوه قضاییه .
12 ـ رهـبـر مى تواند بعضى از وظایف واختیارات خود را به شخص دیگرى تفویض کند.


یکشنبه 86 خرداد 13 , ساعت 6:0 صبح
علی

شیعه باید این گونه باشد

 اللْهم و صل علی أولیائهم... المسلمین لأمرهم... المنتظرین أیامهم...

صحیفه سجادیه، دعا 47

در این فراز دو خصلت از خصلتهای شیعیان عنوان شده است که مختصری درباره آن توضیح می‌دهیم:

 1- تسلیم لأمرهم:

 اطاعت نمودن از دستورات ایشان و اعتراف به حقانیت ایشان در ظاهر و باطن نمودن و پذیرش سخن ایشان بدون آنکه در قلب یا زبان آن را انکار نماید.

بعضی از علما گفته‌اند تسلیم مرتبه‌ای فراتر از رضاست.

زیرا شخص راضی برای خود وجود و اراده‌ای تصور می‌کند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر  او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.

با این مقدمه عرض می‌کنیم: یکی از اصول شریعت اسلام تسلیم شدن در برابر فرامین اهل بیت (علیهم السلام)  السلام است به هر آنچه که می‌آورند و از ایشان صادر می‌گردد

گرچه حکمت و دلیل آن برای مردم روشن نباشد زیرا خداوند متعال دارای اسرار و مصالحی است که برخی از آنها پوشیده است و کسی آنرا نمی‌داند جز خود خداوند و راسخان در علم.

پس بر هر مکلفی واجب است دستورات و فرامینی را که نمی‌داند انکار نکند و همانند بدعت گزاران اعتراض ننماید. بلکه شایسته است که سر تسلیم فرود آورند و به صحت آنچه از ایشان به طرق صحیح نقل شده است اعتراف و اذعان نمایند.

درباره تسلیم اخبار فراوانی ذکر شده تا آنجا که ثقة الاسلام کلینی (ره) در کافی بابی به عنوان باب تسلیم و فضل تسلیم شوندگان آورده است؛بعنوان مثال روایتی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:

اگر مردمی عبادت خداوند یکتا و بی شریک را نمایند و نماز به پا دارند و زکات خویش بپردازند  و حج به جای آورند و رمضان را روزه بدارند سپس درباره چیزی که خداوند آنرا خلق یا پیامبر آنرا تشریع نموده بگویند: آیا نمی‌بایست به گونه‌ای دیگر باشد؟ یا آنرا در دل خود احساس نمایند، به تحقیق مشرک گردیده اند. و آن گاه این آیه را تلاوت نمود:

فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا

 نه ، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند ، مگر آنکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند

سدیر می‌گوید از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: دوستان شما با یکدیگر اختلاف دارند و برخی از برخی دیگر دوری می‌جویند حضرت درجواب فرمودند: تو به آنها چه کار داری؟! مردم  به سه چیز تکلیف شده اند: شناخت امامان و تسلیم بودن در برابر آنچه می‌آورند و مراجعه به آنان در مواردی که اختلاف دارند.

شخص راضی برای خود وجود و اراده‌ای تصور می‌کند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر  او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.

زید شحام نیز می‌گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نزد ما شخصی است که به او کلیب می‌گویند و هر گاه چیزی از شما گفته شود می‌گوید: من تسلیمم و ما او را به کلیب تسلیم نام نهاده‌ایم. حضرت فرمود: با او مهربانی کنید. آنگاه گفت آیا می‌دانید تسلیم چیست؟ ما ساکت ماندیم و حضرت ادامه داد: تسلیم به خدا قسم همان اخبات (فروتنی و خشوع) است و خداوند می‌فرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم»

2- والمنتظرین ایامهم

انتظار در لغت به معنی درخواست درک امری در آینده است بطوریکه گویا نگاه می‌کند کی اتفاق می‌افتد. و همانند امید است با این تفاوت که رجا و امید فقط درباره امور خوش و خیر است ولی انتظار شامل امور خوب و بد می‌شود مانند آیه : قل فانتظروا انی معکم من المنتظرین

و مراد از ایام  ایشان، دولت و حکومت ایشان است و از آن با «ایام» یاد نموده است

چرا که آن ایام ظرف حکومت ایشان است مانند فرمایش خداوند متعال «و ایشان را با ایام الله یاد نما» و منظور از آن دوران صاحب الامر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می باشد و اینکه این دوران را به تمام ائمه (علیهم السلام) اضافه نموده‌اند به این دلیل است که دولت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دولت ائمه اطهار (علیهم السلام) است و خداوند هم در قرآن چنین فرموده است: «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة آتیناهم ملکا عظیما

ابن عباس فرموده است: ملک در آل ابراهیم ملک یوسف، داوود و سلیمان (علیهم السلام) است و این ملک را به همه نسبت داده است چرا که بزرگداشت عده‌ای بزرگداشت همه است.

علامه طبرسی  در تفسیر آیه « وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» آورده است که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده است که این آیه درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است.

و امام سجاد (علیه السلام) نیز نقل شده است که حضرت این آیه را تلاوت نمود و گفت: به خدا قسم ایشان شیعیان ما هستند و خداوند با ایشان و  بدست یک نفر از ما که مهدی این امت است این کار را انجام می‌دهد و مهدی همان کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او گفته است که اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی می‌کند تا فردی از خاندان من که هم نام من است قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از ظلم و ستم پر شده است.


ترجمه و تلخیص کتاب ریاض السالکین اثر سیدعلیخان مدنی شیرازی


شنبه 86 خرداد 12 , ساعت 7:0 صبح

    بایسته های سال «اتحاد ملى و انسجام اسلامى»


نامگذارى سال ۸۶ تحت عنوان اتحاد ملى و انسجام اسلامى از سوى مقام معظم رهبرى بى تردید از نگاه استراتژیک ایشان به معضلات و چالش هاى فراروى ایران و جهان اسلام حکایت دارد. در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران به عنوان عضوى از پیکره عظیم جهان اسلام در برابرجریان متلاطم جهان غرب قراردارد و در حالى که بیدارى و خیزش جهان اسلام قدرت هاى بزرگ را به تکاپو براى به انقیاد در آوردن هرچه بیشتر کشورهاى اسلامى نموده است آسیب شناسى جبهه داخلى و رفع نقاط افتراقى جهان اسلام ازاهمیت مضاعفى برخوردار مى شود.
در واقع توجه به دو اصل اساسى اتحاد ملى و انسجام اسلامى که در واقع مى تواند در یکدیگر ادغام گردیده و به عنوان اصلى واحد مورد بحث و بررسى قرار گیرد چنان اهمیت مى یابد که مقام معظم رهبرى در پیام نوروزى خود ضمن تشریح برنامه هاى دشمنان براى ضربه زدن به حرکت امت اسلامى در دو جبهه داخلى و خارجى تصریح کردند که «ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملى ایرانیان » و«به وجود آوردن مشکلات اقتصادى براى متوقف کردن پیشرفت کشور» دو روش عمده دشمنان براى مقابله با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى مى باشد. ایشان همچنین با یادآورى جنگ روانى و تلاشهاى موذیانه دشمنان براى ایجاد اختلاف و تفرقه در میان ملت ایران و در جهان اسلام افزودند: دشمنان به بهانه هایى همچون قومیت، مذهب و گرایشهاى صنفى درصدد هستند وحدت کلمه ملت ایران را از بین ببرند و در جهان اسلام نیز اختلافات مذهبى را دامن بزنند و با براه انداختن جنگ شیعه و سنى میان ملت ایران و جوامع اسلامى فاصله ایجاد کنند . با این تفاسیر در حقیقت مى توان گفت که این نام گذارى بر اساس نیاز امروز کشور و جهان اسلام به کلید هاى اساسى براى ادامه بیدارى و خیزش اسلامى مى باشد.
در این خصوص براى درک کارویژه هاى مناسب این شعار باید آن را در دو حوزه داخلى و خارجى (جهان اسلام)مورد بحث و بررسى قرارداد.
الف- حوزه داخلى:
تاکید براتحاد ملى از سوى مقام معظم رهبرى بى گمان از درک عمیق ایشان نسبت به تلاش دشمنان براى بهره گیرى از منفذهاى خودساخته برخى از گروههاى سیاسى و وارد آوردن ضربه به وحدت ملى به عنوان یگانه راهکار فائق آمدن بر مشکلات مى باشد.
عدم وجود تساهل و مدارا در جامعه، نبود فرهنگ رقابت و قواعد بازى، دولت سالارى و عدم مشارکت مسوولانه در امور کشور، نبود اعتماد و ارتباط مناسب اجتماعى بین افراد و فردگرایى منفى به معنى دنبال کردن منافع شخصى بدون توجه به منافع جامعه آسیب هایى هستند که مى توانند جامعه را تهدید کنند. از دیگر سو وجود جامعه متنوع با حضور قومیت هاى مختلف با گرایش مذهبى همواره مورد تحریک دشمنان براى ایجاد اختلاف در میان این اقوام بوده است. در این میان باید تاکید کرد که درجامعه فرهنگى متنوع ایرانى - اسلامى خرده فرهنگى هاى موجود هویت خویش را تعریف کرده و در عین حال با این فرهنگ بزرگ نیز همزیستى مسالمت آمیز داشته اند. ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، لک، گیلک، ترکمن و. . . همه ایرانى اند و مسلمان و هویت برتر خود را در ایران اسلامى جستجو مى کنند. بى گمان توازن میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ ملى - محصول بزرگى به نام اتحاد ملى و انسجام اسلامى را به همراه داشته است.
ایران اسلامى امروز بیش از همیشه به همدلى، وحدت، دوستى، رفاقت، اتحاد آحاد مردمش نیازمند است، در شرایطى که از یکسو دشمنان خارجى براى خدشه دار کردن عزت و غرور ملت مسلمان ایران زمین از هیچ تلاشى رویگردان نیستند و از طرفى ایرانیان در آستانه ورود به شرایطى تازه و افتخارآفرین از دستاوردهاى علمى و ملى خویش به سر مى برند، این تهدیدها معناى تازه اى به خود گرفته است. ایران اسلامى متعلق به همه ایرانیان است از هر قوم و هر نژاد و هر زبان و در سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى توجه و دقت بیشتر در حفظ حرمت اقوام مختلف اصیل ایرانى و جلوگیرى از فتنه انگیزى و ایجاد اختلاف بین اقوام از ضروریات نظام اسلامى و ایران متمدن مى باشد.
در همین زمینه پیشنهاد مى شود که براى ارتقاى وحدت و انسجام ملى به موارد زیر توجه شود:
- کوشش در جهت نهادینه ساختن ارزشهاى عام و مشترک میان اقشار وخرده فرهنگهاى مختلف
- تمرکززدایى وکاستن از حجم دولت و واگذارى امور به مردم براى فراهم شدن زمینه مشارکت آنها درنهادهاى برنامه ریزى وتصمیم گیرى و کنترل و نظارت
- تلاش در جهت گسترش عدالت اجتماعى وکاهش فاصله طبقاتى
- واگذارى جدى و کارشناسانه بسیارى ازفعالیتها به بخش خصوصى - تشویق روحیه نقادانه و نقد پذیرى درمیان تمام افراد جامعه.
ب- حوزه جهان اسلام:
تاریخ انقلاب اسلامى نتایج اتحاد را در صحنه هاى مختلف نشان داده و این امر در مواضع ما در خارج از کشور بسیار تاثیر گذاشته است، لذا همیشه در نوک حمله دشمنان ما همین بحث وحدت قرار داشته و سعى کرده اند که آن را به تفرقه و جدایى در داخل تبدیل کنند. با توجه به توطئه استکبار جهانى براى ایجاد تفرقه نژادى- مذهبى و ملى بین کشورهاى اسلامى «انسجام اسلامى» یک شعار کلیدى است و ما امروز در منطقه خاورمیانه به آن نیاز داریم. یکى از مواردى که مورد اهتمام وعنایت امام راحل بود وحدت شیعه و سنى مى باشد لذا نباید بگذاریم که در جهان اسلام اختلاف میان شیعه و سنى به مرحله اى برسد که ابزارى براى نفوذ دشمنان شود.
باید به این نکته واقف گردیم که دشمنان زمانى توانستند دولت بزرگ اسلامى را گسسته کنند که دنیاى اسلام به جاى توجه به وجه اشتراک به سمت نقاط اختلاف پیش رفت. احترام به مشترکات یکدیگر از جمله دیگر عوامل در تحقق انسجام اسلامى و وحدت ملى خواهد بود. در همین زمینه بنظر مى رسد که براى کاهش آسیب پذیرى انسجام اسلامى باید به موارد زیر توجه داشت:
- انتقال منازعات و اختلافات از ظاهر به باطن و از منسک به لایه هاى عقیدتى و بینشى و گفت گوى عالمان با هم.
- تاکید بر مشترکات هر دو مذهب.
- توجه به ضرورت زمانى و مکانى وحدت بین فرق اسلامى. در مجموع باید گفت که با کاربردى ساختن شعار«اتحاد ملى و انسجام اسلامى» است که بیش از پیش شاهد بیدارى و خیزش جهان اسلام خواهیم بود.


جمعه 86 خرداد 11 , ساعت 12:41 عصر

هشدارهاى پیشگیرانه

 
پیشرفت هاى جمهورى اسلامى ایران در عرصه هاى علمى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى اگرچه تا مختصات جامعه آرمانى مورد نظر مردم فاصله دارد، اما با شتاب قابل توجهى در حرکت رو به جلوست و این مهم از نگاه ملت هاى مظلوم و آسیب دیده از نظام سلطه جهانى دور نمانده است. در کنار این موضوع،ایستادگى ایران بر مواضع آرمانى و ارزشى خود و تغییر جهت گیرى سیاست خارجى از موضع انفعالى به موضع بعضاً فعال، در دولتمردان برخى کشورهاى دیگر هم این جرأت و جسارت را ایجاد کرده است تا به صورت شفاف، شعارها و مواضع ضد آمریکایى و عدالت خواهانه اتخاذ کنند. موضعگیرى هاى دکتر احمدى نژاد در سفر به کشورهاى آسیاى جنوب شرقى و آمریکاى لاتین و ابراز احساسات و حمایت هاى مردمى از مواضع وى نمایانگر شاخص این مسأله است. درحالى که سفر دوره اى جورج بوش به آمریکاى لاتین - یعنى حیاط خلوت ایالات متحده - واکنش تند مردمى را به همراه داشته است. ونزوئلا، بولیوى، نیکاراگوئه و... و کشورهایى که موج بیدارى مردمى، فضاى سیاسى آنها را به این سمت پیش مى برد، نماد بارز این رویکرد هستند.
اما در سوى دیگر ، آمریکا به عنوان مصرف کننده ۲۵ درصد نفت خام تولیدى جهان با روند استخراج فعلى مناطق نفت خیز خود تنها ۸ سال دیگر داراى نفت خام است. در میان کشورهاى جهان نیز تنها عربستان، ونزوئلا و عراق، بیش از ۱۰۰ سال دیگر داراى نفت خام هستند. گرچه بهاى نفت خام براى آمریکا که اصلى ترین صادر کننده محصولات پائین دستى نفت است، درجه اهمیت پائینى دارد، ولى امنیت استخراج، تولید و صدور نفت به آمریکا یکى از اولویت هاى اصلى سران آنهاست. این دو هدف مهم، سران کاخ سفید را بر آن داشت تا طرح «مهار سیاسى ایران همراه با دستیابى پایدار به منابع انرژى» را در دستور کار قرار داده و دنبال کنند، گرچه در هیچ کدام از دو هدف فوق موفقیتى به دست نیاورده اند. نظام سلطه جهانى با تبدیل شوراى امنیت سازمان ملل به محلى براى مشروعیت دادن به بى قانونى هاى خود در تجاوز به حقوق ملت ها اکنون در پى آن است تا بتواند با تصویب قطعنامه هاى مکرر در موضوع انرژى هسته اى، برآوردى از موضع افکار عمومى ملت ها و دولت هاى جهان براى تهدیدها و اعمال زور علیه جمهورى اسلامى ایران و مشروعیت دادن به آن داشته باشد و از این طریق بتواند بخشى از طرح فوق الذکر را دنبال کند.
این نخستین بار نیست که سران آمریکا ایران را تهدید به اعمال زور و خشونت مى کنند. هر از چند گاهى که مشاوران امنیتى و نظامى بوش از توانمندى ها و ظرفیت هاى ایران برآوردها و تحلیل هاى غلطى ارائه مى دهند به این گونه تهدیدها وزمینه سازى براى فعالیت هاى بعدى خودروى مى آورند .
در این میان «هشدارهاى پیشگیرانه» رهبر معظم انقلاب به «سران دیوانه کاخ سفید» مى تواند «عقلاى جامعه آمریکا» را بر آن دارد تا پیشینه فعالیت هاى خصمانه آمریکا علیه ایران و نتایج خفت بار آن را به دولتمردان خود یادآورى کنند. اشاره رهبر معظم انقلاب در جمع مردم در مشهد مقدس مبنى بر این که «اگر قرار باشد با ابزار شوراى امنیت بى قانونى کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند ما هم مى توانیم بى قانونى کنیم و خواهیم کرد » از جمله این هشدارهاى پیشگیرانه است. ایشان در ادامه بیاناتشان نیز با اشاره به «استفاده ملت ایران از همه ظرفیت هاى خود براى ضربه زدن به متعرضان»، گسترده بودن دامنه پاسخ ایران را یادآورى کردند. گرچه سران کاخ سفید در این سال ها فرکانس تهدید هاى خود را کم و زیاد کرده اند اما هیچ گاه این تهدید ها فروکش نکرده است چرا که همیشه نظام سلطه جهانى در حال «گردن کلفتى» است. پیش تر هم رهبر معظم انقلاب در هشدارهاى پیشگیرانه خود گوشزد کرده بودند که «اگر آمریکا منافع ایران را تهدید نماید منافع آمریکا را در سراسر جهان به خطر خواهیم انداخت ». به هر حال غرب باید بداند که با موقعیت فعلى سیاسى و ژئوپلیتیک ایران، آمریکا براى هر دو هدفش باید به قواعد ایران و بازى در زمین طراحى شده توسط ایران تن بدهد، چرا که امنیت صدور نفت از خلیج فارس بدون همراهى ایران ممکن نیست و از طرفى نفوذ گفتمان سیاسى ایران در میان ملت هاى مظلوم جهان نیز روز به روز در حال گسترش است .



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ