سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 مرداد 1 , ساعت 11:48 صبح

خداوند ما را برای اقدام آفریده است

۱. بنزین در (حداقل) ده سال اخیر یکی از بحران‌های اساسی پیش روی دولت‌ها بوده است. مصرف میلیون‌ها لیتر بنزین در هرروز باعث شده است که بنزین به عنوان یک کالای اساسی در سبد مصرفی هر خانواده جای داشته باشد. هربار افزایش قیمت بنزین، شوک تازه‌ای به بازار وارد می‌کند.

۲. از اشکالات ما این است که فرهنگ مصرف‌مان به سهولت تغییر نمی‌کند. عادت کرده‌ایم که در هرکاری افراط و تفریط داشته‌باشیم. پس از سال‌ها استفاده از خودرو هنوز هم الگوی مناسبی برای استفاده از آن در کشورمان شکل نگرفته است.

۳. قاچاق بنزین به کشورهای همسایه، در سال‌های اخیر باعث شده است که سوبسیدی که دولت برای سوخت هزینه کرده است به سهولت از مرزهای کشور خارج شود و یا به جیب افراد سودجو واریز شود.

۴. واردات بیش از اندازه‌ی بنزین به کشور و نیاز کاذبی که برای بنزین در کشور وجود دارد، بنزین به پاشنه‌ی آشیل دولت تبدیل کرده است. به طوری که تحریم سوخت (و به خصوص بنزین) می‌تواند کشور ما را دچار بحران شدید کند.

۵. یکی از پیش‌نیازها پیوستن به سازمان تجارت جهانی، حذف یارانه‌ها (و یا حداقل هدف‌دار بودن آن) است. ایران نیز که از سال‌های گذشته به فکر پیوستن به این سازمان بوده است، باید در این جهت گام بردارد. پیوستن نهایی به WTO مستلزم انجام این مرحله است. اکنون ایران در مرحله‌ی نظارت به سر می‌برد.

۶. اشکالی که اقتصاددانان به یارانه‌ها مطرح می‌کنند آن است که یارانه‌ها باعث می‌شوند که امری که مطلوبیت واقعی ندارد در سبد مصرفی افراد وارد شود. یا به عبارت ساده‌تر افرادی که نیازی به آن محصول ندارند از آن بهره‌مند شوند. از این‌رو می‌گویند که نباید اقتصاد را بر پایه‌ی یارانه بنا کرد.

۷. یارانه‌ی بنزین باعث شده است تا تناسب میان مطلوبیت و هزینه به هم بریزد. چرا که امروزه در صورت داشتن اتومبیل شخصی (که بالاترین مطلوبیت را دارد) کمترین هزینه را برای استفاده باید پرداخت. ولی استفاده از تاکسی که مطلوبیت کمتری دارد هزینه‌بیش‌تری را در بر دارد. این امر نظام عرضه و تقاضا و جدول مطلوبیت‌ها را دچار تشویش می‌کند.

۸. هدف‌دار نبودن یارانه‌ی بنزین اشکال دیگری است که به آن وارد است. چرا که هدف از یارانه کمک به قشر محروم است. در صورتی که در حال حاضر آن‌ها کمترین بهره را از مصرف بنزین در جامعه دارند.

۹. علم به محدود بودن سوخت‌های فسیلی مستلزم آن است که دست به محدود کردن استفاده از بنزین بزنیم.

و ده‌ها اشکال دیگر که بر وضعیت بنزین در کشور ما وارد بوده است!
به نظرم یکی از مهم‌ترین تصمیمات اقتصادی دولت همین سهمیه‌بندی بوده است. که آثار مفید آن برای نسل‌های آینده نیز خود را نشان خواهد داد.
البته اشکالات وارده بر نحوه‌ی اجرای این طرح باعث نمی‌شود که هیچ عاقلی اصل طرح را رد کند. این دولت دولتی است مصمم که برای اجرای حق منتظر کارهای کارشناسانه از نوع ریشه‌ای!! (که ریشه‌ها را از تن جدا کند!) نمی‌ماند. شنیده‌ام که طرح سهمیه‌بندی بنزین از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح بوده است. اما هیچ دولتی حاضر به انجام این کار نبوده است؛ و ترس از کاهش محبوبیت‌شان نزد مردم علت عمده بوده است.
اما دولت نهم چنین کرد، چرا که این دولت اعتقاد راسخ دارد که:
خداوند ما را برای اقدام آفریده است.

------------ --------- --------- --------- --------- ------
*
عنوان مطلب را از یکی از سخنرانی‌های سردار قاسمی برگرفته‌ام.


سه شنبه 86 تیر 19 , ساعت 9:9 صبح

سلام


به دنبال معرفی روستای شلی دربخش قبلی به استحضار عزیزان می رساند که این روستا   در 80کیلومتری شهرسمنان قرار داشته و از توابع بخش مهدیشهر می باشدکه با تعدادی از روستاهای دیگر منطفه پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اندکه بحمدا... به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی از نعمت امکاناتی نظیر جاده.برق.اب اشامیدنی بهداشتی.تلفن و... بهره مند گردید وباتوجه به قرار داشتن در حاشیه جنگل ازیک طرف وکوهستان از طرف دیگر دارای چشم انداز بسیار زیباو مناطق دیدنی جالب به همراه چشمه سار هامیباشدکه هر بینده ای را مجذوب خود می کند


به امید دیدار شما در این منطقه بکر طبیعی


دوشنبه 86 تیر 18 , ساعت 2:12 عصر
عکس...
دوشنبه 86 تیر 18 , ساعت 9:37 صبح

سلام

به دنبال معرفی روستای شلی دربخش قبلی به استحضار عزیزان می رساند که این روستا   در 80کیلومتری شهرسمنان قرار داشته و از توابع بخش مهدیشهر می باشدکه با تعدادی از روستاهای دیگر منطفه پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اندکه بحمدا... به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی از نعمت امکاناتی نظیر جاده.برق.اب اشامیدنی بهداشتی.تلفن و... بهره مند گردید وباتوجه به قرار داشتن در حاشیه جنگل ازیک طرف وکوهستان از طرف دیگر دارای چشم انداز بسیار زیباو مناطق دیدنی جالب به همراه چشمه سار هامیباشدکه هر بینده ای را مجذوب خود می کند

به امید دیدار شما در این منطقه بکر طبیعی.


پنج شنبه 86 تیر 14 , ساعت 10:54 صبح

خبرگزاری فارس: حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. چرا فاطمه ؟رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)

حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.
چرا فاطمه ؟
رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)
و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.
چرا صدیقه ؟
زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.
رسول خدا به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش‌هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.
چرا مبارکه ؟
برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.
چرا طاهره ؟
امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.
و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.
چرا زکیه ؟
زکاة هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .
چرا راضیه ؟
زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می‌کرد و راضی بود د.
روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست‌های مبارکش آسیاب می‌کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می‌داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.
حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم.
و نیز روزی امیرالمؤمنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ‌‌ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.
چرا مرضیه ؟
تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .
این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می‌دانست و می‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می‌شود.
چرا محدثه ؟
امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و با او سخن می‌گفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.
چرا زهرا ؟
امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمؤمنین می‌درخشید، و چون در محراب عبادت می‌ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می‌ درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.
برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)
حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری‌شده) است.
کنیه های حضرت
ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه، ام ابیها.
حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت می کرد و مادرانه عشق می ورزید که " ام ابیها" (مادر پدرش) لقب گرفت.
......................................................................................


شنبه 86 تیر 9 , ساعت 6:0 صبح

آیا قدر خود را می دانیم

یه سخنران معرف در مجلسی که دویست نفر در آن حصور داشتند . یک اسکناس بیست دلاری را ازجیبش بیرون آورد
پرسید چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟
دست همه حاضران بالا رفت
سخنران گفت بسیار خوب من این اسکناس را به یکی ار شما خواهم داد ولی قبلا از آن می خواهم کاری بکنم
و سپس در برابر نگاه های متعجب حاضران اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید
چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟
و باز دستهای حاضرین بالا رفت
این بار مرد اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و باکفش خود آن را روی رمین کشید بعد
اسکناس را برداشت و پرسید خوب حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود ؟ باز دست همه بالا رفت
سخنران گفت دوستان با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید
و ادامه داد در زندگی واقعی هم همین طور است ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که رو به رو می شویم
خم می شویم مچاله می شویم خاک آلود می شیم و احساس میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم ولی اینگونه نیست و صرف نظر از اینکه چه بلایی
سر مان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند آدم پر ارزشی هستیم


جمعه 86 تیر 8 , ساعت 6:0 صبح

هنر مردان خدا
شاهکار بسیجی‌های خمینی
 
طبیعت یک سری قاعده و قانون دارد که شکستن آن کار هر کسی نیست. اگر توانستی قاعده و قانون طبیعت را بشکنی، معجزه کرده‌ای.
هیچ کس باور نمی‌کرد بشود در بحبوحه جنگ روی اروند خروشان، با آن جزر و مد زیادش و با آن عرض بلندش پل زد. اما جنگ ثابت کرد مردانی هستند که کاری به قاعده و قانون طبیعت ندارند و یک ?یاعلی? می‌گویند و می‌زنند به آب.
پل بعثت، شاهکار مهندسی- رزمی تاریخ دفاع مقدس است و امروز با همین عنوان در دانشگاه مهندسی دافوس، تدریس می‌شود.
پس از عملیات والفجر هشت، باید یک راه ارتباطی بین خاک خودمان و شهر فاو که تازه به دست رزمندگان اسلام افتاده بود، ایجاد می‌شد. رزمندگانی که در فاو بودند، باید پشتیبانی می‌شدند. امکانات و نیرو می‌خواستند.
قبل از والفجرهشت، پل‌هایی روی اروند زده بودند، اما اروند هیچ‌کدام را تحمل نکرده بود و همه را بلعیده بود.
یک پل ساخته بودند به نام پل فجر، که شب‌ها آن را نصب می‌کردند و روزها جمعش می‌کردند. این پل نیز خیلی کار آمد نبود. باید پلی ساخته می‌شد که محکم و مطمئن باشد و بتواند در شبانه‌روز تجهیزات و تدارکات و مهمات را به آسانی به آن ور آب برسانند. بنابراین پل بعثت، به طول نهصد متر و عرض دوازده متر روی اروند زده شد و چشم جهانیان را خیره کرد.
پنج هزار لوله 12متری، به قطر 142سانتی‌متر و ضخامت 16میلی‌متر از جنس فولاد، در عمق دوازده متری رودخانه‌ای خروشان که ارتفاع جزر و مدش از پنج متر هم بالاتر می‌رفت، شش ماه از جهاد‌گران اسلام وقت گرفت. دشمن در طول جنگ خیلی سعی کرد که پل را از بین ببرد، اما نتوانست.
دو طرف لوله‌ها را بسته بودند که لوله‌ها در آب غرق نشوند. بعد از این‌که کار اتصال لوله‌ها انجام می‌شد، در لوله‌ها را باز می‌کردند تا آب با فشار از لوله‌ها عبور کند و لوله‌ها به زیر آب بروند و غرق شوند. بعد روی لوله‌ها را زیرسازی و آسفالت می‌کردند.
طراح این شاهکار بزرگ، مهندس بهروز پورشریفی از برادران جهاد سازندگی بود.
برخی از قطعات این پل، امروز در گلزار شهدای خرمشهر است و برخی دیگر، همان‌جا کنار اروند، به تماشا نشسته است

منبع:مجله یاد ماندگار


پنج شنبه 86 تیر 7 , ساعت 7:0 صبح
به این جمله خوب دقت کنید: «دوست دارم این کار را انجام دهم، اما حیف وقتش را ندارم!»
تا به حال چند بار این جمله را گفته اید؟ امروزه مدیریت بهینه زمان براى بسیارى از قشرها مانند کارفرمایان، کارمندان، دانشجویان و حتى خانه داران دردسرى بزرگ محسوب مى شود و این افراد اغلب از نداشتن وقت کافى براى انجام کارها شکایت مى کنند.

اولویت بندى درکارها، ماهیت بنیادین مدیریت زمان است. به این معنا که بعضى از کارها را باید اول انجام داد و بعد به کارهاى دیگر پرداخت. هدف هاى خود را تعیین و سپس آنها را براساس اهمیت شان اولویت بندى کنید. حالا نوبت تعیین یک برنامه زمانى براى اجراى این اهداف است.

سعى کنید روى اعمال خود کنترل بهترى داشته باشید تا استفاده بیشترى از زمان ببرید. براى آموختن مدیریت زمان، نخست باید آموخت چگونه اعمال و کارهاى شخصى خود را مدیریت کرد.
مدیریت زمان ابزارى نیست که شما را قادر به سخت تر و بیشتر کارکردن کند، بلکه به شما کمک مى کند «هوشمندتر» کارکنید. به این معنا که کارهاى خود را ساده تر وسریعتر انجام دهید.

با استفاده از تکنیک هاى مدیریت زمان فرد مى تواند به کار، استراحت، تفریح و دیگر فعالیت هاى اجتماعى خود برسد . براى استفاده بهینه از زمان لازم نیست که تبدیل به یک آدم «معتاد به کار» شد.

بهره برى از زمان و آگاهى در این زمینه در هریک از ما به طرز چشمگیرى متفاوت است. کارهایى را که در طول روز انجام مى دهیم تا حد زیادى بستگى به مقدار انرژى، انگیزه، توانایى ها، مهارت ها و دیگر منابع در دسترس دارد. بررسى «الگوهاى زمانى» که درخلال آن به انجام کارها مى پردازیم درواقع نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن مدیریت زمان است.

زمان اوج بازدهى را مشخص کنید

منظور از زمان اوج، همان ساعت هایى است که فرد بسیار پرانرژى و بازدهى و کارایى اش بالاست. ساعت بیولوژیکى (ساعت زیستى) بدن که تأثیر بسزایى برروى عملکرد فرد دارد، در هر یک از ما متفاوت است. به طور کلى مى توان افراد را به سه گروه تقسیم کرد. دسته اول که در ساعت هاى آغازین بامداد بسیار فعال و پرانرژى هستند و با بازدهى بالا کارها را انجام مى دهند. دسته دوم در ساعت هاى واپسین بعدازظهر بسیار پرکارند و بازدهى کارشان در آن ساعت ها بیشتر از مواقع دیگر درطول روز است. آخرین گروه، شب زنده داران هستند که نیمه هاى شب را بهترین موقع براى انجام دادن کارها مى دانند. پیش از هرچیز شما باید زمان اوج کارى خود را معین کنید و آن را به کارهاى سخت تر یا افکار خلاق خود اختصاص دهید.

زمانى براى دیگران

درطول یک هفته یا گاهى در طول یک روز، باید زمانى را براى دیگران منظور کنید. براى مثال یک مدیرعامل را در نظر بگیرید که دائم باید براى ملاقات با پرسنل اداره، مدیران قسمت هاى مختلف، کارگران و دیگر قسمت هاى تحت نظارتش برنامه ریزى کند. خودتان را جاى یک مدیرعامل درنظر بگیرید. دراین صورت باید بخشى از زمان را براى خانواده و همکاران کنار بگذارید. همچنین سعى کنید تا حد امکان عوامل بازدارنده یا اتفاق هایى را که موجب وقفه درکار مى شود کاهش دهید، بخصوص هنگام ساعت هاى اوج کارى تان. درواقع گاه مى توان کار دو ساعت را در یک ساعت آرام و به دور از عوامل بازدارنده، انجام داد.

تجزیه و تحلیل مشکلات

* آیا مى توانید با «تعادل» از زمان خود استفاده کنید؟ زمان ما در یک روز میان کار، عبادت، استراحت و تفریح تقسیم مى شود. تعادل به این معناست که باید زمان کافى براى انجام کارهاى بیرون، حفظ و بهبود روابط شاد خانوادگى، خواب، استراحت و فعالیت هایى مانند ورزش و مطالعه داشته باشید.

* آیا نیاز اصلى شما قبول کردن محدودیت زمان است؟ یقیناً در بعضى از دوره هاى زندگى زمان کافى براى انجام هرکارى که دلمان مى خواهد نداریم. این نکته بویژه براى خانواده هایى که بچه هاى کوچک دارند و افراد مجردى که باید کارهاى خارج و داخل خانه را خودشان به تنهایى انجام دهند، حائزاهمیت است. دراین حالت و با توجه به محدودیت هایى که زمان به شما اعمال مى کند، باید بیاموزید که فعالیت ها و کارهاى کم اهمیت تر را براى به دست آوردن زمان بیشتر و انجام کارهاى ضرورى تر، حذف کنید.

* آیا هدف اصلى تان کاهش زمان کارى است؟ گاهى اوقات لازم است کارها را ساده تر کرد. براى مثال مى توان غذایى درست کرد که ساده تر باشد و زمان کمترى صرف تهیه آن شود.
اگر انتظار و توقع بالایى از خودتان دارید، مى توانید استانداردها و معیارهاى آن را تعدیل کنید. مى توان از امکانات مؤسسه هاى خدماتى نیز استفاده کرد.

* آیا زمان کافى براى پرداختن به امور شخصى تان دارید؟ گاهى اوقات زمانى که باید صرف امور شخصى و کارهایتان بکنید، نخستین اولویت را پیدا مى کند. شما به زمان احتیاج دارید تا به بررسى احساسات و اهدافتان بپردازید.

براى حفظ سلامت روان به سرگرمى ها و کارهاى موردعلاقه تان بپردازید. توانایى خود را در «نه گفتن» بالا ببرید و رابطه اى شفاف با دیگران برقرار کنید. براى «نه گفتن» باید تمرین کرد. به خاطر داشته باشید که نه گفتن و نپذیرفتن یک کار، مى تواند موجب آرى گفتن و پذیرفتن کارى مهم تر باشد.

هدفگذارى کنید

براى استفاده بهینه از زمان، نخست باید برروى اهدافتان متمرکز شوید. تمام اهداف اعم از شخصى، کارى، اجتماعى، خانوادگى و مالى مهم هستند و رسیدن به آنها نیازمند زمان است.
بیشتر مردم ترجیح مى دهند برروى چند هدف در زندگیشان کارکنند. بررسى کردن اهداف به طور کامل و دقیق پیش نیاز اصلى براى موفقیت دراین کار است. شما باید بدانید چه چیزى در زندگى مى خواهید و چه کسانى و چه سازمانها، علت ها و انگیزه هایى براى شما مهمتر است؟ بعد از تصمیم گرفتن درمورد اهدافتان، آنها را برروى کاغذ بنویسید. در غیر این صورت ممکن است اهدافتان مبهم باقى بماند و هیچگاه متوجه نشوید که آیا به آنها دست یافته اید یا نه؟ پس به فعالیت ها و کارهایى بپردازید که شما را در نیل به این اهداف کمک مى کند. پى بردن به این نکته که نمى توان همه کارها را در آن واحد انجام داد، ممکن است شما را بر آن دارد تا کارهاى بزرگ و پروژه هاى درازمدت را به زنجیره اى از کارهاى کوچکتر و کوتاه مدت تر تقسیم کنید. انجام این کارها در یک دوره معین زمانى بسیار راحت تر و قابل کنترل تر است. حال به منظور رسیدن به هدف نهایى، باید قدم هاى کوچک را که درواقع همان اهداف کوتاه مدت است، بردارید. تکمیل بموقع این کارهاى کوچک و کوتاه مدت اولویت دارد درغیر این صورت زمان را ازدست داده اید بدون آن که پیشرفتى حاصل شود.

زمان شما چگونه تلف مى شود؟

حال که درمورد اولویت ها و نظم و ترتیب انجام کارهاى تان تصمیم گرفته اید، باید به زمان هایى که بیهوده تلف مى شود، توجه کنید.

با یادداشت کردن زمان هایى که به بطالت و بیهودگى مى گذرند به مدت چند روز، به درستى متوجه خواهیدشد که زمان را چگونه از دست مى دهید. این جدول زمانى به شما کمک مى کند تا با برنامه ریزى براى اوقات کار و فراغت، استفاده بهترى از زمان ببرید. اغلب مردم هنگامى که متوجه مى شوند «چقدر» از زمانشان صرف کارهاى بى اهمیت شده، بسیار متعجب مى شوند. شما احتمالاً پى خواهید برد که ساعت هاى معینى در روز و روزهاى معینى در هفته سرتان بسیار شلوغ است. با کمک برنامه ریزى مى توان این روزهاى شلوغ را مدیریت کرد، براى مثال مى توان زمانى را که براى فعالیت هاى دیگر درنظر گرفته ایم، به طور موقت کاهش داد.

همچنین هر فعالیت و کار روزانه اى، بخش هایى تکرارى دارد. براى هرکارى مهلت خاصى تعیین کنید. مانند ساعت شروع و پایان کار، زمان ناهار، زمان جلسات، فعالیت هاى تفریحى یا سایر فعالیت ها.

بعد از برنامه ریزى براى تمام این کارها ممکن است به طور غیرمنتظره اى زمان زیادى براى انجام کارهایى که دوست دارید باقى مانده باشد. این درواقع پاداش شماست. باید از آن به بهترین وجه ممکن استفاده کرد.

عوامل هدر دهنده زمان

وجود بعضى از این عوامل هدردهنده زمان را مى توان در همان جدول زمانى پیداکرد. هم درخانه و هم درمحل کار تلفن، میهمان سرزده، جلسات، ایمیل هاى غیرکارى، تأخیرانداختن کارها، ندانستن این که کار بعدى چیست و خرت وپرت هاى اطرافمان، از رایج ترین عواملى هستند که وقت ما را تلف مى کنند. بى نظمى، نداشتن اولویت در انجام کارها، اهمال کارى، تماشاى بیش از اندازه تلویزیون، یا بیش از حد درگیر جزئیات کارهاى روزمره شدن از دیگر عواملى است که ما بدون آن که متوجه شویم، موجب اتلاف وقتمان مى شود.

براى خودتان برنامه زمانى بنویسید

یک برنامه زمانى هم مى تواند نمایى خلاصه از کارهایى باشد که مى خواهید در آینده نزدیک انجام دهید، هم یک برنامه بسیار دقیق از کارها با تمام جزئیاتشان. اغلب مردم در یک زمان نمى توانند برروى تمام برنامه ها، فعالیت ها و اهدافشان متمرکز باشند. بنابراین آنها را روى کاغذ بنویسید و فهرست هاى متفاوتى از برنامه هایتان تهیه کنید.

آسانترین راه براى نوشتن برنامه زمانى فهرستى از کارهاى بزرگ و کوچکى است که باید انجام گیرد.

این فهرست به تنهایى کافى است تا با یادآورى کارها در زمان آزاد، شما را برآن دارد که انجامشان دهید.

راه دیگر براى داشتن یک برنامه زمانى در واقع نوشتن کارهایى است که باید به صورت زنجیره اى انجام دهید. دراین فهرست باید توالى زمان نیز رعایت شود. شما باید تصمیم بگیرید کدام کار مهم تر است و به انجام آن بپردازید و بعد سراغ کارهاى دیگر بروید.

سومین نوع جدول زمانى، برنامه اى است با تمام جزئیات. این برنامه هم دربرگیرنده ترتیب کار است و هم زمان تقریبى براى تکمیل آنها را دراختیارتان مى گذارد. مزیت این برنامه این است که شما را وادار مى کند با دقت بیشترى به ساعت هاى روز و به روزهاى هفته نگاه کنید و تصمیم هاى بهترى که منطبق با اهمیت کارهاى تان است، بگیرید. به یادداشته باشید که اگرچه در آنها، برنامه ریزى کمى دشوار و وقت گیر است اما درنهایت بیش از آنچه انتظار دارید از اتلاف وقت تان جلوگیرى مى کند.

اجراى برنامه زمانى

هیچ برنامه زمانى اى معجزه نمى کند. همیشه عوامل بازدارنده و مشکلات وجوددارند. به هرحال، یک برنامه زمانى که از قبل ریخته مى شود، کمک مى کند تا وظیفه محوله را درحد قابل قبولى انجام دهید و وقت تان کمتر تلف شود.

از قبل براى روزهایى که کارهاى زیاد و سخت باید انجام دهید برنامه ریزى کنید.

براى پرهیز از انجام با عجله کار در دقایق آخر، آن را زودتر انجام دهید.

اول به انجام دادن کارهاى تکرارى بپردازید تا در صورت پیش آمدن کارى ضرورى، زمان لازم را دراختیار داشته باشید.

استراتژى هاى مدیریت زمان

جدا از برنامه زمانى که براى خودتان نوشته اید، استراتژى هاى مدیریت زمان نیز مى تواند بسیار مفید باشد، هرروز فهرستى از کارهایى که باید انجام شود تهیه کنید و آنها را به ترتیب اهمیت شان انجام دهید.

همیشه یک دفترچه یادداشت و تقویم جیبى به همراه داشته باشید. از آن مى توان براى نوشتن فهرست خرید، کارهایى که باید انجام شود و ثبت زمان قرارهاى ملاقات استفاده کرد.

از زمان انتظار به نحو احسن استفاده کنید. مى توان در این فاصله به انجام کارهاى خانه، مطالعه، نوشتن نامه یا فهرست خرید پرداخت. به این زمان ها که باید منتظر باشید مانند یک هدیه نگاه کنید نه زمانى تلف شده.

خودتان را براى نه گفتن به کارهایى که زمان کافى براى درست انجام دادن شان ندارید، آماده کنید. نه گفتن را بیاموزید و سرحرف خود محکم بایستید.

تا حد امکان اجازه ندهید کارهایى را که براى شان برنامه ریزى نکرده اید، مخل برنامه ریزى شما شود، تلفن هایى که مربوط به شما نیست را جواب ندهید و به دیگران اجازه ندهید در ساعات اوج کارى تان مزاحمتان شوند.

اگر مى خواهید دوستانتان با شما تماس بگیرند ساعت خاصى را براى آن تعیین کنید. دوستان منطقى این موضوع را مى فهمند و به خواست شما احترام مى گذارند.

سعى کنید در منزل نیز مانند اداره منظم و با برنامه باشید. نوشتن فهرست خرید و دیگر موارد مى تواند از خستگى و هدررفتن وقت شما بکاهد.

در یک زمان، فقط برروى یک چیز متمرکز شوید. تمام انرژى خود را معطوف به کارى کنید که در دست دارید. عواملى را که درکارتان وقفه ایجاد مى کند حذف کنید و وقتتان را صرف فکر کردن به تمام کارهایى که باید انجام دهید، نکنید.

به یاد داشته باشید ۸۰ درصد دستاوردهاى شما هم در زندگى تان و هم در کارتان، تنها حاصل ۲۰ درصد از فعالیت هایى است که انجام مى دهید. پس مى توان آن را بهبود بخشید. از مدیریت زمان به عنوان یک ابزار براى هدفگذارى، اولویت بندى هدف ها و معرفى فعالیت هایى که به شما در راستاى نیل به این اهداف کمک مى کند، استفاده کنید. درواقع مدیریت زمان به شما این امکان را مى دهد تا هوشمندتر کارکنید، نه سخت تر.

منبع: ایران

 


چهارشنبه 86 تیر 6 , ساعت 7:0 صبح

 

پیوند با نور



هدف از ایجاد ارتباط در جامعه انسانی، رفع نیازهای عاطفی و روحی و گاه مادی انسان ها است. البته بدون آگاهی از عناصر ایجاد ارتباط، حصول انس و الفت بین انسان ها غیر ممکن یا ناپایدار است. اکنون پرسشی اساسی رخ می نماید: «ارتباط با امامِ عصر(عج) چه ضرورتی دارد و چگونه باید باشد؟»

در پاسخ به این پرسش، باید قدری با ابعاد وجود و شخصیتی حضرت مهدی(عج) آشنا شد.

امام زمان(عج) حجت الهی و جانشین خداوند در زمین است. معصومان(ع) در روایات متعدد تأکید کرده اند که زمین هرگز از حجت تهی نیست. (الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 12) حجت خداوند چون عمود خیمه نظام آفرینش است که نبودش به اختلال دستگاه خلقت می انجامد.(همان، ص 13) اولیای الهی(ع) در هر زمان واسطه فیض خداوندند و قلب پاکشان گنجینه اسرار و علوم الهی است. اگر فردی جایگاه والای امام عصر(عج) را به فرا خور درکش بشناسد و او را واپسین حجت خداوند و کانون همه خوبی ها و کمالات و آینه دار صفات جلال و جمال پروردگار و میراث دار فضیلت های همه انبیای الهی بداند، ضرورت ارتباط با آن حضرت را تصدیق می کند؛ زیرا او تنها کشتی نجاتی است که غرق شدگان دریای ظلمانی و پر موج دنیا و کشتی شکستگان توفان هوس و شرک و نفاق با سوار شدن به آن به ساحل نجات و سعادت ابدی راه می یابند؛ آن سَرور، سرچشمه حیات حقیقی و زاینده رود زندگی است که حیات و سرزندگی و جنبش هر موجودی وامدار او است و وجود و بقای هر چیز طُفیل هستی وی شمرده می شود؛ چنان که در قسمتی از زیارت روز جمعه آن بزرگوار آمده است: «السلام علیک یا سفینة النجاة السلام علیک یا عین الحیاة؛ سلام بر تو که کشتی نجات و چشمه زندگانی و حیاتی.»

آن حضرت(عج) وجه الله و قطب عالم وجود و رشته اتصال زمین و آسمان و ظاهر و باطن و مُلک و ملکوت است: «أین وجهُ الله الذی الیه یتوجه الاولیاء؟ أین السبب المتصل بین الارض و السماء».(دعای ندبه) اگر این حقایق را دریابیم، آتش شوق دیدارش در دل ما شعله می کشد؛ یعقوب وار شیفته دیدار یوسف زهرا(ع) می گردیم و چنین زمزمه می کنیم: «لیت شعری أنی استقرت بک النویٰ بل أیُّ ارض تقلبک أو ثری؛ کاش می دانستم خاک پای تو، توتیای چشم چه گوشه ای از خاک گشته و کدامین زمین کف پای تو را تاج افتخار خود کرده و با تحمل بدن تو، قدر و قیمت یافته است ... .»(همان)

«متی نرد مناهلک الرویة فنروی متی ننتقع من عذب مائک فقد طال الصدیٰ؛ مولای من! چه زمانی به چشمه سارهای زندگی بخش تو راه می یابم و چه وقت زمین تفتیده وجودم از آب زلال وجودت سیراب می گردد.»(همان)

ارتباط با امام زمان(عج) یعنی خود را به رشته ولایت او پیوند زدن، بذر محبت و معرفت آن سرور انس و جان را در  دل کاشتن، بر خدمت و یاری و فرمانبری و پیروی او گردن نهادن، روش و کیش او و پدران گرامی اش را نصب العین قرار دادن، با رعایت تقوا و حسن خلق و آراسته شدن به صفات و اخلاق خدایی، انتظار مقدم وی را کشیدن و در یک کلام دین مبین را در همه ابعادش با تأمل عالمانه و اندیشه ژرف پذیرفتن و به قدر توانایی در عمل به دستورهای آن کوشیدن است.

عنصر اصلی در ایجاد ارتباط با آن امام بزرگوار انجام دادن اموری است که رضایت حضرتش(عج) را به ارمغان آورد. رضایت او همان خشنودی خداوند است که جز با انجام دادن واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوا به معنای وسیع آن در همه شؤون فردی و اجتماعی حاصل نمی گردد. به خاطر نقش محوری خشنودی آن حضرت(عج) در هموار شدن راه بندگی و سعادت است که در دعای ندبه از خداوند عاجزانه چنین درخواست می کنیم: «و امْنن علینا برضاه وهب لنا رأفته و رحمة و دعاءه و خیره ما ننال به سعةً من رحمتک و فوزا عندک؛ خداوندا! با خرسندی مولای ما از اعمال و رفتارمان بر ما منت گذار و لطف و رحمت و خیر و نیکی و دعای آن سرور را بدان اندازه که بهره گسترده ای از رحمت تو و رستگاری و فلاح نزد تو را به همراه داشته باشد، روزی ما بفرما.»

البته باید توجه داشت ارتباط با امام عصر(عج)، انواع گوناگون دارد:

1. ارتباط غیابی: یعنی ارتباط با حضرت(عج) بدون این که ملاقاتی با حضر تش(عج) انجام گیرد. این نوع که بیشترین نوع ارتباط به شمار می آید نشان دهنده معرفت و ایمان سرشار انسان مؤمن است و معصومان(ع) بر تعمیق و استمرار آن بسیار تأکید ورزیده اند؛ چنان که روایتی می خوانیم: «کسانی که در زمان غیبت مهدی(ع) زندگی می کنند و به امامت آن حضرت(ع) اعتقاد دارند و در انتظار ظهور آن سرور به سر می برند، از اهل همه زمان ها برتر و والاترند؛ چون خداوند متعال به اندازه ای عقل و فهم و معرفت به آنها عنایت کرده که غیبت نزدشان به منزله حضور است.»(الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 78)

2. ارتباط در خواب: یعنی انسان به اندازه ای در راه خشنودی حضرتش(عج) گام بردارد که جمال عالم آرای آن ماه کنعانی را در عالم رؤیا مشاهده کند؛ چنان که بسیاری از مؤمنان و بندگان شایسته خداوند به این فوز عظیم دست یافته اند.

3. ارتباط حضوری: یعنی گوهر وجود انسان به درجه ای از خلوص و پاکی و صفا برسد وب ه حدی با ان وجود گرامی سنخیت و تشابه پیدا کند و فروغ چهره آن آفتاب پنهان را بی نقاب مشاهده کند و به فیض دولت آن پادشه خوبان برسد. البته وظیفه ما اطاعت از آن مولا و جلب خشنودی او است و درباره دیدار آن سرور وظیفه ای نداریم؛ ولی شمار کسانی که با فرمانبری خالصانه و خاکساری در پیشگاه با عظمت آن امام همام(ع) به نعمت بی بدین دیدار آن آروزی دل های حقجو نایل گردیده اند، اندک نیست. داستان های فراوانی از این دیدارها در کتاب ها آورده اند که خواندن آنها، ایمان و محبت به آن سرور را در قلب ها فزونی می بخشد و عطر یادش را در فضای سینه ها می پراکند.(ر.ک: منتهی الآمال، شیخ عباس قمی و نجم الثاقب، میرزا حسین نوری)

اما آن چه مهم است ارتباط قلبی و معنوی با حضرت(عج) است که برای عموم دلباختگان ممکن است. آن چه در ذیل می آید زمینه ساز این پیوند نورانی است:

1. شناخت عمیق و درست از ابعاد وجودی آن حضرت و درک جایگاه والای آن امام بزرگوار.

2. کسب رضایت و خرسندی وی از طریق شناخت عالمانه دین در همه ابعاد و عمل به احکام و آموزه های آن و در رأس همه، انجام واجبات و دوری از محرمات.

3. انجام اعمالی که حضور و توجه آن بزرگوار را ملموس تر می سازد؛ از فاصله ما و آن حضرت(عج) می کاهد و محبت او را در دل ما افزون می سازد؛ برای مثال می توان به اعمال زیر اشاره کرد:

‌أ. خواندن دعاها و زیارت هایی که به آن حضرت(عج) مربوط است؛ مانند دعای فرج و ندبه و عهد و زیارت آل یاسین.

‌ب. دعا برای سلامتی آن عزیز و نزدیک شدن ظهورش؛ چنان که معصومان(ع) بر آن تأکید ورزیده اند.

‌ج. انجام کردار خیری چون تلاوت قرآن، زیارت و صدقه دادن و هدیه کردن ثواب آنها به روح پاک آن حضرت و پدر و مادر و اجداد گرامی اش.

‌د. صدقه دادن برای سلامتی امام(عج) و انجام حج و عمره و طواف به نیابت از آن حضرت(عج).



سه شنبه 86 تیر 5 , ساعت 7:0 صبح

گسترش فساد و قیام امام مهدی عج

 


گسترش فساد و قیام امام مهدی (عج)

برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _ نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد _ از آستین بیرون می آید.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقه های مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: « یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه یکباره خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. (ر.ک: مرتضی مطهری، قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.)
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
بعضی ها شبهه ای را مطرح کرده اند و مطلب خود را به احادیث استناد می دهند و آن اینکه در حدیثی آمده:«هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است» . ویا اینکه در برخی احادیث «زمان ظهور امام زمان (عج)پس از گسترش فساد در جهان» است؛ لذا با این گونه احادیث می خواهند القا کنند که انقلاب اسلامی، قیام حضرت امام ( قدس ) وتلاش برای ساختن جامعه ای اسلامی و اصلاح جامعه ، مردود است . در پاسخ به این گونه شبهات باید توجه داشت:
یکم_ مبارزه با فساد زمینه ساز ظهور است :
تلاش برای اصلاح جامعه و آمادگی مؤمنان راستین برای ظهور امام زمان(عج) منافات با فساد سراسری در آخر الزمان ندارد بلکه بر حسب روایات در آخر الزمان سراسر زمین را ظلم و ستم و فساد در بر می گیرد و در عین حال گروهی از شیعیان و مؤمنان چون کوهی استوار هستند که انتظار ظهور امام را می کشند تا در زیر پرچم ایشان عدالت و معنویت و صلاح در سراسر گیتی گسترش دهند.
از سوی دیگر بـایـد تـوجه نمود؛ که شرط ظهور امام , هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـیـسـت ; بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکرى و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند , در این صورت امام (عج ) بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون مى آید . در کـتـابـ هاى عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است که مانع اساسى براى غیبت امام , اخلاق و روحیات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد , دوران غیبت او سپرى خواهد شد . چنانکه خواجه نصیر الدین طوسى می نویسد : «...عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى کند و در پس پرده غیبت به سر مى برد و به بزرگترین آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد , براى موانعى است که خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب این نعمت , خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حکومت واحد جهانى - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامى - آمـادگـى پیدا کنند , بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهى از ابراز لطف نبوده , این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهى را به تاخیر انداخته اند ...» (1)
بـنابر این , توسعه فساد و گسترش آلودگى , شرط اصلی ظهور امام نیست که به جزآن , به فـکر راه دیگرى نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم , بلکه راه نزدیکترى دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است . و بـه عـبـارت دیـگـر , شرط رهبرى دو چیز است :1 - وجود رهبر
2 - آمادگى مردم براى پذیرش رهـبر . مسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد , خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود . افزون براین باید توجه داشت که گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف نیست , بلکه زمینه را براى ظهور حضرت مهدى (عج ) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم وجور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید ; در این هنگام , آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصـولا هیچ نهضت اصلاحى بدون یک زمینه فکرى قبلى انجام نمى پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادى است , در عین حال , یک اصل اجتماعى نیز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد , عرضه هر نوع کالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آیـا زمـینه فکرى و آمادگى روحى براى یک نهضت اصلاحى و جهانى , که منجر به برقرارى حـکـومـت واحد جهانى , آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافى است , یا این زمینه فکرى پشتوانه دیگرى لازم داردکه این دگرگونى فکرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکرى حداکثر بهره بردارى را بنماید . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمایشهاى متوالى این مطلب را تصدیق مى کند , بلکه روایات و احادیث زیـادى کـه دربـاره نـهضت این مصلح جهانى وارد شده است , آشکارامى رساند که انقلاب آخرین حـجـت الـهى پس از پدید آمدن یک زمینه فکرى , نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قـدرت , از زمـینه هاى موجود بهره بردارى کند وهر مانعى را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامى به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدى (عج ) توام با قدرت و نیرو خواهد بود , تصریح شده است . در این موقع ما باید براى تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداکارى نمایند , در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امـکـانـات اجازه مى دهد , براى یک چنین نهضت وسیع جهانى , افرادى را تربیت کنیم که بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گیرد که مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامى در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند .
از هـمـه این ها گذشته , ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدى (عج ) مـشـخـص کـنیم ; بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم , از کسانى خواهیم بود که انـقـلاب حـضـرت مـهدى (عج ) براى درهم کوبیدن آنها صورت مى گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم , از کسانى خواهیم بود که در ارتش انقلابى حضرت مهدى (عج ) همکارى مى کنند ; بـنابر این , به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ,ظهور حضرت مهدى (عج ) را به پیش بـیـندازیم , وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم , مگر نه این است که حضرت مهدى (عج ) بـراى کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام مى کند , ما چگونه مى توانیم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این , سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلى و چه از نظر شخصى - براى ظهور حضرت مهدى (عج ) صحیح نیست . بیشتر به نظر مى رسد که این شبهه را کسانى درست کرده اند که مى خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادى شوند(2).

دوم_ در زمان غیبت تشکیل حکومت اسلامی واجب است:
تشکیل حکومت اسلامی امری مهم و ضروری است زیرا که بخش عظیمی از قوانین اسلامی، برنامه هایی سیاسی اجتماعی است که جز در سایه یک تشکیلات و حکومت قابل اجرا نیست. و چون این احکام دائمی است و در زمان غیبت هم لازم الاجرا است بنابراین هر گاه تشکیل حکومت امکان داشته باشد به عنوان مقدمه اجرای احکام الهی ، واجب است به آن اقدام گردد .(3)
آنچه در روایات به عنوان نهی از قیام پیش از قیام حضرت مهدی(عج) آمده معنی و مفهوم خاصی دارد که نیاز به تحقیق جامع دارد. روشن است که احادیث در هر موضوعی هم از حیث سند و راویان باید مورد بررسی قرار گیرند و هم از جهت محتوا و مضمون، در بحث قیام پیش از ظهور مهدی(عج) نیز چنین است . بسیاری از روایات این بخش غیر قابل اعتمادند و آنها که معتبرند تنها قیام هایی را مردود می شمارد که رهبر آن مدعی مهدویت باشد و به عنوان قائم آل محمد (ص) قیام کند(4) یا هدف غیر الهی داشته باشد یا بدون تهیه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب اقدام شود. اما اگر رهبر قیام نه به عنوان مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتی در برابر حاکمیت الله، بلکه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استکبار و به قصد تأسیس حکومت اسلامی و اجرای کامل قوانین آسمانی قیام کرد و مقدمات نهضت را نیز پیش بینی نمود و مردم را به یاری طلبید، روایات مذکور چنین نهضت و انقلابی را مردود نمی شمارد و پرچم چنین نهضتی را پرچم طاغوت نمی شمارد. تأسیس چنین حکومتی به منظور حاکمیت الله و در مسیر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) و زمینه ساز آن می باشد. بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتی نخواهد بود.(5)
این احادیث(مخالف قیام) در شرائطی صادر شده است که عده ای از علویان و یا حتی از عباسیان ، برای مقابله با حکومت اموی و با استفاده از جهل مردم، خود را به عنوان مهدی موعود که پیامبر(ص) وعده ظهور او را بشارت داده بود، قلمداد می کردند و از مردم برای خود بعنوان مهدی منتظر بیعت می گرفتند. در چنین اوضاعی ائمه(ع) با موضع گیری بجا جلوی سوء استفاده آنان را گرفتند . شاهد این قضیه این است که «مهدی عباسی» که یکی از خلفای ظالم عباسی است بهمین جهت لقب مهدی به خود داده و از مردم بیعت گرفت و نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زکیه، به نام مهدی موعود برای خود از مردم بیعت می گرفت و حتی از امام صادق(ع) نیز خواست که بنام مهدی آل محمد (ص) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنی امیه شرکت نماید! وقتی امام صادق(ع) حاضر به بیعت با این عنوان نشد «عبدالله» پدر محمد، سخت عصبانی شد و به حضرت، سخنانی ناروایی نیز گفت ودر این مناظره حضرت به عبدالله می فرماید: نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام است و اگر می خواهید برای خدا غضب کرده و امر به معروف و نهی از منکر نمایید شما پدر محمد، شیخ ما هستی و بفرمایید رهبری قیام را بر عهده بگیرید ما نیز با شما بیعت می کنیم.(6)
این روایت خود دلیل بر این است که از نظر ائمه هر قیامی محکوم نبوده بلکه امام(ع) برای شرکت در قیامی که برای امر به معروف و نهی از منکر باشد اعلام همکاری نیز نموده است و این گونه قیام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است. غالب روایات نهی از قیام که مخالفین به آن استناد نموده اند، از این نوع روایات و در چنین فضایی صادر شده است و منع از قیام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق.
انقلاب اسلامی ایران نیز به رهبری فقیهی جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است. رهبری که انگیزه الهی او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود. همگان می دانستند که او جز برای اهداف الهی و اسلامی و اجرای قوانین الهی قیام نکرده و در راه نهضت نیز بر همه قوانین خدایی پایبند است. او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان دینی و متفکران اسلامی شیعه و سنی بود و حتی علمایی که معتقد به تلاش برای تآسیس حکومت اسلامی نبودند نیز پس از تشکیل حکومت اسلامی تآیید و حمایت از حکومت اسلامی را لازم می دانند. تأییدات الهی همواره همراه این انقلاب بوده، از این رو در عرصه داخل و خارج به موفقیت های فراوان دست یافته است . بعضی ناکامی هایی که دیده می شود معلول کارشکنی ها و دشمنی های فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است. این انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و همیشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمین بوده است و با این همه چون شجره ای طیبه و بارور ایستاده است و چون شمعی فراروی مسلمین عالم و آزادگان جهان است.
گذشته از اینها روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، در ایران و بین حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علماء لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و با توضیحاتی جامع درباره این روایات توضیح داده است. (7)
پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است و همین امر نشان می دهد روایاتی که نهی از قیام می کنند بررسی دقیق تری شوند و درباره آنها بیشتر اندیشه شود. حداقل اینکه این روایات قیامهای برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمی شوند.
تفسیر صحیح روایات باطل بودن قیام های قبل از ظهور چنین است:
1- اگر روایات مذکور به معنای ظاهری آنها که برخی خیال کرده اند، گرفته شود، معنای آن و جوب سکوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بی عدالتی ها است و این مخالفت نص صریح قرآن و روایات مکرر اهل بیت علیهم السلام است که اسلام دین عدالت است و مردم را به عدالت و زندگی عادلانه دعوت کرده و سکوت در برابر اهل ظلم و کفر را جایز ندانسته است. بنابراین قیام امام حسین علیه السلام تنها برای ایشان جایز بود و عملی نیست که بشود از آن پیروی کرد و کلام امام حسین علیه السلام خطاب به کوفیان که فرمود «فلکم فی اسوه» همانا من برای شما الگو هستم،(8) لغو می گردد و ما تنها موظفیم برای امام حسین عزاداری کنیم و پیروی از سنت و روش ایشان برای ما جایز نیست. ضمن اینکه قیام علیه طاغوت و ظلم مقدمه تشکیل حکومت عدل است و اگر ما پیش از ظهور دعوت به سکوت شده باشیم به آیاتی که دلالت بر جامعیت اسلام دارد (9) و همچنین روایات متعددی که بر این واقعیت دلالت دارند لغو می گردند. بنابراین معنای روایات غیر از آن است که برخی با وجوب سکوت برداشت کرده اند.
2- امام علی(عِ در وصف مردم در آخر الزمان می فرمایند: «... تضل فیها اقوام و یهتدی فیها اخری؛ در آن زمان گروههایی گمراه می شوند و گروهی دیگر بر هدایت ثابت قدم می مانند...»
بعد امام(ع) در وصف گروه هدایت شدگان می فرمایند: «اولئک خیار هذه الامه مع ابرار هذه العتره؛ آنها بهترین این امت هستند که با خوبان این خاندان (پیامبر اکرم(ص)) به سر می برند» (10) روایت شریفه صریح است در این که مردم آخر الزمان دو گروه هستند گروهی به بیراهه گمراهی کشانده می شوند اما بهترین این امت در شاهراه خیر و صلاح و هدایت ثابت قدم می مانند. در این دوران هر چه اهل باطل و شر و ستم در رفاه و آسایش هستند اهل حق در سختی به سر می برند زیرا حاکمیت با ظلم و ستم است و اهل حق در اقلیت به سر می برند.
3- امام سجاد(ع) می فرمایند: «ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره... الدعاه الی دین الله عزوجل سرا و جهرا» معتقدان به مهدی و منتظران ظهور او در عصر غیبت .... (دارای چنین صفاتی هستند که) در پنهان و آشکار مردم را به دین خدا فرا می خوانند. (11)
4- امام صادق(ع) می فرمایند: «... و رایت اصحاب الایات یحقرون و یحتقر من یحبهم» مردمان حق را می نگری که خوار شمرده می شوند و هر کس به آنها علاقه داشته باشد نیز کوچک شمرده می شود. (12)
برخورد امروز دولت مستکبر آمریکا و دنباله روان آن با مردم ایران و مسلمانان نمونه ای از تحقق این روایت است. آری در این زمان حفظ دین بسیار سخت است.
5- پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «لاحدهم اشد بقیه علی دینه من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء» هر یک از آن (مؤمنان) دین خویش را به سختی نگاه می دارد چنان که گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند یا آتش پر دوام را در دست نگاه می دارد(13).
آری حفظ و نگهداری دین، بسیار سخت است و به این دلیل است که انتظار فرج بهترین عبادت است.
6- پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز وجل» انتظار فرج از جانب خداوند متعال برترین عمل امت من است (14).
7- امام علی(ع) می فرماید: «المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» منتظر امر ما، بسان کسی است که در راه خدا به خون خود غلطیده است (15).
در چنین زمان پر فتنه ای است که به ما دستور داده اند که هوشیار باشیم و مواظب دین خود باشیم زیرا از هر طرف برای گمراهی ما تلاش می شود.
زور و زر و تزویر و تبلیغات و سیاست بازی ها و تهدیدها و هزار و یک اقدام دیگر در سر راه ماست تا ما را از دین حق جدا کند.
خلاصه کلام این که در برابر ظلم و فساد سراسری که جهان را پر کرده است گروهی مؤمن واقعی هستند که انتظار عدالت گستر را می کشند و زمینه ساز ظهورند.
«آنها پولاد دل اند و همه وجودشان را یقین به خدا پر کرده است. مردمانی سخت تر از صخره ها» (16).
«آنها در حالی که پیامبر را ندیده اند و امامشان هم پنهان است به سبب یقین قلبی، دارای ایمانی مستحکم هستند» (17).
«آنها برادران پیامبر(ص) هستند که او را ندیده اند، اما به او ایمان دارند و او را از صمیم قلب دوست می دارند و با تمام وجود او و دین او را یاری می رسانند» (18).
«آری چنین مردمانی برترین مردم همه زمان ها هستند زیرا خداوند عقل ها و فهم ها و شناخت آنها را قوت بخشیده است به حدی که امام غائب نزد آنها همچون امام حاضر است و به نهایت درجه اخلاص رسیده اند» (19).
«چقدر مقام آنها بالاست که پاداش یک نفر این گروه همانند پاداش پنجاه صحابه پیامبر(ص) است که در رکاب آن حضرت در جنگ های بدر و احد و حنین جنگیده اند، زیرا سختی ها و آزار ها و رنج هایی که بر آنان وارد می شود، فوق طاقت اصحاب پیامبر(ص) است و اگر چنین رنج ها و آزارهایی به اصحاب پیامبر(ص) می رسید شکیبایی نمی داشتند» (20).
پس بکوشید جزء این گروه باشید تا نامتان را در فهرست یاران با اخلاص امام مهدی حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ثبت کنند و جزء برادران ودوستان پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و شهدا در رکابش شمرده شوید.(21)

پی نوشت ها:
1_ تجرید العقائد، خواجه نصیر الدین طوسى ،انتشارات صیدا , صفحه 226 .
2_ پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ناصرمکارم شیرازى و جعفر سبحانى.
3_ ر.ک :حکومت اسلامی، امام خمینی(ره).
4_ ر.ک: سیمای آفتاب ، حبیب الله طاهری.
5_ ر.ک : دادگستر جهان ، ابراهیم امینی.
6_ ارشاد مفید، ص 260.
7_ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 - 275، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379.
8_ تحف العقول، ص505
9_ مائده، 33-38؛ نور، 2؛ حجرات، 9؛ انفال، 39-60
10_ بحارالانوار، ج 51، ص 118
11- کمال الدین، شیخ صدوق، ص 320
12_ بحارالانوار، ج 52، ص 256
13_ همان، ص 124
14_ همان، ص 128
15- همان، ص 123
16- همان، ص 308
17- از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 125
18_ از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 132
19_ کمال الدین، ص 320
20_ بحارالانوار، ج 52، ص 130
21_ برای اطلاع بیشتر نگا: کورانی، علی؛ عصر ظهور؛ ترجمه عباس جلالی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی؛ تهران؛ چاپ دوم 1379 (بحث ایرانیان و نقش آنان در ظهور و زمینه سازی ظهور صفحات 275 - 211)
 

نویسنده : علیرضا محمدی


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ