|
پیامبر بزرگ اسلام به اختلاف های دیرینه و تفرقه و منازعه های طاقت فرسا و رنج آور که به قتل و خونریزی می انجامید پایان داد و قبیله های متفرق را به اتحاد و همبستگی درآورد و به صلح و آرامش و همزیستی و مودت و وحدت رهنمون گردید. پیامبر رحمت و وحدت با انگیزه الهی مقابله با تفرقه و تشتت قبایل و دعوت آنان به اسلام ـ که دین اتحاد و اقتدار است و عامل نخستین و بنیادین همبستگی و یکپارچگی ملل را « توحید » می داند ـ زمینه های مساعد را برای پایان دادن به اختلافات مهیا نمود. پیامبراکرم (ص ) با دیدار و گفتگو با سران قبایل آنان را به اسلام و همبستگی دعوت نمود و پس از آمدوشدهای این افراد در میان قبایل خود آرام آرام بذرهای ایمان به خدا در سرزمین قلوب بارور گردید و بر محور توحید در نخستین و دومین پیمان که نام « عقبه » (1 ) به خود گرفت دو قبیله مهم عرب یعنی « اوس » و « خزرج » به اسلام گرویدند و به وحدت و همبستگی رسیدند. به این ترتیب آرزوی شیرین اولین گروه از قبایل دیدارکننده با پیامبراکرم (ص ) که اعلام داشتند « میان ما قبایل پیوسته آتش جنگ فروزان بوده است و امید است که خداوند به سبب آئین پاک تو آن را فرو نشاند » (2 ) به ظهور و عینیت درآمد. ماموریت الهی پیامبراکرم (ص ) پس از ایجاد وحدت و همبستگی در میان مردم پایان نیافت که بخش دیگر مسئولیت بزرگ او پاسداری و صیانت از وحدت و مقابله با نقشه های شوم و تفرقه انگیز دشمنان بود. برای پیامبر اعظم (ص ) و اصحاب و یاران وفادارش این « اصل » به باور و تثبیت کامل رسیده بود که اتحاد و اقتدار مسلمانان خاری است در چشم دشمنان اسلام و به همین دلیل باید با بیداری و مراقبت همه تحرکات را زیرنظر گرفت و با حیله ها و ترفندهای مخالفان وحدت مسلمین به معارضه و مبارزه پرداخت . نقشه های شوم دشمنان از دو ناحیه اتحاد و همبستگی مسلمانان را نشانه می رفت . ناحیه اول « جبهه یهود » بود و ناحیه دوم « جبهه نفاق داخلی » . پیامبراکرم (ص ) بدون کوچکترین درنگ و مسامحه با هر دو جبهه به مقابله پرداخت و سعی نمود حیله ها و دام های آنها را خنثی و بی اثر نماید. جبهه یهود با مشاهده وحدت مسلمین آرام و قرار نمی یافت و درصدد بود تا به هر طریق ممکن شیرازه های اتحاد و اتفاق قبایل به وحدت رسیده را از هم بگسلد و تفرقه و تشتت و تنازع را همچون گذشته در میان آنان حاکم گرداند تا از این طریق مانع گسترش اسلام و اعتلای مسلمین شود. سران یهود گرد هم آمدند و به مشاوره با یکدیگر پرداختند و ضمن اعلام خطر از ناحیه اتحاد قبایل مدینه پس از هجرت پیامبراسلام به این شهر اعتراف کردند که « اگر بین این دو طایفه وحدت و همبستگی ایجاد گردد دیگر مدینه جای ماندن ما نیست » . جبهه یهود تصمیم گرفتند فردی را به میان دو قبیله مسلمان اوس و خزرج بفرستند و دیگر بار آنها را به دوران جاهلیت برگردانند و به کینه و عداوت و ستیز فرا خوانند و به تفرقه و پراکندگی برسانند. یهودیان برای نیل به هدف خود جنگ « بعاث » را که از دیر باز بین قبایل اوس و خزرج استمرار داشت مطرح کردند. در این جنگ تاریخی اوسیان بر رقیب خود پیروز شدند و نخلستان های خزرج را به آتش کشیدند و پس از آن جنگ و صلح به صورت متناوب بین دو قبیله رخ می داد و ضایعاتی را به همراه می آورد . (3 ) مامور یهودیان با خواندن اشعاری که درباره این جنگ سروده شده بود به تحریک احساسات افراد دو قبیله پرداخت و در کار خویش تا آن جا توفیق حاصل کرد که آنان را وادار ساخت سلاح ها را آماده کنند و یکدیگر را به جنگ تهدید نمایند! پیامبراکرم (ص ) از فعالیت های تحرک آمیز و مخرب یهودیان مطلع گردید و بی درنگ خود را به میان افراد این دو قبیله رساند و با یادآوری دستورهای اسلام مانع برافروخته شدن آتش جنگ و نزاع وتفرقه در میان آنها گردید و بار دیگر وحدت و صمیمیت را به جبهه مسلمانان به غفلت افتاده و فریب خورده بازگرداند . (4 ) با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبراکرم (ص ) و قدرت یافتن اسلام و مسلمین « جبهه نفاق داخلی » به فعالیت های مخرب روی آورد و تیرهای زهرآگین خود را به سوی خیمه اتحاد مسلمانان نشانه رفت . منافقان داخلی که چهره ای به ظاهر مذهبی داشتند به حمایت از اسلام می پرداختند و خود را اهل زهد و تقدس می دیدند با روشی که موجه می نمود و کسی نمی توانست به مخالفت با آن بپردازد به ایجاد شکاف و تفرقه بین مسلمین اهتمام ورزیدند. آنان به ساختن مسجدی پرداختند تا کانونی برای طرح ها و برنامه های ناسالم و تفرقه انگیزشان باشد و کسی نتواند مانع گردهم آیی و تجمع و تلاش های مخرب آنان گردد. تاسیس این مسجد که در نقطه مقابل مسجدپیامبراکرم (ص ) قرار داشت می توانست بین مسلمانان تازه قدرت یافته و به وحدت رسیده شکاف و تفرقه ایجاد نماید و بنیان های اتحاد و اقتدارشان را متزلزل سازد. پیامبراکرم (ص ) تصمیم داشت سپاه اسلام را به تبوک حرکت دهد که چند نفر به نمایندگی از جبهه نفاق داخلی به نزد آن حضرت آمدند و گفتند : « ای رسول خدا ما مسجدی ساخته ایم برای بیچارگان و بی نوایان و شب های بارانی و سرد. مایل هستیم تشریف بیاورید و در آن نماز بگزارید. » پیامبراکرم (ص ) با این بیان که « من اینک مشغولم و آماده سفر می باشم » زمان افتتاح مسجد را به بعد موکول نمود . (5 ) در همین فاصله بود که فرشته وحی بر رسول خدا(ص ) نازل گردید و انگیزه و هدف اصلی نفاق پیشگان را از ساختن مسجد این گونه نمایان ساخت : « مردمی منافق مسجدی برای زیان اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه بین مسلمین و مساعدت به دشمنان دیرینه خدا و رسول است و با این وصف سوگند یاد می کنند که ما در بنای این مسجد جز قصد خیر و توسعه اسلام نداریم . خدا گواهی می دهد که آنان دروغ می گویند . » (6 )
روزنامه جمهوری اسلامی 18/05/1386 صفحه عقیدتی
|
اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شی
ضمن عرض تسلیت بمناسبت ارتحال فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه به اطلاع میرساند مجلس تکریم و بزرگداشتی از سوی مقام معظم رهبری روز پنجشنبه 11/5/86 پس از نماز مغرب و عشا در شبستان امام خمینی (ره) در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار میشود .
همچنین مجلس دیگری روز شنبه 13/5/86 از ساعت 9:30 تا 11:30 صبح در حسینیه امام خمینی (ره) واقع در تهران - انتهای خیابان فلسطین جنوبی منعقد می گردد.
دفتر مقام معظم رهبری
روستای شلی به عنوان قشلاق اهالی مورد استفاده قرار می گرفت ودامداران ان منطقه جهت دسترسی بهتر به چراهگاهای سرسبزتر دو ییلاق تابستانه به نامهای (شن چاله)و(اسبهرو)کوچ تابستانه داشتن که این دو ییلاق به جهت قرار گرفتن در ارتفاعات بالا بسیار خنک وسرسبز هستن به حدی که در تابستان در ارتفاعات می توان از برف ناشی از بارش زمستان استفاد نمود
این روستا در 80کیلومتری شهرسمنان قرار داشته و از توابع بخش مهدیشهر می باشدکه با تعدادی از وستاهای دیگر منطفه پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اندکه بحمدا... به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی از نعمت امکاناتی نظیر جاده.برق.اب اشامیدنی بهداشتی.تلفن و... بهره مند گردید وباتوجه به قرار داشتن در حاشیه جنگل ازیک طرف وکوهستان از طرف دیگر دارای چشم انداز بسیار زیباو مناطق دیدنی جالب به همراه چشمه سار هامیباشدکه هر بینده ای را به خودجذب می کندبه امید دیدار
| ||||||
|
|
|
این نسل با انقلاب می پردازد و شماره آتی در مورد نیازها و خواسته های نسل سوم و آسیب شناسی آن نسل خواهد بود. نسل سوم و انقلاب اسلامی بررسی واقعیات موجود پیرامون نسلهای انقلاب اسلامی مبین این نکته مهم است که بخشی از تفاوت های موجود بین نسل ها کاملاً طبیعی است. آرمان ها، نیازها و احساسات نسل جوان هر جامعه ای با نسل پیش متفاوت است به این معنی که معمولاً نسل های جدید، بخش هایی از دیدگاه های نسل های قبلی را تعدیل می کنند یا تغییر می دهند و برخی مواقع این تغییر و تعدیل ها بسیار جدی است. این تفاوت اگر به درستی شناخته شود و با شیوه های صحیح با آن برخورد گردد، نه تنها عارضه ای به دنبال نخواهد داشت، که موجب پختگی و ارتقای نسلهای آینده خواهد شد. بخش دیگری از این فاصله نه تنها طبیعی که مطلوب است و نشانه تحول خواهی، نوگرایی و سرزندگی نسل جوان می باشد. چنان که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرزندان خود را نه برای امروز بلکه برای بیست سال آینده تربیت کنید؛ یعنی در واقع بیست سال بعد مانند امروز نخواهد بود و فضای معنایی بیست سال بعد نیز با فضای معنایی امروز تفاوت خواهد داشت، بنابراین، دگرگونی در نسل های جدی و تا حد زیادی طبیعی خواهد بود. اما اگر شکاف نسل ها را به معنی انقطاع و انقلاب نسل ها بدانیم، به معنی که پدیده نسل ها ممکن است از مسیر سیلان عادی خود خارج شود و در شرایط خاص دچار دگردیسی ناگهانی شود و این دگردیسی به گونه ای باشد که بتوان از کلمه انقلاب در نسل ها استفاده کرد که در آن تمام مفاهیم، گزاره ها، سلیقه ها و غیره به طور ناگهانی تغییر می یابند، در آن صورت به قطع می توانیم ادعا کنیم که این امر یک واقعیت نیست بلکه یک توهم بیش نخواهد بود. چرا که انقلاب در نسل ها زمانی است که هنجارها و ارزش های قدیمی در حال از بین رفتن باشند و ارزش های جدید نیز وجود نداشته باشد، آن وقت است که جامعه دچار انقلاب می شود. و این امر در جمهوری اسلامی قابل تصور نیست و نخواهد بود. مقام معظم رهبری در تبیین رابطه نسل سوم با انقلاب اسلامی می فرمایند: « یکى از حرفهایى که امروز محور جنگ روانى دشمن است - که لازم است آن را بگویم - این است که مىگویند نسل سوم انقلاب از ایدههاى انقلاب جدا شده است! بعد به دنبالش یک فلسفه هم مىگذارند -مثل همهى فلسفههاى قلابى و دروغین و جعلى که فقط براى توجیه یک حرف دروغ و غلط درست مىکنند تا کسى جرأت نکند بگوید این حرف غلط است- مىگویند این حرف متکى به یک فلسفه است! آن فلسفه چیست؟ آن فلسفه این است که همواره در همهى انقلابها، نسل سوم از آن انقلاب رو برگرداندهاند! حرف دروغ، حرف غلط، حرف چرند! کدام انقلابها را مىگویید؟ در سال 1789 در فرانسه انقلاب شده؛ اما نه نسل سوم، نه نسل دوم، بلکه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار، پنج سال، یک حرکت علیه انقلابیونِ اول به وجود آوردند و سه، چهار سال قدرت را قبضه کردند؛ باز بعد از چهار، پنج سال علیه آنها فعالیت شد؛ به سال 1802 که رسید، آنچنان ماهیت این انقلاب دگرگون شده بود که کسى مثل ناپلئون توانست بیاید و تاج پادشاهى را روى سرش بگذارد! ... بعد هم تا نزدیک به هشتاد، نود سال رژیمهاى سلطنتى - البته سلطنتهاى گوناگون و سلسلههاى مختلف - در فرانسه پابرجا بود، که دایماً در حال جنگ و ابتذال و فساد بودند! آن انقلاب به نسل سوم که هیچ، به نسل دوم هم نرسید؛ چون پایههاى انقلاب، پایههاى سستى بود. امروز بعد از گذشت دو قرن، بعضیها در جمهورى اسلامى خجالت نمىکشند؛ مىآیند ایدههایى که در زمان خودش یک انقلاب را نتوانسته بود به سامان برساند، با تیتر درشت به انقلابیون ایران تقدیم مىکنند؛ انقلابیونى که توانستهاند عظیمترین انقلاب را با پایههاى مستحکم به وجود بیاورند و سالهاى متمادى آن را در مقابل طوفانها حفظ کنند. انقلاب اکتبر شوروى هم به نسل سوم نرسید. هنوز شش، هفت سال از پیروزى انقلاب نگذشته بود که استالینیسم سر کار آمد؛...حکومت به اصطلاح کارگرى، که براى طبقات ضعیف تشکیل شده بود، به حکومت استبدادِ مطلق فردى تبدیل شد...بنابراین مسألهى نسل دوم و سوم و این حرفها نبود؛ همان اوایل کار، همه چیز از دست رفته بود. این کدام فلسفه است، با کدام انقلاب تطبیق شده و در کجا تجربه شده که نسلهاى سوم انقلاب، از انقلاب برمىگردند؟ نخیر، این بسته به این است که ایدهى آن انقلاب چه باشد. اگر ایدههاى یک انقلاب بتواند نسل دوم و سوم و دهم را به خاطر اصالت و صحت خود قانع کند، آن انقلاب عمر ابدى خواهد داشت. ایدههاى انقلاب اسلامى، ایدههایى هستند که عمر ابد دارند. عدالت خواهى هیچ وقت کهنه نمىشود؛ آزادىخواهى و استقلالخواهى هیچ وقت کهنه نمىشود؛ مبارزهى با دخالت بیگانگان هیچ وقت کهنه نمىشود؛ اینها چیزهایى است که همیشه براى نسلها جاذبه دارد... مطمئن باشند همان شور و هیجان و ایمان و عواطفى که در نسل جوانِ آن روز وجود داشت و توانست آن کار را بکند، در این نسل جوان هم موجود است.»[1] ادامه دارد پی نوشت: [1] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر ، 9/12/1379. نویسنده : علی رضا محمدی |
|
به دنبال معرفی روستای شلی دربخش قبلی به استحضار عزیزان می رساند که این روستا در 80کیلومتری شهرسمنان قرار داشته و از توابع بخش مهدیشهر می باشدکه با تعدادی از روستاهای دیگر منطفه پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اندکه بحمدا... به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی از نعمت امکاناتی نظیر جاده.برق.اب اشامیدنی بهداشتی.تلفن و... بهره مند گردید وباتوجه به قرار داشتن در حاشیه جنگل ازیک طرف وکوهستان از طرف دیگر دارای چشم انداز بسیار زیباو مناطق دیدنی جالب به همراه چشمه سار هامیباشدکه هر بینده ای را مجذوب خود می کند
|
|
روزنامه جمهوری اسلامی 3/5/86
لیست کل یادداشت های این وبلاگ