سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان با برادران مسلمانش [نیرومند و] افزونمی شود . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 86 شهریور 27 , ساعت 8:0 صبح
سلام مجدد وتبریک اعیاد شعبانیه خدمت شما دوستان عزیز
  در ادامه معرفی روستای شلی امروز به فکرم رسید تا اطلاعات بیشتری را تقدیم دوستان بکنم :
روستای شلی و روستای هیکو که در حدود چهار کیلومتری شلی قرار داره را می توان به عنوان سرچشمه رودهای  که از طریق رود خانه تجن به دریای مازندران وصل می شود دانست به نحوی که در روستای شلی از سه سرچشمه به نامهای (آر دره.گنج دره. اسپرو.)و هیکو خود به عنوان سرچشمه که از طریق(هیرو)به سمت دریای مازندران آب راهدایت می کند وپس از عبو از روستاهای ملاده.تم.تلاجیم.فینسک وپر آب تر شدن در این مسیر به لحاظ پیوستن آب از چشمه های مسیر در نهایت با وصل شدن آبهای  مسیر تنگه کاورد  به سمت دریای مازندران سرازیر می گردنند لازم به ذکر است که اخیرا با احداث سد سلیمان تنگه بهره بهرداری لازم از این نعمت خدادادی بعمل می آید.
   عکس زیر از تنگه هیرو گرفته شده که تقدیم شما می گرددکه انشاالله در قسمت های بعدی از عجایب تنگه هیرو بیشتر خواهم نوشت:.تنگه زیبا وپر رمزوراز هیرو.
سه شنبه 86 شهریور 27 , ساعت 7:0 صبح
f7.gif (5414 bytes)
دوشنبه 86 شهریور 26 , ساعت 7:0 صبح
f6.gif (6057 bytes)
یکشنبه 86 شهریور 25 , ساعت 7:0 صبح
f5.gif (6143 bytes)
شنبه 86 شهریور 24 , ساعت 7:0 صبح
f4.gif (6540 bytes)
جمعه 86 شهریور 23 , ساعت 7:0 صبح
f3.gif (6306 bytes)
پنج شنبه 86 شهریور 22 , ساعت 7:0 صبح
f2.gif (4885 bytes)
چهارشنبه 86 شهریور 21 , ساعت 7:0 صبح
1.gif (3207 bytes)

f1.gif (4879 bytes)


دوشنبه 86 شهریور 19 , ساعت 8:59 صبح

بصیرت:در جریان مذاکراتی که دوم تیرماه میان دکتر علی لاریجانی و محمد البرادعی در وین انجام شد، توافقی برای رسیدن به چارچوبی جامع برای پاسخ به مسائل باقی مانده میان ایران و آژانس انجام شد که بر اساس آن قرار شد معاونان دو طرف، ظرف مدت 60 روز مدالیته ای را برای این منظور تدوین و طراحی نمایند.

با تدوین «طرح اقدام» و انجام سه دور مذاکره در وین و تهران که از 20 تیر ماه آغاز و تا اواخر مرداد ماه ادامه یافت، نتیجه و جمع بندی نهایی مذاکرات در اختیار محمد البرادعی قرار گرفت تا گزارش خود را برای نشست فصلی شورای حکام در 10 سپتامبر (19 شهریور) آماده و ارائه نماید.

 

¤ پایان بحران عدم اعتماد

روز پنج شنبه (8 شهریور) گزارش البرادعی منتشر گردید. گزارشی که به اعتقاد برخی تحلیل گران، یکی از مثبت ترین گزارش های مدیرکل آژانس درباره فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران طی چهار و نیم سال گذشته بوده است. نقاط مثبت این گزارش عبارتند از:

- بندB گزارش تصریح می کند: آژانس اعلام می نماید بررسی ها، نظارت ها و اطلاعات به دست آمده درباره سلول های داغ در راکتور تحقیقاتی تهران و فرایند کار در راکتور آب سنگین اراک نشان می دهد که هیچ نشانه ای از انحراف در دو موضوع «بازفراوری» و «پلوتونیوم» در فعالیت های هسته ای ایران وجود ندارد.

- در گزارش آمده است، ایران به گونه ای چشمگیر از خود همکاری نشان داده و با آژانس به توافق رسیده است.

- البرادعی همچنین تصریح می نماید در قالب طرح اقدام، مقرر گردید ایران به 5 موضوع و ابهام آژانس درباره «بازفراوری اورانیوم غنی شده»، «پلوتونیوم»، «سانتریفیوژهای پی یک و پی دو»، «پروژه نمک سبز و نیمکره فلزی» و «معدن گچین» توضیحاتی را ارائه نماید که با گزارش شفاف ایران و بازرسی ها و راستی آزمایی های اطلاعات ارائه شده، هیچ انحرافی در دو موضوع بازفراوری و پلوتونیوم مشاهده نگردید.

- البرادعی در گزارش خود همچنین تصریح می کند: در پیوست گزارش ارائه شده، متن موافقت نامه ایران با آژانس بر سر تعیین برنامه کاری جهت پاسخ به مسائل باقی مانده به عنوان ضمیمه الصاق گردیده است که این توافقنامه، گامی بسیار مهم جهت یافتن پاسخ برای مسائل و سوالات باقی مانده می باشد.

در تحلیل کلی گزارش البرادعی می توان ادعا کرد این گزارش «بحران عدم اعتماد به فعالیت های هسته ای ایران» را متوقف نموده و مسیر جدیدی را برای همکاری های دوباره ایران و آژانس گشوده است.

¤ سنت همیشگی البرادعی

در عین حال، گزارش البرادعی دارای نقاط ضعف و ابهاماتی است که به برخی از آن موارد اشاره ای گذرا خواهد شد.

- این گزارش مانند گزارش های قبلی البرادعی که از یک سنت همیشگی پیروی می نماید، گزارشی دو پهلو و ابهام آلود است. وی در ارزیابی فعالیت های هسته ای ایران اعلام می نماید: «آژانس قادر به تایید چشم انداز و ماهیت برنامه هسته ای ایران نیست.» البرادعی همچنین تاکید می کند: «پس از اجرای برنامه کاری توافق شده میان ایران و آژانس، نیاز است ایران نسبت به اعتمادسازی چشم انداز و ماهیت برنامه صلح آمیز هسته ای خود اقدام کند.»

- البرادعی اگر چه در گزارش خود به مختومه شدن پرونده پلوتونیوم و بازفراوری اشاره می کند، در عین حال بر فعالیت های هسته ای ایران و این که قادر به تایید آنها نیست، اشاره ای ندارد بلکه به طور کلی به چشم انداز برنامه اشاره می کند و این بدان معناست که با وجود حل ابهامات آژانس در موضوعات و مسائل مختلف در آینده ای نزدیک، تایید چشم انداز و ماهیت برنامه هسته ای ایران مقوله دیگری است که نیازمند بررسی و ارزیابی جداگانه ای خواهد بود.

- البرادعی در حالی خواستار اجرای بازرسی های گسترده تر، اجرای پادمان ها و تصویب پروتکل الحاقی توسط ایران شده که پرونده فعالیت های هسته ای ایران از محل اصلی خود در وین خارج شده و در شورای امنیت بررسی می گردد. بنابراین شایسته بود البرادعی شرط تحقق خواسته های آژانس را بازگشت پرونده ایران از نیویورک به وین عنوان می کرد. به تعبیری دیگر، در تاریخ آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران تنها کشوری است که در فرایند تعامل و همکاری نزدیک با این آژانس بین المللی قرار دارد در عین حال پرونده اش همزمان به عنوان تهدید صلح بین المللی در شورای امنیت مطرح می باشد.

¤ بلیت بخت آزمایی غرب

در ارزیابی گزارش البرادعی، نه باید آنقدر ذوق زده شد و آن را گزارشی صددرصد مثبت، بدون سابقه و پیروزی قاطع ایران در پرونده هسته ای ایران برشمرد و نه آنقدر منفی بین بود که آن را چراغ سبزی برای رفتارهای سخت گیرانه و باج خواهانه دنیای غرب قلمداد کرد. در واقع مثبت یا منفی بودن این گزارش، بستگی به نوع مواجهه و رفتاری دارد که دستگاه دیپلماسی ما در قبال این گزارش از خود نشان خواهد داد، همانگونه که «لی فینشتاین» کارشناس روابط خارجی آمریکا، در تحلیلی که در روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» به چاپ رسانده، بر این مطلب تاکید می کند «غرب یک بلیت بخت آزمایی در دست دارد که پیروزی در آن به پاسخ ها و واکنش های ایران بستگی دارد.»

دستگاه دیپلماسی ما در مواجهه با گزارش البرادعی می تواند این گونه برخورد نماید که غرب پس از پیمودن مسیرهای نافرجام تهدید، تحریم، انزواسازی و تغییر رفتار ایران، اینک به نقطه صفر بازگشته و استراتژی خود را در «برچیدن» یا «توقف کامل» فعالیت های هسته ای کشورمان را از راه مذاکره و دیپلماسی پیگیری می نماید. به عبارتی دیگر پس از آنکه دنیای غرب نتوانست از راه تهدید بین المللی سد راه اراده ملی ایرانیان گردد، اینک از سر دوستی می خواهد به اهداف خود دست پیدا کند. غرب به ویژه دولتمردان کاخ سفید، به داشته هایشان نگاه می کنند و این داشته ها بسیار کمتر و شکننده تر از سال های قبل است در حالی که در این مدت، توان دفاعی سخت افزاری و نرم افزاری جمهوری اسلامی ایران به میزان غیرقابل تصوری افزایش داشته است. تجربه دولتمردان غربی حداقل طی پنج سال گذشته و در برخورد با پرونده هسته ای ایران نشان می دهد، اقدامات آنان تا جایی که موثر است، عملی نبوده و در مراحلی هم که عملی گردیده، موثر نبوده است.

تجربه 18 ماهه ارسال پرونده ایران از وین به نیویورک نشان داد که تصمیم گیری برای این شورا، نفس گیرتر و سخت تر از آن است که به تصور می آمد بنابراین برای فرار از این مخمصه، غرب به الگوی سه گانه «شورای امنیت»، «آژانس» و «اتحادیه اروپا» روی آورده است. ضمن آنکه این الگوی جدید می تواند، ظرفیت و انرژی دستگاه دیپلماسی ایران را معطوف سه نقطه کرده و از ظرفیت و هوشمندی آن تا حدود قابل ملاحظه ای بکاهد. از سوی دیگر، جایگاه آژانس در تعاملات بین المللی به گونه ای است که توافقات صورت گرفته با آن، از ضمانت اجرای پایینی برخوردار می باشد.

¤ خلأ اطلاعاتی آژانس

از سوی دیگر، توافقات اخیر ایران و آژانس برای حل و فصل مسائل باقی مانده در قالب طرح اقدام و گزارش مثبت البرادعی از همکاری های چشم گیر ایران با آژانس، می تواند با هدف از بین رفتن آنچه «خلأ اطلاعاتی آژانس» از فعالیت های هسته ای ایران نامیده می شود، باشد. ابراز خوشحالی محافل خبری غرب از اجازه ایران برای بازرسی و دیدار از سایت آب سنگین اراک به عنوان یکی از مراکز مهمی که دسترسی به آن محدود شده بود، می تواند شاهدی بر این بازی دوگانه و پیچیده باشد.

در این میان نباید فراموش کرد که در چالش 50 ماهه هسته ای ایران و غرب، طرف غربی هرگاه به نفعش بوده، سرنوشت مذاکرات ایران و آژانس را به مذاکرات با صاحبان حق وتو، اتحادیه اروپایی و آمریکا و در نهایت 1+5 پیوند زده و حتی در بعضی موارد آژانس به عنوان نهادی حقوقی، در مذاکره با ایران کارکردی کاملا سیاسی به نیابت از اتحادیه اروپا پیدا کرده است. ضمن آنکه، در مقطعی دیگر از پرونده هسته ای به خصوص در ژوئن2006 و هنگام ارائه بسته پیشنهادی غرب به ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی هم توافق و تعامل با ایران را منوط به توافق 1+5 با ایران کرد.

¤ پایان دوره تهدید و تعلیق

اما از زاویه ای دیگر، گزارش البرادعی را می توان به فال نیک گرفت چرا که درخواست ها از ایران که زمانی به برچیدن، توقف و تعلیق جامع منحصر شده بود، اینک به تایم اوت و پذیرش شرایط ایران هسته ای معطوف شده است. در حقیقت ما وارد دوره ای شده ایم که باید آن را پایان دوره تهدید و تعلیق نامید و دکترین های محور شرارت، چماق و هویج، مکانیسم ماشه و پروژه قورباغه، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده، بنابراین غرب چاره ای جز انتقال دیالوگ و تحرک بین المللی از مسیر شورای امنیت به دالان مذاکره و تفاهم با ایران از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی ندارد. از این رو، آژانس برای دنیای غرب آبروداری می کند. رفتار 25 ماهه جمهوری اسلامی ایران پس از شکستن تعلیق، گواه این مدعاست که خروج از تعلیق نه یک تاکتیک برای امتیازگیری ایران از حریف، بلکه یک استراتژی است که با پشتوانه اراده ملی و بهره مندی هوشمندانه و مدبرانه از ظرفیت دستگاه دیپلماسی دنبال شده است. در این میان برخی انعطاف ها را نباید به انفعال تفسیر کرد. انعطاف های منطقی و عقلانی، آن روی سکه مقاومت و ایستادگی بر حق یک ملت است.

اگر چه پرونده هسته ای ما روز به روز پیچیده تر و تحلیل جزئیات و پیش بینی مسیر آن دشوارتر می شود، در عین حال می تواند از الگوهای ساده و شفافی همچون «ایستادگی»، «هوشمندی» و «تدبیر» همراه با «انعطاف و مانور» در میدان بازی رقیب تبعیت کند.

شاید گزارش اخیر البرادعی، بخشی از نگرانی های دروغین غرب را برطرف کرده باشد و چنانچه این گزارش، مبنای تصمیم گیری شورای امنیت در نشست سپتامبر باشد، آن وقت باید پرونده هسته ای ایران را از دریچه ای دیگر نگریست. شاید نومحافظه کاران آمریکایی برای بقا و ماندن در کاخ سفید، پل پیروزی خود را در بازگرداندن پرونده هسته ای ایران از نیویورک به وین و سپس خروج آبرومندانه از عراق جستجو می کنند.

 

یکشنبه 86 شهریور 18 , ساعت 10:52 صبح

آن زمانها که هنوز گرفتار شهرنشینی نشده بودیم وماه مبارک رمضان در روستای شلی به سر میبردیم .اون زمونها یعنی قبل از سالهای 1356 را میگم   ماه رمضان در شلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بود و همه با شادی و خوشحالی از آن استقبال می کردند. از اواسط ماه شعبان مردم منتظر ماه مبارک رمضان بودند..رمضان رنگ و بو و شور و نشاط خاص خود را داشت.گویا  همگی ضیافتی را وعده داشتند.  لحظه زیبای  اذان و مناجات سحری یا همان سحر خوانی سفره های مهربانی مردمی مهربان و صمیمی وصف ناپذیر است. سماورها که در طول سال همیشه روشن بودند. در ماه مبارک رمضان فقط غروبها سماورها روشن می شدند. سماور باید حتما سر سفره آورده می شد و بخار از آن متصاعد می شد. سفره رمضان بسیار ساده بود نان و فرنی و خرما و گاهی هم آش دوغ جزء لاینفک سفره افطاری بود. ماه رمضان ماه قرآن  بود. هر کسی اهتمام داشت که  روزانه یک تا دو جزء از قرآن را حتما بخواند. و حداقل تا پایان ماه مبارک رمضان یک یا دو ختم کامل قرآن داشته باشد. بعد از افطار نوبت گوش فرادادن به دعای افتتاح درمسجد محل یامنزل یکی از اهالی بود. اگر چه بر گزاری این مراسم جلاء وزیبایی مساجد را نداشتند اما پر میشدند از مردمی که به عشق  گوش دادن به دعا در مجلس حاضر می شدند.. وچقدر زیبا بود بحث  پیش کشیدن و سعی در تلفظ  آیات سوره حمد ذکر ولاالضّّالین  و خنده های فرو خورده حاضرین که به پیشانی عرق کرده شخص در حال پاسخگویی به سؤالات ملاسلیمان ، اشاره می کردند. شبها ی دعا  و احیا شبهای بچه ها بود. بچه ها در حین دعا و یا پس از برگزاری مراسم دعا یا احیا جمع می شدند و با انواع بازیها در دل شب  سرگرم می شدند. نور امید در چهره بچه ها موج میزد وخنده وشادی وفریادهای از سر شوق فضا را می آکند. غمی نبود. مزرعه ای و داسی واسبی و... چرخ می چرخید و قناعت آدمها دلها را روشن نگه میداشت.سحر ها مردم یا با بانگ خوش سحر خوانی ملای سلیمان و یا با صدای شیپور مشهدی نجاتعلی که سعی می کرد همه را از خواب بیدار کند. اگر بازهم خواب می ماندند. با صدای همسایه ای مهربان که از ترس خواب ماندن همسایه مؤمن تا پشت حیاط پرچین همسایه می آمدند  و او را با مهربانی از پشت پرچین حیاطش صدا می زدند. بیدار می شدند. بچه کوچک های ساده دل که بهنگام سحر بیدار نمی شدند و روزه تکلیفشان نبود. روزها از سحری سئوال می کردند. و پاسخ سرکاری می شنیدند. بچه ها فقط می دانستند که سحری چیزی است که خورده می شود و لی از شکل و طعم و مزه و نوع آن هیچ ذهنیتی نداشتند و آن را از غذای شام و ناهار و صبحانه متفاوت می دانستند. نقل است که بچه ای به تصادف و بر اثر سروصدای اهل منزل بهنگام سحر بیدار شد و از سر کنجکاوی خود بابت طعام سحری، باعجله به سمت آشپزخانه و قابلمه رفت و در قابلمه را بازمی کرد و پس از مشاهده محتویات آن با آه سردی گفت که این که همان شام است! پس سحری کجاست؟ بچه ها همواره  شب را در آرزوی شرکت در مراسم  سحری به صبح می رساندند و همینطور با دلخوری از پدر و مادر که چرا آنها را بیدار نکردند.مردم حداقل یک تا دو ساعت قبل از اذان بیدار می شدند. و اهتمام داشتند  به نشستن  سر سفره و از سر فرصت چای آشامیدن و سپس سحری و نماز و خواب مختصر که دوباره با روشن شدن هوا کار و تلاش روزمره خود را با زبان روزه آغاز می کرند.  ماه رمضان درشلی به مفهوم واقعی ماه ضیافت الله بودمخصوصا شبهای که در تکیه کوچولوی روستا اطعام می دانند خدا رحمت کند مشهدی قاسم ابراهیمی خادم مسجد را که به ما بچه های کوچولومی گفت :شما ها که روزه نداشتید صبر کنید اول بزرکترها افطار بکنند بعد شما بیایید داخل تکیه. از این ماه عزیز همه با شادی استقبال و  با آه و افسوس بدرقه اش می نمودند و به انتظار آن تا سال بعد می نشستند. همه اهالی با خوشحالی،  سحری و افطاری و یا هرچه که در طبق اخلاصشان داشتند. حتی آش دوغ  در خانه همسایه و فامیل، توزیع می کردند.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ