به همین منظور باتنی چند از صاحب نظران و با کارشناسان فرهنگی، راهکارهای جلوگیری از این هجمه متحد غرب علیه مبانی و ارزشهای ایرانی و اسلامی را مورد کنکاش قرار دادیم، نظرات مطرح شده این چنین است؛
***مبانی مقابله با «ناتوی فرهنگی» باید در حوزه و دانشگاه ترسیم شود
سعید ابوطالب گفت: حوزه و دانشگاه باید با ایجاد اتاق فکر، مبانی نظری مقابله با تهدیدهای «ناتوی فرهنگی» را ترسیم کنند.
ابوطالب با اشاره به این که تهدیدی با آن روبهرو هستیم، نه نظامی است و نه اقتصادی، بیان داشت: مسیری که دشمن پیش گرفته، از جنس فرهنگی است و قصد از بین بردن هویت ما را دارد. ابزارهایش هم میتواند، ماهواره و برخی از سایتها اینترنتی، برخی از جریانهای داخلی که مدتی حتی در بدنه روزنامهنگاران ما رسوخ کرده بودند و هفتههای فرهنگی و هنری ما باشد.
وی در ادامه به راهکارهای مقابله با این جریان پرداخت و ادامه داد: برای مقابله با این موضوع باید ابتدا این هجوم باور شود، چون سالها طول کشید که دولتمردان ما باور کنند چیزی به نام «تهاجم فرهنگی» که از سوی مقام معظم رهبری عنوان شد، وجود دارد. این باور بسیار مهم است و هماکنون این فهم در بدنه فرهنگی و دانشگاهی ما وجود ندارد.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: مقابله با این یورش هم برخوردهای انفعالی نباید باشد. باید قدم به قدم مقابله کرد. باید اتاق فکری ایجاد کرد و برای این مقابله، مبانی نظری ترسیم کرد. این کار ابتدا باید در دانشگاه و حوزه انجام شود و آنها مبانی نظری را تعریف کنند. بعد هم این مبانی به سیاستگذاری، پروژه و اجرا ختم میشود.
وی با تاکید بر این که ما در خیلی از مؤلفههای انقلاب اسلامی هنوز هم نظریهپردازی نکردهایم، گفت: فرهنگ ایرانی و اسلامی نیاز به نظریه پردازی دارد. این کار را هم شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیتواند انجام دهد، چون وزار نظریه پرداز نیستند. در قدم اول باید از تئوریسینهای فرهنگی برای این کار کمک خواست تا وزراء آن را اجرا کنند.
ابوطالب با بیان این مطلب که برای مقابله با این تهاجم نباید اسلحه دست گرفت و سرکوب کرد، یادآور شد: فیلمهای وارداتی برای ما تهدید است، کتابهای ترجمه برای ما تهدید است. بازیهای یارنهای برای ما خطر دارد. دروسی را که در دانشگاهها تدریس میشود، تهدید است. فعالیتهای هنری که در این چند ساله شکل گرفته برای ما تهدید است، در نتیجه باید مبانی نظری برای این تهاجم فرهنگی اندیشیده شود.
***نقشه مقابله با «ناتوی فرهنگی» باید ترسیم شود
یک کارشناس فرهنگی گفت: برای مقابله با «ناتوی فرهنگی» غرب میبایست با ایجاد شورای فرهنگی و راهبردی به ترسیم نقشه مقابله با ناتوی فرهنگی که در آینده هجوم آنها را خواهیم دید، پرداخت.
مجید گودرزی مشاور معاون بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، با اشاره به اینکه رخدادهای چند سال اخیر نشان داده که سلاح نظامی کاربرد موفقی برای کشورهای غربی نداشته است، بیان داشت: کشورهای غربی با تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در صدد بر آمدند که اقدامی پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار دهند، اما با فروپاشی شوروی و رشد انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد بینش اسلامی سیاسی در جهان این کشورها در برابر مقاومت مسلمانان متوسل به شیوههای مختلف تبلیغاتی، نظامی و سیاسی شدند که بحث نظامی آن را در کشورهایی چون لبنان، افغانستان، عراق و ... شاهد بودیم.
وی ادامه داد: اما تحولات چند سال اخیر نشان داد که سلاح نظامی کاربرد موفقی برای زیادهخواهان غربی نداشته است. در همین راستا غرب به دنبال تشکیل مجموعه فکری منسجم بر آمده که از راههای فرهنگی و با به کار بردن ابزارهای تبلیغاتی و اقتصادی از اتحاد ملتها جلوگیری و سلطه خود را به ملتها تحمیل کند.
این کارشناس فرهنگی افزود: البته در گذشته هم تهاجم فرهنگی وجود داشت و غربیان به ملت ما شبیخون فرهنگی زده بودند، اما این ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده انجام میشود و آمریکا را به صورت یکپارچه با غرب متحد میکند. بنابراین مدیریت کلان کشور باید در زمینهها فرهنگی به دست نخبگان حوزه و دانشگاه اداره شود. یعنی اگر غرب با تشکیل ناتوی فرهنگی میخواهد با کارآمدترین نیروهای خود هویت ملتها را مورد هجمه قرار دهد و مهلکترین ضربهها را وارد کند، ما هم باید در صدد شکلگیری یک مقاومت فرهنگی باشیم تا بتوانیم این تهاجم را خنثی کنیم.
گودرزی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که سازمانهایی چون «فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، «تبلیغات اسلامی» و... در این خصوص چه نقشی دارند، گفت: ابتدا باید این نهادها را از عناصری که نخبه نیستند، پاکسازی کرد و در ادامه از افرادی که دارای شایستگیهای لازم برای مقابله با تهاجم غرب هستند، استفاده کرد و در نهایت با ایجاد شورایی فرهنگی و راهبردی به ترسیم نقشه مقابله با ناتوی فرهنگی که در آینده هجوم آنها را خواهیم دید، پرداخت.
وی تاکید کرد: در هشت سال گذشته نه تنها مقابلهای با تهاجم فرهنگی از سوی غرب انجام نشد، بلکه جریانهایی هم در داخل کشور همسو با این هجمهها حرکت کردند و بنابراین علاوه بر آمریکا، غرب هم همسو با این جریان توانست پایگاههایی در میان برخی از چهرههای فرهنگی ایجاد کند و برخی از برنامههای خود را در کشور عملی کند، البته در آن زمان ناتوی فرهنگی ایجاد نشده بود و هر یک از کشورها منافع خود را در این ملتها میدیدند، اما با حرکتهایی که در این چند ماه اخیر انجام شد، از جمله ترسیم کاریکاتورهای پیامبر اعظم و ... دیدیم که غرب به سمت یک برنامهریزی همه جانبه حرکت میکند، تا همسو با آمریکا و صهیونیستها باشد.
مشاور معاونت بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه به نقش رایزنان فرهنگی در این تقابل فرهنگی پرداخت و گفت: رایزنان فرهنگی سربازان خط مقدم فرهنگ ایران هستند که باید علاوه بر شناسایی به خنثیسازی و انجام حرکتها رو به جلو بپردزاند. به همین دلیل در برنامهریزیهای سال آینده شاهد این قضیه خواهیم بود کما این که هم اکنون اعزام رایزنان به صورت بهتری انجام میشود.
***«ناتوی فرهنگی» نشانگر تجمیع ظرفیتهای فرهنگی دشمنان است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: برای مقابله با تهدیدهای «ناتوی فرهنگی» میبایست «اوپک فرهنگی» تشکیل شود.
پرویز سروری با اشاره به این که ایجاد «ناتوی فرهنگی» نشانگر تجمیع ظرفیتهای فرهنگی دشمنان و آنهایی است که اسلام را مانع جدی اهداف خود میدانند، بیان داشت: برداشت رهبری و هشداری که در حدود یک دهه قبل ایشان دادند، نمایانگر عمق نگاه تیزبینانه وی در خصوص مسایل فرهنگی است و این نمایانگر اوج عظمتی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته در جهان ایجاد کند.
وی افزود: فکر میکنم که اگر آنها به این نتیجه رسیدهاند که ظرفیتهای فرهنگی خود را بر علیه اسلام و انقلاب تجمیع کنند، نقطه مقابل این است که ما با ساز و کارهای مناسبی در جهت تجمیع ظرفیتهای جهان اسلام باشیم و بتوانیم این پوسته ملت اسلامی را بشکافیم و جهان اسلام را با اقدامات خود مورد حمایت قرار دهیم و به نوعی ظرفیتی را ایجاد کنیم که مسلمانان در کنار هم قرار گیرند.
سروری با تاکید بر این نکته که مهمترین اقدام ناتوی فرهنگی ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام خواهد بود، گفت: چون آنها احساس میکنند باید در مقابل تهدیدی که از سوی اسلام وجود دارد، نیازمند تجمیع ظرفیتهای فرهنگی خود هستند. بنابراین در عین حال که این میتواند یک فرصت برای ما باشد، میتواند تهدید هم باشد که اگر ما در راستای ساماندهی و آرایش ظرفیتها فرهنگی خود اقدام نکنیم، ضرر خواهیم کرد.
وی به اهداف این ناتوی فرهنگی پرداخت و یادآور شد: ایجاد چند دستهگی و تقابل و تضارب و نهایتا جنگ بین قوای اسلامی از اهداف این تجمیع خواهد بود. این میتواند از یک حرکت فرهنگی آغاز شود و به یک عملیات نظامی انجامد، چنانکه در عراق آن را شاهد بودیم.
سروری گفت: باید تلاش کرد رفته رفته سطح آزادی برخوردها را کاهش دهیم و تحمل در جهان اسلام را افزایش دهیم. باید تلاش کرد زمینههای وحدت ملل اسلامی را پدید آورد تا بتواند تجمیع ظرفیتهای فرهنگی جهان اسلام در مقابله با استکبار باشد.
***مقابله با «ناتوی فرهنگی» پیرایش چهره فرهنگی کشور را طلب میکند
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: پیرایش چهره فرهنگی کشور یکی از راههای مبارزه با «ناتوی فرهنگی» است، چون بسیاری تهاجم فرهنگی را یک توهم میدانند.
جواد آرینمنش، با اشاره به این که مقام معظم رهبری از سالهای دور همواره بر خطر تهاجم فرهنگی به مفهوم یک تلاش برنامهریزی شده و سلطه استکبار جهانی و صهیونیزم بینالمللی تاکید داشته و دارند، بیان داشت: مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام هم موضوعی را تحت عنوان «پیرایش چهره فرهنگی کشور» مطرح کردند که دولت و مجلس اصولگرا و همه دستگاهها و سازمانها را دعوت به تحقق این امر داشتند.
وی ادامه داد: ایشان در آن جلسه به شاخصهای فرهنگی اشاره کردند که دولت و دستگاههای فرهنگی میبایست پایههای ایمان روشنبینانه و به دور از خرافه را در ذهن نسل جوان تقویت و ایمان به دین، انقلاب، استقلال کشور و آیندهای روشن را در دل و ذهن مردم استوار کند.
وی با تاکید بر این نکته که بدون توجه جدی به هویت فرهنگی انقلاب، دستیابی به سایر اهداف میسر نیست، افزود: انقلاب اسلامی یک حرکت فرهنگی است، اما متاسفانه در سالهای گذشته فرهنگ در بین سیاستگذاران مغفول بوده و این افراد با طرح بهانههایی چون وجود جنگ تحمیلی، توسعه سیاسی و سازندگی توجهی به فرهنگ نداشتند. این کار باعث فرار مسئولان از اهتمام جدی به فرهنگ شد و در نهایت رهبری نگران هستند که دولت جدید هم با اولویت دادن به مسایل اقتصادی و سیاسی، باعث به فراموشی سپرده شدن مقولات فرهنگی و غفلت از توطئههای فرهنگی غربیها تحت نام «ناتوی فرهنگی» شوند.
آرینمنش با اشاره به این که توسعه بدون توجه به موضوعات انسانی و اجتماعی توسعهای ناقص است و پیرایش چهره فرهنگی کشور هم مستلزم یک عزم جدی است، گفت: تهاجم فرهنگی با تحمیل باورها، اخلاقیات و هویتی جعلی و غیراسلامی و استکباری در کشورهای در حال توسعه، همراه است و سعی میکنند با استفاده از برتریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود به مبانی و افکار و ارزشهای ملتها هجوم بیاورند و با نفی و ترد ارزشهای آنها حاکمیت خود را تثبیت و ارزشهای مطلوب خود را تحمیل کنند.
وی با تاکید بر این نکته که فضای تساهل و تسامحی که در دولتهای گذشته حاکم بود، زمینه نفوذ فرهنگ بیگانه را در کشور حاکم کرد، ادامه داد: در برنامه چهارم توسعه به محورهای توسعه فرهنگی اشاره و تاکید شده است که دولت باید به اعتلای معرفت و بصیرت دینی در سایه قرآن و اهل بیت، تقویت فضایل اخلاقی، تقویت روحیه ایثار و شهادت، تقویت وحدت ملی و مقابله با تهاجم فرهنگی توجه کند.
***متولیان فرهنگی حساسیت کمی نسبت به تهاجم فرهنگی دارند
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: متولیان فرهنگی کشور ضریب حساسیت کمی نسبت به دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری درخصوص تهاجم فرهنگی دارند.
فاطمه آلیا، با اشاره به این که فعالیتهای فرهنگی ما لاکپشتی است، ادامه داد: برای مقابله با تهدیدهای دشمنان در خصوص تشکیل ناتوی فرهنگی، میبایست عرصه را در اختیار افراد دلسوز و متعهد بگذاریم.
وی با تاکید بر این نکته که متولیان فرهنگی ما آن دغده مقام معظم رهبری را در خصوص مباحث فرهنگی ندارند، بیان داشت: اگر بخواهیم نگاه خوشبینانه داشته باشیم، ضریب این حساسیت بسیار کم است و درباره شبیخون فرهنگی این ضریب حساسیت به اندازهای پایین است که فعالیتهای فرهنگی ما بسیار کند است.
آلیا ادامه داد: مقابله با تهاجم فرهنگی از حدود 10 سال پیش که مقام معظم رهبری برای اولینبار در سخنان خود از آن یاد کردند، در قالب طرحها و برنامههای خاصی انجام شد و فرصتهای فرهنگی متناسب با این هجمه از سوی کارگزاران نظام تدوین گردید.
وی تصریح کرد: این برنامههای که در شواری عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، امروز و بعد از گذشت یک دهه از ابلاغ آن هنوز به مرحله اجراء نرسیده است. ما نتوانستهایم موفق به انجام این کارهای فرهنگی شویم، ولی چون موضوعات فرهنگی موضوعاتی فرابخشی و بینبخشی هستند، هماهنگی همه جانبه را نیاز داریم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و دانشگاهیان استان سمنان در خصوص اجنتابناپذیر بودن تحولات در جوامع بشری، کنترل تحولات جهانی به دست صهیونیسم و سرمایهداری جهانی را خطری جدی خوانده و بیان داشتند: «باندهای بینالمللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمانهای نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گسترده رسانهای، سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه، این مسئله را زیر نظر داشت».
***محمدتقی رهبر: بیداری و روشنگری راه مقابله با «ناتوی فرهنگی» است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: اگر بیدار باشیم و خوب عمل کرده و روشنگری کنیم، هجمه «ناتوی فرهنگی» را دفع خواهیم کرد و بیدارگری ملل اسلامی را شاهد خواهیم بود.
محمدتقی رهبر، با اشاره به این که تشکیل ناتو فرهنگی نشان دهنده اتحادیهای است در زیر پرچم استکبار و استعمار امریکا، ادامه داد: یعنی وحدتی در میان دشمنان به وجود آمده که در جهت تحریکات صهیونیستی، تقویت مذاهب ملحدی چون بهائیت و از آن طرف واردات قرصهای شادی آور، مشروبات الکلی و ... حرکت کنند.
وی با تاکید بر این نکته که ما هیچ وحشتی از اینها نداریم، افزود: اگر بیدار باشیم و خوب عمل کنیم و روشنگری باشیم، هجمه آنها را دفع خواهیم کرد و بیدارگری ملل اسلامی را در پی خواهد داشت.
رهبر با اشاره به این که خیلی از کشورهای اسلامی نسبته به اروپا و آمریکا بیتفاوت بوده و هستند، گفت: اما ملتها میفهمند که دشمن اسلام کیست. این دشمنشناسی برای ما یک دستاورد است. با این اتحاد جهان اسلام بیدار شده و دشمن را خواهد شناخت.
***افتخاری: خودباوری فرهنگی لازمه مقابله با ناتو فرهنگی است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: برای مقابله با ناتو فرهنگی و تهاجم فرهنگی به عزم همگانی نیازمندیم و باید به یک خودباوری فرهنگی رسیده و آن را حفظ کنیم.
لاله افتخاری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی درباره سخنان اخیر رهبری درباره «ناتوی فرهنگی» و به نوعی تهاجم فرهنگی گفت: همانطور که مقام رهبری فرمودند در حال حاضر علاوه بر تهدیدات و تحریمها علیه ملت ایران یک نوع ورود فرهنگی دارند که در جامعه امروزی این ورود و تهاجم فرهنگی را در غالب پوشش لباسها، مدلها و رفتار میبینیم.
وی ادامه داد: با دیدن این نوع رفتارها و کارها میبینیم که فرهنگ بیگانه و نکات منفی غربی وارد شده و این کار انجام گرفته است و یک استحاله بر فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی ایجاد شده است.
این نماینده مجلس به دوران صدر اسلام اشاره کرد و اظهار داشت: در دوران صدر اسلام هنگامی که جنگ میان کفار و مسلمانان رخ میداد، علاوه بر جنگ، کفار اسلام و مسلمانان را تحریم میکردند و میآمدند برنامههای خود را در قالب متون دینی پیدا میکردند و در این بین اقدامات پیشگیرانه باعث شد که مردم الگوهای اصیل اسلامی را بشناسند.
وی ادامه داد: در حال حاضر نیز برای مقابله با تهاجمات به عزم همگانی نیاز داریم، وقتی در خدمت مردم هستیم باید سهم اصیل فرهنگی خود را در نظر گرفته و وارد عمل شویم. در آن دوران برای گسترش اسلام و پیروزی انقلاب همه بسیج شدند و باید همه در دفاع از دستاوردهای فرهنگی تلاش کنند و مسئولان نیز در این باره باید برنامههایی داشته باشند.
افتخاری در ادامه با اعلام این مطلب که به هماندیشی، حمایت و نظارت نیازمندیم یادآور شد: باید هنر را در اختیار گسترش فرهنگی و اسلامی قرار دهیم، معتقدم که یکی از راهها گسترش فرهنگی اصیل ایرانی و اسلامی، فرهنگ ایثار و شهادت است و شهدا الگوی بزرگی هستند.
وی تصریح کرد: حمایت و نظارت بر کار هنرمندان نیز مهم است و باید تلاش کنیم تا به یک خودباوری برسیم و بدانیم که فرهنگ اصیلی را داشته و باید آن را حفظ کنیم. باید همه امکانات را برای مقابله در اختیار بگیریم.
این نماینده مجلس دین اسلام را برای ماندگاری فرهنگ اصیل ایرانی مهم خواند و اظهار داشت: دین اسلام الگویی است برای مقابله با تهاجم فرهنگی. همه مسئولان باید برای گسترش فرهنگ اسلامی و ایرانی، به صورت عملیاتی کار کرده و آن را در خانواده و اجتماع وارد کنند و این مقابله نوعی جهاد اکبر است و البته مسئولان باید نظارت دقیق داشته باشند تا انحرافی در کارهای فرهنگی دیده نشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
و اما شمشمین لقب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وصلم
از القاب آن بزرگوار متوکّل است به این معنی که در امور به خدا اعتماد داشت نه به خود.
و از دعاهای آن بزرگوار است: اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً؛ یعنی: «ای خدا مرا یک آن به خویش نسپار».
می گویند دشمن در جنگی آن حضرت را تنها در خواب یافت. شمشیر برکشید و بالای سر او آمد. صدا زد و گفت: یا محمد چه کسی می تواند تو را از دست من نجات دهد؟ فرمود: خدا. این جمله به قدری کوبنده بود که آن کافر لرزید و هنگام پایین آوردن شمشیر، روی زمین افتاد. رسول گرامی برخاست و شمشیر را برداشت و بالای سر او رفت و فرمود: کی است که تو را از دست من نجات دهد؟
گفت کرم و آقایی تو. رسول گرامی او را بخشید. او اقدام به کارهای مهّم که موفقیت آن از نظر افکار عمومی کم بود می کرد و جز به خدا به کسی اعتماد نداشت. آن حضرت متوکل بود، خدا را داشت، از این جهت همه چیز داشت.
پیامبر (ص) اعتماد به خدا داشت نه به دنیا. رسول گرامی دنیا را پوچ می پنداشت. از آن حضرت نقل می کنند که فرموده است: «مثل این دنیا سایة درختی است که مسافر مقداری زیر آن استراحت کند.»
خلاصة سخن، او متوکل است به همة معانی توکل. اعتماد به خدا، نه اعتماد به خود، اعتماد به خدا، نه اعتماد به دیگران، اعتماد به خدا، نه اعتماد به دنیا.
7 ـ از القاب آن بزرگوار امین است که این لقب را عرب قبل از بعثت به او داده بود. تاریخ نشان می دهد که پیامبر گرامی قبل از بعثت دارای صفات فوق العاده ای بوده است. عفّت رسول اکرم، صداقت او، کمک او به زیردستان، و مراعات آداب و رسوم نیکوی اجتماعی، مخصوصاً نظافت و امانتداری او در میان عرب مشهور است. حضرت ابی طالب می گوید: هیچوقت او را برهنه ندیدم. حتی گفته شده که کسی پیامبر گرامی (ص) را در حال قضای حاجت ندیده است.
در همان روز اول که دستور یافت آشکارا به اسلام دعوت کند، بزرگان قریش را جمع نمود تا آنان را به اسلام فرا خواند. اوّل چیزی که از آنان پرسید این بود که فرمود: من چگونه فردی در میان شما بوده ام؟ همه گفتند: تو را به صداقت و امانت می شناسیم.
عبدالله بن جزعان که پیرمردی فقیر بود، خانه می ساخت. رسول گرامی در آن هنگام هفت ساله بود. بچه ها را گرد می آورد و به عبدالله کمک می کرد تا خانة او ساخته شود. حتی خانة او را دارالنصره نام نهاد و افرادی را برای کمک به مظلومان تعیین کرد.
پیامبر گرامی مؤدب راه می رفت، مؤدب می نشست، مؤدب سخن می گفت. همیشه متبسّم بود چنانکه او را ضحوک می گفتند. کلام او شیرین، فصیح، و لطیف بود و هرگز دل کسی را آزرده نکرد. تا توان داشت با دیگران با لطف و مهربانی رفتار می کرد. اینها و نظیر آن چیزهایی است که از نظر تاریخ مسلم است.
8 ـ از القاب آن بزرگوار عبدالله است. این لقب نیز از قرآن گرفته شده است.
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الأقصی الّذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر((11))!
«پاک و منزه است کسی که برد بندة خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجد اقصی که اطراف آن را مبارک نموده ایم، برای اینکه آیات خود را به او بنمایانیم بدرستی که او شنوا و بیناست.»
باید گفت که این لقب بهترین القاب برای آن حضرت است. از این جهت در تشهد مقدم بر رسالت ذکر شده است. عبودیت مراتب دارد: مرتبة عالی آن مقام لقاء الله است که در قرآن مکرراً از آن یاد شده است. مقامی است عالی، مرتبه ای است که دل جز به خدا به چیزی و به کسی بستگی ندارد. لاتلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله(12) یعنی: تجارت و سوداگری آنها را از یاد خدا بازنمی دارد.»
مرتبه ای است که محبت خدا دل را پر کرده است. دل در این مرحله غمّ و همّی ندارد جز خدا. دل او از اطمینان، وقار، و آرامش پر شده است: الا بذکر الله تطمئن القلوب(12) یعنی: «دلها به یاد خدا آرام گیرد.» دلهره و اضطراب خاطر و ترس ندارد. الا انَّ اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون (14)یعنی: «همانا که بر دوستان خدا ترس و بیمی نیست.» و پیامبر گرامی مرتبة عالی عبودیّت را دارا بوده است.
آن حضرت که از گناه معصوم بود و از ارتکاب گناه دیگران رنج می برد، از عبادت لذّت می برد. آنقدر عبادت کرد که پاهای مبارکش متورم شد آنگاه سورة طه نازل گردید از عبادت زیاد منع گردید.
11. اسراء، آیه 1. 17/1.
12. نور، بخشی از آیه 37. 24/37.
13. رعد، قسمتی از آیه 28.
14. یونس، آیه 62.
با سلام
امروز جمعه متعلق به اقا امام زمان است
هر شیعه ای با این ارزو که جمعه که می اد شاید زمان فراغ پایان پذیرد و دیدگان به جمال اقا روشن شود روز را اغاز می کند
امید انکه این ارزو تحقق یابد
«لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ والمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ؛(1) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و باآنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.»
مطابق این آیه کریمه، در اسلام تحقق عدالت از اهداف مهم و اجتناب ناپذیر حکومت نبوى و به طور اساسى بعثت پیامبر(ص) است. ضرورت پرداختن به این مسئله از آن جهت است که بدون شک امروز نه تنها جامعه ما که جهان بشریت دست به گریبان پدیده زشتى به نام بىعدالتى و تبعیض است به طورى که حتى جوامع توسعه یافته نیز با وجود درآمدهاى فراوان از بىعدالتى در توزیع آنها رنج مىبرند. براى مثال، در آمریکا در سال 1973 سهم یک پنجم خانوادههاى پایین جدول درآمدى، 5/5 درصد کل درآمد و سهم یک پنجم بالاى جدول، 1/41 درصد کل درآمد بود و در سال 1991 سهم یک پنجم نخست به 5/4 و یک پنجم دوم به 2/44 رسید و این روند با مختصر تغییراتى ادامه دارد(2)؛ یعنى هرچه، زمان پیش مىرود توزیع درآمدها نامتوازنتر مىشود.
یا طبق آمار دیگرى گرچه بین سالهاى 1973-1994 میزان سرانه تولید ناخالص ملى آمریکا به صورت واقعى بیش از یک سوم افزایش یافته لکن متوسط دستمزدهاى ناخالص براى همه شاغلینى که در پستهاى مدیریت نبودند، یعنى براى سه چهارم نیروى کار، 19 درصد کاهش یافته است.(3) و طبق آمار منتشره، بین 10-15 درصد جمعیت آمریکا (در حدود 37 میلیون نفر) زیر خط فقر قرار دارند(4) و کشورهاى دیگر نیز بعید به نظر مىرسد که بهتر از این باشند. این در حالى است که به اعتقاد نظریه پردازان توسعه، عامل عمده این شکاف طبقاتى، فقر و بىعدالتى ناشى از ظالمانه بودن مناسبات و روابط فیمابین عوامل اقتصادى به ویژه کار و سرمایه است.
براى مثال، اقتصاددانانى چون مایکل تودارو(5) دیوید کلمن، فورد نیکسون(6) و نواب حیدر نقوى(7)، توزیع ناعادلانه ثروتهایى مانند زمین، سرمایه مالى، ابزار تولید و وجود آزادىهاى نابرابر را عامل اصلى ناعادلانه شدن درآمدها مىدانند و این درحالى است که نظام اجتماعى اسلام، در عین حال که از تمام ظرفیتهاى وجودى انسانها و طبیعت براى رشد و شکوفایى مظاهر مادى استفاده مىکند، با نهادینه کردن باورهاى الهى و ارزشهاى انسانى و با اتخاذ روشها و قوانین خاص، زمینههاى شکاف طبقاتى و بهرهکشى از انسان را از بین برده، و در عین حال رفاه عمومى را گسترش مىدهد.(8)
چیستى عدالت
اسلام از یک سوبه همه افراد جامعه حق مىدهد که از امکانات اجتماعى استفاده کنند و از سوى دیگر، به دنبال متوازن کردن امکانات و فرصتها براى همه است و به وجود آمدن فاصله طبقاتى و تبعیضات اجتماعى را نتیجه عدم تحقق عدالت و ممنوع مىداند. رضایت عمومى نیز از دیدگاه اسلام زمانى حاصل مىشود که امکانات موجود هر آنچه که هست میان همگان به طور مساوى تقسیم گردد. به عبارتى ممکن است براى همگان غنا حاصل نیاید اما استغنا حالتى است که به احساس درونى انسانها مربوط مىشود. چنانکه امام صادق(ع) در این باره مىفرماید: «اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود همه احساس بى نیازى مىکنند.»(9)
اما اینکه عدالت چیست و معیار آن کدام است مطلبى است که براى پاسخ به آن به سخن، حکیم بوعلى سینا مراجعه مىکنیم که مىگوید: «انسان داراى زندگى اجتماعى است و از وضع قوانینى که بتواند زندگى اجتماعى و بلکه فردىاش را بر اساس عدالت سامان دهد و او را به سعادت شایسته خود برساند، ناتوان است. پس بر خداوند لازم است که به مقتضاى حکمتش انسان را در این زمینه هدایت کند.»(10) از این رو عدالت امرى نسبى نبوده و متعین است و براى شناخت معیار آن باید به وحى مراجعه کرد.
نکته دیگر این که در مکتب اسلام عدالت، توزیع مساوى فقر نبوده نظام عدالت محور اسلام از مبناى سامان جامعه که بى نیازى و استکمال مادى نیز هست غفلت ننموده و به طور کلى نزد شرایع و حاملان آنها منفورترین پدیدهها فقر است، تا جایى که پیامبر اکرم(ص) در موارد زیادى فقر و تنگدستى را همسان کفر دانسته و از آن دو به خداوند پناه مىبرد.(11) و در روایتى فقر مادى را با فقر فرهنگى پیوند داده بیان مىدارد: «اگر رحمت و شفقت پروردگار شامل فقراى امتم نبود چیزى نمانده بود که فقر موجب کفر شود.»(12)
و در دعاى دیگرى فرمودند: «اللهم بارک لنا فى الخبز و لا تفرق بیننا و بینه، فلو لا الخبز ما صلّینا و لا صمنا و لا ادّینا فرائض ربّنا؛ یعنى خداوندا، نان را براى ما بابرکت قرار ده، و میان ما و نان جدایى مینداز که اگر نان نباشد نه مىتوانیم نماز گزاریم نه روزه بداریم و نه دیگر واجبات الهى را انجام دهیم.»
اصولاً به بیان قرآن، فقر و فحشا وعده شیطان، و فضل و مغفرت وعده خداوند است.(13) و پیامبر مکرم اسلام(ص) از حضرت ابراهیم خلیل(ع) چنین نقل مىکنند: پروردگارا، فقر از آتش نمرود سختتر است.»(14) یا خود آن حضرت مىگفتند: «فقر سختتر از مرگ است.»(15)
بنابراین پیامبران الهى اگرچه جهت تسکین آلام و کاهش پریشانى درماندگان و تهیدستان با آنان بناى رفاقت مىگذاشتند و زندگى شخصى خود را در سطح فقیرانه قرار مىدادند، لکن در صدد بودهاند با فکر و تدبیر، فقر را محو و زندگى شرافتمندانهاى را براى همه انسانها تدارک نمایند.
ریشه بىعدالتى
نکته دیگر آنکه اساساً از دیدگاه اسلام تفکر فقر جبرى طبیعت باطل بوده، ریشه همه بدبختىها نه در کمبود امکانات طبیعت بلکه در اعمال ظالمانه انسانها است. چرا که خداوند روزى هر جنبندهاى را فراهم مىکند: «وما مِن دابَّةٍ فِى الاَرضِ اِلّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها ویَعلَمُ مُستَقَرَّها ومُستَودَعَها کُلٌّ فى کِتابٍ مُبین؛(16) هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خداست. او قرارگاه و محل رفت و آمدش را مىدند، همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است.»
بنابراین اگر بخشى از جامعه در فقر به سر مىبرند نتیجه اعمال ناشایست خود انسانهاست: «ظَهَرَ الفَسادُ فِى البَرِّ والبَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِى النّاسِ لِیُذیقَهُم بَعضَ الَّذى عَمِلوا لَعَلَّهُم یَرجِعون؛(17) فساد، در خشکى و دریا به خاطر کارهایى که مردم انجام دادهاند آشکار شده است، خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنها بچشاند شاید (به سوى حق) بازگردند.»
و بر همین اساس امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «هیچ فقیرى گرسنه نماند مگر آن که توانگرى از دادن حق او ممانعت کرد.»(18) و فرمود: «همانا مردم جز در اثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمىشوند.»(19)
بنابراین اگر فرهنگ کار و تلاش در میان مردم گسترده شود بر اساس تعالیم اسلام، سنت خداوند بر آن است که انسانها با کار و تلاش روزى خود را به دست آورند: «هُوَ الَّذى جَعَلَ لَکُمُ الاَرضَ ذَلُولًا فَامشوا فى مَناکِبِها وکُلوا مِن رِزقِهِ؛(20) خداوند کسى است که زمین را براى شما رام کرد، پس در اطراف آن حرکت کنید و از روزىهاى خداوند بخورید.»
راهکار عدالتگسترى
مهمترین عامل فقر و بدبختى گروهى از انسانها و به وجود آمدن تضاد طبقاتى، ساختار ناسالم نظام اقتصادى حاکم بر جوامع و وجود روابط ظالمانه بین افراد است. نظام اجتماعى و اقتصادى اسلام و مکتب نبوى با عنایت به این امر و با توجه به آثار سوء تمرکز ثروت در دست اغنیا، ساختار ویژهاى در مسئله مالکیت تدبیر کرده و ضوابطى را براى آن قرار داده است تا عدالت اقتصادى در جامعه تأمین گردد.
به عنوان مثال بخش زیادى از اموال و ثروتهاى طبیعى چون دریاها، رودخانهها، کوهها، جنگلها، دشت و بیابانها، معادن، حیوانات بیابانى، ماهىهاى دریاها و رودخانه، درختان جنگلى، علفهاى بیابان و... را از دایره مالکیت خصوصى خارج کرده و همه افراد را با رعایت مصالح اجتماعى که دولت اسلامى تشخیص مىدهد، در استفاده و بهرهبردارى از آنها یکسان دانسته است.
بر این اساس در قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) مأمور مىشوند غنایم و ثروتهاى عمومى را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود: «ما اَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِن اَهلِ القُرى فَلِلَّهِ ولِلرَّسولِ ولِذِى القُربى والیَتامى والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ کَى لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم؛(21) آنچه را خداوند از اهل این آبادىها به رسولش بازگرداند، براى خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راهماندگان است تا ثروت در میان ثروتمندان دست به دست نگردد.»
از سوى دیگر تحقق مالکیت خصوصى را براساس کار مفید و مشروع مىداند و ثروتهاى بادآورده در اسلام مورد مذمت قرار گرفته است. که احیاء موات از آن جمله است.
و از دیگر سوى نظام اقتصادى اسلام با توجه به خصلت حب نفس و زیادهطلبى انسان، و با توجه به قانون کلى «لاضرر و لاضرار فى الاسلام» براى حفظ و دفاع از منافع جامعه، با پذیرش اصل بازار آزاد و آزادى فعالیتهاى اقتصادى، حدود و مقرراتى را براى آن در نظر گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- منع اجحاف و خیانتگرى
قرآن کریم در خصوص کمفروشى با لحن بسیار شدیدى مىفرماید: «ویلٌ لِلمُطَفِّفین * اَلَّذینَ اِذَا اکتالوا عَلَى النّاسِ یَستَوفون * واِذا کالوهُم اَو وزَنوهُم یُخسِرون * اَلا یَظُنُّ اُولئکَ اَنَّهُم مَبعوثون * لِیَومٍ عَظیم * یَومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمین؛(22) واى بر کمفروشان که چون از مردم پیمانه ستانند تمام ستانند و چون براى آنان پیمان یا وزن کنند به ایشان کم دهند مگر آنان گمان نمىکنند که برانگیخته خواهند شد در روزى بزرگ روزى که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پاى ایستند؟»
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تاجران خائن بدترین مردماند»(23)
امیرمؤمنان امام على(ع) براى فرماندار خویش، مالک اشتر، مىنویسند: «ولیکن البیع بیعا سمحا، بموازین عدل و اسعار لاتجحف بالفریقین من البایع و المبتاع؛(24) معاملات بایستى آسان، با ترازوهایى صحیح و با قیمتهایى که به هیچ یک از طرفین (فروشنده و خریدار) ستم نرود، صورت گیرد».
در خصوص نظارت دولت اسلامى بر قیمتهاى بازار از امام صادق(ع) نقل شده است: «امیرالمؤمنین(ع) هیچ گاه بر کالاى کسى قیمتگذارى نکرد ولى هر کس که در معامله مردم کم مىگذاشت، به او گفته مىشد همانطور که مردم مىفروشند بفروش وگرنه از بازار خارج شو، مگر در مواردى که کالاى وى بهتر از دیگران بود.»(25)
2- جلوگیرى از انحصار
به طور کلى باید گفت سیاست اقتصادى و اجتماعى اسلام بر اساس نفى انحصار شکل گرفته است که در قرآن کریم فرمود: «کَى لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم»(26) که بر مبناى آن هدف مهم سیاستهاى اقتصادى اسلام بر اساس نفى انحصار در گردش ثروت شکل گرفته است.
امام على(ع) در این باره به فرماندار خود مىفرمایند: «در چیزهایى که مردم در آنها برابرند از ویژهسازى و انحصارطلبى پرهیز کن». سپس حضرت در مورد اطرافیان فرصتطلب زمامداران مىنویسد: «بدان براى زمامدار خاصان و صاحبان اسرارى است که انحصارطلب و دستدرازند، در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمىکنند، ریشه ستم آنان را با قطع وسایل آن از بیخ بر کن، به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینى از اراضى مسلمانان واگذار مکن، باید طمع نکنند قراردادى به سود آنان منعقد سازى که مایه ضرر به سایر مردم باشد، خواه در آبرسانى یا هر عمل مشترک دیگر، به طورى که هزینههاى آن را بر دوش دیگران تحمیل کنند.»(27)
3- حمایت از طبقه کارگر
در اسلام غصب دستمزد کارگران یا کمدادن آن در ردیف گناهانى چون اختراع دین و انسانفروشى قرار گرفته است. پیامبراکرم(ص) مىفرماید: «خداوند هر گناهى را مىآمرزد مگر این که کسى دینى بسازد، یا مزد کارگرى را غصب کند یا شخص آزادى را به بردگى فروشد.»(28)
در روایت دیگرى مىفرماید: «اى مردم، هر کس مزد کارگرى را کم بدهد بایستى جایگاه خود را در آتش جهنم آماده بیند.»(29)
و در کلام دیگر خطاب به امام على(ع) فرمود: «یا على، مبادا با حضور تو بر کشاورزان ستم رود.»(30)
4- مبارزه با رباخوارى
در راستاى شکلگیرى نظام سالم اقتصادى و به جهت تأکید بر نظام تولید محور که بر کار و تلاش تأکید دارد نه ثروتاندوزى و استثمارگرى، اسلام رابطه حقوقى قرض با بهره را ظالمانه و در ردیف پیکار با خدا و رسول دانسته، به شدت با آن مبارزه کرده مىفرماید: «یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللَّهَ وذَروا ما بَقِىَ مِنَ الرِّبوا اِن کُنتُم مُؤمِنین * فَاِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ ورَسولِهِ واِن تُبتُم فَلَکُم رُءوسُ اَموالِکُم لا تَظلِمونَ ولا تُظلَمون؛(31) اى کسانى که ایمان آوردهاید از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقى مانده، رها کنید، اگر ایمان دارید. اگر چنین نمىکنید اعلام جنگ با خدا و رسول بدهید، و اگر توبه کنید سرمایههاى شما از آن شماست نه ظلم مىکنید و نه بر شما ظلم وارد مىشود.»
5- توجه ویژه به ضعیفان و نیازمندان
در هر جامعهاى گروهى از انسانها هستند که به دلیل نداشتن توان فعالیت اقتصادى یا نبودن زمینه فعالیت، قادر به تأمین نیازهاى خود نیستند. افراد جامعه اسلامى نسبت به تأمین نیازهاى حیاتى همدیگر مسئولیت متقابل دارند که در حد سایر فرایض لازمالاجرا است و خداوند مؤمنان را در صورت کوتاهى در انجام آن تهدید مىکند و مىفرماید: «هاَنتُم هؤُلاءِ تُدعَونَ لِتُنفِقوا فى سَبیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَن یَبخَلُ ومَن یَبخَل فَاِنَّما یَبخَلُ عَن نَفسِهِ واللَّهُ الغَنىُّ واَنتُمُ الفُقَراءُ واِن تَتَوَلَّوا یَستَبدِل قَومًا غَیرَکُم ثُمَّ لا یَکونوا اَمثالَکُم؛(32) شما همان گروهى هستید که براى انفاق در راه خدا دعوت مىشوید، بعضى از شما بخل مىورزند، و هرکس بخل ورزد، به خود بخل کرده است و خداوند بىنیاز است و شما همه نیازمندید، و هر گاه سرپیچى کنید خداوند گروه دیگرى را جاى شما مىآوردپس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مىکنند).»
پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره مىفرماید: «کسى که شب سیر بخوابد در حالى که همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.»(33)
در این راستا دولت اسلامى وظیفه دارد با استفاده از منابعى که در اختیار دارد، معیشت شهروندان جامعه اسلامى را در سطح مناسب تأمین نماید.
بر این اساس پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: «خدا را به یاد هر حاکم اسلامى پس از خود مىآورم... مردمان را فقیر نکند (و به فقرشان رضایت ندهد) که در نتیجه کافرشان خواهد کرد.»(34)
بلال نیز از طرف رسول خدا(ص) مأموریت داشت به وضعیت فقرا و بینوایان رسیدگى و آنان را تأمین کند. حتى او اجازه داشت در صورت نبودن امکانات مالى براى بیتالمال، با قرض کردن محرومان را تأمین نماید.(35)
در سال پیامبر اعظم(ص) توفیق تحقق اهداف اجتماعى آن حضرت در جامعه اسلامى ایران را از خداى متعال مسئلت مىنماییم.
با سلام وعرض تشکر از مدیریت پارسی بلاگ
این وبلاگ جهت مشارکت اینجانب در امر بالا بردن اگاهی دوستان وبهره مندی از نظرات انان ایجاد شد امیداست ما را از نظرات خویش بهره مند فرماییند
لیست کل یادداشت های این وبلاگ