سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نعمت پروردگارتان ـ عزّوجلّ ـ اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 86 فروردین 31 , ساعت 1:0 عصر

چگونه خوش اخلاق شوم؟

راهکار تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن عبارت است از:
1. توجه به ارزش و آثار خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن: براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعه ی روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. در این زمینه فعلا سخن نمی گوییم چون در فصلی مستقل بدان خواهیم پرداخت.

راه دیگری که وجود دارد مطالعه در احوال مردمان است. در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با کمی دقت در احوال دیگران خواهیم دید که افراد خوش اخلاق در زندگی و روابط خود موفق تر و شادتر اند، سالم تر زندگی می کنند، روزی آن ها بیشتر است، دوست داشتنی تراند و بیشتر مورد احترام مردم هستند. مردم به آن ها اعتماد و وثوق بیشتری دارند و از لذت و سعادت بیشتری برخوردارند و در مقابل آدم های بداخلاق کم روزی، منزوی، غمگین، بیمار و دارای شخصیتی شکننده تر هستند و از زندگی خود جز رنج و زحمت نصیبی ندارند.

 2. پرورش عواطف انسانی: یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. دوست داشتن دیگران و ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسان ها قابل رشد و تربیت است. انسان های مهربان شاخص ترین و دوست داشتنی ترین افراد جامعه و یک فامیل هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین می شود باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى، یعنى ایجاد رابطه ی عاطفى مثبت، محبت کردن و دوست داشتن دیگران بدست می آید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطه ی عاطفى منفى است، موجب کدورت و عذاب زندگى خواهد بود و دیگران را از گرداگرد انسان می پراکند. على(ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت می کند و موجب عذاب نفس است.
3. تمرین و نهادینه سازی: از راه هاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى و عزم جزم با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطه ی صمیمى برخورد نماید، نرم و زیبا سخن بگوید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت.

یکی از مهمترین کار هایی که در این زمینه باید تمرین کرد برخورد شاد است.  سلام و احوالپرسى توأم با تبسم، دست دادن و گاهی که فاصله ها زیاد می شود، معانقه همراه با صمیمیت و احترام، اولین فن موثر ارتباطى، به منظور تمرین خوش اخلاق بودن و همچنین جلب محبت دیگران است. اولین لحظه ملاقات از اهمیت فوق العاده ی برخوردار است، به نحوى که موفقیت یا شکست در امر دوست یابى به آن بستگى دارد.

معمولاً افرادى که ما با آنها ملاقات می کنیم دو دسته اند:

 دسته اول برخوردى شاد و صمیمى دارند. این دسته داراى محبوبیت اجتماعى و دوستان فراوان ترى هستند

 دسته دوم در برخورد اولیه خشک و بی روح می نمایند. کسانى که لبخند زدن به چهره دیگران بر ایشان دشوار است. افراد این گروه یا تنها هستند و یا دوستان کمى دارند.

در فرهنگ دینى ما، نسبت به سلام کردن، مصافحه و تبسم، احترام، محبت و ابراز علاقه قلبى سفارش و اهتمام فراوان شده است.

عدى بن حاتم می گوید: "وارد مدینه شدم. پیامبر خدا(ص) مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفت و به خانه خود برد... من از فروتنى وى غرق حیرت شدم و از اخلاق پسندیده و ملکات فاضله، و از احترام فوق  العاده ی که نسبت به تمام افراد قائل بود دریافتم که وى فرد عادى، و فرمانرواى معمولى نیست.

حتّى وقتى که عمیقاً غمگین و ناراحت هستید، سعی کنید خود را شاد نشان دهید و تبسم نمایید. چنان که امام على (ع) در توصیف مؤمن می فرماید: شادى مؤمن در چهره او، واندوه وى در دلش پنهان است. (المؤمن بِشره فى وجهه، و حزنه فى قلبه).(1) به قول حافظ:

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام              نى گرت زخمى رسد آیى چو چنگ اندر خروش.

4. شوخ طبعی: یکی دیگر از عوامل خوش اخلاقی، داشتن روحیه شوخی و مزاح است. به عبارت دیگر جدی بودن زیاد سبب سرد شدن روابط می شود، بنابراین گاهی هم شوخی و مزاح لازم است. ولی باید توجه داشت که شوخی کردن رفتار بسیار ظریفی است که اگر مناسب نباشد تأثیر معکوس می دهد. یعنی به جای شاد کردن، سبب ناراحتی فرد می شود. پس باید در شوخی ها به شخصیت فرد لطمه وارد نشود و احترام او کاملا حفظ شود و شخصیت و وقار فرد شوخی کننده نیز تضعیف نگردد.

5. نگرش توحیدی: راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، نگاه توحیدی و عرفانی به هستی و انسان ها است؛ یعنى توجه به این معنى که تمامى انسان ها در حقیقت مظاهر و آفریده های حق تعالى هستند و هر گونه برخوردى با آن ها، در واقع برخورد با آفریننده آنان محسوب می شود. احترام و مهربانى با هر انسانی، در واقع احترام به پدیدآورنده ی او به حساب می آید و ترش روئى و نا مهربانى با ایشان نیز بی ارتباط با خالق آن ها نیست. در یک مثال ساده چگونه است که احترام و برخورد نیک و بد ما با فرزند کسی که او را می شناسیم، به نحوی به پدر او باز می گردد، ما اگر با فرزند شخصیتی که او را دوست می داریم روبرو شویم، او را به خاطر پدرش گرامی می داریم و یا ممکن است نسبت به فرزند یک شخصت ستمگر و دشمن خدا، روی خوش نشان ندهیم، هرگونه معامله ای با خلق نیز در حقیقت معامله با خالق آنها به حساب می آید. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ما از طریق روابطی که با خلق خدای تعالی داریم و نوع برخورد شایسته و ناشایست، در حقیقت با خدا معامله می کنیم و به خدا نزدیک یا دور می شویم.  

تمامی این انسان ها بندگان خدای هستند و او است که همه آن ها را آفریده و آفریدگان خود را دوست دارد و هرگز راضى نمی شود کسی با ایشان به ناحق برخوردى نامناسب و ناشایست داشته باشد، از آن روی یکی از راه های مهم جلب رضایت خویش را در گشاده روئى با خلق و تحصیل رضایت مخلوق و خدمت به آن ها، قرار داده.

به خاطر همین پیوند عمیق میان خالق و مخلوق است که در روایات وارد شده است: من لم یشکر المنعم من المخلوقین، لم یشکر الله عزوجل.(7) کسى که از مخلوق تشکر نمی کند در حقیقت از خالق آنها تشکر نکرده است. این یک قاعده کلی است و کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به نوعی ترش رویی با خداوند محسوب می شود.

نگرش توحیدی باعث می شود که ما بسیاری از کینه هایی که نسبت به دیگران داریم فراموش کنیم، دشمنی ها را کنار بگذاریم، اهل گذشت باشیم و بدی های آنان را به دل نگیریم، هرگز با کسی خشونت نورزیم، به خاطر خداوند، درشتی آن ها را تحمل کنیم، با بردباری و مدارا با همگان رفتار نماییم و خوش اخلاق باشیم.
6. اصلاح شخصیت اخلاقی: دومین راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقی، اصلاح شخصیت اخلاقی و ملکات درونی است. اخلاق خوش ظاهری و گشاده رویی از جهتی برآیند و بازتاب شخصیت درونی و فضایل خلقی نهادینه شده در باطن انسان است. کسی که از دیگران متنفر است و نسبت به آنها کینه دارد، چگونه می تواند در برخورد اجتماعی خود با آنها، روی خوش، چهره ای خندان و همراه با صمیمیت داشته باشد. آدم حسود همین طور. چطور می توانیم توقع داشته باشید که یک آدم حسود با محسود خود شاد برخورد نماید، خود خواهی، خودبینی، تکبر، غرور و خودپسندی، خشم و عصبانیت و پرتوقع بودن، همه عوامل بد اخلاقی هستند. اگر بخواهیم در ظاهر انسان خوش اخلاق و خوش برخوردی باشیم، یکی از راه های اساسی آن این است که رزایل اخلاقی را از درون خود بپالاییم، تا درون انسان پاک و زلال نباشد، آبی که از چشمه وجود او می جوشد، زلال و شفاف نخواهد بود. به قول شاعر از کوزه همان برون تراود که در او است.


پنج شنبه 86 فروردین 30 , ساعت 11:0 عصر
آرزو و امید همه ایرانیان “استقلال ملی، عزت ملى و رفاه عمومى ملت” است و همه این اهداف به برکت “ایمان اسلامی، اتحاد کلمه، امید و عزم ملی، استفاده صحیح از ظرفیت‌هاى کشور و تدبیر و تحرک و تلاش” محقق خواهد شد.
مستحکم کردن روابط و پیوندهاى عاطفی، شادى و طراوت دلها و نو کردن محیط زندگى از جمله خصوصیات “زیبا، نجیبانه و مهربانانه” نوروز است که همگى مورد تائید آیین مقدس اسلام است.
سال 85 لبریز از نام و ذکر آن بزرگوار بود اما دستیابى به معرفت پیامبر اعظم زمانى بسیار گسترده مى‌طلبد و در واقع همه سالهاى ما سال پیامبر اعظم است.
تلاشهاى متراکم در عرصه‌هاى مختلف داخلى از جمله در زمینه‌هاى علمى و اقتصادى و متجلى شدن ابهت ملى ایرانیان در عرصه‌هاى بین‌المللى از نشانه‌هاى پیشرفت‌هاى چشمگیر ایران در سال 85 محسوب مى‌شود و این حرکت و تلاش ملى در سال جدید نیز متناسب با نیازهاى ملت، با همت بلند آحاد مردم و مسئولان ادامه خواهد یافت.
ملت ایران با نو شدن سال، عزم خود را نو مى‌کند و با ورود به میدانهاى جدید و در برخورد مدبرانه با چالشها و دشمنى‌ها، مسیر روشن خود را ادامه مى‌دهد.
ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملى ایرانیانو “به وجود آوردن مشکلات اقتصادى براى متوقف کردن پیشرفت کشور” دو روش عمده دشمنان براى مقابله با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى است تلاش اقتصادى همه مردم از جمله نیروهاى ملى و معتقد به آرمانهاى بلند ملت، و استفاده از ظرفیت‌هاى فراوان کشور، خنثى‌کننده تلاشهاى دشمنان براى متوقف کردن روند آبادانى و پیشرفت کشور خواهد بود.
ایران براى دستیابى به دانش هسته‌اى طبق مقررات بین‌المللى عمل کرده است اما اگر قرار باشد با ابزار شوراى امنیت بى‌قانونى کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند ما هم مى‌توانیم بى‌قانونى کنیم و خواهیم کرد.
ملت زنده و عزیز ایران، براى استمرار موفقیت‌ها، باید موقعیت درونى و جایگاه بین‌المللى خویش را بشناسد، چالش‌هاى پیش رو را درک کند و از خطوط اساسى مقابله با این چالش‌ها نیز آگاه باشد.
«سربلندى ایران اسلامى و الگو شدن در میان ملت‌هاى مسلمان» هدف عمده ملت ایران است . تحقق این هدف بزرگ نیازمند «استقلال و عزت ملی»، برخوردارى از «رفاه عمومى و عدالت اجتماعی» و استفاده از همه ظرفیت‌هاى ملى است.
استعداد، استقامت، «غیرت دینى و ملی» و عشق به میهناز جمله ظرفیت‌هاى بى‌پایان ملت ایران براى تحقق اهداف بزرگ خویش است. اگرچه ملت ایران، حدود 200 سال، بر اثر سلطه استکبار و زمامداران وابسته عقب نگه داشته شده بود اما تجربیات موفق علمى و سیاسى سه دهه اخیر نشان مى‌دهد که ملت ایران قادر است به الگوى دیگر ملت‌ها تبدیل شود.
در میدان رقابت‌هاى سیاسى نیز موضع‌گیرى مسئولان کشور در سطح منطقه و جهان، برجسته و شاخص است و ملت ایران توانسته است مفاهیمى همچون «مردم‌سالارى دینی» و «دین‌محورى در سیاست» را به فرهنگ سیاست بین‌المللى وارد کند و مجموعه واقعیات سه دهه اخیر نشان مى‌دهد که ملت ایران مى‌تواند در میدان رقابت‌هاى «علمى - سیاسى - صنعتى - اقتصادى و فرهنگى جهانی»، به موقعیت‌هاى چشمگیرى دست یابد.
ملت ایران با دو دشمن درونى و بیرونى روبه‌روست که دشمن درونى یعنى خصلت‌هاى ناپسند نظیر تنبلی، نداشتن نشاط کاری، ناامیدی، بدبینى و نداشتن اعتماد به نفس فردى و ملى خطرناک‌تر از دشمن بیرونى است و ملت باید با همه وجود با این میکروب‌ها و موریانه‌هاى ویران کننده مقابله کنند.
شبکه صهیونیزم جهانى و دولت کنونى ایالات متحده آمریکا سمبل دشمنان بیرونى ملت ایران به شمار مى‌روند که البته دشمنى ناکام آن‌ها با این ملت از بعد از انقلاب شروع شده و همچنان ادامه دارد.
«جنگ روانی»، «جنگ اقتصادی» و «مقابله با پیشرفت و اقتدار علمى ملت ایران» سه روش عمده دشمنان است. جنگ روانی، مهم‌ترین برنامه دشمن به شمار مى‌رود و مردم و مسئولان باید اهداف و روش‌هاى تحقق این برنامه‌ها را به خوبى بشناسند.
دولت آمریکا که مظهر حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، فتنه‌گرى و دخالت در امور دیگر کشورهاست، امروز با متهم کردن ایران به این گونه اقدامات، درصدد است جاى متهم و مدعى را عوض کند اما همه مى‌دانند که ملت‌ها از آمریکایى‌ها طلبکار هستند و آن‌ها باید در جایگاه متهم در مقابل اقدامات خود پاسخگو باشند.
ایران مانند تمام سال‌هاى پس از انقلاب دست دوستى خود را به سوى این همسایگان دراز کرده و معتقد است امنیت این منطقه مهم باید با همکارى کشورهاى خلیج فارس تامین شود.
آن‌ها مى‌خواهند ملت را در مضیقه قرار دهند اما با ابلاغ سیاست‌هاى اصل 44 و تلاش مجدانه دولت براى اجراى این اصول، میدان براى تحرک و رونق اقتصادى و فعالیت عموم مردم و صاحب ثروت باز شده است و به همین علت رویکرد دولت در سال جدید و یکى دو سال آینده باید رویکردى اقتصادى باشد.
تولید ثروت از طریق قانونى در اسلام کارى پسندیده است و باید با اجراى سیاست‌هاى اصل 44 منابع درآمدى آحاد مردم به خصوص طبقات ضعیف متنوع بشود و گشایشى در زندگى مردم به وجود آید.
دستیابى به انرژى هسته‌اى کارى بزرگ‌تر از ملى شدن نفت است و تعدادى که حرف دشمن را تکرار مى‌کنند، امروز در حالى که از ملى شدن صنعت نفت تمجید مى‌کنند اما همان حرف‌هایى را مى‌زنند که مخالفان دکتر مصدق و آیت الله کاشانى هنگام ملى شدن صنعت نفت مى‌زدند.
همه فعالیت‌هاى ما قانونى بوده است اما اگر بخواهند با هیاهو و جنجال از شوراى امنیت استفاده ابزارى کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند و بى‌قانونى کنند ما هم مى‌توانیم بى‌قانونى کنیم و خواهیم کرد.
1379
‌سال امام علی(ع)
1380
‌سال اقتدار ملى و اشتغال‌آفرینی
1381
‌سال عزت وافتخار حسینی
1382
‌سال نهضت خدمت‌رسانى به مردم
1383
‌سال پاسخگویى قواى سه‌گانه
1384
‌‌سال همبستگى ملى و مشارکت عمومی
1385
سال پیامبر اعظم (ص)
1386
‌سال اتحاد ملى وانسجام اسلامی
فرازهایى از پیام نوروزى و بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع زائران حرم مطهر رضوی
چهارشنبه 86 فروردین 29 , ساعت 6:0 عصر

این نوشته بخشی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری به مناسبت حلول سال 1373 شمسی است. متن کامل آن را در سایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان بخوانید

 

ما در دعاى آغاز تحویل، از خداى متعال مى  خواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. در طول ماه مبارک رمضان هم، از خداى متعال خواستیم که «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.» بدی ها و ناهنجاری هاى حال ما، منش ما، زندگى ما و روح و جسم ما را به برکتِ خیر و رحمت محضى که در وجود توست، تبدیل کن. این تغییر و تحوّل، یکى از بزرگترین اسرار حرکت تکاملى انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است. مخصوص کسان خاصى هم نیست. مبادا کسى خیال کند که تغییر حال، از آنِ کسانى است که طبق معیارهاى اسلامى، دچار بدحالى اند! حتّى کسانى که حال و اخلاق نیکى دارند، چون بهترین نیستند، از خدا مى خواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه اى از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانى قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کاملتر شدن پیش ببرد.

این جا سؤال پیش مى آید که «نشانه و جهت این کامل شدن چیست و چگونه مى شود که انسان حالش بهتر مى گردد و به سمت کاملتر شدنْ پیش مى رود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزیزان خودم که این صحبت را در آغاز سال مى شنوید، عرض مى کنم. این دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستیم و هر کیفیّت حالى که داریم، باید به سمت اُنس و آشتى کردن با خداى متعال پیش برویم. یعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو کنیم و آنها را کنار بگذاریم. انسان، غالباً بدیهاى کار خودش را نمى شناسد. به عبارت دیگر، حبّ نفسْ نمى گذارد که ما به نواقص و عیوب خودمان آشنا شویم. پس، باید اوّل این نواقص و عیوب را جستجو کنیم و بشناسیم و با برطرف کردن آنها، خودمان را به خدا نزدیک سازیم. به تعبیر من، «با خدا، آشتى کنیم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نیک رفتارى با مردم و نیکوکارى با مردم را - یعنى با همه قشرها؛ مخصوصاً با کسانى که ضعیفند؛ چه ضعیف از لحاظ جسمى، چه ضعیف از لحاظ مالى، چه ضعیف از لحاظ موقعیت اجتماعى و چه ضعیف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحه رفتار خود قرار دهیم. در برابر هر کس که قرار مى گیریم، مخصوصاً اگر ضعیف باشد، به تصحیح رفتارمان با او بپردازیم و سعى مان این باشد که با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پیدا کنیم. اگر در این جهت پیش برویم و خودمان را لحظه به لحظه پیراسته تر کنیم، آن وقت، تحویل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمى گویم که «بهترین» خواهیم شد. اما ان شاءاللَّه به سمت «بهترین» حرکت خواهیم کرد.

من از این فرصت، جهت عرض یک تذکّر اخلاقى استفاده مى کنم که آن هم براى همین بهتر شدن است. قبلاً این را بگویم: در شرایط کنونى که ما برخوردار از نظامى جوان و تازه، داراى ارزشهاى متعالى و شعارهاى بسیار مهم و جهتگیرى روشن و پرجاذبه براى هر انسانِ با انصاف هستیم، و از طرف دیگر، کشورى بزرگ و با عظمت، داراى سابقه تاریخى مهم، با فرهنگ بسیار متعالى و درخشان در طول تاریخ، با میراث ارزشمندى از گذشته و با ثروتهاى فراوان مادّى داریم - که یکى از این ثروتها که معلوم هم نیست بزرگترینش باشد، نفت و گاز و دیگر منابع زیرزمینى ماست - و در این کشورِ به این بزرگى و شکوفایى، ملتى با این عظمت زندگى مى کند، جا دارد که مردم ما، این تحوّل اخلاقى را در خودشان به وجود آورند.

تذکّرى که مى خواهم عرض کنم این است که از آغاز سال جدید، دو شاخص را به عنوان شعار براى خودمان قرار دهیم: این دو شاخص، عبارت است از «وجدان کار» و «انضباط اجتماعى». این دو شاخص، براى همه ما، در هر جا که هستیم بسیار مهم است. «وجدان کار» یعنى این که اگر کارى را به عهده گرفتیم و انجام آن را تعهّد کردیم - چه این کار، براى شخص خودمان یا خانواده خودمان؛ جهت نان درآوردن باشد، و چه کارى اجتماعى و مردمى و مربوط به دیگران باشد؛ مثل امور مهم اجتماعى و مسؤولیتهاى کشورى - آن را خوب و کامل و دقیق و تمام انجام دهیم. به تعبیر معروف، براى آن کار، «سنگ تمام بگذاریم». اگر ملتى داراى «وجدان کار» باشد، محصول کار او خوب خواهد شد، و وقتى محصول کار نیکو شد، وضع اجتماعى، به طور قطع بهبود پیدا خواهد کرد.

ممکن است هر کس از افراد اقتصادى یا سیاسى، تحلیلهاى گوناگونى نسبت به مسائل و پدیده هاى مختلف کشور داشته باشد. اما من عرض مى کنم: هر کس هر تحلیلى داشته باشد، راه حل مشکلات، همین دو شاخص «وجدان کار» و «انضباط اجتماعى» است. «انضباط اجتماعى»، یعنى نظم پذیرى در همه امور. شما براى اِعمال این انضباط، از کارهاى کوچک شروع کنید. فرض بفرمایید، عبور نکردن از خطّ عابر پیاده، براى اتومبیلها، در خیابانهاى شلوغ و پرجمعیت، یا همه جا. یا عبور نکردنِ پیاده ها از غیر محلِ خطِّ عابر پیاده، در خیابان. این کار، در وهله اوّل، به نظر کوچک و پیش پا افتاده مى آید. اما از همین جا شروع کنیم و انضباط اجتماعى را در همه مسائلمان تعمیم دهیم تا به مسؤولیتهاى بالاى کشور در برخورد با مسائل کشور برسد. یعنى کسانى که مراجعات مردمى دارند، در برخورد با مردمى که به آنها مراجعه مى کنند، نظم و انضباط را حاکم کنند و کسانى که کارى را بر دوش گرفته اند، نظم و انضباط را در انجام آن کار معمول دارند. همه اینها، کشور و ملت ما را به شادابى خواهد رساند و کارِ آنها را پیش خواهد برد.

امروز، خوشبختانه کارها در حال پیشرفت است. من این را با اطّلاع و آگاهى از مسائل کشور، به شما عرض مى کنم. البته، بسیارى از مردم ما هم، به ویژه کسانى که در مسائل جارى، قرار و حضور دارند، این پیشرفت را احساس مى کنند. فشارها به سمت ما از طرف قدرتهاى قلدر - که دشمن ملت و استقلال ما هستند - زیاد است. اما خوشبختانه، این فشارها را این کشور با عظمت، این ملت بزرگ و این دولتمردان مخلص و صمیمى و دلسوز، با کمال قدرت، از سرِ خودشان دفع مى کنند و در درازمدّت هیچ گونه تأثیرى بر زندگى واقعى آنها نمى گذارد؛ اگر چه ممکن است بعضى از مشکلات را، در کوتاه مدت، به وجود آورد. همه اینها را مى توان به خوبى از سرگذراند. ما در حال پیشرفت و سازندگى و در حال بناى یک تمدّن هستیم. من این را مى خواهم به شما بگویم: مسأله ما این نیست که زندگى خودمان را نجات دهیم و گلیم خودمان را از آب بکشیم. مسأله این است که ملت ایران - همچنان که شأن اوست - در حال پدید آوردن یک تمدّن است. پایه اصلى تمدّن، نه بر صنعت و فنآورى و علم، که بر فرهنگ و بینش و معرفت و کمالِ فکرى انسانى است. این است که همه چیز را براى یک ملت فراهم مى کند و علم را هم براى او به ارمغان مى آورد. ما در این صراط و در این جهت هستیم. نه این که ما تصمیم بگیریم این کار را بکنیم؛ بلکه حرکت تاریخى ملت ایران در حالِ به وجود آوردن آن است.

در چنین شرایطى، با احراز موقعیت عظیم ملت بزرگ ایران، باید همه بدانند که چه مى کنند و در چه صراطى به حرکت در مى آیند. به نظر من، این دو عنوان - یعنى «وجدان کار» و «انضباط اجتماعى» - مى تواند براى ما دو شعار باشد و عرض کردم که این دو شاخص، در ما تکامل و تحوّلى به وجود خواهد آورد که ان شاءاللَّه آن تحوّل، در جهت آشتى با خداى متعال و با ارزشهاى الهى و آشتى با مردم و زندگى مردم است.


سه شنبه 86 فروردین 28 , ساعت 11:18 صبح
اسرار پایانی عمر اینشتین
   
 

آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ"Die Erkla"rung - von: Albert Einstein - 1954
یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند.
این رساله درحقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی(فوت1340ش
=1961م) است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه ی نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه بحارالانوار) علامه ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی(فوت1371ش)و...ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده)تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده ی"نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبراکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول
معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:
E = M.C2 >> M = E :C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.
او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی)که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - اینشتین نظریه ی اخباریون شیعه را( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند..
در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... .
اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان
پروفسور حسابی نیز بارها یاد کرده با لفظ"حسابی عزیز"..........................................................
3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است...همکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی - توسط دکتر عیسی مهدوی( برادر دکتر ابراهیم مهدوی)- و توام با تحقیق و ارائه ی منابع  مذکور در متن(توسط اینجانب) میباشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است...اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود


یکشنبه 86 فروردین 26 , ساعت 1:2 عصر

قدرت اندیشه

 

 

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .

تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .

پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :  

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .

من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم ، چون مادرت همیشه زمان کاشت   محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.

من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .

دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :

پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .

پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟

پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار ، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .

نتیجه اخلاقی :

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید .

مانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید .

************ ********* ********* *********

اگر قـدر ثانیـه های بدون بازگشت را می دانستند و از قلـه های باشکوه موفقیـت چیـزی شنیده بودند،

هیـچ گاه...

برای در چالـه مانده ، چـاه را توصیـف نمی کردند...


پنج شنبه 86 فروردین 23 , ساعت 11:33 صبح


همزمان با هفدهم ربیع الاول خجسته سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و حضرت امام صادق (ع)، رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی در ایران و جمعی از میهمانان شرکت کننده در کنفرانس وحدت اسلامی، ضمن تبریک این عید فرخنده به همه مسلمانان جهان و ملت ایران، با اشاره به احیای هویت اسلامی و حقیقت انکار ناپذیر بیداری اسلامی و آمادگی دنیای اسلام برای حرکت به سوی عزت، استقلال و پیشرفت علمی تصریح کردند: امروز مهم ترین نیاز دنیای اسلام و علاج واقعی همه مشکلات مسلمانان، اتحاد و انسجام اسلامی است و بر همین اساس، علما و روشنفکران مسلمان باید منشور وحدت اسلامی را به عنوان مطالبه ای تاریخی، تدوین کنند.


حضرت آیت الله خامنه ای انسانها را مرهون برکات و رحمت پیامبر اعظم (ص) دانستند و با اشاره به نیاز بشر به تعالیم آن حضرت به عنوان راه نجات و زمینه ساز تحقق عدالت و ارزشهای والای انسانی در جامعه افزودند: امت اسلامی بعد از سالها غفلت، اکنون نگاه جدیدی به شریعت و آیین اسلام دارد، بنابراین دنیای اسلام می تواند با چنین بینش و درک نوینی، و با تمسک به معارف دینی و سیره و کلام پیامبر اکرم (ص) پیشتاز بشر به سوی کمال و تعالی باشد.


ایشان با اشاره به واقعیات کنونی دنیا، بیداری اسلامی و برگشت به اسلام، احیای قرآن و ایجاد امت واحد را از جمله این واقعیات برشمردند و خاطرنشان کردند: این مسائل که سالهای متمادی به صورت آرمانی دور دست، در میان برخی خواص و مصلحان دنیای اسلام مطرح بود اکنون در میان توده های مسلمان به ویژه قشرهای جوان و تحصیل کرده، به شعاری زنده تبدیل شده که البته نقش پیروزی اسلام درایران و ایستادگی و فداکاری ملت ایران در این خصوص و در دمیدن روح امید در میان امت اسلامی، بسیار بارز و برجسته است.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در کنار بیداری اسلامی و احیای شعارهای اصیل اسلامی، دشمنی جبهه استکبار با اسلام نیز سازمان یافته تر، جدی تر و همه جانبه تر شده است زیرا بیداری دنیای اسلام، خطری بزرگ برای قدرتهای استکباری و نظام سلطه جهانی است.


ایشان طرح مسائلی همچون جنگ صلیبی، اهانت به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و ارائه
چهره ای خشن از مسلمانان را حرکتی طراحی شده و سازمان یافته برای مقابله با جبهه هویت اسلامی دانستند و تأکید کردند: یکی دیگر از واقعیات دنیای امروز این است که در این رویارویی برخلاف محاسبات مادی و تبلیغات رسانه ای، جبهه به ظاهر قدرتمند استکبار، مغلوب جبهه حرکت عظیم اسلامی شده است.


رهبر انقلاب اسلامی، شکست نقشه های جبهه استکبار و در رأس آن امریکا را در منطقه خاورمیانه به ویژه در فلسطین، عراق و لبنان، را نمونه های بارز این واقعیت برشمردند و خاطرنشان کردند: کسانی که می گویند باید در بررسی مسائل واقع بین بود، باید این حقایق و واقعیات انکارناپذیر را مدنظر قرار دهند.


ایشان یکی از الزامات بسیار مهم را برای ادامه حرکت عمیق امت اسلامی به سمت پیروزی، اتحاد و انسجام اسلامی برشمردند و افزودند: سیاست جبهه استکبار، ایجاد اختلاف و نزاع قومی و مذهبی میان مسلمانان است که برای مقابله با آن باید وحدت و انسجام میان امت اسلامی تقویت شود و بر همین اساس، امسال، سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری شده است.


حضرت آیت الله خامنه ای، کج فهمی، توهمات غلط، سوء تفاهم و بی اطلاعی از مبانی صحیح تفکرات یکدیگر را از موانع اصلی اتحاد دانستند و با اشاره به نقش دولتهای اسلامی و علمای اسلام در زمینه سازی برای وحدت و انسجام اسلامی تأکید کردند: تدوین منشور وحدت اسلامی به همت علمای اسلام، ضروری و مطالبه ای تاریخی است که اگرامروز به این وظیفه عمل نشود، نسلهای بعدی ما را مؤاخذه خواهند کرد.


رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جبهه استکبار در برخورد با جبهه اسلامی هیچ تفاوتی میان مسلمانان اعم از شیعه و سنی قائل نیست افزودند: در شرایطی که دنیای استکبار سعی در تخریب چهره مسلمانان دارد وبیداری اسلامی در میان شیعه و سنی را برای خود خطر می داند و آن را چه با نام حماس و چه با نام حزب الله لبنان آماج حمله قرار می دهد، آیا عاقلانه است که مسلمانان درگیر نزاع قومی و مذهبی شوند و دشمن مشترک خود را فراموش کنند؟
ایشان، اتحاد دنیای اسلام را به نفع ملتهای مسلمان و همچنین به سود دولتهای اسلامی دانستند و تأکید کردند: دولتهای اسلامی باید به یکدیگر نزدیک تر شوند و اگر به ملتها و قدرت و تواناییهای خود متکی باشند بسیار قوی تر خواهند بود تا اینکه بخواهند به سیاستمداران امریکایی اتکا کنند.


حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: ایران اسلامی تجربه ایستادگی در مقابل قدرتها، توکل بر خدا و تکیه بر قدرت و تواناییهای خود را نشان داده و در 28 سال گذشته با وجود همه فشارها و توطئه های گوناگون، قدرت و پیشرفت ملت ایران روزافزون شده است.

پنج شنبه 86 فروردین 23 , ساعت 11:9 صبح

واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای فرآیندی است که در آن نوترون‌های ناشی از شکافت هسته‌ای باعث شکافت هسته‌های دیگر اتم‌ها می‌شوند.

در اواخر سال ۱۹۳۸ اتو هان، لیزه مایتنر و فردریک اشتراسمن به اکتشافی دست یافتند که دنیا را تحت تأثیر قرار داد، آنها متوجه شدند که می‌توان کاری کرد که هسته‌های اورانیوم ۲۳۵ شکسته شوند.

فرض کنید که نوترونی در اطراف یک هسته اورانیوم ۲۳۵ آزادانه در حال حرکت است. این هسته تمایل زیادی دارد که نوترون کند را به درون خود بکشاند وآن راجذب کند. هسته اورانیوم پس از گیر اندازی این نوترون دیگر هسته‌ای پایدار نیست و ناگهان از هم شکافته می‌شود. این هسته در طی فرآیند شکافت به دو یا چند هسته با جرم کوچک‌تر، یعنی به صورت هسته‌های عناصر نزدیک به مرکز جدول تناوبی تجزیه می‌‌شود.

به طور کلی در فرآیند شکافت اگر یک نوترون به هسته اصابت کند به طور میانگین ۵/۲ نوترون در اثر شکافت آزاد می‌‌شود حال اگر ما تعداد نوترون‌های آزاد شده را ۳ عدد فرض کنیم و مدت زمان لازم برای تحقق هر شکافت ‎۰/۰۱ ثانیه باشد، مقدار اورانیوم مصرف شده در یک ثانیه در حدود ۱۰ به توان ۲۳ کیلوگرم خواهد بود. واضح است که واکنش زنجیره‌ای شکافت می‌تواند مقادیر قابل توجهی از اورانیوم را در مدت زمان ناچیزی به انرزی تبدیل کند.

مشخص است که ما نیازی به تولید مستمر نوترون نداریم بلکه با اصابت اولین نوترون به هسته وآزاد شدن نوترون‌های ناشی از فرآیند شکافت ما می‌توانیم نوترون مورد نیاز خود را بدست آوریم که مسلما این تعداد نوترون بسیار بیشتر از نیاز ما خواهد بود. به حداقل مقدار اورانیومی که برای فرآیند شکافت لازم است جرم بحرانی یا مقدار بحرانی می‌‌گویند. از به هم پیوستن دو یا چند جرم بحرانی یک ابر جرم بحرانی حاصل می‌‌شود.

حال اگر بخواهیم واکنش زنجیره‌ای ادامه پیدا کند، حفظ یک اندازه بحرانی برای ماده اولیه اورانیوم ضرورت دارد. در صورتی که مقدار اورانیوم را خیلی کمتر از جرم بحرانی بگیریم، بیشتر نوترون های تولیدی فرار خواهند کرد زیرا این فرار به عواملی چون شکل فیزیکی اورانیوم و جرم آن وابسته است و در نتیجه واکنش متوقف می‌‌شود. از سوی دیگر اگر مقدار اورانیوم را فوق العاده زیاد بگیریم مثلاً به اندازه یک ابر جرم بحرانی، تمام نوترون های تولیدی در واکنش های بعدی شرکت خواهند کرد وانرژی آزاد شده در یک فاصله زمانی کوتاه آنچنان زیاد خواهد شد که نتیجه‌ای جز انفجار نخواهد داشت!! بین این دو حالت یک خط فاصل وجود دارد:اگر بزرگی کره اورانیومی شکل را درست برابر اندازه بحرانی بگیریم آنگاه از هر شکافت فقط یک نوترون برای شرکت در شکافت بعدی باقی می‌‌ماند در این صورت واکنش با آهنگ ثابتی ادامه می‌‌یابد. از خاصیت حالت سوم برای عملکرد نیروگاههای هسته‌ای استفاده می‌‌کنند.


یکشنبه 86 فروردین 19 , ساعت 5:0 عصر
مثلث شوم تروریسم در عراق




  • از مهمترین پیامدهای حضور آمریکا و نیروهای متحد آن در حوزه سیاسی خاورمیانه و جنگ های بی فرجام آن پدیده ی تروریسم در عراق است . که با اندک تامل و دقت در نوع و شکل عملیات صورت پذیرفته و اهداف طراحان آن می توان به وجوه اشتراک میان عاملان و هدایت کنندگان آنها پی برد اما لازم است در آغاز به تفکیک این گروهها و اهداف آنها در راه اندازی این جریان اشاره و سپس به حجم عملیات تروریستی انجام شده از زمان اشغال عراق تاکنون و نیز عناصر مشترک این حوادث اشاره ای کوتاه داشته باشیم تا بتوانیم به تحلیلی واحد و منسجم در زمینه درک این پدیده برسیم .
    1 ) وحدت هدف طراحان و عاملان
    2 ) شکل واحد و تشابه ظاهر عملیات و طرحهای تروریستی صورت گرفته درعراق (اکثرا با خودروهای بمب گذاری شده )
    3 ) گرایش سیاسی و مذهبی افراد مورد هدف عملیات تروریستی
    4 ) موقعیت و زمان وقوع حوادث
    5 ) همگرایی و همسان بودن عاملان از نظر ملیت و مذهب
    ثآمریکا ـ اسرائیل ـ انگلیس
    آمریکا بعنوان آغازگر جنگ علیه عراق متهم ردیف اول حوادث تروریستی عراق می باشد. این کشور با حمله به عراق و شعله ور ساختن جنگ در منطقه و همچنین صرف هزینه های هنگفت قطعا بدنبال اهداف گوناگونی بوده و هست چرا که ناامن بودن عرصه سیاسی و اجتماعی عراق زمینه دستیابی به اهداف را فراهم می سازد. یقینا کشوری که در راستای رسیدن به مطامع توسعه طلبانه خود کلیه ی معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی را برای آغاز جنگی غیرانسانی و نامشروع زیر پا نهاد برای ادامه این روند از ارتکاب هیچ جنایتی دریغ نخواهد کرد. کشوری که در سال 1945 م (1324 ) در جریان جنگ جهانی دوم حدود 140 000 هزار تن از ساکنان بی گناه ناکازاکی و هیروشیما را با مرگبارترین بمب های اتمی وکشتار جمعی از دم تیغ مرگ گذراند قتل هزاران نوجوان زن و مرد بی گناه عراقی بوسیله خودروهای بمب گذاری شده برای او کاری بسیار آسان خواهد بود.
    باستناد رویدادهای تاریخی و همچنین اعترافات و اذعان صریح سران نظام سلطه بخش وسیعی از این اقدامات غیرانسانی منشا آمریکایی و اسرائیلی دارد.
    طی سالهای 2001 C . I . A برخی اطلاعات حاکی از آن است که سازمان الی 2004 (1380 تا 1383 ) حدود 20000 هزار نفر از شهروندان کشورهای اسلامی وعربی را برای انجام عملیات جاسوسی و ماموریت های خرابکارانه به استخدام درآورد. قطعا بکارگیری این حجم از نیروی بومی کشورهای اسلامی و عربی با میلیونها دلار هزینه ی سالانه برای هدفهای استراتژیک و بلند مدت در راستای رویارویی با جهان اسلام می باشد.اما اهداف آمریکا ـ انگلیس و اسرائیل در زمینه ی راه اندازی ماشین مرگبار تروریسم و خشونت در عراق شامل نکات ذیل می باشد :
    1 ) حفظ امنیت مرزهای اسرائیل از رهگذار ناپایداری امنیتی در عراق و همچنین فرسایش توان نیروهای داخلی سیاسی عراق در یک جنگ خانمانسوز و سرگرم نمودن سرویس های امنیتی کشورهای همسایه ی عراقی در امر دفع پیامدهای این پدیده شوم .
    2 ) پایدار ساختن علل و دلایل استقرار نیروهای اشغالگر در عراق
    3 ) تلاش آمریکا و انگلیس برای دست یابی به اهداف استراتژیک و بلند مدت طراحی شده در پشت پرده موضوع حمله به عراق و ایجاد زمینه ی چانه زنی با نیروهای سیاسی عراق در زمینه ی پذیرش و حاکم ساختن مدل سیاسی مورد نظر آمریکا (لیبرال ـ دمکراسی )
    4 ) بهره گیری از فضای امنیتی شکننده ی و متزلزل عراق در راستای تهدید کشورهای منطقه و تحت فشار قرار دادن آنها برای پذیرش مدل اصلاحات آمریکایی در حوزه ژئوپلتیک (جغرافیای سیاسی ) خاورمیانه (هم اکنون تعداد زیادی از کشورهای اسلامی و عربی از جمله پاکستان قطر امارات متحده عربی و لیبی در حال عادی سازی روابط سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی می باشند)
    5 ) تکمیل حلقه تهدیدات امنیتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران
    6 )استثمار منابع نفتی عراق با بهره گیری از عوامل توجیه حضور نیروهای اشغالگر در این کشور
    7 ) دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی در میان مردم و گروههای عراقی
    8 ) محدود ساختن گروههای مبارز و جنبش های مقاومت اسلامی در منطقه و زمینه سازی برای متهم ساختن آنان به تروریسم با استفاده از اوضاع نابسامان امنیتی عراق
    البته علاوه بر نکات فوق می توان اهداف دیگری را نیز به نیات و مقاصد مثلث آمریکا اسراییل و انگلستان افزود.
    ث عوامل ایاد علاوی
    ایاد علاوی نخست وزیر دولت انتقالی سابق عراق بدلیل شکست در انتخابات گذشته و نیز با توجه به رویکرد لائیک وی در عرصه سیاسی و نیز نظر به سابقه طولانی حضور در سطوح بالای حزب بعث جهت جلوگیری از موفقیت و پیروزی اسلامگرایان در اداره امور کشور و همچنین تلاش برای کسب موقعیت بالا در نظام تصمیم گیری عراق نوین از جمله عوامل گسترش دهنده ی عملیات تروریستی به شکل ضعیف تر آن می باشد ایاد علاوی در چهارچوب اهداف کلان آمریکا و دست یابی به اهداف فردی و سازمانی خود از جمله طراحان ایده ی جنگ فرقه ای و مذهبی با محوریت تئوری رویارویی شیعه و سنی در جهت ایجاد تنفر عمومی نسبت به اسلام و رویکرد مذهبی در حاکمیت می باشد.لازم به یادآوری است پیشینه و تجربه ایاد علاوی در همکاری با سازمان سیا طی دهه ی هشتاد برای طراحی عملیات تروریستی علیه رژیم صدام پس از جدایی ظاهری از حزب بعث میتواند بهترین گواه برای اثبات مدعای ما باشد. از سویی علاوی دارای کد عضویت در سازمان سیا بوده و بارها در گفتگو با رسانه های غربی و عربی به این امر اذعان داشته لذا نباید سهم برجسته وی رادر شکل دهی به پدیده خطرناک تروریسم عراق نادیده انگاشت . علاوی بارها با نقاب دموکراسی خواهی و خشونت زدایی از گسترش حجم و توان نیروهای ارتش و پلیس فعلی عراق بشدت انتقاد نمود زیرا این امر را مانع دست یابی به اهداف سیاسی خود میداند. وی همچنین خود را رهبر اپوزسیون مخالف روند شکل گیری نظام سیاسی (بااکثریت شیعه اصول گرا) معرفی نموده است .
    اهداف وی عبارتند از :
    الف ) مانع تراشی در مسیر شکل گیری فضای سیاسی جدید در عراق
    ب ) حفظ اراده اشغالگران عراق در تصمیم گیری کلان این کشور
    ج ) ناکام ساختن گروههای اسلامی در عرصه سیاسی و حاکمیت عراق و به حاشیه راندن آنان
    د) تلاش برای حفظ موجودیت حزب بعث در حوزه ی حاکمیت و کسب امتیاز برای سرکردگان این حزب
    و) ایجاد تفرقه و دو دستگی در میان گروههای قومی و مذهبی موجود در عرصه سیاسی عراق
    هـ) تشدید تقابل میان حاکمیت و مرجعیت و محدود ساختن نقش برجسته مراجع تقلید
    ث بازماندگان حزب بعث
    بعثی ها برای حفظ حیات خود در بافت سیاسی عراق جدید با پشتیبانی وموساد و اینتلیجنت سرویس به خرابکاری و C.I.A سرویس های امنیتی ارتکاب اعمال تروریستی می پردازند. البته این گروه شاید مهمترین عامل ایجاد ناامنی و ارتکاب جنایات تروریستی در عراق باشد که در قالب سه گروه مذکور (با پذیرش نقش مزدوری ) اهداف خود را دنبال می کند و یقینا نوع و شکل جرایم و جنایات انجام شده بیشتر به عملکرد سیاه و ننگین سابق این حزب مخوف شبیه می باشد . رژیمی که فقط در یک روز 25 هزارنفر از شیعیان را بطور زنده روانه گورهای دسته جمعی می کند چنین اعمال و جنایاتی برای او سهل و آسان خواهد بود.
    اهداف این حزب نیز عبارتنداز :
    الف ) دستیابی به بخشی از قدرت در حاکمیت جدید عراق (سهم خواهی )
    ب ) ایجاد مصونیت برای عناصر وابسته به حزب از رهگذر ایجاد رعب و وحشت در میان مردم
    ج ) ارائه چهره مقاوم و مبارز در برابر حاکمیت شیعیان و تلاش جهت نفی سوابق خیانت و قتل و خشونت
    هـ) تلاش در جهت معرفی خود بعنوان یک جریان قوی در صحنه سیاسی عراق و کسب پشتیبانی اعراب
    القاعده وگروههای افراطی (سلفی گری )
    در سالهای اخیر شاهد خلق اندیشه ای آمیخته به خشونت کور و تحمل ناپذیر و کم طاقت در عرصه فرهنگی عقیدتی و سیاسی جهان اسلام هستیم که با برخورداری از امکانات وسیع مالی و پشتیبانی برخی حکومت های اسلامی منطقه و یا با هدایت سرویس های امنیتی غرب در صدد رادیکالیزه کردن فضای جوامع اسلامی است . این اندیشه در واقع همان زائیده وامتداد پاره ای از مذاهب ساخته و پرداخته غرب در کشورهای اسلامی نظیر وهابیت و سلفی گرایان می باشد که برای مقابله طولانی مدت با اسلام ناب طراحی و فعال شده است . جالب اینکه بازوی اجرای این اندیشه در کشورهایی که برای آمریکا بعنوان هدف نظامی مطرح هستند بطور اتوماتیک فعال می گردد و همین امر سبب مبهم بودن چهره این جریان درجهان اسلام شده است .
    این نحله بیشتر از مسلمانان کم سواد ظاهرنگر و قشری گرا تشکیل گردیده و متاسفانه در لباس برخی از طیف های مذهبی اهل سنت ظاهر شده و در مواقع لزوم مسلمانان مخالف اسرائیل و جهان غرب را مورد تهاجم خشونت های خویش قرار داده است . همین جریان پس از حمله آمریکا به عراق بشدت در آن کشور فعال شده و ماشین خشونت و قتل خود را سرعت بیشتری بخشید و بعنوان آفتی درونی کشور عراق را در معرض آسیب های جدی قرار داده است البته با توجه به شواهد گوناگون و همچنین در بررسی اعمال خشونت طلبانه ی این جریان در عراق می توان به دو نکته ذیل دست یافت .
    1 ـ این جریان خطرناک بعنوان بازوی اجرایی اسلام آمریکایی در خاورمیانه و با پشتیبانی سرویس های جاسوسی آمریکا اسرائیل و انگلیس عمل می کند.
    2 ـ ناخودآگاه و در اثر تعالیم متضاد با روح اسلام ناب در راستای اهداف قدرت های استکباری گام بر می دارد.
    اهداف این جریان منحرف شامل :
    1 ـ نفی گفتگو انتقاد سازنده و زندگی مسالمت آمیز در جوامع اسلامی و عدم پذیرش تنوع مذهبی .
    2 ـ هدف قرار دادن پیروان اهل بیت (ع )و تلاش در جهت جلوگیری از حاکمیت اکثریت شیعی در عراق
    3 ـ تامین اهداف کشورهای اشغالگر در زمینه ی گسترش تضاد و جنگ مذهبی
    4 ـ اتحاد با باقی مانده های نظام خونخوار بعثی و معرفی نظام دیکتاتور مآبانه ی صدام بعنوان نماد حاکمیت سنی گری
    هم اکنون این جریان در چهارچوب چندین گروه مسلح و شبه نظامی از جمله انصارالسنه گردانهای سعدابن ابی وقاص شاخه القاعده جبهه فرماندهی کل (شاخی نظامی حزب بعث ) گروه العموری و دیگر مجموعه های کوچک اهداف خشونت بار وتفرقه افکنانه خویش را دنبال می کند البته در اینجا نباید نقش هدایت همراهی و کمک مالی تسلیحاتی و لجستیکی سفیر ایالات متحده آمریکا نیروهای اطلاعاتی انگلیس وموساد اسراییل را نادیده گرفت زیرا در هر موقعیتی که آمریکا از رسیدن به اهداف سیاسی خود در عراق ناکام شده این گروهها را به مدد طلبیده که نمونه آخرین و بارز آن انفجار غمبار حرم شریف امامین عکسریین (ع ) در راستای ایجاد جنگ فرقه ای و مذهبی در عراق و تاثیرگذاری بر روند شکل گیری دولت دایمی این کشور بود که آتش آن با اشاره زلمای خلیل زاد سفیر ایالات متحده آمریکا در عراق افروخته شد. در هر حال تیزبینی مراجع دینی خصوصا حضرت آیه الله العظمی سیستانی و هوشیاری گروههای سیاسی و مردم این کشور مهمترین عامل فعال در جهت خنثی سازی نقشه هماهنگ گروههای فوق به رهبری اشغالگران می باشد.
    نعیم حمیدی
    بازماندگان حزب بعث عراق برای حفظ حیات خود در بافت سیاسی عراق جدید با بهره گیری از حمایت سرویس های امنیتی سیا موساد و اینتلیجنت سرویس به خرابکاری و ارتکاب اعمال تروریستی می پردازند
    جریان القاعده در عراق در قالب چندین گروه مسلح و شبه نظامی از جمله انصارالسنه ـ گردان های سعدابن ابی وقاص و دیگر سازمانهای کوچکتر و مجهول اهداف خشونت بار و تفرقه افکنانه سازمان های اطلاعاتی غرب را عملیاتی می سازد
    آمریکا بعنوان اشغالگر عراق متهم ردیف اول حوادث تروریستی عراق می باشد چرا که واشنگتن برای دستیابی به منافع و اهداف برنامه ریزی شده خود نیازمند فضای فوق العاده امنیتی و نظامی است و بدیهی است که سفارت آمریکا در عراق در هماهنگی کامل با القاعده و بازماندگان حزب بعث با سازماندهی و طراحی اقدامات تروریستی چنین فضای امنیتی را فراهم آورد

  • برداشت از روزنامه جمهوری اسلامی


  • شنبه 86 فروردین 18 , ساعت 1:28 عصر
    اتحاد ملی و انسجام اسلامی


  • بسم الله الرحمن الرحیم
    سال 1386 را رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای سال « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » نامگذاری کرده اند. عنوان انتخاب شده برای سالی که اولین روز آن با سالروز هجرت پیامبر گرامی اسلام مصادف شده و بهار آن با بهار اسلام همراه است برای ملت ایران و امت اسلامی انگیزه آفرین خواهد بود. این عنوان از یکسو آحاد مردم و مسئولان را در چارچوب مصالح عمومی و منافع ملی به تلاش و تکاپو برای وحدت و همدلی تشویق خواهد کرد و از سوی دیگر زمینه ساز حرکتی مضاعف در جهت تقویت یکپارچگی ملت های مسلمان و ید واحده شدن امت اسلامی با هدف دفاع از کیان اسلام خواهد شد.
    هر چند « اتحاد ملی » در چارچوب مصالح داخلی و « انسجام اسلامی » در گستره جهان اسلام نیازهای همیشگی ملت ایران و ملت های مسلمان هستند و در محدوده های زمانی و مکانی نمی گنجند لکن شرایط کنونی کشور و منطقه ایجاب می کند توجه و تاکید بیشتری به این دو مقوله بسیار مهم و حیاتی شود. این توجه و تاکید باید در میدان عمل نیز خود را نشان دهند و نتایج واقعی و ملموسی برای آحاد مردم ایران و همه ملت های مسلمان در برداشته باشند.
    همانگونه که اشاره شد انتخاب عنوان « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » با توجه به نیاز واقعی و شرایط خاص زمانی صورت گرفته است . دست های تفرقه افکن در داخل ایران و عوامل ضد وحدت در جهان اسلام اکنون بیش از هر زمان دیگری فعال شده اند و مقابله با آنها به هوشیاری و تلاشی مضاعف نیاز دارد.
    تکیه بر قومیت ها منافع شخصی و جناحی وابستگی ها و دلبستگی های مادی تنگ نظری ها بدبینی ها ناامیدی ها و تفسیرهای متحجرانه از دین و دین داری آفت های بزرگی هستند که امروزه اتحاد ملی را تهدید می کنند. دشمن نیز با استفاده از همین زمینه ها تلاش زیادی برای ایجاد تفرقه بعمل می آورد تا راه را برای تحقق اهداف شوم خود هموار نماید.
    در بخش مربوط به امت اسلامی تلاش دشمنان اسلام شدیدتر است . در سال گذشته که به برکت نام « پیامبر اعظم » گام هائی برای وحدت مسلمانان برداشته شد اژدهای هزار سر کینه توزی با اسلام نیز به خود جنبید و سرمایه و نیروی زیادی را برای کارشکنی بکار گرفت . متاسفانه در جهان اسلام نیز عده ای که منافع خود را در تفرقه و تشتت مسلمانان و جدائی ملت ها از همدیگر جستجو می کنند با دشمن همراهی نمودند و تا توانستند مانع تراشی کردند.
    در چنین شرایط ویژه ای وظیفه همه مسلمانان است که با هوشیاری تمام در برابر توطئه های دشمنان مشترک بایستند و هر اقدامی که می توانند برای خنثی کردن توطئه ها بعمل آورند و در جهت پیشبرد هدف مقدس « انسجام اسلامی » که توصیه قرآن کریم است و حیات امت اسلامی را تضمین می کند کوشا باشند. 


  • جمعه 86 فروردین 17 , ساعت 5:0 عصر
    راهکارهای ارتقای وحدت ملی / تحلیلی به مناسبت سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی /
    خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه : مطابق سالهای اخیر، سال 1386 از طرف رهبری انقلاب به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی اعلام شد. انتخاب این عنوان برای سال جدید به جهت شرایط ویژه ای است که کشور ما در آن به سر می برد. در این مقال سعی داریم الزامات و راهکارهای ارتقای وحدت ملی را بررسی کنیم.
    به گزارش خبرنگار مهر، در هر ملتی وحدت و همبستگی مردم موجد تلاش مشترک برای دست یابی به اهداف ملی و مانع بروز طغیانها و کینه توزیها می شود. این مهم، راه رسیدن به سعادت را که غایت و نهایت محسوب می شود، فراهم می کند. از نظر لغوی وحدت به اتحاد تواق وهماهنگی است. با توجه به تعریف فوق می توان وحدت ملی را اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد خویش دانست به گونه ای که به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند. اندیشمندان علوم سیاسی وحدت ملی را ازارکان قدرت سیاسی دانسته اند که از چگونگی واکنش مردم در دفاع از منافع عمومی ومصالح کشور حکایت می کند.

    دورکیم جامعه شناس فرانسوی وحدت و یگانگی را انسجام گروهی نامیده است.  دو نوع انسجام گروهی وجود دارد : انسجام مکانیکی وانسجام ارگانیکی. هر گروه یا واحدی که ازهمکاری خود به خودی برخوردار باشد، دارای انسجام مکانیکی و هر واحدی به همکاری آگاهانه دست بیابد، انسجام ارگانیک خواهد داشت. اما وحدت در سطح واحدهای بزرگتر مانند ملت به این معنا است که اعضای جامعه فعالیتهای خود را درهمبستگی وپیوند متقابل و درجهت رسیدن به اهداف مشترک انجام دهند. وفاق و وحدت اجتمایی بدین معناست که شهروندان به طور عام بر سر اعتقادات و ارزشهای مشترک تفاهم وهمکاری داشته باشند.

    البته یگانگی و وحدت امری مطلق نیست چرا که دستبابی به چنین وضعیتی نه ممکن است و نه مطلوب. کثرت گرایی و چندگانگی از واقعیات جامعه ایران است. اگر از دیدگاهی آسیب شناختی نگاه کنیم متوجه می شویم که برخی ذهنیتها در جامعه ایرانی مانعی برای تحقق واقعی وحدت وانسجام ملی است. در این زمینه می توان به مولفه هایی چون عدم وجود تساهل و مدارا در جامعه، داشتن سابقه ای دیرین در فرهنگ استبدادی، دولت سالاری و عدم مشارکت مسوولانه در امور کشور، نبود اعتماد و ارتباط مناسب اجتمایی بین افراد و فردگرایی منفی به معنی دنبال کردن منافع شخصی بدون توجه به منافع جامعه اشاره کرد.

    آسیب هایی که ذکر شد و بسیاری از مشکلات دیگر در هر فرهنگ وجامعه ای می تواند موانع جدی در راه دستیابی به وحدت و انسجام ملی باشد. این مشکلات هم در رابطه افراد یک جامعه وهم در روابط دولت و شهروندان قابل بررسی است. با این وصف برای رفع این مشکلات باید مسئولان دست به اقداماتی جهت ارتقای سطح وحدت ملی بزنند. در این مهم همراهی مردم نیز ضروری است. در زیر به برخی از راهکارهای ارتقای وحدت و انسجام ملی اشاره می شود.

    کوشش در جهت نهادینه ساختن ارزسهای عام و مشترک میان اقشار وخرده فرهنگهای مختلف.

    تمرکززدایی وکاستن از حجم دولت و واگذاری امور به مردم برای فراهم شدن زمینه مشارکت آنها درنهادهای برنامه ریزی وتصمیم گیری و کنترل و نظارت.

    مشارکت دادن اقلیتهای قومی دینی و زبانی دراداره برخی از امور مربوط به خویش.

    تلاش در جهت گسترش عدالت اجتمایی وکاهش فاصله طبقاتی.

    واگذاری جدی و کارشناسانه بسیاری ازفعالیتها به بخش خصوصی.

    تشویق روحیه نقادانه و نقد پذیری درمیان تمام افراد جامعه.

    به پیشنهادهای فوق می توان موارد دیگری را نیز اضافه کرد. البته روشن است که متولیان امور نسبت به اهمیت موارد مذکور واقفند اما آنچه که مهم است و انجام آن بسیار دشوار، عملی کردن آنهاست.


    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ