سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«بی گمان ابراهیم (خود به تنهایی) امتی مطیع خداوند وپاکدین بود و از مشرکان نبود .»، روایت شده است که وی آموزگار نیکی ها بود . [در تفسیر سخن خدای متعال]
 
چهارشنبه 86 مرداد 10 , ساعت 6:13 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شی
ضمن عرض تسلیت بمناسبت ارتحال فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه به اطلاع میرساند مجلس تکریم و بزرگداشتی از سوی مقام معظم رهبری روز پنجشنبه 11/5/86 پس از نماز مغرب و عشا در شبستان امام خمینی (ره) در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار میشود .
همچنین مجلس دیگری روز شنبه 13/5/86 از ساعت 9:30 تا 11:30 صبح در حسینیه امام خمینی (ره) واقع در تهران - انتهای خیابان فلسطین جنوبی منعقد می گردد.
دفتر مقام معظم رهبری

پنج شنبه 86 تیر 14 , ساعت 10:54 صبح

خبرگزاری فارس: حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. چرا فاطمه ؟رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)

حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.
چرا فاطمه ؟
رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)
و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.
چرا صدیقه ؟
زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.
رسول خدا به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش‌هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.
چرا مبارکه ؟
برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.
چرا طاهره ؟
امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.
و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.
چرا زکیه ؟
زکاة هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .
چرا راضیه ؟
زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می‌کرد و راضی بود د.
روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست‌های مبارکش آسیاب می‌کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می‌داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.
حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم.
و نیز روزی امیرالمؤمنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ‌‌ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.
چرا مرضیه ؟
تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .
این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می‌دانست و می‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می‌شود.
چرا محدثه ؟
امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و با او سخن می‌گفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.
چرا زهرا ؟
امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمؤمنین می‌درخشید، و چون در محراب عبادت می‌ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می‌ درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.
برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)
حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری‌شده) است.
کنیه های حضرت
ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه، ام ابیها.
حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت می کرد و مادرانه عشق می ورزید که " ام ابیها" (مادر پدرش) لقب گرفت.
......................................................................................


جمعه 86 تیر 8 , ساعت 6:0 صبح

هنر مردان خدا
شاهکار بسیجی‌های خمینی
 
طبیعت یک سری قاعده و قانون دارد که شکستن آن کار هر کسی نیست. اگر توانستی قاعده و قانون طبیعت را بشکنی، معجزه کرده‌ای.
هیچ کس باور نمی‌کرد بشود در بحبوحه جنگ روی اروند خروشان، با آن جزر و مد زیادش و با آن عرض بلندش پل زد. اما جنگ ثابت کرد مردانی هستند که کاری به قاعده و قانون طبیعت ندارند و یک ?یاعلی? می‌گویند و می‌زنند به آب.
پل بعثت، شاهکار مهندسی- رزمی تاریخ دفاع مقدس است و امروز با همین عنوان در دانشگاه مهندسی دافوس، تدریس می‌شود.
پس از عملیات والفجر هشت، باید یک راه ارتباطی بین خاک خودمان و شهر فاو که تازه به دست رزمندگان اسلام افتاده بود، ایجاد می‌شد. رزمندگانی که در فاو بودند، باید پشتیبانی می‌شدند. امکانات و نیرو می‌خواستند.
قبل از والفجرهشت، پل‌هایی روی اروند زده بودند، اما اروند هیچ‌کدام را تحمل نکرده بود و همه را بلعیده بود.
یک پل ساخته بودند به نام پل فجر، که شب‌ها آن را نصب می‌کردند و روزها جمعش می‌کردند. این پل نیز خیلی کار آمد نبود. باید پلی ساخته می‌شد که محکم و مطمئن باشد و بتواند در شبانه‌روز تجهیزات و تدارکات و مهمات را به آسانی به آن ور آب برسانند. بنابراین پل بعثت، به طول نهصد متر و عرض دوازده متر روی اروند زده شد و چشم جهانیان را خیره کرد.
پنج هزار لوله 12متری، به قطر 142سانتی‌متر و ضخامت 16میلی‌متر از جنس فولاد، در عمق دوازده متری رودخانه‌ای خروشان که ارتفاع جزر و مدش از پنج متر هم بالاتر می‌رفت، شش ماه از جهاد‌گران اسلام وقت گرفت. دشمن در طول جنگ خیلی سعی کرد که پل را از بین ببرد، اما نتوانست.
دو طرف لوله‌ها را بسته بودند که لوله‌ها در آب غرق نشوند. بعد از این‌که کار اتصال لوله‌ها انجام می‌شد، در لوله‌ها را باز می‌کردند تا آب با فشار از لوله‌ها عبور کند و لوله‌ها به زیر آب بروند و غرق شوند. بعد روی لوله‌ها را زیرسازی و آسفالت می‌کردند.
طراح این شاهکار بزرگ، مهندس بهروز پورشریفی از برادران جهاد سازندگی بود.
برخی از قطعات این پل، امروز در گلزار شهدای خرمشهر است و برخی دیگر، همان‌جا کنار اروند، به تماشا نشسته است

منبع:مجله یاد ماندگار


چهارشنبه 86 تیر 6 , ساعت 7:0 صبح

 

پیوند با نور



هدف از ایجاد ارتباط در جامعه انسانی، رفع نیازهای عاطفی و روحی و گاه مادی انسان ها است. البته بدون آگاهی از عناصر ایجاد ارتباط، حصول انس و الفت بین انسان ها غیر ممکن یا ناپایدار است. اکنون پرسشی اساسی رخ می نماید: «ارتباط با امامِ عصر(عج) چه ضرورتی دارد و چگونه باید باشد؟»

در پاسخ به این پرسش، باید قدری با ابعاد وجود و شخصیتی حضرت مهدی(عج) آشنا شد.

امام زمان(عج) حجت الهی و جانشین خداوند در زمین است. معصومان(ع) در روایات متعدد تأکید کرده اند که زمین هرگز از حجت تهی نیست. (الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 12) حجت خداوند چون عمود خیمه نظام آفرینش است که نبودش به اختلال دستگاه خلقت می انجامد.(همان، ص 13) اولیای الهی(ع) در هر زمان واسطه فیض خداوندند و قلب پاکشان گنجینه اسرار و علوم الهی است. اگر فردی جایگاه والای امام عصر(عج) را به فرا خور درکش بشناسد و او را واپسین حجت خداوند و کانون همه خوبی ها و کمالات و آینه دار صفات جلال و جمال پروردگار و میراث دار فضیلت های همه انبیای الهی بداند، ضرورت ارتباط با آن حضرت را تصدیق می کند؛ زیرا او تنها کشتی نجاتی است که غرق شدگان دریای ظلمانی و پر موج دنیا و کشتی شکستگان توفان هوس و شرک و نفاق با سوار شدن به آن به ساحل نجات و سعادت ابدی راه می یابند؛ آن سَرور، سرچشمه حیات حقیقی و زاینده رود زندگی است که حیات و سرزندگی و جنبش هر موجودی وامدار او است و وجود و بقای هر چیز طُفیل هستی وی شمرده می شود؛ چنان که در قسمتی از زیارت روز جمعه آن بزرگوار آمده است: «السلام علیک یا سفینة النجاة السلام علیک یا عین الحیاة؛ سلام بر تو که کشتی نجات و چشمه زندگانی و حیاتی.»

آن حضرت(عج) وجه الله و قطب عالم وجود و رشته اتصال زمین و آسمان و ظاهر و باطن و مُلک و ملکوت است: «أین وجهُ الله الذی الیه یتوجه الاولیاء؟ أین السبب المتصل بین الارض و السماء».(دعای ندبه) اگر این حقایق را دریابیم، آتش شوق دیدارش در دل ما شعله می کشد؛ یعقوب وار شیفته دیدار یوسف زهرا(ع) می گردیم و چنین زمزمه می کنیم: «لیت شعری أنی استقرت بک النویٰ بل أیُّ ارض تقلبک أو ثری؛ کاش می دانستم خاک پای تو، توتیای چشم چه گوشه ای از خاک گشته و کدامین زمین کف پای تو را تاج افتخار خود کرده و با تحمل بدن تو، قدر و قیمت یافته است ... .»(همان)

«متی نرد مناهلک الرویة فنروی متی ننتقع من عذب مائک فقد طال الصدیٰ؛ مولای من! چه زمانی به چشمه سارهای زندگی بخش تو راه می یابم و چه وقت زمین تفتیده وجودم از آب زلال وجودت سیراب می گردد.»(همان)

ارتباط با امام زمان(عج) یعنی خود را به رشته ولایت او پیوند زدن، بذر محبت و معرفت آن سرور انس و جان را در  دل کاشتن، بر خدمت و یاری و فرمانبری و پیروی او گردن نهادن، روش و کیش او و پدران گرامی اش را نصب العین قرار دادن، با رعایت تقوا و حسن خلق و آراسته شدن به صفات و اخلاق خدایی، انتظار مقدم وی را کشیدن و در یک کلام دین مبین را در همه ابعادش با تأمل عالمانه و اندیشه ژرف پذیرفتن و به قدر توانایی در عمل به دستورهای آن کوشیدن است.

عنصر اصلی در ایجاد ارتباط با آن امام بزرگوار انجام دادن اموری است که رضایت حضرتش(عج) را به ارمغان آورد. رضایت او همان خشنودی خداوند است که جز با انجام دادن واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوا به معنای وسیع آن در همه شؤون فردی و اجتماعی حاصل نمی گردد. به خاطر نقش محوری خشنودی آن حضرت(عج) در هموار شدن راه بندگی و سعادت است که در دعای ندبه از خداوند عاجزانه چنین درخواست می کنیم: «و امْنن علینا برضاه وهب لنا رأفته و رحمة و دعاءه و خیره ما ننال به سعةً من رحمتک و فوزا عندک؛ خداوندا! با خرسندی مولای ما از اعمال و رفتارمان بر ما منت گذار و لطف و رحمت و خیر و نیکی و دعای آن سرور را بدان اندازه که بهره گسترده ای از رحمت تو و رستگاری و فلاح نزد تو را به همراه داشته باشد، روزی ما بفرما.»

البته باید توجه داشت ارتباط با امام عصر(عج)، انواع گوناگون دارد:

1. ارتباط غیابی: یعنی ارتباط با حضرت(عج) بدون این که ملاقاتی با حضر تش(عج) انجام گیرد. این نوع که بیشترین نوع ارتباط به شمار می آید نشان دهنده معرفت و ایمان سرشار انسان مؤمن است و معصومان(ع) بر تعمیق و استمرار آن بسیار تأکید ورزیده اند؛ چنان که روایتی می خوانیم: «کسانی که در زمان غیبت مهدی(ع) زندگی می کنند و به امامت آن حضرت(ع) اعتقاد دارند و در انتظار ظهور آن سرور به سر می برند، از اهل همه زمان ها برتر و والاترند؛ چون خداوند متعال به اندازه ای عقل و فهم و معرفت به آنها عنایت کرده که غیبت نزدشان به منزله حضور است.»(الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 78)

2. ارتباط در خواب: یعنی انسان به اندازه ای در راه خشنودی حضرتش(عج) گام بردارد که جمال عالم آرای آن ماه کنعانی را در عالم رؤیا مشاهده کند؛ چنان که بسیاری از مؤمنان و بندگان شایسته خداوند به این فوز عظیم دست یافته اند.

3. ارتباط حضوری: یعنی گوهر وجود انسان به درجه ای از خلوص و پاکی و صفا برسد وب ه حدی با ان وجود گرامی سنخیت و تشابه پیدا کند و فروغ چهره آن آفتاب پنهان را بی نقاب مشاهده کند و به فیض دولت آن پادشه خوبان برسد. البته وظیفه ما اطاعت از آن مولا و جلب خشنودی او است و درباره دیدار آن سرور وظیفه ای نداریم؛ ولی شمار کسانی که با فرمانبری خالصانه و خاکساری در پیشگاه با عظمت آن امام همام(ع) به نعمت بی بدین دیدار آن آروزی دل های حقجو نایل گردیده اند، اندک نیست. داستان های فراوانی از این دیدارها در کتاب ها آورده اند که خواندن آنها، ایمان و محبت به آن سرور را در قلب ها فزونی می بخشد و عطر یادش را در فضای سینه ها می پراکند.(ر.ک: منتهی الآمال، شیخ عباس قمی و نجم الثاقب، میرزا حسین نوری)

اما آن چه مهم است ارتباط قلبی و معنوی با حضرت(عج) است که برای عموم دلباختگان ممکن است. آن چه در ذیل می آید زمینه ساز این پیوند نورانی است:

1. شناخت عمیق و درست از ابعاد وجودی آن حضرت و درک جایگاه والای آن امام بزرگوار.

2. کسب رضایت و خرسندی وی از طریق شناخت عالمانه دین در همه ابعاد و عمل به احکام و آموزه های آن و در رأس همه، انجام واجبات و دوری از محرمات.

3. انجام اعمالی که حضور و توجه آن بزرگوار را ملموس تر می سازد؛ از فاصله ما و آن حضرت(عج) می کاهد و محبت او را در دل ما افزون می سازد؛ برای مثال می توان به اعمال زیر اشاره کرد:

‌أ. خواندن دعاها و زیارت هایی که به آن حضرت(عج) مربوط است؛ مانند دعای فرج و ندبه و عهد و زیارت آل یاسین.

‌ب. دعا برای سلامتی آن عزیز و نزدیک شدن ظهورش؛ چنان که معصومان(ع) بر آن تأکید ورزیده اند.

‌ج. انجام کردار خیری چون تلاوت قرآن، زیارت و صدقه دادن و هدیه کردن ثواب آنها به روح پاک آن حضرت و پدر و مادر و اجداد گرامی اش.

‌د. صدقه دادن برای سلامتی امام(عج) و انجام حج و عمره و طواف به نیابت از آن حضرت(عج).



سه شنبه 86 تیر 5 , ساعت 7:0 صبح

گسترش فساد و قیام امام مهدی عج

 


گسترش فساد و قیام امام مهدی (عج)

برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _ نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد _ از آستین بیرون می آید.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقه های مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: « یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه یکباره خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. (ر.ک: مرتضی مطهری، قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.)
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
بعضی ها شبهه ای را مطرح کرده اند و مطلب خود را به احادیث استناد می دهند و آن اینکه در حدیثی آمده:«هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است» . ویا اینکه در برخی احادیث «زمان ظهور امام زمان (عج)پس از گسترش فساد در جهان» است؛ لذا با این گونه احادیث می خواهند القا کنند که انقلاب اسلامی، قیام حضرت امام ( قدس ) وتلاش برای ساختن جامعه ای اسلامی و اصلاح جامعه ، مردود است . در پاسخ به این گونه شبهات باید توجه داشت:
یکم_ مبارزه با فساد زمینه ساز ظهور است :
تلاش برای اصلاح جامعه و آمادگی مؤمنان راستین برای ظهور امام زمان(عج) منافات با فساد سراسری در آخر الزمان ندارد بلکه بر حسب روایات در آخر الزمان سراسر زمین را ظلم و ستم و فساد در بر می گیرد و در عین حال گروهی از شیعیان و مؤمنان چون کوهی استوار هستند که انتظار ظهور امام را می کشند تا در زیر پرچم ایشان عدالت و معنویت و صلاح در سراسر گیتی گسترش دهند.
از سوی دیگر بـایـد تـوجه نمود؛ که شرط ظهور امام , هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـیـسـت ; بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکرى و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند , در این صورت امام (عج ) بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون مى آید . در کـتـابـ هاى عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است که مانع اساسى براى غیبت امام , اخلاق و روحیات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد , دوران غیبت او سپرى خواهد شد . چنانکه خواجه نصیر الدین طوسى می نویسد : «...عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى کند و در پس پرده غیبت به سر مى برد و به بزرگترین آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد , براى موانعى است که خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب این نعمت , خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حکومت واحد جهانى - آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامى - آمـادگـى پیدا کنند , بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهى از ابراز لطف نبوده , این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهى را به تاخیر انداخته اند ...» (1)
بـنابر این , توسعه فساد و گسترش آلودگى , شرط اصلی ظهور امام نیست که به جزآن , به فـکر راه دیگرى نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم , بلکه راه نزدیکترى دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است . و بـه عـبـارت دیـگـر , شرط رهبرى دو چیز است :1 - وجود رهبر
2 - آمادگى مردم براى پذیرش رهـبر . مسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد , خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود . افزون براین باید توجه داشت که گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف نیست , بلکه زمینه را براى ظهور حضرت مهدى (عج ) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم وجور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید ; در این هنگام , آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصـولا هیچ نهضت اصلاحى بدون یک زمینه فکرى قبلى انجام نمى پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادى است , در عین حال , یک اصل اجتماعى نیز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد , عرضه هر نوع کالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آیـا زمـینه فکرى و آمادگى روحى براى یک نهضت اصلاحى و جهانى , که منجر به برقرارى حـکـومـت واحد جهانى , آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافى است , یا این زمینه فکرى پشتوانه دیگرى لازم داردکه این دگرگونى فکرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکرى حداکثر بهره بردارى را بنماید . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمایشهاى متوالى این مطلب را تصدیق مى کند , بلکه روایات و احادیث زیـادى کـه دربـاره نـهضت این مصلح جهانى وارد شده است , آشکارامى رساند که انقلاب آخرین حـجـت الـهى پس از پدید آمدن یک زمینه فکرى , نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قـدرت , از زمـینه هاى موجود بهره بردارى کند وهر مانعى را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامى به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدى (عج ) توام با قدرت و نیرو خواهد بود , تصریح شده است . در این موقع ما باید براى تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداکارى نمایند , در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امـکـانـات اجازه مى دهد , براى یک چنین نهضت وسیع جهانى , افرادى را تربیت کنیم که بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گیرد که مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامى در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند .
از هـمـه این ها گذشته , ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدى (عج ) مـشـخـص کـنیم ; بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم , از کسانى خواهیم بود که انـقـلاب حـضـرت مـهدى (عج ) براى درهم کوبیدن آنها صورت مى گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم , از کسانى خواهیم بود که در ارتش انقلابى حضرت مهدى (عج ) همکارى مى کنند ; بـنابر این , به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ,ظهور حضرت مهدى (عج ) را به پیش بـیـندازیم , وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم , مگر نه این است که حضرت مهدى (عج ) بـراى کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام مى کند , ما چگونه مى توانیم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این , سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلى و چه از نظر شخصى - براى ظهور حضرت مهدى (عج ) صحیح نیست . بیشتر به نظر مى رسد که این شبهه را کسانى درست کرده اند که مى خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادى شوند(2).

دوم_ در زمان غیبت تشکیل حکومت اسلامی واجب است:
تشکیل حکومت اسلامی امری مهم و ضروری است زیرا که بخش عظیمی از قوانین اسلامی، برنامه هایی سیاسی اجتماعی است که جز در سایه یک تشکیلات و حکومت قابل اجرا نیست. و چون این احکام دائمی است و در زمان غیبت هم لازم الاجرا است بنابراین هر گاه تشکیل حکومت امکان داشته باشد به عنوان مقدمه اجرای احکام الهی ، واجب است به آن اقدام گردد .(3)
آنچه در روایات به عنوان نهی از قیام پیش از قیام حضرت مهدی(عج) آمده معنی و مفهوم خاصی دارد که نیاز به تحقیق جامع دارد. روشن است که احادیث در هر موضوعی هم از حیث سند و راویان باید مورد بررسی قرار گیرند و هم از جهت محتوا و مضمون، در بحث قیام پیش از ظهور مهدی(عج) نیز چنین است . بسیاری از روایات این بخش غیر قابل اعتمادند و آنها که معتبرند تنها قیام هایی را مردود می شمارد که رهبر آن مدعی مهدویت باشد و به عنوان قائم آل محمد (ص) قیام کند(4) یا هدف غیر الهی داشته باشد یا بدون تهیه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب اقدام شود. اما اگر رهبر قیام نه به عنوان مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتی در برابر حاکمیت الله، بلکه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استکبار و به قصد تأسیس حکومت اسلامی و اجرای کامل قوانین آسمانی قیام کرد و مقدمات نهضت را نیز پیش بینی نمود و مردم را به یاری طلبید، روایات مذکور چنین نهضت و انقلابی را مردود نمی شمارد و پرچم چنین نهضتی را پرچم طاغوت نمی شمارد. تأسیس چنین حکومتی به منظور حاکمیت الله و در مسیر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) و زمینه ساز آن می باشد. بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتی نخواهد بود.(5)
این احادیث(مخالف قیام) در شرائطی صادر شده است که عده ای از علویان و یا حتی از عباسیان ، برای مقابله با حکومت اموی و با استفاده از جهل مردم، خود را به عنوان مهدی موعود که پیامبر(ص) وعده ظهور او را بشارت داده بود، قلمداد می کردند و از مردم برای خود بعنوان مهدی منتظر بیعت می گرفتند. در چنین اوضاعی ائمه(ع) با موضع گیری بجا جلوی سوء استفاده آنان را گرفتند . شاهد این قضیه این است که «مهدی عباسی» که یکی از خلفای ظالم عباسی است بهمین جهت لقب مهدی به خود داده و از مردم بیعت گرفت و نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زکیه، به نام مهدی موعود برای خود از مردم بیعت می گرفت و حتی از امام صادق(ع) نیز خواست که بنام مهدی آل محمد (ص) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنی امیه شرکت نماید! وقتی امام صادق(ع) حاضر به بیعت با این عنوان نشد «عبدالله» پدر محمد، سخت عصبانی شد و به حضرت، سخنانی ناروایی نیز گفت ودر این مناظره حضرت به عبدالله می فرماید: نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام است و اگر می خواهید برای خدا غضب کرده و امر به معروف و نهی از منکر نمایید شما پدر محمد، شیخ ما هستی و بفرمایید رهبری قیام را بر عهده بگیرید ما نیز با شما بیعت می کنیم.(6)
این روایت خود دلیل بر این است که از نظر ائمه هر قیامی محکوم نبوده بلکه امام(ع) برای شرکت در قیامی که برای امر به معروف و نهی از منکر باشد اعلام همکاری نیز نموده است و این گونه قیام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است. غالب روایات نهی از قیام که مخالفین به آن استناد نموده اند، از این نوع روایات و در چنین فضایی صادر شده است و منع از قیام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق.
انقلاب اسلامی ایران نیز به رهبری فقیهی جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است. رهبری که انگیزه الهی او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود. همگان می دانستند که او جز برای اهداف الهی و اسلامی و اجرای قوانین الهی قیام نکرده و در راه نهضت نیز بر همه قوانین خدایی پایبند است. او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان دینی و متفکران اسلامی شیعه و سنی بود و حتی علمایی که معتقد به تلاش برای تآسیس حکومت اسلامی نبودند نیز پس از تشکیل حکومت اسلامی تآیید و حمایت از حکومت اسلامی را لازم می دانند. تأییدات الهی همواره همراه این انقلاب بوده، از این رو در عرصه داخل و خارج به موفقیت های فراوان دست یافته است . بعضی ناکامی هایی که دیده می شود معلول کارشکنی ها و دشمنی های فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است. این انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و همیشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمین بوده است و با این همه چون شجره ای طیبه و بارور ایستاده است و چون شمعی فراروی مسلمین عالم و آزادگان جهان است.
گذشته از اینها روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، در ایران و بین حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علماء لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و با توضیحاتی جامع درباره این روایات توضیح داده است. (7)
پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است و همین امر نشان می دهد روایاتی که نهی از قیام می کنند بررسی دقیق تری شوند و درباره آنها بیشتر اندیشه شود. حداقل اینکه این روایات قیامهای برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمی شوند.
تفسیر صحیح روایات باطل بودن قیام های قبل از ظهور چنین است:
1- اگر روایات مذکور به معنای ظاهری آنها که برخی خیال کرده اند، گرفته شود، معنای آن و جوب سکوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بی عدالتی ها است و این مخالفت نص صریح قرآن و روایات مکرر اهل بیت علیهم السلام است که اسلام دین عدالت است و مردم را به عدالت و زندگی عادلانه دعوت کرده و سکوت در برابر اهل ظلم و کفر را جایز ندانسته است. بنابراین قیام امام حسین علیه السلام تنها برای ایشان جایز بود و عملی نیست که بشود از آن پیروی کرد و کلام امام حسین علیه السلام خطاب به کوفیان که فرمود «فلکم فی اسوه» همانا من برای شما الگو هستم،(8) لغو می گردد و ما تنها موظفیم برای امام حسین عزاداری کنیم و پیروی از سنت و روش ایشان برای ما جایز نیست. ضمن اینکه قیام علیه طاغوت و ظلم مقدمه تشکیل حکومت عدل است و اگر ما پیش از ظهور دعوت به سکوت شده باشیم به آیاتی که دلالت بر جامعیت اسلام دارد (9) و همچنین روایات متعددی که بر این واقعیت دلالت دارند لغو می گردند. بنابراین معنای روایات غیر از آن است که برخی با وجوب سکوت برداشت کرده اند.
2- امام علی(عِ در وصف مردم در آخر الزمان می فرمایند: «... تضل فیها اقوام و یهتدی فیها اخری؛ در آن زمان گروههایی گمراه می شوند و گروهی دیگر بر هدایت ثابت قدم می مانند...»
بعد امام(ع) در وصف گروه هدایت شدگان می فرمایند: «اولئک خیار هذه الامه مع ابرار هذه العتره؛ آنها بهترین این امت هستند که با خوبان این خاندان (پیامبر اکرم(ص)) به سر می برند» (10) روایت شریفه صریح است در این که مردم آخر الزمان دو گروه هستند گروهی به بیراهه گمراهی کشانده می شوند اما بهترین این امت در شاهراه خیر و صلاح و هدایت ثابت قدم می مانند. در این دوران هر چه اهل باطل و شر و ستم در رفاه و آسایش هستند اهل حق در سختی به سر می برند زیرا حاکمیت با ظلم و ستم است و اهل حق در اقلیت به سر می برند.
3- امام سجاد(ع) می فرمایند: «ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره... الدعاه الی دین الله عزوجل سرا و جهرا» معتقدان به مهدی و منتظران ظهور او در عصر غیبت .... (دارای چنین صفاتی هستند که) در پنهان و آشکار مردم را به دین خدا فرا می خوانند. (11)
4- امام صادق(ع) می فرمایند: «... و رایت اصحاب الایات یحقرون و یحتقر من یحبهم» مردمان حق را می نگری که خوار شمرده می شوند و هر کس به آنها علاقه داشته باشد نیز کوچک شمرده می شود. (12)
برخورد امروز دولت مستکبر آمریکا و دنباله روان آن با مردم ایران و مسلمانان نمونه ای از تحقق این روایت است. آری در این زمان حفظ دین بسیار سخت است.
5- پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «لاحدهم اشد بقیه علی دینه من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء» هر یک از آن (مؤمنان) دین خویش را به سختی نگاه می دارد چنان که گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند یا آتش پر دوام را در دست نگاه می دارد(13).
آری حفظ و نگهداری دین، بسیار سخت است و به این دلیل است که انتظار فرج بهترین عبادت است.
6- پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز وجل» انتظار فرج از جانب خداوند متعال برترین عمل امت من است (14).
7- امام علی(ع) می فرماید: «المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» منتظر امر ما، بسان کسی است که در راه خدا به خون خود غلطیده است (15).
در چنین زمان پر فتنه ای است که به ما دستور داده اند که هوشیار باشیم و مواظب دین خود باشیم زیرا از هر طرف برای گمراهی ما تلاش می شود.
زور و زر و تزویر و تبلیغات و سیاست بازی ها و تهدیدها و هزار و یک اقدام دیگر در سر راه ماست تا ما را از دین حق جدا کند.
خلاصه کلام این که در برابر ظلم و فساد سراسری که جهان را پر کرده است گروهی مؤمن واقعی هستند که انتظار عدالت گستر را می کشند و زمینه ساز ظهورند.
«آنها پولاد دل اند و همه وجودشان را یقین به خدا پر کرده است. مردمانی سخت تر از صخره ها» (16).
«آنها در حالی که پیامبر را ندیده اند و امامشان هم پنهان است به سبب یقین قلبی، دارای ایمانی مستحکم هستند» (17).
«آنها برادران پیامبر(ص) هستند که او را ندیده اند، اما به او ایمان دارند و او را از صمیم قلب دوست می دارند و با تمام وجود او و دین او را یاری می رسانند» (18).
«آری چنین مردمانی برترین مردم همه زمان ها هستند زیرا خداوند عقل ها و فهم ها و شناخت آنها را قوت بخشیده است به حدی که امام غائب نزد آنها همچون امام حاضر است و به نهایت درجه اخلاص رسیده اند» (19).
«چقدر مقام آنها بالاست که پاداش یک نفر این گروه همانند پاداش پنجاه صحابه پیامبر(ص) است که در رکاب آن حضرت در جنگ های بدر و احد و حنین جنگیده اند، زیرا سختی ها و آزار ها و رنج هایی که بر آنان وارد می شود، فوق طاقت اصحاب پیامبر(ص) است و اگر چنین رنج ها و آزارهایی به اصحاب پیامبر(ص) می رسید شکیبایی نمی داشتند» (20).
پس بکوشید جزء این گروه باشید تا نامتان را در فهرست یاران با اخلاص امام مهدی حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ثبت کنند و جزء برادران ودوستان پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و شهدا در رکابش شمرده شوید.(21)

پی نوشت ها:
1_ تجرید العقائد، خواجه نصیر الدین طوسى ،انتشارات صیدا , صفحه 226 .
2_ پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ناصرمکارم شیرازى و جعفر سبحانى.
3_ ر.ک :حکومت اسلامی، امام خمینی(ره).
4_ ر.ک: سیمای آفتاب ، حبیب الله طاهری.
5_ ر.ک : دادگستر جهان ، ابراهیم امینی.
6_ ارشاد مفید، ص 260.
7_ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 - 275، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379.
8_ تحف العقول، ص505
9_ مائده، 33-38؛ نور، 2؛ حجرات، 9؛ انفال، 39-60
10_ بحارالانوار، ج 51، ص 118
11- کمال الدین، شیخ صدوق، ص 320
12_ بحارالانوار، ج 52، ص 256
13_ همان، ص 124
14_ همان، ص 128
15- همان، ص 123
16- همان، ص 308
17- از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 125
18_ از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 132
19_ کمال الدین، ص 320
20_ بحارالانوار، ج 52، ص 130
21_ برای اطلاع بیشتر نگا: کورانی، علی؛ عصر ظهور؛ ترجمه عباس جلالی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی؛ تهران؛ چاپ دوم 1379 (بحث ایرانیان و نقش آنان در ظهور و زمینه سازی ظهور صفحات 275 - 211)
 

نویسنده : علیرضا محمدی


دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 7:0 صبح

آخرین دولت

   




 

یکم- اصول کلی پیرامون ساختار حکومت اسلامی:
از مجموع آن‏چه در متون و منابع معتبر دینی درباره دولت و حکومت آمده است، چنین برمی‏آید که اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد؛ بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و متناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی و کلانی را معرفی کرده که آن چارچوب در درون خود تغییرات و اشکال متعدّد و متنوعی را پذیرا می‏شود. اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند، انجام دهند و نه شکل تنگ و محدودی را برای حکومت معرفی می‏کند که فقط در شرایط زمانی و مکانی محدودی قابل اجرا باشد. چارچوب کلانی که اسلام ارائه می‏دهد، از دامنه و خطوط وسیعی برخوردار است که همه اشکال صحیح و عقلایی حکومت در آن می‏گنجد. اما شکل‏های مختلف حکومت، نباید از آن چارچوب فراتر بروند. این چارچوب در زمانی با شکل و ساختار خاصی ظهور می‏یابد و در زمان دیگر با شکل و ساختاری دیگر و هیچ یک از آن دو شکل و ساختار، با ماهیت اسلامی بودن حکومت، تضاد و منافات ندارد. این مطلب نتیجه این مسئله دقیق علمی و عقلانی است که احکام ثابت و تغییرناپذیر اسلام که برای همه جوامع تا روز قیامت وضع شده‏اند، از ساختاری کلان و کلی برخوردارند و در مقابل آنها، احکام جزئی و متغیّر، متناسب با شرایط خاص زمانی و مکانی وضع می‏گردند. از جمله احکام متغیر، احکام حکومتی است که در هر زمانی توسط ولی فقیه، صادر و یا امضا می‏گردد و اطاعت و تبعیت از آن احکام، با همان قالب و شکلی که دارند، واجب است.علامه طباطبایی نیز در رساله «ولایت و زعامت در اسلام» چنین نظری دارند. به عبارت دیگر در حکومت اسلامی، برخی از امور مربوط به ساختار حکومت، ثابت و پایدار، و بعضی دیگر شناور و انعطاف‏پذیر است؛ مثلاً حکومت اسلامی، حکومتی ولایی است و باید فرد معصوم و یا نزدیک ترین شخصیت از نظر علم، تقوا، کیاست و توانایی به معصومان (ع)، در رأس آن باشد. در عین حال از نظر متمرکز (
Concentrated) و نامتمرکز (Decentralized) بودن، تابع اوضاع زمان و مکان است.اصول حاکم بر ساختار نظام سیاسی اسلام عبارتند از:
1. ضرورت مشروعیت الهی مجریان.
2. ضرورت اسلامی بودن قوانین.
3. توجه به جایگاه مهم مردم، به عنوان مبدأ شکل‏گیری و کارآمدی همه نهادها.
4. خطاپذیری مجریان و ضرورت نظارت بر آنها.
خلاصه آن که اسلام شکل و مدل خاصی برای حکومت ارائه نمی‏دهد؛ بلکه اصول و چارچوب‏های کلی خاصی را بیان می‏کند و حکومت نباید خارج از این چارچوب‏ها باشد. حال با عنایت به شرایط و نیازمندی‏های زمان ها و مکان های گوناگون، هر مدل که بیشترین انطباق را با این چارچوب‏ها داشت، مورد تأیید اسلام است. ( ر.ک: چرا جمهوری اسلامی ، علیرضا محمدی ، مجله پرسمان ، ش 31 )
بر این اساس در زمان حضور معصوم (ع) شکل الهی حکومت ، دولتمداری فرد معصوم است که در راس هرم قدرت سیاسی قرار گرفته واختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و با تعیین خاص الهی - بدون دخالت مردم و آرائشان - دولتمداری می‏کند . اما با این حال توجه به رأی مردم در سایر حوزه های مشورتی و اجرایی یکی از اصول مهمی است، در متون اسلامی از جایگاه بااهمیتی برخوردار می‏باشد؛ در این خصوص، می‏توان به آیات و روایاتی که در مورد شورا، بیعت مردم، مسئولیت مردم، مسئولیت عمومی مسلمانان، اهتمام به امر مسلمانان و... وجود دارد، اشاره نمود؛ مثلاً در مورد شورا، دو آیه «و امرهم شورا بینهم» و «وشاورهم فی الامر»(شوری (42)، آیه 38-39؛ آل عمران (3)، آیه 159. ) در قرآن آمده‏اند. همچنین در سیره معصومان علیهم‏السلام آمده است: «انّ رسول‏الله کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یردالله؛ رسول خداصلی‏الله‏علیه‏وآله این گونه بودند که با اصحاب خود مشورت می‏کردند؛ سپس تصمیم به انجام آن چه خدا اراده فرموده، می‏گرفتند».(محاسن برقی، ص 601.)
( جهت مطالعه بیشتر ر.ک:ساختار حکومت اسلامی ، سید صمصام‏الدین قوامی،حکومت اسلامی، سال چهارم، شماره اول)
 

دوم-حکومت حضرت مهدی(عج) :
بر اساس آیات و روایات بسیار متعدد ، نظام سیاسی - اداری که‏ حضرت مهدی(عج) برپا می‏کند دارای همان‏ویژگیهای حکومت نبوی و علوی است; با این‏تفاوت که حکومت نبوی و علوی تنها درگستره‏ای محدود از کره خاک و در مدت‏زمانی ناچیز برقرار شد و آن حضرت‏هم به دلیل درگیری در جنگهای داخلی، نتوانست‏به همه آنچه که در نظرداشت جامه عمل پوشد; اما امام مهدی، علیه‏السلام، با پیش گرفتن سیره‏جدش ، تا آستانه برپایی قیامت‏ جهان را از عدالت ‏پرمی‏سازد و به همه اهداف‏خود دست می‏یابد. و آنچه را که خواست پیامبر خاتم (ص )بوده است، محقّق می سازد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است: « سُنَّتُهُ سُنَّتِی، یُقِیمُ النَّاسَ عَلی مِلَّتی وَ شَریعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إلی کِتابِ رَبّی عَزَّوَجَلَّ »؛ سیره و سنّت او(مهدی)، سیره و سنّت من است. ( کمال الدین، ج2، ص411.)
اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، کار دشواری است که تنها با برخورداری از رهبری الهی و کارگزارانی دلسوز ومعتقد به نظام الهی و حاکمیت اسلام امکان‏پذیر است. آری، امام(ع) برای اداره سرزمین‏ها وزیرانی را می‏گمارد که پیشینه مبارزاتی داشته، در تجربه و عمل، پایداری و قاطعیت از خود نشان داده‏اند. استاندارانی با شخصیتی قوی، اداره روش امور استان‏ها را به عهده می‏گیرند که جز مصالح کشور اسلامی و خشنودی خداوند، به چیز دیگری نمی‏اندیشند. روشن است، کشوری که مسؤولانش دارای این ویژگی‏ها باشند، بر دشواری‏ها پیروز می‏شود و ویرانی‏های حکومت‏های پیشین با موفقیّت به آبادانی تبدیل می‏گردد .
از این رو، در روایات ترکیب دولت امام مهدی(عج) را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار و امّت‏های پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر(ص) بیان می‏کند که نام برخی از آنان بدین گونه است: حضرت عیسی(ع)، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی(ع)، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیله همدان.
از حضرت عیسی(ع) در روایات با واژه‏های گوناگونی مانند وزیر، جانشین، فرمانده و مسؤول در حکومت یاد شده است: «عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) می‏گوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شده‏ام؛ نه‏امیر و فرمانروا.» ، «حضرت عیسی(ع) وزیر حضرت قائم و پرده دار و جانشین آن حضرت است.» ، «... آن‏گاه عیسی فرود می‏آید و مسؤول دریافت اموال حضرت قائم(عج) می‏شود و اصحاب کهف نیز در پشت سر او خواهند بود.» و امام صادق(ع) می‏فرماید: «هنگامی که حضرت قائم آل محمد(ص) قیام کند، هفده تن را از پشت کعبه زنده می‏گرداند که عبارتند از: پنج تن از قوم موسی(ع)؛ آنان که به حق قضاوت کرده وبا عدالت رفتار می‏کنند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسی، ابادجانه انصاری و مالک اشتر». ابن عباس می‏گوید:« اصحاب کهف، یاران مهدی هستند. » ؛ حلبی می‏گوید: «اصحاب کهف همگی از نژاد عربند و جز به عربی سخن نمی‏گویند. آنان وزیران مهدی هستند.»
از روایات و سخنان بالا نتیجه می‏گیریم که بار سنگین حکومت و اداره سرزمین‏های پهناور اسلامی را نمی‏توان به دوش هر کس نهاد؛ بلکه افرادی باید این مسؤولیت را بپذیرند که بارها آزمایش شده، شایستگی خود را در آزمایش‏های گوناگون به اثبات رسانده باشند. از این رو، می‏بینیم که در رأس وزیران حکومت مهدی(عج)، حضرت عیسی(ع) قرار دارد که یکی از پیامبران اولواالعزم است. هم‏چنین از جمله مسؤولان برجسته حکومتی او سلمان فارسی، مقداد، ابودجانه و مالک اشتر می‏باشند که شایستگی سرپرستی کارها را در روزگار پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) داشته‏اند و قبیله همدان که برگ‏های درخشانی را در تاریخ اسلام و در روزگار حکومت علی بن ابی‏طالب(ع) به خود اختصاص داده‏اند، از مسؤولان این حکومتند.(ر.ک:چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ، نجم الدین طبسی ، قم: بوستان کتاب ، 1373 )
امام زمان(ع) در فرمایشات الهی خود برای مسئولین و دولتمردان دو شاخصه بسیار مهم را ذکر می نمایند که بنیانهای سعادت ساز جامعه مهدوی و الهی است: «و تفضل علی امراء نا بالعدل و الشفقه»
الف- عدالت:عدالت قوی ترین و مهمترین شاخصه حکومت موفق است. حکومت با کفر باقی خواهد ماند ولی با ظلم باقی نخواهد ماند. اگر در بدنه حاکمیت جامعه اسلامی عدالت به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد، مشکلات بشریت رخت بربسته، حقوق به صاحبان حق برگشته، سفره ظلم و تعدی برچیده خواهد شد و جامعه ایده آل بشری و مدینه فاضله محقق خواهد شد.
پستها و مسئولیتهای حساس و کلیدی به افراد لایق و متخصص واگذار شود که لیاقت و شایستگی آنرا داشته باشند. نهادینه کردن عدالت در مسئولیت پذیری و مسئولیت دهی و استفاده از تخصص ها یعنی استفاده مناسب و بهینه از نیروی انسانی در سیستم جامعه و پیشرفت مدینه مهدوی.
ب- دلسوزی (شفقه):ویژگی دوم مسئولین و دولتمردان در آئینه مهدویت این است که دلسوز مردم باشد. مردم را بر خود مقدم بدارد. خود را فدای مردم کند، نه اینکه از مردم نردبان بسازد، آنان را زیر پا له کند تا دستش به جایی برسد.
 

سوم-ساختار کلی نظام سیاسی مهدوی:
حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، مربوط به ساختار کارآمد و منحصر به فرد نظام سیاسی مهدوی است; حکومت فاضله حضرت مهدی (عج)، دارای ویژگی‏ها و ساختاری واحد، منسجم، کار آمد، مقتدرانه و تحت مدیریت کامل و با کفایت ایشان است . در این ساختار به همه ابعاد زندگی بشری، توجه شده و در تمامی زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، برنامه و راه کار ارائه گشته است . هیچ بعدی از زندگی بشری، مورد غفلت واقع نشده و ریزترین و جزئی‏ترین مسائل حیات اجتماعی و فردی روی زمین، در این حکومت دارای اهمیت و ارزش است . پس ساختار نظام سیاسی مهدوی، کاملا جهانی، فراگیر و عام شمول است و ساز و کارهای اجرایی و اداری آن، بر اساس مدیریت «همه عرصه‏های جهانی‏» تنظیم شده است .
با توجه به مطالب فوق در باره ی ساختار کلی و چهارچوب بندی نظام سیاسی مهدوی ، گفتنی است که ساختار کالبدی و پیکره بندی راهبردی این نظام بر اساس سه منبع مهم تنظیم و ترسیم می شود:
1- اصول کلی و ثابت در زمینه ساختار حکومت اسلامی که براین اساس امام زمان (عج) با تعیین خاص الهی در راس هرم قدرت سیاسی قرار دارد ؛ مشروعیت و اختیاراتش را مستقیما از خدا می‏گیرد و به کارگزاران و سایر بخشهای حکومتی خویش نیز که بر اساس معیارهای اسلامی بر گزیده می شوند ؛ مشروعیت می بخشد. همچنین سایر اصول کلی نظیر مشورت با مردم و اهتمام به آرای مردمی در زمینه هرچه کارآمدتر نمودن حکومت و چگونگی اجرای صحیح مسائل اجرایی و ... در این راستا قابل ارزیابی است.
2-سیره و سنت پیامبراکرم(ص) و امام علی(ع).
3-سایر اجزا و تقسیم بندی های مربوطه این ساختار ، اساساً متناسب با شرایط خاص آن زمان و تا حدود زیادی با بهره گیری از دستاوردهای سیاسی بشر در طول تاریخ خویش و در جغرافیای جهان، میسر می باشد. ( ر.ک: دیباچه ای بر «پدیده شناسی نظام سیاسی مهدوی» نویسنده :دکتر علیرضا صدرا )
بر این اساس ساختار کلان حکومت مهدی (عج) بر اساس متون اسلامی این گونه قابل ترسیم است:
در مرحله اول و در راس هرم سیاسی شخص امام مهدی (عج) جای دارند؛
در مرحله دوم معاونان و وزیران نظیر حضرت عیسی (ع) و...؛
در مرحله سوم والیان و حاکمان جهان؛
در مرحله چهارم کارگزاران امور اجرایی و قضایی ؛
در مرحله پنجم فرماندهان ، حسابداران ، مسئولین امور مالی و...؛
و در مرحله ششم مردم قرار دارند.( ر.ک: آینده جهان ، دولت و سیاست در اندیشه مهدویت ، رحیم کارگر،تهران:نشر بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) ، 1384.)
بدیهی است در قالب این چارچوب و شرایط فوق الذکر ( اصول ثابت اسلامی و عناصر متغیر متناسب با مقتضیات زمان) ممکن است سازکارهایی جدید یا مشابه آنچه قبلا وجود داشته و در کارآمدی هرچه بهتر حکومت لازم است؛ اتخاذ گردد.



یکشنبه 86 تیر 3 , ساعت 8:17 صبح

چگونه از یاران امام زمان(عج) باشم؟

 



یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.
                   لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ            عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:
1. اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد ولو بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی کشند اما کسانی که او را می شناسند و ارزش او را می شناسند و مقام او رامی دانند منتظر او می مانند.
کسانی که امام زمان(عج) را نمی شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. آری:
                وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد             که در این آینه صاحب نظران حیرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاریخی وجود آن حضرت مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسینیست و ظرفیت و لیاقت زیادی می خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته اند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود.
همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم که او رابشناسد نمی تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه می تواند منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمی تواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید.محبت به امام زمان وظیفه ای است که پیامبر اکرم(ص) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ؛ (شوری، آیه23).
3. ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران دیگر؛ منتظر امام زمان می داند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانی است و باید یاوران زیادی داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقویت روحیات ایمانی خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علی البرّ و التقوی به کمک مؤمنان منتظر دیگر خود را آماده ظهور حضرت بنماید.
5. دعا برای تسریع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را می کشد و از خدا می خواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظرآن حضرتش می باشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان مورد توصیه آن حضرت نیز می باشد.
6. ارتباط با امام زمان(ع) به شکل های مختلف؛ اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد سعی می کند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می کند.
7. یاد فراوان حضرت؛ یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندی منتظر محبوب خویش هستند اما نتوانسته اند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام می کنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگری است که منتظران واقعی احساس می کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه می دارند.
8. دادن صدقه برای سلامتی آن عزیز و یا حواله نمودن ثواب هایی برای آن حضرت
9. رفع شبهه و مبارزه با شبهه افکنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودی آن حضرت در بین منتظران.
10. امیدواری بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران
11. ایجاد آمادگی دائم رزمی برای ظهور حضرت چنانکه در روایت آمده است: «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما؛ هر یک از شما برای قیام قائم(عج)باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد» (بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).
منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم کردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز کنیم و با اراده ای محکم، عزمی راسخ و برنامه ای دقیق به اصلاح افکار و اندیشه ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و کردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و کوشش کنیم. و در یک جمله با اجتناب از معاصی، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی که هستیم ـ به خودسازی اقدام کنیم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمی تواند مانع مهمی در راه رشد و کمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، می توان سیئات و بدی های گذشته را به حسنه و نیکی تبدیل کرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن راجع به حضرت مهدی(ع) و اصحاب ایشان می فرماید: «الدین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنکر؛ کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را به پا داشته و زکات را [به مستحق [می بخشند و به معروف امر نموده و از منکر نهیمی کنند (حج، آیه 41).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید: «این آیه برای آل محمد و مهدی(ع) و اصحاب او است».
در نتیجه اگر ما هم می خواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راه کارهای زیر توجه فرمایید:
1. ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید؛
2. نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید؛
3. سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید؛
4. از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید؛
5. حجاب، متانت و وقار خود را کاملاً رعایت کنید؛
6. بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه می شود و مورد بررسی قرار می گیرد؛
7. اکنون که در دوران تحصیل علم هستید، بیشترین توجه خود را به درس و موفقیت تحصیلی داشته باشید؛
8. با مطالعه کتاب هایی که درباره امام زمان(ع)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید؛
9. برای اصلاح اوضاع فرهنگی دانشگاه، به تنهایی یا به کمک دیگر دانشجویان متدین و دلسوز و یا به کمک بعضی از تشکل های مذهبی دانشگاه، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدین وسیله جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرید. در این راه نهراسید و خجالت هم نکشید؛زیرا خشنودی و رضایت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش های دینی و اخلاقی و اجتناب از گناه و خلاف است.



یکشنبه 86 خرداد 13 , ساعت 6:0 صبح
علی

شیعه باید این گونه باشد

 اللْهم و صل علی أولیائهم... المسلمین لأمرهم... المنتظرین أیامهم...

صحیفه سجادیه، دعا 47

در این فراز دو خصلت از خصلتهای شیعیان عنوان شده است که مختصری درباره آن توضیح می‌دهیم:

 1- تسلیم لأمرهم:

 اطاعت نمودن از دستورات ایشان و اعتراف به حقانیت ایشان در ظاهر و باطن نمودن و پذیرش سخن ایشان بدون آنکه در قلب یا زبان آن را انکار نماید.

بعضی از علما گفته‌اند تسلیم مرتبه‌ای فراتر از رضاست.

زیرا شخص راضی برای خود وجود و اراده‌ای تصور می‌کند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر  او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.

با این مقدمه عرض می‌کنیم: یکی از اصول شریعت اسلام تسلیم شدن در برابر فرامین اهل بیت (علیهم السلام)  السلام است به هر آنچه که می‌آورند و از ایشان صادر می‌گردد

گرچه حکمت و دلیل آن برای مردم روشن نباشد زیرا خداوند متعال دارای اسرار و مصالحی است که برخی از آنها پوشیده است و کسی آنرا نمی‌داند جز خود خداوند و راسخان در علم.

پس بر هر مکلفی واجب است دستورات و فرامینی را که نمی‌داند انکار نکند و همانند بدعت گزاران اعتراض ننماید. بلکه شایسته است که سر تسلیم فرود آورند و به صحت آنچه از ایشان به طرق صحیح نقل شده است اعتراف و اذعان نمایند.

درباره تسلیم اخبار فراوانی ذکر شده تا آنجا که ثقة الاسلام کلینی (ره) در کافی بابی به عنوان باب تسلیم و فضل تسلیم شوندگان آورده است؛بعنوان مثال روایتی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:

اگر مردمی عبادت خداوند یکتا و بی شریک را نمایند و نماز به پا دارند و زکات خویش بپردازند  و حج به جای آورند و رمضان را روزه بدارند سپس درباره چیزی که خداوند آنرا خلق یا پیامبر آنرا تشریع نموده بگویند: آیا نمی‌بایست به گونه‌ای دیگر باشد؟ یا آنرا در دل خود احساس نمایند، به تحقیق مشرک گردیده اند. و آن گاه این آیه را تلاوت نمود:

فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا

 نه ، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند ، مگر آنکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند

سدیر می‌گوید از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: دوستان شما با یکدیگر اختلاف دارند و برخی از برخی دیگر دوری می‌جویند حضرت درجواب فرمودند: تو به آنها چه کار داری؟! مردم  به سه چیز تکلیف شده اند: شناخت امامان و تسلیم بودن در برابر آنچه می‌آورند و مراجعه به آنان در مواردی که اختلاف دارند.

شخص راضی برای خود وجود و اراده‌ای تصور می‌کند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر  او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.

زید شحام نیز می‌گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نزد ما شخصی است که به او کلیب می‌گویند و هر گاه چیزی از شما گفته شود می‌گوید: من تسلیمم و ما او را به کلیب تسلیم نام نهاده‌ایم. حضرت فرمود: با او مهربانی کنید. آنگاه گفت آیا می‌دانید تسلیم چیست؟ ما ساکت ماندیم و حضرت ادامه داد: تسلیم به خدا قسم همان اخبات (فروتنی و خشوع) است و خداوند می‌فرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم»

2- والمنتظرین ایامهم

انتظار در لغت به معنی درخواست درک امری در آینده است بطوریکه گویا نگاه می‌کند کی اتفاق می‌افتد. و همانند امید است با این تفاوت که رجا و امید فقط درباره امور خوش و خیر است ولی انتظار شامل امور خوب و بد می‌شود مانند آیه : قل فانتظروا انی معکم من المنتظرین

و مراد از ایام  ایشان، دولت و حکومت ایشان است و از آن با «ایام» یاد نموده است

چرا که آن ایام ظرف حکومت ایشان است مانند فرمایش خداوند متعال «و ایشان را با ایام الله یاد نما» و منظور از آن دوران صاحب الامر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می باشد و اینکه این دوران را به تمام ائمه (علیهم السلام) اضافه نموده‌اند به این دلیل است که دولت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دولت ائمه اطهار (علیهم السلام) است و خداوند هم در قرآن چنین فرموده است: «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة آتیناهم ملکا عظیما

ابن عباس فرموده است: ملک در آل ابراهیم ملک یوسف، داوود و سلیمان (علیهم السلام) است و این ملک را به همه نسبت داده است چرا که بزرگداشت عده‌ای بزرگداشت همه است.

علامه طبرسی  در تفسیر آیه « وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» آورده است که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده است که این آیه درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است.

و امام سجاد (علیه السلام) نیز نقل شده است که حضرت این آیه را تلاوت نمود و گفت: به خدا قسم ایشان شیعیان ما هستند و خداوند با ایشان و  بدست یک نفر از ما که مهدی این امت است این کار را انجام می‌دهد و مهدی همان کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او گفته است که اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی می‌کند تا فردی از خاندان من که هم نام من است قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از ظلم و ستم پر شده است.


ترجمه و تلخیص کتاب ریاض السالکین اثر سیدعلیخان مدنی شیرازی


جمعه 86 خرداد 11 , ساعت 12:41 عصر

هشدارهاى پیشگیرانه

 
پیشرفت هاى جمهورى اسلامى ایران در عرصه هاى علمى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى اگرچه تا مختصات جامعه آرمانى مورد نظر مردم فاصله دارد، اما با شتاب قابل توجهى در حرکت رو به جلوست و این مهم از نگاه ملت هاى مظلوم و آسیب دیده از نظام سلطه جهانى دور نمانده است. در کنار این موضوع،ایستادگى ایران بر مواضع آرمانى و ارزشى خود و تغییر جهت گیرى سیاست خارجى از موضع انفعالى به موضع بعضاً فعال، در دولتمردان برخى کشورهاى دیگر هم این جرأت و جسارت را ایجاد کرده است تا به صورت شفاف، شعارها و مواضع ضد آمریکایى و عدالت خواهانه اتخاذ کنند. موضعگیرى هاى دکتر احمدى نژاد در سفر به کشورهاى آسیاى جنوب شرقى و آمریکاى لاتین و ابراز احساسات و حمایت هاى مردمى از مواضع وى نمایانگر شاخص این مسأله است. درحالى که سفر دوره اى جورج بوش به آمریکاى لاتین - یعنى حیاط خلوت ایالات متحده - واکنش تند مردمى را به همراه داشته است. ونزوئلا، بولیوى، نیکاراگوئه و... و کشورهایى که موج بیدارى مردمى، فضاى سیاسى آنها را به این سمت پیش مى برد، نماد بارز این رویکرد هستند.
اما در سوى دیگر ، آمریکا به عنوان مصرف کننده ۲۵ درصد نفت خام تولیدى جهان با روند استخراج فعلى مناطق نفت خیز خود تنها ۸ سال دیگر داراى نفت خام است. در میان کشورهاى جهان نیز تنها عربستان، ونزوئلا و عراق، بیش از ۱۰۰ سال دیگر داراى نفت خام هستند. گرچه بهاى نفت خام براى آمریکا که اصلى ترین صادر کننده محصولات پائین دستى نفت است، درجه اهمیت پائینى دارد، ولى امنیت استخراج، تولید و صدور نفت به آمریکا یکى از اولویت هاى اصلى سران آنهاست. این دو هدف مهم، سران کاخ سفید را بر آن داشت تا طرح «مهار سیاسى ایران همراه با دستیابى پایدار به منابع انرژى» را در دستور کار قرار داده و دنبال کنند، گرچه در هیچ کدام از دو هدف فوق موفقیتى به دست نیاورده اند. نظام سلطه جهانى با تبدیل شوراى امنیت سازمان ملل به محلى براى مشروعیت دادن به بى قانونى هاى خود در تجاوز به حقوق ملت ها اکنون در پى آن است تا بتواند با تصویب قطعنامه هاى مکرر در موضوع انرژى هسته اى، برآوردى از موضع افکار عمومى ملت ها و دولت هاى جهان براى تهدیدها و اعمال زور علیه جمهورى اسلامى ایران و مشروعیت دادن به آن داشته باشد و از این طریق بتواند بخشى از طرح فوق الذکر را دنبال کند.
این نخستین بار نیست که سران آمریکا ایران را تهدید به اعمال زور و خشونت مى کنند. هر از چند گاهى که مشاوران امنیتى و نظامى بوش از توانمندى ها و ظرفیت هاى ایران برآوردها و تحلیل هاى غلطى ارائه مى دهند به این گونه تهدیدها وزمینه سازى براى فعالیت هاى بعدى خودروى مى آورند .
در این میان «هشدارهاى پیشگیرانه» رهبر معظم انقلاب به «سران دیوانه کاخ سفید» مى تواند «عقلاى جامعه آمریکا» را بر آن دارد تا پیشینه فعالیت هاى خصمانه آمریکا علیه ایران و نتایج خفت بار آن را به دولتمردان خود یادآورى کنند. اشاره رهبر معظم انقلاب در جمع مردم در مشهد مقدس مبنى بر این که «اگر قرار باشد با ابزار شوراى امنیت بى قانونى کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند ما هم مى توانیم بى قانونى کنیم و خواهیم کرد » از جمله این هشدارهاى پیشگیرانه است. ایشان در ادامه بیاناتشان نیز با اشاره به «استفاده ملت ایران از همه ظرفیت هاى خود براى ضربه زدن به متعرضان»، گسترده بودن دامنه پاسخ ایران را یادآورى کردند. گرچه سران کاخ سفید در این سال ها فرکانس تهدید هاى خود را کم و زیاد کرده اند اما هیچ گاه این تهدید ها فروکش نکرده است چرا که همیشه نظام سلطه جهانى در حال «گردن کلفتى» است. پیش تر هم رهبر معظم انقلاب در هشدارهاى پیشگیرانه خود گوشزد کرده بودند که «اگر آمریکا منافع ایران را تهدید نماید منافع آمریکا را در سراسر جهان به خطر خواهیم انداخت ». به هر حال غرب باید بداند که با موقعیت فعلى سیاسى و ژئوپلیتیک ایران، آمریکا براى هر دو هدفش باید به قواعد ایران و بازى در زمین طراحى شده توسط ایران تن بدهد، چرا که امنیت صدور نفت از خلیج فارس بدون همراهى ایران ممکن نیست و از طرفى نفوذ گفتمان سیاسى ایران در میان ملت هاى مظلوم جهان نیز روز به روز در حال گسترش است .



جمعه 86 خرداد 4 , ساعت 7:0 صبح

چگونه با تقوی شوم

 



به طور کلی برای حرکت درهر مسیری شناختن مقدم بر حرکت و عمل است. تحصیل تقوی هم از این قاعده مستثنی نیست. برای تحصیل تقوی و آشنایی با روش آن ابتدا لازم است با خود تقوی و حقیقت آن آشنا شویم. این آشنایی خود کمک شایانی به ما در جهت پیدا نمودن راه و روش تحصیل آن خواهد نمود. بنابراین ابتدا حقیقت تقوی را تعریف خواهیم نمود و سپس به راه کسب آن اشاره خواهیم کرد.

 

تعریف تقوی:

برای تعریف تقوی و آشنایی با حقیقت آن توجه به نکات زیر لازم است.

1. تقوی از ماده «وقی - یقی» به معنی نگهداشت و حفظ است. در مفردات قرآن آمده «الوقایه حفظ الشیء مما یؤذیه و یضره» و قایه به معنی حفظ چیزی است از آن چه که باعث آزار او می شود و به او زیان می رساند(1)

2. به لحاظ اخلاقی تقوی یک صفت نهادینه شده نفسانی و به تعبیر علمای اخلاق یک ملکه راسخه درونی و به تعبیری امروزی یک مهارت است. ملکه و مهارت حالت درونی و روانی ای است که باعث می شود عمل خارجی به راحتی، روان و بدون زحمت از انسان صادر گردد.

3. کاربرد این مهارت در صراط مستقیم اطلاعت و بندگی حق تعالی آشکار می شود و کارکرد مثبت آن در مسیر قرب الهی نمود پیدا خواهد کرد. به تعبیر برخی از عالمان اخلاقی این صفت باعث می شود که انسان تحاش کند یعنی خود را از منطقه گناه به حاشیه ببرد و حفظ نماید.(2)

4. نوعی ترس و خدا پروایی نیز در معنای تقوی لحاظ شده است و آن ترس از خروج از مسیر بندگی و اطاعت حق است. انسان متقی پیوسته از این که از مسیر خدا خارج شود هراس دارد زیرا او که عاشق کمال و قرب الهی است در این صورت خود را خسارت زده و زیان دیده خواهد یافت.

با توجه به نکات فوق الذکر اکنون قادر خواهیم بود که با حقیقت تقوی، در یک تعریف نسبتا دقیق آشنا شویم. تقوی مهارت و ملکه درونی ای است که به انسان کمک می کند تا همواره در جاده مستقیم اطاعت و قرب الهی ثابت قدم بماند, به وظایف دینی خود عمل کند و خویش را از خطر انحراف و ترس از گمراهی برهاند.

 

روش تحصیل تقوا:

عوامل حصول ملکه تقوی و تحکیم آن عبارت است از:

1. تقویت باور دینی (ایمان): بر طالب تقوی و قرب الهی فرض است که باور دینی و ایمان خویش را به خدای متعال و حقانیت بعثت انبیاء و دین الهی و کتاب آسمانی از طریق مطالعه و تفکر در حوزه های معرفتی و بینش دینی تقویت نماید. رعایت تقوا عملی است که برخاسته از ایمان انسان است و آدمی تا ایمان قوی و شناخت شفافی نسبت به حقایق هستی و اعتقادات دینی نداشته باشد ضامن اجرایی نخواهد داشت حوزه های معرفت دینی عبارتند از خداشناسی، خودشناسی، معادشناسی، فلسفه دین و جهان شناسی.

2. دین آشنایی: دیگر از لوازم این راه آشنایی با حلال و حرام الهی است. بر طالب تقوی لازم است که با احکام اخلاقی و عملی دین از طریق مطالعه و تحصیل کتب اخلاقی و رساله های عملیه آشنا باشد و راه عملی اطاعت خدای متعال را بداند و از بایدها و نبایدهای این مسیر اطلاع کافی داشته باشد. به خصوص شناختن گناهان و پی آمدهای سوء دنیوی و اخروی آن، نقش و تأثیر بسیار سازنده ای در حصول تقوی و تحکیم آن در انسان مؤمن دارد.

3. تمرین و ممارست: حصول هر مهارتی نیاز به تمرین، ممارست، مداومت و ایستادگی دارد. برای طالب تقوی نیز لازم است که در این مسیر از هر طریقی که ممکن است به تدریج عادت های بد خود را ترک و آنها را تبدیل به عادت های مثبت نماید. تمرین عملی و عادت نمودن به ترک گناهان و انجام واجبات الهی به تدریج زمینه حصول ملکه تقوی را در نفس آدمی فراهم خواهد آورد.

4. تلاوت قرآن کریم: از مداومت در تلاوت قرآن کریم همراه با تدبر در آیات الهی و فهم هدایت های قرآنی نباید غفلت نمود. قرائت و تلاوت پیوسته این کتاب مقدس همراه با فهم معانی آن به تدریج تأثیر بسیار سازنده ای در تقویت و تحکیم ایمان و عمل خواهد داشت.

5. شرکت در مجالس و محافل مذهبی، همراهی مؤمنان، همنشینی با عالمان ربانی، مطالعه سیره عملی رهبران معصوم(ع), امامان هدایت و اسوه های تقوا و همچنین مطالعه زندگی و سیره عملی عالمان وارسته, اهل تقوی و سلوک، همچنین سرگذشت گناهکاران و سرانجام منحرفان از راه خدا و تقوی همگی راه هایی هستند که به تقویت بعد معنوی انسان خواهد انجامید.

6. شیطان شناسی: شناختن شیطان، حیله ها و وسوسه هایی که برای اهل تقوی دارد و دام هایی که در راه خدا گسترده است، ضرورتی است که نباید از آن غافل ماند.

 

برای مطالعه بیشتر ر.ک:

 - اخلاق در قرآن، ج 11

 - کیفر گناه، رسول محلاتی

 - گناه شناسی، محسن قرائتی

 - گناهان کبیره، شهید دستغیب.

-----------------------------

پی نوشت ها:

1. مفردات راغب، ماده وقی، ص 881.

2. مراحل اخلاق در قرآن، جوادی آملی، ج 11، ص 206.



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ