سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّت به زنان، از اخلاق پیامبران ـ درودهای خداوند بر آنان باد ـ است . [امام صادق علیه السلام]
 
چهارشنبه 86 مرداد 3 , ساعت 7:59 صبح



به مناسبت سالروز ولادت امام جواد علیه السلام
دهم رجب سالروز ولادت امام نهم حضرت امام محمدتقی علیه السلام است . امام محمد تقی دهم رجب 195 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در سال 203 در حالی که سن آن حضرت بین 8 تا 9 سال بود امامت امت را در دست گرفت .
امام محمدتقی علیه السلام تا سال 220 هـ . ق یعنی به مدت هفده سال شیعیان را رهبری کرد و سرانجام در 25 سالگی توسط معتصم عباسی به شهادت رسید.
دوره امامت امام جواد علیه السلام مصادف با یکی از شدیدترین دوره های تهاجم فرهنگی عباسیان و وابستگان آن ها به شیعیان است . این سیاست ناشی از تصور نادرستی بود که عباسیان به ذهن خود راه داده بودند. چون امام جواد (ع ) در سن پایین به امامت رسیده بود کارگزاران سیاسی و فرهنگی عباسیان می پنداشتند فرصت بسیار طلایی به دست آورده اند تا به گمان خود ضعف فرهنگی و فکری شیعیان را آشکار کنند و طی تهاجم فرهنگی و فکری حساب شده بنیان شیعه را از بیخ درآورند.عباسیان گمان می کردند که رهبری شیعیان به دلیل نوجوانی در چنان جایگاه علمی و فکری قرار ندارد که بتواند از مواضع فکری و فرهنگی شیعه به خوبی دفاع کند. به همین دلیل فرمانروایان بغداد و علما و دانشمندانی که وابسته به آن ها بودند مرتب موضوع مناظره علمی با امام جواد (ع ) را مطرح می کردند. عباسیان می خواستند امام شیعیان را دربرابر پرسش هایی قرار بدهند تا آن حضرت از عهده پاسخ گویی به آن ها بر نیاید و در نتیجه هم در میان عموم مردم و هم در میان شیعیان جایگاه خود را از دست بدهد. عباسیان و علمای وابسته به آن ها گمان می کردند که اگر این اتفاق رخ بدهد شیعیان به تدریج جذب سایر فرقه ها می شوند و سرانجام مستحیل می گردند و هویت خود را از دست می دهند. بنابر این مشاهده می کنیم که عباسیان توطئه بزرگی علیه شیعیان تدارک دیده بودند.آن ها این توطئه را که بنیان شیعه را هدف قرار داده بود از طریق برگزاری جلسات مناظره پی گیری می کردند.
عباسیان برای موفقیت این توطئه از پیش درباره سن پایین امام جواد(ع ) تبلیغات و سیع به راه انداختند تا به محض اینکه زنگ آغاز توطئه مناظره به صدا در آمد مردم با آمادگی ذهنی به دام توطئه گران عباسی بیفتند. برخلاف تصور عباسیان هنگامی که زنگ توطئه مناظره به صدا در آمد نه تنها امام جواد علیه السلام در برابر دانشمندان و علمایی که مامور این کار بودند موضعی که حکایت از ضعف باشد نشان نداد بلکه وابستگان دستگاه عباسی را با طرح سئوالات علمی چنان منفعل و متحیر کرد که چیزی غیر از شرمساری نصیب آن ها نشد. به عبارت دیگر توطئه به ضد توطئه تبدیل گردید. به جای اینکه جایگاه علمی ودینی و اجتماعی امام جواد (ع ) در میان مردم تضعیف شود مردم به آن حضرت شناخت بیشتری پیدا کردند و متوجه شدند چه گوهر گرانبهایی در میان آن ها وجود دارد که آن را نمی شناسند و قدراو را نمی دانند.
عباسیان که تیغ توطئه علیه امام جواد را به سمت خود دیدند محدود کردن تدریجی امام جلوگیری از دست رسی مردم به امام تظاهر به دوستی با امام وده ها حیله دیگر را پیش کشیدند. عباسیان پس از آنکه متوجه شدند این دسته از حیله ها و توطئه های آن ها نیز چندان کارایی ندارد و امام جواد علیه السلام از طریق یاران خود همچون حضرت عبدالعظیم حسنی (ع ) علی بن مهزیاراهوازی داودبن قاسم ابوجعفر احمدبن محمد صالح بن سهل و افراد بسیار دیگر به نشر تعالیم ناب دین مشغول هستند. چاره ای غیر ازاین نیافتند که هر چه زودتر امام جواد علیه السلام را به شهادت برسانند. عباسیان دریافتند که اگر امام جواد علیه السلام را که با پایان حیات طبیعی خود فاصله زیادی دارد به شهادت نرسانند توسط آن حضرت جریان بسیار گسترده دینی و علمی و انقلابی در جهان اسلام به وجود خواهد آمد و بر خلافت عباسی خط بطلان خواهد کشید. به همین دلیل شهید کردن امام را تنها راه باقی مانده یافتند و ناجوانمردانه آن حضرت را که خورشید فیض و سرو معرفت و معنویت بودند در 25 سالگی به شهادت رساندند .
سالروز ولادت امام جواد علیه السلام را به همه رهروان راهش تبریک می گوییم .


دوشنبه 86 مرداد 1 , ساعت 12:31 عصر

دوشنبه 86 مرداد 1 , ساعت 11:48 صبح

خداوند ما را برای اقدام آفریده است

۱. بنزین در (حداقل) ده سال اخیر یکی از بحران‌های اساسی پیش روی دولت‌ها بوده است. مصرف میلیون‌ها لیتر بنزین در هرروز باعث شده است که بنزین به عنوان یک کالای اساسی در سبد مصرفی هر خانواده جای داشته باشد. هربار افزایش قیمت بنزین، شوک تازه‌ای به بازار وارد می‌کند.

۲. از اشکالات ما این است که فرهنگ مصرف‌مان به سهولت تغییر نمی‌کند. عادت کرده‌ایم که در هرکاری افراط و تفریط داشته‌باشیم. پس از سال‌ها استفاده از خودرو هنوز هم الگوی مناسبی برای استفاده از آن در کشورمان شکل نگرفته است.

۳. قاچاق بنزین به کشورهای همسایه، در سال‌های اخیر باعث شده است که سوبسیدی که دولت برای سوخت هزینه کرده است به سهولت از مرزهای کشور خارج شود و یا به جیب افراد سودجو واریز شود.

۴. واردات بیش از اندازه‌ی بنزین به کشور و نیاز کاذبی که برای بنزین در کشور وجود دارد، بنزین به پاشنه‌ی آشیل دولت تبدیل کرده است. به طوری که تحریم سوخت (و به خصوص بنزین) می‌تواند کشور ما را دچار بحران شدید کند.

۵. یکی از پیش‌نیازها پیوستن به سازمان تجارت جهانی، حذف یارانه‌ها (و یا حداقل هدف‌دار بودن آن) است. ایران نیز که از سال‌های گذشته به فکر پیوستن به این سازمان بوده است، باید در این جهت گام بردارد. پیوستن نهایی به WTO مستلزم انجام این مرحله است. اکنون ایران در مرحله‌ی نظارت به سر می‌برد.

۶. اشکالی که اقتصاددانان به یارانه‌ها مطرح می‌کنند آن است که یارانه‌ها باعث می‌شوند که امری که مطلوبیت واقعی ندارد در سبد مصرفی افراد وارد شود. یا به عبارت ساده‌تر افرادی که نیازی به آن محصول ندارند از آن بهره‌مند شوند. از این‌رو می‌گویند که نباید اقتصاد را بر پایه‌ی یارانه بنا کرد.

۷. یارانه‌ی بنزین باعث شده است تا تناسب میان مطلوبیت و هزینه به هم بریزد. چرا که امروزه در صورت داشتن اتومبیل شخصی (که بالاترین مطلوبیت را دارد) کمترین هزینه را برای استفاده باید پرداخت. ولی استفاده از تاکسی که مطلوبیت کمتری دارد هزینه‌بیش‌تری را در بر دارد. این امر نظام عرضه و تقاضا و جدول مطلوبیت‌ها را دچار تشویش می‌کند.

۸. هدف‌دار نبودن یارانه‌ی بنزین اشکال دیگری است که به آن وارد است. چرا که هدف از یارانه کمک به قشر محروم است. در صورتی که در حال حاضر آن‌ها کمترین بهره را از مصرف بنزین در جامعه دارند.

۹. علم به محدود بودن سوخت‌های فسیلی مستلزم آن است که دست به محدود کردن استفاده از بنزین بزنیم.

و ده‌ها اشکال دیگر که بر وضعیت بنزین در کشور ما وارد بوده است!
به نظرم یکی از مهم‌ترین تصمیمات اقتصادی دولت همین سهمیه‌بندی بوده است. که آثار مفید آن برای نسل‌های آینده نیز خود را نشان خواهد داد.
البته اشکالات وارده بر نحوه‌ی اجرای این طرح باعث نمی‌شود که هیچ عاقلی اصل طرح را رد کند. این دولت دولتی است مصمم که برای اجرای حق منتظر کارهای کارشناسانه از نوع ریشه‌ای!! (که ریشه‌ها را از تن جدا کند!) نمی‌ماند. شنیده‌ام که طرح سهمیه‌بندی بنزین از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح بوده است. اما هیچ دولتی حاضر به انجام این کار نبوده است؛ و ترس از کاهش محبوبیت‌شان نزد مردم علت عمده بوده است.
اما دولت نهم چنین کرد، چرا که این دولت اعتقاد راسخ دارد که:
خداوند ما را برای اقدام آفریده است.

------------ --------- --------- --------- --------- ------
*
عنوان مطلب را از یکی از سخنرانی‌های سردار قاسمی برگرفته‌ام.


سه شنبه 86 تیر 19 , ساعت 9:9 صبح

سلام


به دنبال معرفی روستای شلی دربخش قبلی به استحضار عزیزان می رساند که این روستا   در 80کیلومتری شهرسمنان قرار داشته و از توابع بخش مهدیشهر می باشدکه با تعدادی از روستاهای دیگر منطفه پشتکوه تا قبل از استان شدن سمنان در حوزه استحفاظی استان مازندران قرار داشته اندکه بحمدا... به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی از نعمت امکاناتی نظیر جاده.برق.اب اشامیدنی بهداشتی.تلفن و... بهره مند گردید وباتوجه به قرار داشتن در حاشیه جنگل ازیک طرف وکوهستان از طرف دیگر دارای چشم انداز بسیار زیباو مناطق دیدنی جالب به همراه چشمه سار هامیباشدکه هر بینده ای را مجذوب خود می کند


به امید دیدار شما در این منطقه بکر طبیعی


دوشنبه 86 تیر 18 , ساعت 2:12 عصر
عکس...
یکشنبه 86 اردیبهشت 16 , ساعت 10:7 صبح

 تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

16 اردیبهشت 1358 - به منظورپاسداری ازانقلاب اسلامی و فقط مرزهای کشورایران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد. این نیروی عظیم نظامی به منزله بازوی مسلح درکنارعقیده و تفکراسلامی در8 سال دفاع مقدس حماسه های بزرگی آفرید. حضرت امام خمینی(ره) رهبرکبیرانقلاب اسلامی برای تجلیل ازپاسداران فداکاردرپیامی فرمودند:« ای کاش من هم یک پاسداربودم.»


چهارشنبه 86 اردیبهشت 12 , ساعت 10:58 صبح

((وظیفه مهم هدایت جامعه است به سوى اللّه ))
امام خمینى ((ره ))

اسـتـاد مـرتـضـى مـطـهـرى در شـامـگـاه 11 اردیـبـهـشـت مـاه سـال 1358 تـوسـط کـوردلان گـروه فـرقـان بـه شـهـادت نـایـل آمـد و بـعـد از عـمـرى مـجاهدت در راه خدا و تلاش خستگى ناپذیر در زمینه هاى فرهنگى و سیاسى مذهبى به دست جاهلترین و جنایتکارترین دشمنان اسلام به ملکوت اعلى پیوست . استاد شـهـیـد در طـول عـمـر خـود رنـج هـاى فـراوانـى تـحـمل کرد و در زمینه تعلیم و تربیت کوشش فراوانى انجام داد و آثار بسیارى نیز در زمینه هاى مختلف علمى ، فلسفى و اجتماعى و... از خود بـه جـاى گـذاشـت او کـه مـعـلم اخـلاق ، فـلسـفـه ، عـرفـان و مـسـائل اقـتـصـادى بـود در تمامى این زمینه ها کارهاى تحقیقاتى و بنیادى شایسته اى انجام داده است به همین مناسبت سالروز شهادت این معلم نمونه و اسوه تقوى به عنوان روز معلم نامگذارى شـده اسـت تـا هـمواره و همه ساله ضمن بزرگداشت خاطره آن رادمرد بزرگ و مجتهد و فیلسوف بـلنـدآوازه از زحـمـات بـى شـائبـه و

ایـثارگرانه طبقه عظیم معلمان که وظیفه سنگین آموزش و پرورش کودکان ، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را برعهده دارند قدردانى گردد

 

 

12 اردیبهشت 1361 - مرحله دوم طرح عملیاتی بیت المقدس با حضوررزمندگان دلیرجمهوری اسلامی ایران برضدّ قوای رژیم بعثی آغازشد. ازاولین ساعات این حمله تپه استراتژیک 182درحوالی نوارمرزی فکه ازاشغال عراقی ها آزاد شد. همچنین بیش از700تن ازافراد ارتش بعثی عراق به اسارت نیروهای اسلام درآمدند.                                                                                                                

 


جمعه 86 اردیبهشت 7 , ساعت 12:56 عصر


ز. روحانى‏
ازدواج، یک مکالمه طولانى است که گاهى اوقات با جرّ و بحث‏هاى بیهوده قطع مى‏گردد. همان گونه که ارتباط، مهم‏ترین اساس زندگى است، مشاجره هم مخرب‏ترین عامل آن است.
زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف خود را جریحه‏دار مى‏سازند و هم رابطه زناشویى‏شان را مختل مى‏سازند. همان گونه که ارتباط، باعث نزدیکى ما انسان‏ها به هم مى‏شود، دعوا و مشاجره، این ارتباط را خراب کرده، انسان‏ها را از هم دور و دورتر مى‏سازد. بسیارى از زنان و مردان، از برقرارى یک ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسئله و یا مشکلى با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحث‏ها و سوءتفاهم‏هاى پى‏درپى مى‏شوند.
هنگامى که دو نفر ارتباط عاطفى با هم ندارند، به هنگام پیش آمدن اختلاف، نمى‏توانند از دعوا، اجتناب کنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خیلى ساده، مسائل را به موارد شخصى و خصوصى، ربط مى‏دهند.
به جاى مشاجره و بزرگ کردن نکات منفى، باید با یکدیگر گفت‏وگو کرد. بهتر است خواسته‏هاى خود را صریح و البته با رعایت ادب و احترام، مطرح کرد. بعضى زن و شوهرها، به قدرى با هم مشاجره مى‏کنند که کم کم محبتشان از بین مى‏رود.
گاهى اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفى خود را براى جلوگیرى از مشاجره، انکار مى‏کنند؛ اما در نتیجه این عمل، عشق را در خود نابود مى‏کنند. بهتر است بین گفت‏وگو و سکوت، تعادلى برقرار کرد و در نتیجه، براى ایجاد یک ارتباط سالم، باید به مهارت‏هاى ویژه‏اى مجهز باشیم و بى‏آن که احساسات صادقانه، اما منفى خود را انکار کنیم، از جرّ و بحث اجتناب کنیم.
اگر تفاوت‏هاى روحى و روانى زن و مرد، نادیده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پیش مى‏آید. بهترین راه براى جلوگیرى از دعوا، این است که در ایجاد و نیز حفظ رابطه‏اى صمیمى و صادقانه، تلاش کنیم. هر چه انسان با کسى صمیمى‏تر باشد، گوش دادن به حرف‏هاى او - آن هم بدون عکس العمل به احساسات منفى - مشکل‏تر است.
در دعواى بین زن و شوهرها، معمولاً موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمى‏شود؛ بلکه نحوه بیان نظرات است که طرفین را مى‏رنجاند و به موضع‏گیرى وادار مى‏کند. هنگامى که مردى از لحن همسرش این چنین برداشت مى‏کند که زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه تلاش خود را به کار مى‏برد تا ثابت کند که خودش درست مى‏گوید و حق با اوست و بنابراین، به احساسات زن، توجهى نمى‏کند و هنگامى که مرد به احساسات زن توجه نمى‏کند، او را با بى‏مهرى مى‏رنجاند؛ و حتى حق ناراحت شدن را نیز به او نمى‏دهد، بدیهى است که زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است. در این گونه موارد، زن هم از خود واکنش نشان داده، مرد را ناراحت مى‏کند. مرد که علت واکنش زن را نمى‏داند، به جاى تغییر لحن، به تفسیر و توجیه منظور خود مى‏پردازد و نمى‏داند که در حال تدارک مقدمات یک مشاجره و دعواى تمام عیار است. او تصور مى‏کند که این زن است که قصد دعوا دارد؛ در حالى که زن، در واقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمى شوهر، از خود دفاع کند و توضیحات شوهر را یک توجیه بى‏مورد دانسته، عصبانیتش بیشتر و بیشتر مى‏شود.
نکته مهم این است که برخلاف مردها که یا سکوت مى‏کنند و یا راه‏حل نشان مى‏دهند، زن‏ها با گله کردن و شکایت، کار را به دعوا و مشاجره مى‏کشانند.
زن و شوهرها براى اجتناب از دعوا، باید بدانند که موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمى‏رنجاند که لحن آنها مى‏رنجاند. در یک دعوا، یکى از طرفین باید کوتاه بیاید وگرنه، دعوا دامنه پیدا کرده، هرگز تمام نمى‏شود.


چند نکته براى جلوگیرى از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران‏
1. همسران باید دقت داشته باشند که چه وقت یک گفت‏وگوى سالم به بحث تبدیل مى‏شود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
2. آنها علاوه بر این که باید لحن صحبت کردن خود را درست کنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفى او را برآورده مى‏سازند یا نه.
3. سکوت کردن، به فرد فرصت مى‏دهد تا خونسردى خود را باز یابد و آرام گیرد؛ پس از هر سکوتى، مى‏توان با ملایمت و آرامش بیشترى گفت‏وگو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین کند و در بین صحبت، اندکى سکوت کرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
گفت‏وگویى که پایان خوشى دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین مى‏دانند که دیگرى چه مى‏گوید و از این که مى‏توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند، لذت مى‏برند. گفت‏وگو در این شرایط، آهنگى نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواج‏هاى ناموفق، لذت گفت‏وگو در فضایى آلوده به شکایت، گله کردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم مى‏شود و جاى اشارات دل‏نشین ابروها و ایماهاى شیرین را نگاه‏هاى خیره و اشارات انتقادى، بهانه‏گیرى‏ها و تهدیدها پر مى‏کند.
چه حادثه‏اى رخ مى‏دهد؟ چرا صحبت‏هاى دل‏نشین، از دست مى‏روند؟ مسئله این جاست که به مرور، شیوه‏هاى متفاوت صحبت، منافع و چشم‏اندازهاى متضاد و سوءتفاهم‏ها، روى هم انباشته مى‏شوند و آهنگ دل‏پذیر صحبت را تغییر مى‏دهند.
بعضى از مسائل ارتباطى، ناشى از تفاوت‏هاى طرز تکلم زن و مرد است. اختلافِ زمانى در حاضرجوابى زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتى طرف مقابل شود. خانم‏ها از روى عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشترى براى پاسخ‏گویى نیاز دارند و در نتیجه، زمانى را براى پیدا کردن جواب صرف مى‏کنند و این موضوع، کاسه صبر آقایان را لبریز مى‏کند و یا ممکن است مردى با تأنى و با جملات فاصله‏دار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بى‏قرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته کلام او را قطع کند. در این شرایط، ممکن است مرد، عصبانى شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو همیشه حرف مرا قطع مى‏کنى و هیچ وقت نمى‏خواهى حرف‏هاى مرا بشنوى.
بعضى‏ها اصولاً در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف مى‏زنند و صحبت را کش مى‏دهند. بسیارى از پرحرف‏ها، همسر خود را به بى‏توجهى متهم مى‏سازند؛ مثلاً بارها از زنان شنیده‏ایم که مى‏گویند: شوهرم هرگز به حرف‏هاى من توجه نمى‏کند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولى کلمه به کلمه صحبت‏هاى زنش را مى‏تواند تکرار کند. دلیل این گلایه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت مى‏کند و به صحبت‏هاى زنش گوش مى‏دهد؛ ولى حالت چهره و نوع برخوردش، به گونه‏اى است که زنش او را به بى‏توجهى به حرف‏هایش متهم مى‏کند. این مشکل، ناشى از شیوه‏هاى متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن، سکوت بیشترى دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زن‏ها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان مى‏سازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهى از خود نشان دهند.
در نظر بسیارى از افراد، اشارات مستمع بدین معناست که «به صحبت‏هاى تو گوش مى‏دهم و از آن لذت مى‏برم» و یا این که «به خود تو توجه مى‏کنم و برایم مهم هستى» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معانى منفى‏اى را تداعى مى‏کند که «براى تو احترام قائل نیستیم و حرف‏هایت برایم مهم نیست».
زوج‏ها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطى، بى‏اطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعى مى‏کند و یا بى‏توجهى، بى‏احترامى و بى‏مهرى را مى‏رساند.
زن و شوهر، با وجود شیوه‏هاى ارتباطى متفاوت، مى‏توانند براى اجتناب از بروز کدورت‏هاى احتمالى، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهرى که با تأنى حرف مى‏زند، از قطع صحبت از سوى همسرش، ناراحت نمى‏شود. افرادى که صحبت دیگران را قطع مى‏کنند، مى‏توانند درباره رفتارشان، قضاوت بهترى داشته باشند که آیا بى‏جهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کرده‏اند یا نه؟
پرحرف‏ها، مى‏توانند کمتر صحبت کردن و خلاصه‏گویى را تمرین کنند و کم‏حرف‏ها هم مى‏توانند مشارکت بیشتر در گفت‏وگو را یاد بگیرند. مستمع بى‏توجه، مى‏تواند اشاراتى دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده مى‏تواند درک کند که سکوت، لزوماً به مفهوم بى‏توجهى نیست.


مقررات گفت‏وگو
شما مى‏توانید با به کارگیرى روش‏هاى زیر، گفت‏وگوهاى خود را شیرین و لذت‏بخش سازید.
1. با همسر خود هماهنگ شوید.
2. با علاقه گوش کنید.
3. از قطع صحبت او خوددارى ورزید.
4. سؤالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح کنید.
5. سیاست و نزاکت به خرج دهید.
قانون شماره 1: شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگى زن و شوهر است؛ به عبارت دیگر، زن و شوهر براى این که بتوانند با یکدیگر، ارتباط سازنده‏اى برقرار کنند، باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا در بسیارى از مواقع، زن و شوهر با آن که درباره موضوع واحدى صحبت مى‏کنند، اما روش صحبت آنها به قدرى متفاوت است که نمى‏توانند ارتباطى خوب با هم داشته باشند. ممکن است زن یا شوهر، قصد تسکین ناراحتى همسر خود را داشته باشند؛ ولى برعکس، بر ناراحتى او بیفزایند.
قانون شماره 2: گاهى اوقات، زن شکایت مى‏کند که شوهرش به حرف‏هاى او گوش نمى‏دهد؛ در حالى که شوهر مى‏تواند تمام حرف‏هاى او را تکرار کند. این مشکل، از تفاوت و اختلاف جنسى ناشى مى‏شود؛ به این معنى که زن، هنگام گوش کردن، با ابراز کلماتى مانند راستى، آره، عجب و تکان دادن اجزاى صورت یا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان مى‏دهد و از همسر خود مى‏خواهد رفتارى مشابه داشته باشد و در غیر این صورت، از همسرش عصبانى مى‏شود.
قانون شماره 3: قطع صحبت، براى کسى که این کار را انجام مى‏دهد، شاید خیلى طبیعى باشد؛ ولى در طرف مقابل، حس نارضایتى و افکار منفى ایجاد مى‏کند. قطع صحبت هم مانند سایر عادات مربوط به تکلم، ممکن است بخشى از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت کسى که صحبتش قطع شده، ارتباطى با خودمحورى و مخالفت نداشته باشد. در این جا نیز زن و مرد، رفتار متفاوتى از خود نشان مى‏دهند. مردها بیش از زن‏ها صحبت دیگران را قطع مى‏کنند و این رفتار آنها، تنها درباره زن‏ها نیست. قطع صحبت از سوى مردان، الزاماً نشانه بى‏احترامى آنها به شخص مخاطب نیست.
قانون شماره 4: سؤال مى‏تواند آغازگر صحبت و ادامه آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضى‏ها به طور طبیعى، کم‏حرف هستند؛ در برخورد با این اشخاص، باید زمینه صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهى یک سؤال دقیق و حساب شده، مى‏تواند به گونه‏اى اعجاب‏انگیز، آنها را به صحبت کردن تشویق کند؛ اما پرسشى نابهنگام، طعنه‏آمیز و بى‏تناسب، مى‏تواند از ادامه صحبت، جلوگیرى کند.
گاهى اوقات، طرز سؤال و لحن پرسش‏گر، ممکن است مکالمه را متوقف کند. در بسیارى از مواقع، لحن عتاب‏آمیز سؤالات، مسئله‏ساز است. «چرا دیشب دیر آمدى؟»، از سؤالاتى است که در ادامه مکالمه، مشکل ایجاد مى‏کند. به نظر مى‏رسد که سؤال کردن در یک گفت‏وگو، امرى طبیعى است؛ اما گاهى ممکن است فردى که مورد سؤال قرار مى‏گیرد، پرسش را به حساب تردید در صلاحیت، دانش و یا صداقت خود تلقى کند. از سوى دیگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه آن علاقه‏مند است، سؤال بیش از حد یا بى‏جا، ممکن است مسئله‏ساز شود. گاهى نیز سؤالاتى که با چرا شروع مى‏شوند، تولید اشکال مى‏کنند؛ به این صورت که این قبیل سؤالات، اغلب، مخاطب را در موضع دفاع قرار مى‏دهد. استفاده از کلمه چرا، احتمالاً شماتت‏ها و خطاب‏هاى آمرانه و پدرانه را تداعى کند؛ چرا دیر کردى؟ چرا تلویزیون هنوز روشن است؟ این گونه سؤالات، حالت سوءظن و بى‏اعتمادى را تداعى مى‏کند(برگرفته از سایت پرسمان)

دوشنبه 86 اردیبهشت 3 , ساعت 9:11 صبح

ریاست از دیدگاه امام

ریاست در نگاه امام؛ سخت ترین امتحان انسان
امتحان مردم به ریاست، به ریاست در هر مقام، به رسیدن به هر مقام، این امتحان سخت تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس. و مشکلتر است که انسان بتواند از این امتحان نجات پیدا بکند، و درست امتحان بدهد در معرض اعمالی که می کند و در پیشگاه خدا آبرومند باشد. رؤسا هرجا هستند، درهرکشوری هستند، دولتمردان درهرکشوری که هستند و درهرجا که هستند باید بدانند که رسیدن به این مقام، امتحان الهی بوده است و سخت امتحانی است. خودشان توجه کنند به اینکه قبل از رسیدن به این مقام به رؤسای جمهوری که سابق بودند، به نخست وزیرانی که سابق بودند، به وکلای مجلسی که سابق بودند، به استاندارهایی که سابق بودند، به دادگاه هایی که در سابق بودند، قبل از رسیدن خودشان به این مقامات به آنها اشکال داشتند و آنها را تقبیح می کردند، الان که خودشان رسیدند آیا همان نقشه را عمل می کنند که آیندگان آنها را تقبیح کنند؟ یاخیر، وقتی که به مقام رسیدند رفتاری می کنند که همان طوری که بعد از هزار و چهارصدسال نسبت به امیرالمؤمنین مردم نظر می دهند؟ ... رؤسا و دولتمردان بیدار بشوند! مخاصمه را ترک کنند!
صحیفه امام- جلد 13- صفحات 457 تا 459


شنبه 86 اردیبهشت 1 , ساعت 7:0 عصر

کاربرد بوق در جامعه

1 بوق کوچولو:(یعنی)سلام علیک(نشانه)احوال پرسی با راننده ی اشنا

2بوق:(یعنی)به...خیلی مخلصیم(نشانه)احوال پرسی با راننده ی اشنا

3بوق:(یعنی)کجایی بی وفا؟؟؟(نشانه)احوال پرسی با راننده ی اشنا

569بوق:(یعنی)کجا؟؟؟ویژه ی مسافر کشی

بوق بدون وقفه به مدت نیم ساعت:(یعنی)بدو بیا دیر شد(نشانه)صدا زدن خانم جهت رفت به مهمانی

بوق بدون وقفه معمولی با اهنگ:(یعنی)دید دید...دیدید دید!!!(نشانه)جلو مراکز درمانیهنگام مشاهده ی ماشبن عروس حتی خالی!

نصب بوق قطار روی پیکان:معنی نداره (نشانه)ذوق سر شار راننده

نصب بوق کامیون روی موتور سیکلت:نشانه بزرگواری موتور سوار

نصب ازیر به جای بوق:(یعنی)بی بو...بیبو...ویژه ی رانندگانی که عشق پلیس بازی دارند(نشانه)همکاری مردم با پلیس برای فراری دادن دزدها!!!

تیس تیس:(معنی نداره)نشانه ی کلاس بالا ی راننده.

 


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ