![]() |
آخرین دولت |
![]()
یکم- اصول کلی پیرامون ساختار حکومت اسلامی: دوم-حکومت حضرت مهدی(عج) : سوم-ساختار کلی نظام سیاسی مهدوی: نویسنده : علی رضا محمدی mohammadi@porseman.org |
|
ویژگىهاى شخصیت پیامبر(ص) در کلام امیرمؤمنان(ع)
گردآورى: محمد شکرالهى
پروردگارا! گرامىترین درودها و افزونترین برکات خود را بر محمد صلىاللهعلیهوآله، بنده و فرستادهات، اختصاص ده که خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهاى بسته و آشکارکننده حق با برهان است.
[او] دفع کننده لشگرهاى باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت، قیام کرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش کرد؛ تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دلهایى که در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
[او] پرچمهاى حق را برافراشت و احکام نورانى را برپا کرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینهدار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو براى بیان حقایق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
***
قرارگاه پیامبر صلىاللهعلیهوآله، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریفترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد کرد؛ دلهاى نیکوکاران، شیفته او شد و توجه دیدهها، به سوى او گشت.
خدا به برکت وجود او، کینهها را دفن و آتش دشمنىها را خاموش کرد. با او میان دلها، الفت و مهربانى ایجاد کرد و نزدیکانى را از هم دور ساخت. انسانهاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشنگر و سکوت او، زبانى دیگر بود.2
***
همانا خداوند، حضرت محمد صلىاللهعلیهوآله را در روزگارانى مبعوث فرمود که عرب، کتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات کشاند و پیش از آن که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا کرد و شکستهحالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت کرد؛ جز آنان که راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود.3
***
خداوند، محمد صلىاللهعلیهوآله را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى که در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیبترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاکان، پاکتر و باران کرمش، از هر چیزى بادوامتر بود.4
***
خداوند با دست پیامبر صلىاللهعلیهوآله، شعلهاى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پیامبر صلىاللهعلیهوآله، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است که برانگیختهاى و رحمتى است که به حق فرستادهاى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود، فراوان به او ببخش.
خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآوردهاند، عالىتر قرار ده؛ او را بر سر خان کرمت، گرامىتر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بىمانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان که نه زیانکار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شکننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراهکننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان.5
***
پس به پیامبر پاکیزه و پاکتان، اقتدا کنید که راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى کسى است که خواهان بزرگوارى باشد و محبوبترین بنده نزد خدا، کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله، از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفتهتر و شکمش، از همه خالىتر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست که خدا چیزى را دشمن مىدارد، آن را دشمن داشت. چیزى را که خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را که خدا کوچک شمرد، او کوچک و ناچیز دانست.
همان پیامبر صلىاللهعلیهوآله، بر روى زمین مىنشست و غذا مىخورد و چون برده، ساده مىنشست و با دست خود، کفشش را وصله مىزد؛ جامه خود را با دست خود مىدوخت و بر الاغ برهنه مىنشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مىکرد.
پردهاى بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و تصویر در آن بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور کن» و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نکند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون کرد و دل از دنیا برکند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد که به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله، براى شما نشانههایى است که شما را به زشتىها و عیبهاى دنیا، راهنمایى مىکند؛ زیرا پیامبر، با نزدیکان خود، گرسنه به سر مىبرد و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروىکننده، باید از پیامبر صلىاللهعلیهوآله، پیروى کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت، ایمن نمىباشد که همانا خداوند، محمد صلىاللهعلیهوآله را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد. او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترک کرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتى که خدا با بعثت پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى که باید او را پیروى کنیم و پیشوایى که باید راه او را تداوم بخشیم.6
***
خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشکار و راهى روشن و کتابى هدایتگر، برانگیخت. خانواده او، نیکوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است که شاخههاى آن، راست و میوههاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است که در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى کامل و کافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران کننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلىاللهعلیهوآله، شریعتهاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعتهاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع کرد و احکام و مقررات الهى را بیان فرمود.7
1. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
2. همان، خطبه 96.
3. همان، خطبه 104.
4. همان، خطبه 105.
5. همان، خطبه 106.
6. همان، خطبه 160.
7. همان،
دانشجوی سیاسی3 |
![]() تا کنون 2 مقاله از سری مقالات دانشجوی سیاسی خوانده اید. مقاله سوم و چهارم (آخر) این مقاله به ویژگی های دانشجوی سیاسی می پردازد. با ما همراه باشید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
سوم. ویژگیهای دانشجوی سیاسی دانشجوی سیاسی مطلوب، در جهت انجام مشارکت سیاسی خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامی از خصوصیات ممتازی برخوردار می باشد؛ برخی از ویژگی ها عبارتند از: 1. کسب بینش و تحلیل سیاسی مشارکت سیاسى و حساسیت نسبت به امور سیاسى نیازمند داشتن بینش و آگاهی های سیاسی دقیق، تحلیل صحیح و منطقی قضایا و تفسیر و تأویل رفتار شخصیتها، دولت ها و جریانات، شرایط داخلی و بین المللی می باشد. چنانکه امام علی (ع) می فرماید: « مَن عَرَفَ الاَیام لَم یغفل عَن الِاستِعدَاد؛[1] کسانی که آشنایی با شرایط و اوضاع زمانه دارند، از فراهم کردن و کسب آمادگیهای لازم غافل نمی شوند.» مقام معظم رهبری نیزدر این زمینه می فرماید: « یک نکته اساسى... که من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه می کنم؛ و آن، "پیدا کردن قدرت تحلیل مسائل و جریانهاى مهم کشور" است. سیاست در دانشگاهها - که بنده همیشه روى آن تأکید کرده ام - به این معناست. ما دو کار سیاسى داریم: سیاست زدگى و سیاست بازى؛ این یک جور کار است. این را من به هیچ وجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ به خصوص در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است. من تأکید می کنم، تشکلهاى دانشجویى...نوع برنامه ریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. ما غالباً چوب این را خورده ایم؛ نه ما، بلکه ملتهاى دیگر هم بر اثر خطاها و خبط هایى در فهم سیاسى شان، گاهى مشکلات بزرگى را از سر گذرانده اند. این، یک مسئله مهم است.»[2] بر این اساس داشتن قدرت تحلیل سیاسی و قبل از آن آگاهی صحیح و دقیق از پدیده های اجتماعی و اتخاذ موضع آگاهانه، صحیح، به جا، مناسب و برخاسته از مبانی اسلامی، و عدم تبعیت از هواى نفس، از دیگر ویژگی های دانشجوی سیاسی است.[3] 2. ارتقای معرفت دینی و معنویت دانشجوی سیاسی همواره در صدد ارتقای سطح معرفت دینی و معنویت خویش و محیط دانشگاه و جامعه است. از این منظر یک دانشجوی سیاسی وظیفه دارد تا پس از شناخت مبانی فکری اسلام، به خودسازی و تهذیب نفس خود که از مهمترین زمینه های رشد و توسعه سیاسی فرد و جامعه است، بپردازد؛ و پس از آن است که می تواند به فرهنگ و جامعه خود، خدمت کند. چنانکه مقام معظم رهبری با تاکید بر «عمق بخشیدن به معرفت دینى در بین دانشجویان »، می فرماید: «باید کار معرفتى عمیق انجام بگیرد... براى اینکه ما بتوانیم به این آینده هاى مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگیزه ى مؤمنِ تلاشگرِ کاردانِ راه بلد داریم. یکى از شرایط اصلى اش مؤمن بودن و متقى بودن است؛ اینکه می گوییم تشکلهاى اسلامى و محیطهاى دانشجویى، معارف و معرفت اسلامى را در خودشان عمق ببخشند، براى این است که بتوانند این بار سنگین را بر دوش بگیرند و به منزل برسانند؛ والّا نمیشود. این نکته و حرف اصلى ما با مجموعه هاى دانشجویى است.»[4] 3. آرمانگرایی دانشجوى سیاسی به واسطه بیدارى و آگاهى دینی وخصیصه آرمان خواه خود، همواره در پى زنده کردن آرمانهاى مقدس انسانی و اسلامی است. گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، ارزش هایی همچون عدالت خواهى، آزادی خواهى و مساوات طلبى و برابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعیض و انحصارطلبى و استکبار، کمرنگ و بعضا فراموش مى شوند، در اینجاست که دانشجوى سیاسی مى تواند ارزشها و آرمان های مقدس را متذکر شده و جامعه را از حرکتهاى واپسگرایانه رهایى بخشد. بر این اساس رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکتهاى دانشجویى را به آرمانگرایى رهنمون ساخته، و چنین مى فرماید: «طبیعت دانشجو، آرمانگرایى است؛ باید هم آرمانگرا باشد. اگر آرمانگرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد. در زمینه علم هم باید آرمانگرا باشد. در زمینه جامعه و مسائل جارى خودش هم باید آرمانگرا باشد. اصلا آرمانگرایى جوان، مایه پیشرفت است. اگر آرمانگرایى را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند -یا زشت شمردند- اشکال بزرگى متوجه خواهد شد. این نباید باشد.» و در جایی دیگر تذکر می دهند: « ممکن است دسترسى به یک آرمان میسّر هم نباشد، اما رها کردن آن آرمان هم، جایز نباشد. لذا نگاه آرمانىِ شما و توقعاتى که ناشى از این نگاه هست، این براى ما مطلوب است؛ این را میخواهیم و باید باشد.»[5] 4. پرسشگری و انتقاد بی تردید پرسشگری و انتقاد سازنده لازمه تفکر، پویایى و پیشرفت است. دانشجو در دانشگاه مى آموزد که در برابر هر چه مى شنود و مى بیند چون و چرا بگذارد. اما و اگر کند، بپرسد و علت یابى کند. هر خواسته یا نکته اى را بى دلیل نپذیرد و با شک به امور بنگرد. دانشجو در دانشگاه فرامى گیرد که در مقابل هر رویدادى، مکث و تامل کند. در پس هر حادثه، ریشه ها و علل آن را ارزیابى کند و هر اتفاقى را تجزیه و تحلیل نماید. این روحیه، که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکرى مى بخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار مى دهد.[6] از این رو دانشجوی سیاسی به عنوان فعال ترین و حساس ترین عضو دانشگاه، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبکارانه دارد. و به فرموده مقام معظم رهبری «مبادا کسى تصور کند که اگر این زبان انتقادى حتّى یک کمى تلخ هم باشد، حالا بنده که اینجا نشسته ام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ این زبان انتقادى هم برخاسته ى از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه که داریم، معنایش میل و گرایشِ رسیدن به آن چیزى است که نداریم و این درست همان چیزى است که ما می خواهیم.»[7] از این رو دانشجویان باید انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هر گونه مصلحت اندیشى و با صداقت کامل مطرح کنند، زیرا اگر دانشجو مصلحت اندیش باشد، مسئولین جامعه به طریق اولى در تصمیم گیرى هاى خود نیز مصلحت اندیش مى شوند. ادامه دارد
[1] - الحیاه، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج 1، ص 135. [2] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85. [3] - ر. ک: شناخت و تحلیل سیاسی، جواد منصوری، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1372.، صص 120 – 133. [4] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 . [5] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 . [6] - جنبش دانشجویى، امیدها و بیمها، پیشین.[7] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/ 07/ 85 . |
قدرت خوش اخلاقی 1 86 |
![]() در شماره های پیشین، مقالاتی راجع به «خوش اخلاقی» خواندید. این سلسله مقالات را با نام قدرت خوش اخلاقی پی گیری می کنیم. نظرات خویش را از ما دریغ نکنید، حتی اگر لبخندی باشد.
از محبت خارها گل می شود / وز محبت سرکه ها مل می شود در این بخش می خواهیم بررسی کنیم خوش اخلاق بودن چه توانایی هایی به انسان می دهد. با برخورد شاد اجتماعی چه کارهایی را می توان انجام داد و چه تاثیر و نیرویی را می توان ایجاد کرد؟ البته خود خوش اخلاق بودن توانایی بزرگی است و به دست آوردن آن کار آسانی نیست. قبلا درباره راه های بدست آوردن این توانایی صحبت کردیم. مطلبی که اکنون می خواهیم بررسی کنیم، توانایی هایی است که از راه خوش اخلاق بودن بدست می آوریم. این توانایی ها، بسیار فراوان و متنوع است و شاید قابل شمارش نباشد. هر کسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد کند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حرکت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشکلات زندگی خود و دیگران را حل کند. قبلا گفتیم که اخلاق خوش، یکی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است و در مقابل، خشم، عصبانیت و تند خویی علت اصلی بسیاری از بیماری های تن و روان آدمی است و حامل انرژی منفی بسیار خطرناکی برای خود فرد عصبانی و یا افرادی که در اثر برخورد خشن او عصبانی می شوند، می باشد. برای توضیح قدرت خوش رویی و انرژی بسیار مفیدی که تولید می کند و به تبع آن تاثیر بدخلقی بر فرد و جامعه از آموزه های دینی کمک می گیریم. در این آموزه ها به موارد متعددی از آثار توان بخش اخلاق خوب و به تبع آن تاثیرات منفی بدخلقی، اشاره شده است که برخی از آنها عبارتند از:
1- تقویت روزی: آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درک است. شما هنگامی که می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه کنید، از چه کسی خرید می کنید؟ از کسی که خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ کس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله کند. اگر در یک محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می کند تا فرد بد اخلاق. یک کارمند خوش رو و خوش برخورد، امکان استخدام بیشتری دارد تا یک کارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع کاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد. در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است. در روایتی از علی علیه السلام آمده است: گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است . فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق. (1) و کسى که اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ خواهد شد. و من ساء خلقه ضاق رزقه. (2)
2- تقویت پیوند دوستی: انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. یکی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاش گر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی کنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار کمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می کنند که چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ کنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو کنند. هر کسی که یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی که خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار کند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره کرده و فرموده است. کسى که اخلاقش نیکو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند. من حسن خلقه کثر محبوه و انست النفوس. (3) خوشرویی دوستی را پایدار می کند. حسن الخلق یثبت الموده. (4) على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى دهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست. و بالاخره در حدیثى مى خوانیم که لقمان حکیم به فرزندش چنین نصیحت مى کرد: فرزندم از بى حوصلگى و بداخلاقی و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نمى ماند. ایاک و الضجر و سوء الخلق و قله الصبر فلایستقیم علی هذه الخصال صاحب. (5)
3- تقویت سلامتی و سعادت: آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست که برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. در چند روایتی که از حضرت صادق آل محمد (ع) در این باره نقل شده، آمده است: خوش اخلاقی زندگی را برای انسان ها گوارا می کند. هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هرکسی که خلقش نیکو شد، مشکلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. علی (ع) فرمود: من حسن خلقه سهلت له طرقه. (6) در روایت دیگری آمده است: بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید. ان البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار .(7) شکی نیست که عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همکارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحکیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فکر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همکارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید. بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناکی برای خود انسان و اطرافیان تولید می کند و باعث جوشش خون و و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها میشود و این چیزی است که از چهره و چشمان انسان به وضوح آشکار میگردد و چنانچه بارها تکرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سکته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان میشود. همچنین آن حضرت فرمود: چهار چیز است به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شکم (پرهیز از حرام) و حسن خلق. اربع من اعطیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره. صدق حدیث و اداء الامانه و عفه بطن و حسن خلق. (9)
شماره آینده این مقاله، سه نمونه دیگر از کارهایی که به مدد قدرت خوش اخلاقی می توان انجام داد، بررسی می شود. با ما همراه باشید و ما را نیز با یک رأی یا نظر، با خویش همراه کنید. ادامه دارد پی نوشت ها: 1- بحارالانوار، ج 77، ص 53. 2- غرر الحکم. 3- همان. 4- بحارالانوار، ج 77، ص 150. 5- بحار، ج 10، ص 419. 6- شرح غررالحکم ، ج 5، ص 306. 7- بحارالانوار ،ج 71، ص 395. 8- بحار، ج 10، ص 419. 9- غرر الحکم. |
حضرت روح الله ابرمرد توحید
انقلاب اسلامی که به رهبری حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اتفاق افتاد،به واقع دکترین جدیدی بود که در نظام حکومتی جهان وارد شد و نظریه ولایت فقیه ایشان که برگرفته از حکومت علوی مبتنی بر ولایت "الله"جل جلاله- بود امروز مرزهای اعتقادی کشورهای اسلامی جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. مردی الهی با دیدگاه علمی و عملی "توحیدی"،که همه چیز را مطلقا در تحت قدرت خداوند عزوجل می دید.امام(ره) به معنی واقعی کلمه، توحید افعالی داشت و در شرایطی که همه اسباب و امکانات مادی در اختیار اهل باطل و رژیم شیطانی پهلوی قرار داشت وشاه از پشتیبانی قدرتهای بزرگی چون امریکا برخوردار بود،تنها با تکیه بر قدرت الهی و توکل مطلق به ذات اقدس حضرت حق انقلاب کرد وزمانی که در مورد احساس ایشان سوال شد فرمودند که احساس خاصی ندارند!. واین یعنی خالص بودن از هرگونه حب به ریاست و دنیا و مادیات.
قسمتی از بیانات ایشان در مورد دولت و حکومت الهی در ذیل،قطره ایست ازاین اقیانوس ژرف توحیدی ایشان:
"خاصیت یک حکومت محرومین و مستضعفین و حکومت مردمی این است که مجلس اش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه، هم حکومت و وزرا می فهمند که یعنی چه، هم رئیس جمهور و رئیس مجلس اش می دانند که این محرومیت یعنی چه. برای این که خودشان لمس کرده اند، خودشان لمس محرومیت راکرده اند ... و لذا خاصیتی که حکومت محرومین دارد چند چیز است: یکی این که چون احساس کرده اند محرومیت را به فکر محرومین می توانند باشند ... به خلاف آن قشری که سابق متکفل این امور بود،نمی توانستند بفهمند ... یکی از خاصیت های بزرگ اش این است که این ها دیگر از قدرت ها نمی ترسند. خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که مبادا از این مقام پایین بیایم و مبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد، این خوف، اسباب این می شد که نسبت به زیردست ها ظالم و نسبت به بالا دست ها توسری خور باشد ... خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه های خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار می کردند ... حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید این جا بخواهد به یک نفر از کارمندهای دولت ما یک درشتی بکند یک سیلی می خورد ..."1
1. صحیفه نور، ج 18،ص 52و53
"سلام خدا بر او روزی که متولد شد،روزی که رحلت کرد، وروزی که برانگیخته خواهد شد"
سـالروز ارتـحـال بنیانگذار جمهورى اسلامى آیت الله خمینی |
بسم اللّه الرحمن الرحیم |
انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه و رهبرى انقلاب |
14 خرداد 1368 - انتخاب آیت الله خامنه اى به مقام ولایت فقیه ورهبرى انقلاب اصل پنجم قانون اساسى: |

شیعه باید این گونه باشد
اللْهم و صل علی أولیائهم... المسلمین لأمرهم... المنتظرین أیامهم...
صحیفه سجادیه، دعا 47
در این فراز دو خصلت از خصلتهای شیعیان عنوان شده است که مختصری درباره آن توضیح میدهیم:
1- تسلیم لأمرهم:
اطاعت نمودن از دستورات ایشان و اعتراف به حقانیت ایشان در ظاهر و باطن نمودن و پذیرش سخن ایشان بدون آنکه در قلب یا زبان آن را انکار نماید.
بعضی از علما گفتهاند تسلیم مرتبهای فراتر از رضاست.
زیرا شخص راضی برای خود وجود و ارادهای تصور میکند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.
با این مقدمه عرض میکنیم: یکی از اصول شریعت اسلام تسلیم شدن در برابر فرامین اهل بیت (علیهم السلام) السلام است به هر آنچه که میآورند و از ایشان صادر میگردد
گرچه حکمت و دلیل آن برای مردم روشن نباشد زیرا خداوند متعال دارای اسرار و مصالحی است که برخی از آنها پوشیده است و کسی آنرا نمیداند جز خود خداوند و راسخان در علم.
پس بر هر مکلفی واجب است دستورات و فرامینی را که نمیداند انکار نکند و همانند بدعت گزاران اعتراض ننماید. بلکه شایسته است که سر تسلیم فرود آورند و به صحت آنچه از ایشان به طرق صحیح نقل شده است اعتراف و اذعان نمایند.
درباره تسلیم اخبار فراوانی ذکر شده تا آنجا که ثقة الاسلام کلینی (ره) در کافی بابی به عنوان باب تسلیم و فضل تسلیم شوندگان آورده است؛بعنوان مثال روایتی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:
اگر مردمی عبادت خداوند یکتا و بی شریک را نمایند و نماز به پا دارند و زکات خویش بپردازند و حج به جای آورند و رمضان را روزه بدارند سپس درباره چیزی که خداوند آنرا خلق یا پیامبر آنرا تشریع نموده بگویند: آیا نمیبایست به گونهای دیگر باشد؟ یا آنرا در دل خود احساس نمایند، به تحقیق مشرک گردیده اند. و آن گاه این آیه را تلاوت نمود:
فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا
نه ، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند ، مگر آنکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند
سدیر میگوید از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: دوستان شما با یکدیگر اختلاف دارند و برخی از برخی دیگر دوری میجویند حضرت درجواب فرمودند: تو به آنها چه کار داری؟! مردم به سه چیز تکلیف شده اند: شناخت امامان و تسلیم بودن در برابر آنچه میآورند و مراجعه به آنان در مواردی که اختلاف دارند.
شخص راضی برای خود وجود و ارادهای تصور میکند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.
زید شحام نیز میگوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نزد ما شخصی است که به او کلیب میگویند و هر گاه چیزی از شما گفته شود میگوید: من تسلیمم و ما او را به کلیب تسلیم نام نهادهایم. حضرت فرمود: با او مهربانی کنید. آنگاه گفت آیا میدانید تسلیم چیست؟ ما ساکت ماندیم و حضرت ادامه داد: تسلیم به خدا قسم همان اخبات (فروتنی و خشوع) است و خداوند میفرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم»
2- والمنتظرین ایامهم
انتظار در لغت به معنی درخواست درک امری در آینده است بطوریکه گویا نگاه میکند کی اتفاق میافتد. و همانند امید است با این تفاوت که رجا و امید فقط درباره امور خوش و خیر است ولی انتظار شامل امور خوب و بد میشود مانند آیه : قل فانتظروا انی معکم من المنتظرین
و مراد از ایام ایشان، دولت و حکومت ایشان است و از آن با «ایام» یاد نموده است
چرا که آن ایام ظرف حکومت ایشان است مانند فرمایش خداوند متعال «و ایشان را با ایام الله یاد نما» و منظور از آن دوران صاحب الامر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می باشد و اینکه این دوران را به تمام ائمه (علیهم السلام) اضافه نمودهاند به این دلیل است که دولت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دولت ائمه اطهار (علیهم السلام) است و خداوند هم در قرآن چنین فرموده است: «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة آتیناهم ملکا عظیما
ابن عباس فرموده است: ملک در آل ابراهیم ملک یوسف، داوود و سلیمان (علیهم السلام) است و این ملک را به همه نسبت داده است چرا که بزرگداشت عدهای بزرگداشت همه است.
علامه طبرسی در تفسیر آیه « وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» آورده است که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده است که این آیه درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است.
و امام سجاد (علیه السلام) نیز نقل شده است که حضرت این آیه را تلاوت نمود و گفت: به خدا قسم ایشان شیعیان ما هستند و خداوند با ایشان و بدست یک نفر از ما که مهدی این امت است این کار را انجام میدهد و مهدی همان کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او گفته است که اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند تا فردی از خاندان من که هم نام من است قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از ظلم و ستم پر شده است.
ترجمه و تلخیص کتاب ریاض السالکین اثر سیدعلیخان مدنی شیرازی
بایسته های سال «اتحاد ملى و انسجام اسلامى»
در واقع توجه به دو اصل اساسى اتحاد ملى و انسجام اسلامى که در واقع مى تواند در یکدیگر ادغام گردیده و به عنوان اصلى واحد مورد بحث و بررسى قرار گیرد چنان اهمیت مى یابد که مقام معظم رهبرى در پیام نوروزى خود ضمن تشریح برنامه هاى دشمنان براى ضربه زدن به حرکت امت اسلامى در دو جبهه داخلى و خارجى تصریح کردند که «ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملى ایرانیان » و«به وجود آوردن مشکلات اقتصادى براى متوقف کردن پیشرفت کشور» دو روش عمده دشمنان براى مقابله با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى مى باشد. ایشان همچنین با یادآورى جنگ روانى و تلاشهاى موذیانه دشمنان براى ایجاد اختلاف و تفرقه در میان ملت ایران و در جهان اسلام افزودند: دشمنان به بهانه هایى همچون قومیت، مذهب و گرایشهاى صنفى درصدد هستند وحدت کلمه ملت ایران را از بین ببرند و در جهان اسلام نیز اختلافات مذهبى را دامن بزنند و با براه انداختن جنگ شیعه و سنى میان ملت ایران و جوامع اسلامى فاصله ایجاد کنند . با این تفاسیر در حقیقت مى توان گفت که این نام گذارى بر اساس نیاز امروز کشور و جهان اسلام به کلید هاى اساسى براى ادامه بیدارى و خیزش اسلامى مى باشد.
در این خصوص براى درک کارویژه هاى مناسب این شعار باید آن را در دو حوزه داخلى و خارجى (جهان اسلام)مورد بحث و بررسى قرارداد.
الف- حوزه داخلى:
تاکید براتحاد ملى از سوى مقام معظم رهبرى بى گمان از درک عمیق ایشان نسبت به تلاش دشمنان براى بهره گیرى از منفذهاى خودساخته برخى از گروههاى سیاسى و وارد آوردن ضربه به وحدت ملى به عنوان یگانه راهکار فائق آمدن بر مشکلات مى باشد.
عدم وجود تساهل و مدارا در جامعه، نبود فرهنگ رقابت و قواعد بازى، دولت سالارى و عدم مشارکت مسوولانه در امور کشور، نبود اعتماد و ارتباط مناسب اجتماعى بین افراد و فردگرایى منفى به معنى دنبال کردن منافع شخصى بدون توجه به منافع جامعه آسیب هایى هستند که مى توانند جامعه را تهدید کنند. از دیگر سو وجود جامعه متنوع با حضور قومیت هاى مختلف با گرایش مذهبى همواره مورد تحریک دشمنان براى ایجاد اختلاف در میان این اقوام بوده است. در این میان باید تاکید کرد که درجامعه فرهنگى متنوع ایرانى - اسلامى خرده فرهنگى هاى موجود هویت خویش را تعریف کرده و در عین حال با این فرهنگ بزرگ نیز همزیستى مسالمت آمیز داشته اند. ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، لک، گیلک، ترکمن و. . . همه ایرانى اند و مسلمان و هویت برتر خود را در ایران اسلامى جستجو مى کنند. بى گمان توازن میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ ملى - محصول بزرگى به نام اتحاد ملى و انسجام اسلامى را به همراه داشته است.
ایران اسلامى امروز بیش از همیشه به همدلى، وحدت، دوستى، رفاقت، اتحاد آحاد مردمش نیازمند است، در شرایطى که از یکسو دشمنان خارجى براى خدشه دار کردن عزت و غرور ملت مسلمان ایران زمین از هیچ تلاشى رویگردان نیستند و از طرفى ایرانیان در آستانه ورود به شرایطى تازه و افتخارآفرین از دستاوردهاى علمى و ملى خویش به سر مى برند، این تهدیدها معناى تازه اى به خود گرفته است. ایران اسلامى متعلق به همه ایرانیان است از هر قوم و هر نژاد و هر زبان و در سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى توجه و دقت بیشتر در حفظ حرمت اقوام مختلف اصیل ایرانى و جلوگیرى از فتنه انگیزى و ایجاد اختلاف بین اقوام از ضروریات نظام اسلامى و ایران متمدن مى باشد.
در همین زمینه پیشنهاد مى شود که براى ارتقاى وحدت و انسجام ملى به موارد زیر توجه شود:
- کوشش در جهت نهادینه ساختن ارزشهاى عام و مشترک میان اقشار وخرده فرهنگهاى مختلف
- تمرکززدایى وکاستن از حجم دولت و واگذارى امور به مردم براى فراهم شدن زمینه مشارکت آنها درنهادهاى برنامه ریزى وتصمیم گیرى و کنترل و نظارت
- تلاش در جهت گسترش عدالت اجتماعى وکاهش فاصله طبقاتى
- واگذارى جدى و کارشناسانه بسیارى ازفعالیتها به بخش خصوصى - تشویق روحیه نقادانه و نقد پذیرى درمیان تمام افراد جامعه.
ب- حوزه جهان اسلام:
تاریخ انقلاب اسلامى نتایج اتحاد را در صحنه هاى مختلف نشان داده و این امر در مواضع ما در خارج از کشور بسیار تاثیر گذاشته است، لذا همیشه در نوک حمله دشمنان ما همین بحث وحدت قرار داشته و سعى کرده اند که آن را به تفرقه و جدایى در داخل تبدیل کنند. با توجه به توطئه استکبار جهانى براى ایجاد تفرقه نژادى- مذهبى و ملى بین کشورهاى اسلامى «انسجام اسلامى» یک شعار کلیدى است و ما امروز در منطقه خاورمیانه به آن نیاز داریم. یکى از مواردى که مورد اهتمام وعنایت امام راحل بود وحدت شیعه و سنى مى باشد لذا نباید بگذاریم که در جهان اسلام اختلاف میان شیعه و سنى به مرحله اى برسد که ابزارى براى نفوذ دشمنان شود.
باید به این نکته واقف گردیم که دشمنان زمانى توانستند دولت بزرگ اسلامى را گسسته کنند که دنیاى اسلام به جاى توجه به وجه اشتراک به سمت نقاط اختلاف پیش رفت. احترام به مشترکات یکدیگر از جمله دیگر عوامل در تحقق انسجام اسلامى و وحدت ملى خواهد بود. در همین زمینه بنظر مى رسد که براى کاهش آسیب پذیرى انسجام اسلامى باید به موارد زیر توجه داشت:
- انتقال منازعات و اختلافات از ظاهر به باطن و از منسک به لایه هاى عقیدتى و بینشى و گفت گوى عالمان با هم.
- تاکید بر مشترکات هر دو مذهب.
- توجه به ضرورت زمانى و مکانى وحدت بین فرق اسلامى. در مجموع باید گفت که با کاربردى ساختن شعار«اتحاد ملى و انسجام اسلامى» است که بیش از پیش شاهد بیدارى و خیزش جهان اسلام خواهیم بود.
هشدارهاى پیشگیرانه
پیشرفت هاى جمهورى اسلامى ایران در عرصه هاى علمى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى اگرچه تا مختصات جامعه آرمانى مورد نظر مردم فاصله دارد، اما با شتاب قابل توجهى در حرکت رو به جلوست و این مهم از نگاه ملت هاى مظلوم و آسیب دیده از نظام سلطه جهانى دور نمانده است. در کنار این موضوع،ایستادگى ایران بر مواضع آرمانى و ارزشى خود و تغییر جهت گیرى سیاست خارجى از موضع انفعالى به موضع بعضاً فعال، در دولتمردان برخى کشورهاى دیگر هم این جرأت و جسارت را ایجاد کرده است تا به صورت شفاف، شعارها و مواضع ضد آمریکایى و عدالت خواهانه اتخاذ کنند. موضعگیرى هاى دکتر احمدى نژاد در سفر به کشورهاى آسیاى جنوب شرقى و آمریکاى لاتین و ابراز احساسات و حمایت هاى مردمى از مواضع وى نمایانگر شاخص این مسأله است. درحالى که سفر دوره اى جورج بوش به آمریکاى لاتین - یعنى حیاط خلوت ایالات متحده - واکنش تند مردمى را به همراه داشته است. ونزوئلا، بولیوى، نیکاراگوئه و... و کشورهایى که موج بیدارى مردمى، فضاى سیاسى آنها را به این سمت پیش مى برد، نماد بارز این رویکرد هستند.
اما در سوى دیگر ، آمریکا به عنوان مصرف کننده ۲۵ درصد نفت خام تولیدى جهان با روند استخراج فعلى مناطق نفت خیز خود تنها ۸ سال دیگر داراى نفت خام است. در میان کشورهاى جهان نیز تنها عربستان، ونزوئلا و عراق، بیش از ۱۰۰ سال دیگر داراى نفت خام هستند. گرچه بهاى نفت خام براى آمریکا که اصلى ترین صادر کننده محصولات پائین دستى نفت است، درجه اهمیت پائینى دارد، ولى امنیت استخراج، تولید و صدور نفت به آمریکا یکى از اولویت هاى اصلى سران آنهاست. این دو هدف مهم، سران کاخ سفید را بر آن داشت تا طرح «مهار سیاسى ایران همراه با دستیابى پایدار به منابع انرژى» را در دستور کار قرار داده و دنبال کنند، گرچه در هیچ کدام از دو هدف فوق موفقیتى به دست نیاورده اند. نظام سلطه جهانى با تبدیل شوراى امنیت سازمان ملل به محلى براى مشروعیت دادن به بى قانونى هاى خود در تجاوز به حقوق ملت ها اکنون در پى آن است تا بتواند با تصویب قطعنامه هاى مکرر در موضوع انرژى هسته اى، برآوردى از موضع افکار عمومى ملت ها و دولت هاى جهان براى تهدیدها و اعمال زور علیه جمهورى اسلامى ایران و مشروعیت دادن به آن داشته باشد و از این طریق بتواند بخشى از طرح فوق الذکر را دنبال کند.
این نخستین بار نیست که سران آمریکا ایران را تهدید به اعمال زور و خشونت مى کنند. هر از چند گاهى که مشاوران امنیتى و نظامى بوش از توانمندى ها و ظرفیت هاى ایران برآوردها و تحلیل هاى غلطى ارائه مى دهند به این گونه تهدیدها وزمینه سازى براى فعالیت هاى بعدى خودروى مى آورند .
در این میان «هشدارهاى پیشگیرانه» رهبر معظم انقلاب به «سران دیوانه کاخ سفید» مى تواند «عقلاى جامعه آمریکا» را بر آن دارد تا پیشینه فعالیت هاى خصمانه آمریکا علیه ایران و نتایج خفت بار آن را به دولتمردان خود یادآورى کنند. اشاره رهبر معظم انقلاب در جمع مردم در مشهد مقدس مبنى بر این که «اگر قرار باشد با ابزار شوراى امنیت بى قانونى کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند ما هم مى توانیم بى قانونى کنیم و خواهیم کرد » از جمله این هشدارهاى پیشگیرانه است. ایشان در ادامه بیاناتشان نیز با اشاره به «استفاده ملت ایران از همه ظرفیت هاى خود براى ضربه زدن به متعرضان»، گسترده بودن دامنه پاسخ ایران را یادآورى کردند. گرچه سران کاخ سفید در این سال ها فرکانس تهدید هاى خود را کم و زیاد کرده اند اما هیچ گاه این تهدید ها فروکش نکرده است چرا که همیشه نظام سلطه جهانى در حال «گردن کلفتى» است. پیش تر هم رهبر معظم انقلاب در هشدارهاى پیشگیرانه خود گوشزد کرده بودند که «اگر آمریکا منافع ایران را تهدید نماید منافع آمریکا را در سراسر جهان به خطر خواهیم انداخت ». به هر حال غرب باید بداند که با موقعیت فعلى سیاسى و ژئوپلیتیک ایران، آمریکا براى هر دو هدفش باید به قواعد ایران و بازى در زمین طراحى شده توسط ایران تن بدهد، چرا که امنیت صدور نفت از خلیج فارس بدون همراهى ایران ممکن نیست و از طرفى نفوذ گفتمان سیاسى ایران در میان ملت هاى مظلوم جهان نیز روز به روز در حال گسترش است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ