سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسرکم! ... برادرت را به اعتماد دوستی میان خودتان، ضایع مکن ؛ زیرا آن که حقّش را ضایع کرده ای، برادرت نیست . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به فرزندش محمّد حنفیه ـ]
 
دوشنبه 86 اردیبهشت 31 , ساعت 9:0 عصر

گناهان کلیدى
همان گونه که پیرى و ضعف، زمینه هجوم کسالت و بیمارى‏هاى گوناگون مى‏گردد، گاهى عیب و یا گناهى زمینه و کلید انواع گناهان مى‏شود. مثلاً:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند کارشکنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مى‏کند. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان الحَسَد یَاکُل الاِیمانَ کَما تَاکُلُ النّار الحَطَب»
(68)

«همانگونه که آتش، هیزم را مى‏بلعد، حسادت ایمان را مى‏بلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى که رقیب خود را بشکند، دست مى‏زند.
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زکات و خمس و ترک انفاق و مى‏شود، به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویى‏ها و سوء ظن‏ها مى‏گردد؛
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُیُوب وَ هُو زمام یقادُ بِه اِلى کلّ سوء»
(69)

«بخل، جامع و گرد آورنده همه‏ى بدى‏ها است، و افسارى است که همه‏ى بدى‏ها را بسوى خود مى‏کشاند.»
حرص نیز سبب گناهانى مانند: کم فروشى، احتکار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوایى‏ها مى‏شود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجیه مى‏کند و زیر پوشش توجیه‏هاى دروغین، صدها گناه دیگر بروز مى‏کند، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ کُلّها فى بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الکذب»
(70)

«تمام زشتى‏ها در اتاقى قرار داده شده، و کلید آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عیبى است که سبب فحش، غیبت، دشمن تراشى و انواع زشتى‏ها مى‏شود، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح کل شر»
(71)

«خشمِ (بى‏کنترل) کلید هر بدى است.»
عیوب و گناهان دیگرى نیز وجود دارند که زمینه‏ساز گناهان دیگر مى‏شوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستیزه‏جویى، ترس، تکبر و....که براى رعایت اختصار از شرح بیشتر خوددارى شد.

آژیر خطر
از تعبیرات مختلف آیات و روایات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پى‏مى‏بریم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبیر شده که آن را انجام ندهید مانند:
«و لا تاکلوها اسرافاً»
(72)
«از اموال آنها از روى اسراف نخورید»
در بعضى از موارد تعبیر شده که از آن دورى کنید؛
«و اجتنبوا الطاغوت»
(73)

«و از طاغوت دورى کنید»
و در بعضى موارد گفته شده نزدیک آن نشوید؛
«وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن»
(74)

«به کارهاى زشت خواه آشکار و خواه پنهان نزدیک نشوید.»
انجام ندادن با نزدیک نشدن نشانه‏ى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مى‏گوییم: کبریت به آن نزنید!. ولى درباره‏ى بنزین مى‏گوییم: کبریت را نزدیک آن نبرید که فاجعه مى‏آفریند!.
گناه زنا و خوردن مال یتیم و ورود کفار به سنگر مسلمین (مسجدالحرام) شبیه بنزین است که در قرآن با جمله «و لاتقربوا»
(75) «نزدیک نشوید» و جمله «فلایقربوا المسجد الحرام» (76)
«نباید مشرکان نزدیک مسجدالحرام شوند» تعبیر شده است.
این تعبیر همچون آژیر خطر، حاکى از آن است که بعضى گناهان چنان وسوسه‏انگیز است که نزدیک شدن به حریم آن ممکن است انسان را در پرتگاه خطرناک قرار دهد و نباید به عوامل زمینه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزدیک نشد مثلاً از محیط فاسد و آلوده که لغزندگى شدیدى براى سقوط در دره‏ى گناه دارد باید دورى نمود.

زمینه‏هاى گناه در وجود انسان

غریزه
در انسان غرایزى وجود دارد که گاهى دچار افراط یا تفریط مى‏شود، پس باید راههاى تعدیل آنها را شناخت.
امام على علیه السلام در گفتارى مى‏فرماید:
«خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (وآنها تکویناً محکوم به اطاعت عقل هستند) و حیوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد. (وآنها به طور تکوینى محکوم به ارضاى غرائز حیوانى هستند) اما انسان را با اعطاء همه (عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشید. پس هرگاه پیروى از عقل کند، مقامش برتر از فرشتگان خواهد شد، زیرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و اگر اطاعت از شهوت و غضب کند، از حیوانات، پست‏تر است، زیرا با داشتن عقل پیروى از خشم و شهوت نموده است.»
(77)
قرآن در مورد کسانى که از غرائز حیوانى پیروى مى‏کنند مى‏فرماید:
«اولئک کالاَنعامِ بل هم أضلّ سَبیلاً»
(78)

«آنها همچون چارپایان بلکه گمراهترند.»

قواى غریزى
علماى اخلاق مى‏گویند: منشا و انگیزه‏ى گناهان، سه قوه است:
1- قوه شهویّه.
2- قوه غضبیّه.
3- قوه وهمیّه.
قوه شهویّه، انسان را به افراط در لذت‏خواهى نفسانى، مى‏کشاند، که سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتى‏ها است.
قوهّ غضبیّه، انسان را به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى‏کند.
قوهّ وهمیّه، برترى طلبى و انحصار جویى و تکبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى‏کند و او را به گناهان بزرگى در این کانال، وا مى‏دارد.
(79)
اگر با دقت بررسى کنیم در مى‏یابیم که اکثر گناهان (اگر نگوییم همه‏ى گناهان) به این سه قوه باز مى‏گردند.
این سه قوه در وجود انسان لازم است، ولى اگر کنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط کشانده شود، سرچشمه‏ى گناهان بسیار خواهد شد.
براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید:
آب، که مایه‏ى حیات انسان و گیاه و حیوان‏ها مى‏باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمى‏زند، بلکه هروقت نیاز به آب شد، دریچه‏ى سد را باز کرده و گیاهان و دام‏ها از آب آن سد، بهره‏مند مى‏شوند.
حال اگر سیلاب مهار نشود، هنگام طغیان، دیوانه وار به باغ‏ها و کشتزارها و خانه‏ها سرازیر شده و همه را ویران مى‏کند.
در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى‏عفتى خواهند شد.
نتیجه اینکه: اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه، حفظ کنیم، باید غرایز و تمایلات نفسانى را کنترل و تعدیل کنیم.
البته کنترل و تعدیل غرایز شهوانى، نیاز به برنامه‏هایى دارد که در این کتاب، به قسمتى از آنها شاره خواهد شد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ