گناهان کلیدى
همان گونه که پیرى و ضعف، زمینه هجوم کسالت و بیمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عیب و یا گناهى زمینه و کلید انواع گناهان مىشود. مثلاً:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند کارشکنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مىکند. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان الحَسَد یَاکُل الاِیمانَ کَما تَاکُلُ النّار الحَطَب» (68)
«همانگونه که آتش، هیزم را مىبلعد، حسادت ایمان را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى که رقیب خود را بشکند، دست مىزند.
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زکات و خمس و ترک انفاق و مىشود، به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویىها و سوء ظنها مىگردد؛
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُیُوب وَ هُو زمام یقادُ بِه اِلى کلّ سوء» (69)
«بخل، جامع و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است که همهى بدىها را بسوى خود مىکشاند.»
حرص نیز سبب گناهانى مانند: کم فروشى، احتکار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوایىها مىشود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجیه مىکند و زیر پوشش توجیههاى دروغین، صدها گناه دیگر بروز مىکند، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ کُلّها فى بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الکذب» (70)
«تمام زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و کلید آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عیبى است که سبب فحش، غیبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح کل شر» (71)
«خشمِ (بىکنترل) کلید هر بدى است.»
عیوب و گناهان دیگرى نیز وجود دارند که زمینهساز گناهان دیگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستیزهجویى، ترس، تکبر و....که براى رعایت اختصار از شرح بیشتر خوددارى شد.
آژیر خطر
از تعبیرات مختلف آیات و روایات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پىمىبریم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبیر شده که آن را انجام ندهید مانند:
«و لا تاکلوها اسرافاً» (72)
«از اموال آنها از روى اسراف نخورید»
در بعضى از موارد تعبیر شده که از آن دورى کنید؛
«و اجتنبوا الطاغوت» (73)
«و از طاغوت دورى کنید»
و در بعضى موارد گفته شده نزدیک آن نشوید؛
«وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن» (74)
«به کارهاى زشت خواه آشکار و خواه پنهان نزدیک نشوید.»
انجام ندادن با نزدیک نشدن نشانهى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مىگوییم: کبریت به آن نزنید!. ولى دربارهى بنزین مىگوییم: کبریت را نزدیک آن نبرید که فاجعه مىآفریند!.
گناه زنا و خوردن مال یتیم و ورود کفار به سنگر مسلمین (مسجدالحرام) شبیه بنزین است که در قرآن با جمله «و لاتقربوا» (75) «نزدیک نشوید» و جمله «فلایقربوا المسجد الحرام» (76) «نباید مشرکان نزدیک مسجدالحرام شوند» تعبیر شده است.
این تعبیر همچون آژیر خطر، حاکى از آن است که بعضى گناهان چنان وسوسهانگیز است که نزدیک شدن به حریم آن ممکن است انسان را در پرتگاه خطرناک قرار دهد و نباید به عوامل زمینه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزدیک نشد مثلاً از محیط فاسد و آلوده که لغزندگى شدیدى براى سقوط در درهى گناه دارد باید دورى نمود.
زمینههاى گناه در وجود انسان
غریزه
در انسان غرایزى وجود دارد که گاهى دچار افراط یا تفریط مىشود، پس باید راههاى تعدیل آنها را شناخت.
امام على علیه السلام در گفتارى مىفرماید:
«خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (وآنها تکویناً محکوم به اطاعت عقل هستند) و حیوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد. (وآنها به طور تکوینى محکوم به ارضاى غرائز حیوانى هستند) اما انسان را با اعطاء همه (عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشید. پس هرگاه پیروى از عقل کند، مقامش برتر از فرشتگان خواهد شد، زیرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و اگر اطاعت از شهوت و غضب کند، از حیوانات، پستتر است، زیرا با داشتن عقل پیروى از خشم و شهوت نموده است.» (77)
قرآن در مورد کسانى که از غرائز حیوانى پیروى مىکنند مىفرماید:
«اولئک کالاَنعامِ بل هم أضلّ سَبیلاً» (78)
«آنها همچون چارپایان بلکه گمراهترند.»
قواى غریزى
علماى اخلاق مىگویند: منشا و انگیزهى گناهان، سه قوه است:
1- قوه شهویّه.
2- قوه غضبیّه.
3- قوه وهمیّه.
قوه شهویّه، انسان را به افراط در لذتخواهى نفسانى، مىکشاند، که سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتىها است.
قوهّ غضبیّه، انسان را به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مىکند.
قوهّ وهمیّه، برترى طلبى و انحصار جویى و تکبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مىکند و او را به گناهان بزرگى در این کانال، وا مىدارد. (79)
اگر با دقت بررسى کنیم در مىیابیم که اکثر گناهان (اگر نگوییم همهى گناهان) به این سه قوه باز مىگردند.
این سه قوه در وجود انسان لازم است، ولى اگر کنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط کشانده شود، سرچشمهى گناهان بسیار خواهد شد.
براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید:
آب، که مایهى حیات انسان و گیاه و حیوانها مىباشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمىزند، بلکه هروقت نیاز به آب شد، دریچهى سد را باز کرده و گیاهان و دامها از آب آن سد، بهرهمند مىشوند.
حال اگر سیلاب مهار نشود، هنگام طغیان، دیوانه وار به باغها و کشتزارها و خانهها سرازیر شده و همه را ویران مىکند.
در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بىعفتى خواهند شد.
نتیجه اینکه: اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه، حفظ کنیم، باید غرایز و تمایلات نفسانى را کنترل و تعدیل کنیم.
البته کنترل و تعدیل غرایز شهوانى، نیاز به برنامههایى دارد که در این کتاب، به قسمتى از آنها شاره خواهد شد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ