جمعه 86 مرداد 12 , ساعت 7:0 صبح
جنایت منافقین اساساً با سازمان القاعده قابل مقایسه نیست! جنایتهای منافقین ضمن اینکه سابقه ای بیش از القاعده دارد، عملیات تروریستی آنها چه به لحاظ کمی و چه از جنبه کیفی، به مراتب بیشتر از سازمان القاعده بوده است. |
| |
 |
اگرچه هنوز اسناد کافی برای اثبات دخالت القاعده در حوادث تروریستی 11 سپتامبر در آمریکا وجود ندارد، اما پنتاگون به همین بهانه لشکرکشی عظیمی را به منطقه خاورمیانه راه انداخت و علیه افغانستان و عراق تحت عنوان عملیات «پیشدستانه» وارد جنگ شد؛ جنگی که تاکنون هزاران بیگناه در آن جان خود را از دست داده اند و فقط در حوادث داخلی هفتصد هزار نفر کشته شده اند. این کشته ها در مقایسه با کشته شدگان برجهای دوقلوی آمریکا، بالغ بر بیست برابر محاسبه می شود!
این در حالی است که جنایت منافقین اساساً با سازمان القاعده قابل مقایسه نیست! جنایتهای منافقین ضمن اینکه سابقه ای بیش از القاعده دارد، عملیات تروریستی آنها چه به لحاظ کمی و چه از جنبه کیفی، به مراتب بیشتر از سازمان القاعده بوده است.
مستندات کشف شده درباره همکاری منافقین با صدام بر کسی پوشیده نیست، در حالی که همکاری القاعده با صدام در پرده ابهام است. براساس اسناد موجود، پولهای هنگفتی که منافقین در هر بار فروش اطلاعات از بعضی ها گرفتند، تلاش برای تخلیه اطلاعات نیروهای ایرانی، ملاقات پی در پی سر کرده منافقین با صدام و افسران ارشد ارتش عراق، تجهیز منافقین به جنگ افزارهای روز و مهمتر از همه همکاری با بعثی ها در کشتار مردم بیگناه عراق و صدها جنایت دیگر، این گروه را در ردیف القاعده قرار نمی دهد؟
اگرچه وزارت خارجه آمریکا به طور رسمی در سال 1997 طی اعلامیه ای سازمان منافقین را عمدتاً به خاطر قتل پنج تبعه آمریکایی، یک سازمان تروریستی خواند؛ لکن تاکنون هیچ اقدام عملی علیه آنها انجام نداده است. علاوه بر این، پس از اشغال عراق، منافقین را تحت پوشش خود قرار داده و یکی از عوامل اصلی در برخورد دولت قانونی عراق علیه آنها شده اند. سؤال اساسی این است که چرا منافقین با وجود کارنامه تروریستی وسیع، همچنان تحت پوشش و حمایتهای آمریکا هستند؟ تردیدی نیست، ریشه بنیادین رفتارهای دوگانه غرب بویژه آمریکا در مبارزه با تروریسم، در فلسفه سیاسی آنها نهفته است. از نظر آنها، منافع سرمایه داری و امنیت استکباری، دوست و دشمن را مشخص می کند و بر این اساس «هدف»، توجیه کننده «وسیله» است. بر همین مبنا، «بن لادن» تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عنصر مطلوب و دوست آمریکا و برخوردار از حمایتهای همه جانبه کاخ سفید است، اما پس از تغییر جهان دو قطبی و به جهت رسیدن به اهداف جهانی، او و سازمانش، به دشمن ترین دشمنانش تبدیل می شود. از همین منظر، منافقین به جهت قتل پنج آمریکایی در سالهای قبل از انقلاب، به یک سازمان تروریستی متهم می شوند، اما برای براندازی و عملیات ترور علیه جمهوری اسلامی ایران، به یک «دوست» مبدل می گردند.
از سوی دیگر، از نظر مقامهای آمریکایی، ملتها ارزش حیاتی یکسانی ندارند. بر همین اساس، کشته شدن برخی انسانها نه تنها ارزش واکنش ندارد، بلکه مجوز ترور و کشتار آنها نیز صادر می شود. اسناد منتشر شده سازمان سیا در روزهای اخیر و بویژه سخنان جان بولتون نماینده آمریکا در سازمان ملل در خصوص کشته شدن افراد بیگناه لبنان بر اثر حملات وحشیانه بمب افکنهای رژیم صهیونیستی ، مؤید این نکته است. بنابراین، جنایتهایی که منافقین علیه ملت ایران انجام دادند، براساس رهیافت فوق، مستحق پاداش است، همچنانکه تاکنون کاخ سفید به انحای مختلف چنین پاداشی را به آنها داده است.
از این رو، راز حمایت مستمر آمریکا از منافقین در عراق و مخالفت با دولت مالکی به منظور اخراج آنان، آشکار می شود. در حال حاضر، منافقین به عنوان «القاعده مطلوب» دوران جنگ سرد برای آمریکا محسوب می شوند. بر همین اساس، برخی از سناتورهای آمریکایی تلاش دارند نام آنها را از فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج کنند.
از همین منظر، باید مواضع اخیر اتحادیه اروپا در خصوص منافقین را مورد ارزیابی قرار داد، چنانکه سخنگوی وزارت خارجه کشورمان از آن به عنوان ظهور القاعده دوم نام برده است. حقیقت امر این است که حمایتهای غرب و آمریکا از منافقین که نطفه و ریشه آنها با ترور و خشونت بسته شده، در نهایت کارکردی همانند القاعده علیه آنها خواهد داشت.
برداشت از سایت بصیرت
|
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ