با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد
پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
جوجه را آخر پائیز میشمرند !
چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره
خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی ؟
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی --- جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را .
روزگار است اینکه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
ز عشق تا بصبوری هزار فرسنگ است ! (( دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است ؟ ))
سرکه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست کشیدن بدوش !
شتر در خواب بیند پنبه دانه --- گهی لف لف خورد گه دانه دانه
صد سر را کلاه است و صد کور را عصا
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق --- تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش !(( سعدی ))
ظالم همیشه خانه خرابه !
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد . (( ... دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست )) (( سعدی ))
فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه !
قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نمیندازند .
کمال همنشین در من اثر کرد --- وگر نه من همان خاکم که هستم . [[ سعدی]]
گفت : چشم تنگ دنیا دار را --- یا قناعت پر کند یا خاک گور ![[ سعدی]]
لقمان حکیم را گفتند : ادب از که آموختی ؟ گفت : از بی ادبان ! [[گلستان سعدی]]
من از بیگانگان هرگز ننالم --- که با من هر چه کرد آن آشنا کرد . [[ حافظ]]
نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد !
وقتی که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود ؟!
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ! --- ورنه تشریف توبر بالای کس کوتاه نیست .[[ حافظ ]]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ