سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! بی گمان ما اهل بیت، درهای حکمت و نورهای در ظلمت و روشنی امّتها هستیم [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 86 مرداد 29 , ساعت 9:18 صبح
ماه شعبان المعظم ماهی شریف عظیم و با فضیلت کثیر است . در روایت است که رجب الخیر ماه علی شعبان المعظم ماه پیامبر وماه مبارک رمضان ماه خدای تعالی است (1 )
پیامبر ماه شعبان را روزه می داشت و روزه آن را به روزه ماه مبارک رمضان وصل می کرد و می فرمود : « شعبان ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود . » (2 )
و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وبرادرش امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود : « روزه ماه شعبان از من فوت نشد از زمانی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فریاد می نمود. بنابر این هرگز روزه ماه شعبان از من در ایام زندگانیم فوت نخواهد شد اگر خدا بخواهد . » (3 )
آقا امیرالمومنین (ع ) همچنین فرمود : « هر کس روزه دارد شعبان را برای محبت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و تقرب بسوی خدا دوست دارد او را را خدا نزدیکش سازد به کرامت خود در روز قیامت . » (4 )
عنایات معنوی پروردگار در این ماه با تولد حضرت سیدالشهدا حضرت ابوالفضل حضرت زین العابدین وحضرت حجه بن الحسن عسگری علیهم السلام وبه روایتی تولد حضرت علی اکبر علیه السلام (یازدهم شعبان ) مضاعف شده است .
روز سوم شعبان المعظم که روز ولادت آقا حضرت حسین بن علی علیه السلام است آمیز جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله علیه (استاد اخلاق حضرت امام خمینی ) می فرمودند : قدر و شرف این روز به اندازه شرف صاحب آن است لذا همانطورکه قدر و منزلت آقا سیدالشهدا علیه السلام بس عظیم است روز سوم شعبان نیز از ایام عظمی می باشد. و شب نیمه شعبان هم که دارای منزلتی بزرگ برکاتی فراوان و انوار بی تابان است می گویند از شبهای قدر است که خداوند روزیها و مرگها را تقسیم می کند. »
درحدیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند : « امشب نیمه شعبان است و در آن روزیها قسمت می شود و اجلها نوشته می شود و حج کنندگان تعیین می گردند . » (5 )
و بعضی معتقدند در این شب سرنوشت یکسال آینده مردم نوشته می شود و در شب قدر (در ماه مبارک رمضان ) به امضا می رسد.
و روز آن (نیمه شعبان ) روزی است که در آن کسی متولد می گردد که خداوند وجود مقدسش را برای پاک ساختن زمین و فرج عمومی برای مومنین و برافراشتن پرچم عدل برای اهل زمین و جمع کامل بین سیاست دین و دنیا قرار داده است . (6 )
پس ملاحظه می فرمایید که این ماه چه عظیم است و چه روزها و شبهای مبارکی در آن می باشد. جا دارد در این ماه از خداوند همه خیر و نیکی دو جهان را طلب کرد و در جهت رفع گرفتاریهای جهان اسلام از او مدد بخواهیم .
در این ماه باید سعی کرد با خوبی ها رفاقت کرد و با زشتی ها عداوت نمود. باید صراط مستقیم را طلب کنیم و از بیراهه ها به خداوند پناه ببریم . این ماه بستر ورود به ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان است . پس باید همانطور که امام خمینی (ره ) فرمودند : « اگر خدای نخواسته گناهی مرتکب شده اید قبل از ورود به ماه مبارک رمضان توبه نمایید » .
دراین ماه زمینه توبه را فراهم کنیم تا پاک به ضیافت خداوند وارد شویم .
« ابوالصلت هروی روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم . حضرت فرمودند که ای ابوالصلت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافی کن در آنچه از این ماه مانده است و تقصیرهایی را که در ایام گذشته این ماه کرده ایی و بر تو باد که رو آوری بر آنچه نافع است برای تو و دعا و استغفار بکن و تلاوت قرآن مجید بسیار بکن و توبه کن بسوی خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک در آید خالص گردانیده باشی خود را از برای خدا و مگذار بر گردن خود امانت وحق کسی را مگر آنکه ادا کنی و مگذار در دل خود کینه کسی را مگر آنکه بیرون کنی و مگذار گناهی را که می کرده ایی مگر آنکه ترک کنی و از خدا بترس و توکل کن بر خدا در پنهان و آشکارا در امور خود و هر که برخدا توکل کند خدا بس است او را . » (7 )
پس شعبان فرصتی است برای رها شدن و سبک شدن از هوی و هوس و کینه و ظلمات معصیت . و در یک جمله رها شدن از زنجیرهای ابلیس .
و چه دلنشین گفته است فقیه فاضل و حکیم عارف حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره ) : « ای مسکین به نفس خود (که در گرو ایام گذشته و اندوخته پیشین است ) رحم آر و این گناهان بزرگ را که مانند پشته هیزم از اعمال زشت پیشین به پشت خود نهاده ای درمان کن . بزودی روزی فرا رسد که بگویی قرارگاه کجاست حاشا که پناهگاهی نیست و آنروز قرارگاه در نزد پروردگار تست که انسان را به آنچه پیش و پس کرده آگاه می سازد... و منصفانه نفس خود را به محاکمه آور . » (8 )
در این ماه خواندن مناجاتی وارد است که به مناجات شعبانیه مشهور است و منسوب می باشد به امیرالمومنین علی علیه السلام که دیگر ائمه علیهم السلام نیز به آن عامل بوده اند.
مناجات شعبانیه مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مانوس می شوند بلکه انتظار آن را می کشند و مشتاق آمدن ماه شعبان می گردند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیت معامله بنده با خدای جل و جلاله مندرج و وجوه ادب در طریق معرفت حق و سئوال ودعا و استغفار نسبت به خدای جل و جلاله بیان شده است (9 )
در پایان مناسب است امهاتی از اعمال مشترک این ماه برای علاقمندان ذکر شود که انشاالله مورد استفاده قرار گیرد.
1 ـ بهترین دعاها و ذکرها دراین ماه استغفار است و هر که هر روز از این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آنست که هفتاد هزار در ماههای دیگر استغفار کرده است (استغفرالله واسئله التوبه ).
2 ـ در تمام این ماه هزار بار گفته شود : « لااله الاالله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون » که ثواب بسیار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه اعمالش بنویسند.
3 ـ صدقه داده شود اگر چه به نصف دانه خرمایی باشد تا حقتعالی بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند .
4 ـ در این ماه بسیار صلوات فرستاده شود .
5 ـ سراسر این ماه بهتر است روزه دار بود و یا لااقل روزهای دوشنبه و پنجشنبه این ماه روزه گرفته شود . ضمن اینکه سه روز آخر ماه شعبان روزه اش بسیار فضیلت دارد و سزاوار نیست برای اهلش که آن را ترک کند. از امام صادق علیه السلام روایت است : هر کس سه روز آخر شعبان را روزه بگیرد و به ماه مبارک رمضان متصل کند خداوند روزه دوماه پی در پی را برای او می نویسد.
انشاالله خداوند ما را عامل به اعمالی نماید که باعث خشنودی و تقرب به درگاه خودش گردد. آمین .
منوچهر ناصری فر
زیرنویس ها
1 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 105
2 ـ مفاتیح الجنان ـ شیخ عباس قمی ـ صفحه 327
3 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 216
4 ـ مصباح المنبر ـ آیت الله مشکینی ـ صفحه 283
5 ـ مصباح ـ شیخ طوسی ـ صفحه 585
6 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 226
7 ـ مفاتیح الجنان ـ حاج شیخ عباس قمی ـ صفحه 357
8 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 234
9 ـ مراقبات ـ مرحوم ملکی تبریزی ـ جلد اول صفحه 216

یکشنبه 86 مرداد 28 , ساعت 10:4 صبح

 

  • (به مناسبت سالروز ولادت حضرت امام زین لعابدین علیه السلام )
    حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین علیه السلام در دوره ای از تاریخ اسلام هدایت امت را برعهده داشت که اوضاع سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی با نابسامانی و انحطاط شدیدی رو به رو شده بود. روزگار امامت حضرت سجاد(ع ) دوره ای است که فاسدترین و بدترین چهره های تاریخ اسلام در مسند قدرت نشسته بودند و با غصب مناصب سیاسی و حکومتی بزرگترین ظلم را در حق دین و امت اسلام انجام می دادند.
    در این زمان بازگشت به عصر جاهلیت و احیای سنت هاو رسوم جاهلی و نژاد گرایانه از اهداف اصلی دستگاه اموی شده و تعالیم ناب اسلامی و فرهنگ متعالی وحی به بدترین شکل تحریف و مورد بی اعتنایی واقع گردیده بود.
    یکی از نتایج منفی حکومت امویان شیوع دنیاگرایی و کم رنگ شدن معنویت در جامعه اسلامی بود. این امر زمانی اوضاع را نابسامان تر و روند اضمحلال معنوی جامعه اسلامی را خطرناک تر می کرد که جهل و غفلت نیز به عنوان آفتی بزرگ اندیشه و رفتار ناب دینی را مورد تهدید قرار داده بود.
    گر چه در این زمان اختناق و استبداد اموی انجام هر نوع حکومت مثبت را با مشکلات بسیار مواجه و هر نوع اصلاحی را تقریبا ناممکن کرده بود ولی امام سجاد علیه السلام با شیوه ای بسیار ظریف به مقابله با اوضاع آشفته و نابسامانی برآمد که امویان به وجود آورده بودند. امام عملا به موثرترین شکل پیام عاشورای حسینی را به مردم ابلاغ کرد و در جهت جلوگیری از انحرافات امویان و انحطاط معنوی جامعه و دور شدن مردم از تعالیم راستین دین دست به اقداماتی زد که در نگهبانی از فرهنگ وحی بسیار موثر واقع شد.
    یکی از وجوه انحراف جامعه در روزگار امام سجاد(ع ) دنیاگرایی مهلکی بود که سیمای جامعه اسلامی را مشوه و غیرالهی کرده بود. به همین دلیل یکی از ارکان تعلیماتی امام زین العابدین این بود که با گفتار و رفتار خویش مردم را به خدا متوجه می کرد و زشتی دنیا گرایی و دور شدن از معنویت را نشان می داد. سراسر وجود مبارک امام یکپارچه معنویت و خداخواهی بود. نه تنها رفتار و گفتار امام مردم را به سوی خدا دعوت می کرد بلکه مشاهده چهره نورانی ایشان نیز هر دیدار کننده ای را به سوی خدا و دوری از دنیا فرا می خواند و زمانی که افراد به حضور آن بزرگوار می رسیدند غرق دریای معنویت می شدند و به چیزی غیر از خدا نمی اندیشیدند.
    یکی دیگر از وجوه انحراف جامعه در آن روزگار انحراف سیاسی و افتادن حاکمیت جامعه اسلامی در دست عده ای ناپاک و غیر معتقد به راه اصیل رسول اکرم (ص ) بود. امام سجاد علیه السلام برای نشان دادن انحراف سیاسی جامعه در صدد برآمد پیام عاشورای حسینی را به زیباترین و بهترین شکل به مردم برساند زیرا رساندن پیام عاشورا به مردم بهترین روش برای نشان دادن انحراف سیاسی زمامداران آن عصر بود. امام سجاد علیه السلام برای رساندن پیام عاشورا به مردم روش های مختلفی برگزید و این روش ها را در طول سال های امامت چنان مدبرانه دنبال کرد که سرانجام موفق به لرزاندن بنیان های حکومت نامشروع امویان شد. بنابراین می توان گفت که دوره امامت حضرت زین العابدین علیه السلام دوره ای بود که ثمره قیام کربلا به تدریج آشکار شد و چشم انداز سقوط امویان آشکار گردید یعنی همان چیزی که هدف قیم عاشورا بود.
    سالروز ولادت امام زین العابدین علیه السلام را به عموم مسلمانان به ویژه شیعیان تبریک می گوییم .

  • جمعه 86 مرداد 26 , ساعت 7:0 صبح

    واقعیتی غیرقابل نفی و انکار واغماض و به صورت اصل و قانون ثابت و تغییر ناپذیری درباره دین مبین اسلام د ر همه اعصار و زمان ها به ظهور و عینیت در می آید که عبارت است از ضرورت پاسداری و صیانت از تعالیم و معارف و قوانین این دین جامع و رهایی بخش . این ضرورت از آنجا سرچشمه می گیرد که اسلام دین « حق » است که با هر « باطل » سرستیز دارد و طبیعی است که وقتی این دین مبین با مجموعه کفر و شرک و نفاق هر تباهی و فسق و فساد هر نوع ظلم و جور و ستم و هر شکل و شیوه از استعمار و استبداد و استثمار در هر زمان و مکان مخالفت ورزد و در نقطه مقابل ترویج کننده و نشردهنده ایمان و پاکی وعدالت و آزادی و حامی محرومان و به اسارت کشیده شدگان زمین باشد جبهه کافران و ظالمان و فاسقان و فساد پیشگان در هر زمان در برابر آن پرچم مبارزه افراشته می دارند و در مسیر انهدام و اضمحلال آن حرکت می نمایند.
    مبارزه علیه اسلام همواره در دو شیوه به مرحله عمل درآمده است : شیوه اول مستقیم و رویاروی و با آشکار شدن ماهیت دشمنان و کفر و الحاد وعناد آنها نسبت به حق و شیوه دوم غیرمستقیم و پنهان و نامرئی و بامخفی ماندن ماهیت اصلی دشمنان و با تظاهر به ایمان و اسلام خواهی و تدین و مسلمانی آنان !
    تقابل جبهه حق با جبهه باطل با دو شیوه اتخاذ شده توسط دشمنان همراه با رنج و مرارت بسیار می باشد که البته این رنج و سختی در مبارزه با دشمنان ماهیت پنهان کرده و متظاهر به دین و ایمان فزون تر می باشد و از همین جاست که خطر « نفاق » ـ که کفر مخفی و اظهار اسلام به زبان و لسان و عبارات و حالات فریبنده است ـ از خطر « کفر » که ماهیت خود را آشکار می نماید و عناد و کینه و عزم و اراده اش برای نابود ساختن اسلام را اعلام می کند و به ظهور و بروز در می آورد بیشتر می باشد.
    موضوع مهم دیگر در پاسداری از دین نوع جهاد و مبارزه با دشمنان می باشد که همچون دو جبهه ای بودن اهل باطل که هم کفر ظاهر و کفر پنهان و هم کافران و منافقان را شامل می شود ـ دارای دو وجهه و جبهه می باشد. جبهه اول جهاد فکری است وجبهه دوم جهاد عملی است و هر دو دارای اهمیت و ضرورت خاص می باشد.
    در جبهه « جهاد فکری » از سویی جامعیت اسلام و حقانیت دین مبین حق و چهره ناب و اصیل تعالیم و معارف و قوانین الهی نمایانده می شود و تمام آرایه ها و پیرایه ها که به صورت « بدعت » و « تحریف » اصل دین خدا را به شدت تهدید می نمایند نفی می گردند و اسلام آن گونه که هست تبیین می گردد و برای مردم جامعه تبلیغ و ترویج می شود. و از سویی دیگر ماهیت دشمنان چه آنان که دارای کفر آشکار می باشند و جبهه کافران و مشرکان را تشکیل می دهند و چه آن ها که دارای کفر پنهان هستند و جبهه منافقان را به وجود می آورند نمایانده می گردد و برای مردم « بینش آفرینی های معرفتی » و « آگاهی بخشی های سیاسی » نسبت به اهل کفر و نفاق ایجاد می شود.
    در جبهه « جهاد عملی » مواجهه و رویارویی فیزیکی و نظامی به ظهور و بروز در می آید و قانون بزرگ و رهایی بخش و استقلال آفرین « جنگ و جهاد با جامعیت کفر وشرک و نفاق » محقق میگردد. در این نوع جهاد دو جبهه حق و باطل در مقابل هم قرار می گیرند و جهادگران اسلام با تکیه بر قدرت لایزال حضرت پروردگار به جبهه باطل یورش می برند و با ایثار عزیزترین متاع خویش یعنی جان خود از دین مبین حق پاسداری و صیانت می کنند و دشمنان متعدی و متجاوز را از دست یابی به اهداف پلید خویش در از بین بردن دین وملت و تصاحب سرزمین اسلامی و محو تعالیم و قوانین و ارزش های الهی باز می دارند.
    حضرت امام حسین (ع ) در هر دو جبهه مقابله با دشمنان دین تلاشی وافر و تحرکی چشمگیر و ایثاری بی نظیر و جهادی بی بدیل داشت به گونه ای که برای تمام عصرها و نسل ها اسوه و الگوی جاودانه گشت و همه دین باوران و دلسوختگان اسلام در عرصه های فعالیت های فکری و علمی و عینی وعملی راه و روش پاسداری از دین را در عالی ترین مراتب آن که همراه با تقدیم همه هستی خود و به مسلخ عشق بردن همه عزیزان و وابستگان به خویش است از آن حضرت می آموزند.
    حضرت امام حسین (ع ) از طرفی در جهاد فکری خویش با جبهه کفر پنهان و به نفاق و دورویی گرائیده « بنی امیه » چه پیش از آغاز نهضت مقدس کربلا و چه پس از آغاز این نهضت تا مرحله پایانی آن به معرفت آفرینی های دینی درباره اسلام ناب محمدی (ص ) و حقیقت تعالیم و احکام و قوانین دینی و حقانیت اهل بیت (ع ) می پرداخت و در موارد مختلف مردم جامعه را به تعمق و تفکر وامی داشت تا از جهل و نادانی خارج شوند و به بینش و شناخت های اصیل دینی دست یابند. و از سویی دیگر عزم خویش را جزم نمود و همت و اراده خویش را استوار ساخت تا با امتناع از بیعت با یزید و در مرحله بعد حرکت به سوی کوفه برای تشکیل حکومت اسلامی اساس و بنیان حکومت باطل و غاصبانه بنی امیه را براندازد و زمینه های لازم و پشتوانه های عملی و ابزار و اهرم ها و امکانات مختلف برای استقرار نظام سیاسی و حکومتی اسلام را به نحو مطلوب و مطابق با سیره و روش پیامبر اکرم (ص ) و حضرت علی (ع ) آماده و مهیا کند.
    حضرت امام حسین (ع ) هم در جبهه جهاد فکری و نظری و هم در جبهه جهاد عملی و نظامی ایثار و فداکاری و عشق و صدق و اخلاص و شهادت طلبی را به حد اعلا و مرتبه والا رسانده و « پاسداری از دین » را به زیباترین وجامع و کامل ترین شکل آن متجلی نمود.
    امام حسین (ع ) مکتبی را در « جهاد و شهادت » بنیان نهاد که نه تنها برای جهان اسلام در همه اعصار و زمان ها الگویی عظیم و مقصد رسان می باشد و تمام مشتاقان مرزبانی و پاسداری از دین و استقلال و شرف و آزادی را راه می گشاید و به سرمنزل مقصود می رساند که برای همه ملل آزاده و غیرمسلمان نیز الگوی عزت و اعتلا و ایثار و مجاهدت و آزادگی و استقامت و استقلال طلبی می باشد.
    حضرت امام حسین (ع ) در هر دو جبهه فکری و عملی مقابله با دشمنان دین تلاشی وافر و تحرکی چشمگیر و ایثاری بی نظیر و جهادی بی بدیل داشت به گونه ای که برای تمام عصرها و نسل ها اسوه و الگوی جاودانه گشت و همه دین باوران و دلسوختگان اسلام در عرصه های فعالیت های فکری و عملی راه و روش « پاسداری از دین » را در عالی ترین مراتب از آن حضرت می آموزند
    در جبهه « جهاد فکری » جامعیت اسلام و معارف و قوانین متعالی آن نمایانده و تبیین می شود و تمام آرایه ها و پیرایه ها که به صورت « بدعت » و « تحریف » اصل دین خدا را به شدت تهدید می کنند نفی می گردند و در جبهه « جهاد عملی » مواجهه و رویارویی مستقیم و نظامی به ظهور و بروز درمی آید و قانون بزرگ و رهایی بخش و استقلال آفرین « جهاد با جامعیت کفر و شرک و نفاق » محقق می گردد

    روزنامه جمهوری اسلامی 25/05/1386 صفحه عقیدتی


    سه شنبه 86 خرداد 29 , ساعت 11:8 صبح


    ویژگى‏هاى شخصیت پیامبر(ص) در کلام امیرمؤمنان(ع)
    گردآورى: محمد شکرالهى‏
    پروردگارا! گرامى‏ترین درودها و افزون‏ترین برکات خود را بر محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله، بنده و فرستاده‏ات، اختصاص ده که خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهاى بسته و آشکارکننده حق با برهان است.
    [او] دفع کننده لشگرهاى باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت، قیام کرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش کرد؛ تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دل‏هایى که در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
    [او] پرچم‏هاى حق را برافراشت و احکام نورانى را برپا کرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینه‏دار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو براى بیان حقایق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
    ***
    قرارگاه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریف‏ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد کرد؛ دل‏هاى نیکوکاران، شیفته او شد و توجه دیده‏ها، به سوى او گشت.
    خدا به برکت وجود او، کینه‏ها را دفن و آتش دشمنى‏ها را خاموش کرد. با او میان دل‏ها، الفت و مهربانى ایجاد کرد و نزدیکانى را از هم دور ساخت. انسان‏هاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشن‏گر و سکوت او، زبانى دیگر بود.2
    ***
    همانا خداوند، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را در روزگارانى مبعوث فرمود که عرب، کتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات کشاند و پیش از آن که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا کرد و شکسته‏حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت کرد؛ جز آنان که راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود.3
    ***
    خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى که در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیب‏ترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاکان، پاک‏تر و باران کرمش، از هر چیزى بادوام‏تر بود.4
    ***
    خداوند با دست پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شعله‏اى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گم‏شدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
    خداوندا! پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است که برانگیخته‏اى و رحمتى است که به حق فرستاده‏اى.
    خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود، فراوان به او ببخش.
    خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآورده‏اند، عالى‏تر قرار ده؛ او را بر سر خان کرمت، گرامى‏تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بى‏مانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان که نه زیان‏کار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شکننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراه‏کننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان.5
    ***
    پس به پیامبر پاکیزه و پاکتان، اقتدا کنید که راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى کسى است که خواهان بزرگوارى باشد و محبوب‏ترین بنده نزد خدا، کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
    پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفته‏تر و شکمش، از همه خالى‏تر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست که خدا چیزى را دشمن مى‏دارد، آن را دشمن داشت. چیزى را که خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را که خدا کوچک شمرد، او کوچک و ناچیز دانست.
    همان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، بر روى زمین مى‏نشست و غذا مى‏خورد و چون برده، ساده مى‏نشست و با دست خود، کفشش را وصله مى‏زد؛ جامه خود را با دست خود مى‏دوخت و بر الاغ برهنه مى‏نشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مى‏کرد.
    پرده‏اى بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و تصویر در آن بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور کن» و همواره دوست داشت تا جاذبه‏هاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نکند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون کرد و دل از دنیا برکند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسى که چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد که به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
    در زندگانى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، براى شما نشانه‏هایى است که شما را به زشتى‏ها و عیب‏هاى دنیا، راهنمایى مى‏کند؛ زیرا پیامبر، با نزدیکان خود، گرسنه به سر مى‏برد و با آن که مقام و منزلت بزرگى داشت، زینت‏هاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروى‏کننده، باید از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، پیروى کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت، ایمن نمى‏باشد که همانا خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد. او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترک کرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
    وه! چه بزرگ است منتى که خدا با بعثت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى که باید او را پیروى کنیم و پیشوایى که باید راه او را تداوم بخشیم.6
    ***
    خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشکار و راهى روشن و کتابى هدایت‏گر، برانگیخت. خانواده او، نیکوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است که شاخه‏هاى آن، راست و میوه‏هاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است که در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى کامل و کافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران کننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، شریعت‏هاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعت‏هاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع کرد و احکام و مقررات الهى را بیان فرمود.7

    1. نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
    2. همان، خطبه 96.
    3. همان، خطبه 104.
    4. همان، خطبه 105.
    5. همان، خطبه 106.
    6. همان، خطبه 160.
    7. همان،

    سه شنبه 86 فروردین 28 , ساعت 11:18 صبح
    اسرار پایانی عمر اینشتین
       
     

    آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ"Die Erkla"rung - von: Albert Einstein - 1954
    یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند.
    این رساله درحقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی(فوت1340ش
    =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه ی نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه بحارالانوار) علامه ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی(فوت1371ش)و...ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده)تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده ی"نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبراکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول
    معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:
    E = M.C2 >> M = E :C2
    یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.
    او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی)که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - اینشتین نظریه ی اخباریون شیعه را( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند..
    در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... .
    اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان
    پروفسور حسابی نیز بارها یاد کرده با لفظ"حسابی عزیز"..........................................................
    3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است...همکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی - توسط دکتر عیسی مهدوی( برادر دکتر ابراهیم مهدوی)- و توام با تحقیق و ارائه ی منابع  مذکور در متن(توسط اینجانب) میباشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است...اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود


    یکشنبه 86 فروردین 26 , ساعت 1:2 عصر

    قدرت اندیشه

     

     

    پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .

    تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .

    پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :  

    پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .

    من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم ، چون مادرت همیشه زمان کاشت   محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.

    من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .

    دوستدار تو پدر

    پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :

    پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

    4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .

    پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟

    پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار ، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .

    نتیجه اخلاقی :

    هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید .

    مانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید .

    ************ ********* ********* *********

    اگر قـدر ثانیـه های بدون بازگشت را می دانستند و از قلـه های باشکوه موفقیـت چیـزی شنیده بودند،

    هیـچ گاه...

    برای در چالـه مانده ، چـاه را توصیـف نمی کردند...


    پنج شنبه 85 آذر 30 , ساعت 9:0 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    باید ها و نباید ها ی قرآن قسمت چهارم

     

    سوره ذاریاتففروا الى الله انی لکم منه نذیر مبین (50)

     

    و لا تجعلوا مع الله الها آخر انی لکم منه نذیر مبین (51)

    پس به سوى خدا بگریزید، که من از سوى او براى شما بیمدهندهاى آشکارم! (50)

     

    و با خدا معبود دیگرى قرار ندهید، که من براى شما از سوى او بیمدهندهاى آشکارم! (51)

    فتول عنهم فما انت بملوم (54)

     

    و ذکر فان الذکرى تنفع المؤمنین (55)

    آیا یکدیگر را به آن سفارش مىکردند (که همه چنین تهمتى بزنند)؟! نه، بلکه آنها قومى طغیانگرند. (53)

     

    حال که چنین است از آنها روى بگردان که هرگز در خور ملامت نخواهى بود; (54)

    سوره طورفذکر فما انت بنعمة ربک بکاهن و لا مجنون (29)

     

    ام یقولون شاعر نتربص به ریب المنون (30)

     

    قل تربصوا فانی معکم من المتربصین (31)

    پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستى! (29)

     

    بلکه آنها مىگویند: «او شاعرى است که ما انتظار مرگش را مىکشیم!» (30)

     

    بگو: «انتظار بکشید که من هم با (شما انتظار مىکشم شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودى شما را با عذاب الهى)!» (31)

    و اصبر لحکم ربک فانک باعیننا و سبح بحمد ربک حین تقوم (48)

     

    و من اللیل فسبحه و ادبار النجوم (49)

    در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار دارى! و هنگامى که برمىخیزى پروردگارت را تسبیح و حمد گوى! (48)

     

    (همچنین) به هنگام شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان (و طلوع صبح)! (49)

    سوره نجمفاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیاة الدنیا (29)

    حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مىگرداند و جز زندگى مادى دنیا را نمىطلبد، اعراض کن! (29)

    فاسجدوا لله و اعبدوا (62)

    حال که چنین است همه براى خدا سجده کنید و او را بپرستید! (62)

    سوره قمرفتول عنهم یوم یدع الداع الى شیء نکر (6)

    بنابر این از آنها روى بگردان، و روزى را به یاد آور که دعوت کننده الهى مردم را به امر وحشتناکى دعوت مىکند (دعوت به حساب اعمال)! (6)

    فدعا ربه انی مغلوب فانتصر (10)

    او به درگاه پروردگار عرضه داشت:«من مغلوب (این قوم طغیانگر) شدهام، انتقام مرا از آنها بگیر!» (10)

    سوره واقعهفسبح باسم ربک العظیم (74)

    حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن (و او را پاک و منزه بشمار)! (74)

    فسبح باسم ربک العظیم (96)

    سوره حدیدآمنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر (7)

    به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید; (زیرا) کسانى که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، اجر بزرگى دارند! (7)

    اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها قد بینا لکم الآیات لعلکم تعقلون (17)

    بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مىکند! ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید! (17)

    اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما و فی الآخرة عذاب شدید و مغفرة من الله و رضوان و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور (20)

     

    سابقوا الى مغفرة من ربکم و جنة عرضها کعرض السماء و الارض اعدت للذین آمنوا بالله و رسله ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم (21)

    بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشک مىشود بگونهاى که آن را زردرنگ مىبینى; سپس تبدیل به کاه مىشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى; و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست! (20)

     

    به پیش تازید براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و براى کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند; آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد مىدهد; و خداوند صاحب فضلعظیم است! (21)

    یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به و یغفر لکم و الله غفور رحیم (28)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگى خود) راه بروید و گناهان شما را ببخشد; و خداوند غفور و رحیم است. (28)

    سوره مجادلهیا ایها الذین آمنوا اذا تناجیتم فلا تتناجوا بالاثم و العدوان و معصیة الرسول و تناجوا بالبر و التقوى و اتقوا الله الذی الیه تحشرون (9)

     

    انما النجوى من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا الا باذن الله و على الله فلیتوکل المؤمنون (10)

     

    یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم و اذا قیل انشزوا فانشزوا یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر (11)

     

    یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقة ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم (12)

     

    ا اشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و اطیعوا الله و رسوله و الله خبیر بما تعملون (13)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که نجوا مىکنید، و به گناه و تعدى و نافرمانى رسول (خدا) نجوا نکنید، و به کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایى که همگى نزد او جمع مىشوید بپرهیزید! (9)

     

    نجوا تنها از سوى شیطان است; مىخواهد با آن مؤمنان غمگین شوند; ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آنها برساند جز بفرمان خدا; پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند! (10)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید (و به تازهواردها جا دهید)»، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مىبخشد; و هنگامى که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید; اگر چنین کنید، خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظیمى مىبخشد; و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است! (11)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که مىخواهید با رسول خدا نجوا کنید (و سخنان درگوشى بگویید)، قبل از آن صدقهاى (در راه خدا) بدهید; این براى شما بهتر و پاکیزهتر است و اگر توانایى نداشته باشید، خداوند غفور و رحیم است! (12)

    آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام مىدهید با خبر است! (13)

    سوره حشریا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون (18)

     

    و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون (19)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید; و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده; و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است! (18)

    و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد، آنها فاسقانند. (19)


    چهارشنبه 85 آذر 29 , ساعت 8:0 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    باید ها و نباید ها ی قرآن قسمت سوم

    سوره دخان

     

     

     

    ان ادوا الی عباد الله انی لکم رسول امین (18)

     

    و ان لا تعلوا على الله انی آتیکم بسلطان مبین (19)

     

    و انی عذت بربی و ربکم ان ترجمون (20)

     

    و ان لم تؤمنوا لی فاعتزلون (21)

     

    فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون (22)

     

    فاسر بعبادی لیلا انکم متبعون (23)

     

    و اترک البحر رهوا انهم جند مغرقون (24)

    (و به آنان گفت: امور) بندگان خدا را به من واگذارید که من فرستاده امینى براى شما هستم! (18)

     

    و در برابر خداوند تکبر نورزید که من براى شما دلیل روشنى آوردهام! (19)

     

    و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اینکه مرا متهم کنید! (20)

     

    و اگر به من ایمان نمىآورید، از من کنارهگیرى کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید)! (21)

     

    (آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسى) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومى مجرمند! (22)

     

    (به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقیب مىشوید! (23)

     

    (هنگامى که از دریا گذشتید) دریا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکرى غرقشده خواهند بود! (24)

    فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون (58)

     

    فارتقب انهم مرتقبون (59)

    ما آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند! (58)

     

    (اما اگر نپذیرفتند) منتظر باش، آنها نیز منتظرند (تو منتظر پیروزى الهى و آنها منتظر عذاب و شکست)! (59)

    سوره احقافو اذکر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم (21)

    (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالى که پیامبران زیادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزدیک آمده بودند که: جز خداى یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم! (21)

    فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل و لا تستعجل لهم کانهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا الا ساعة من نهار بلاغ فهل یهلک الا القوم الفاسقون (35)

    پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعدههایى را که به آنها داده مىشود ببینند، احساس مىکنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقف داشتند; این ابلاغى است براى همگان; آیا جز قوم فاسق هلاک مىشوند؟! (35)

    سوره محمدفاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات و الله یعلم متقلبکم و مثواکم (19)

    پس بدان که معبودى جز «الله» نیست; و براى گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مىداند! (19)

    یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و اتقوا الله ان الله سمیع علیم (1)

     

    سوره حجراتیا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (2)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! چیزى را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشى مگیرید)، و تقواى الهى پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست! (1)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىکنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمىدانید! (2)

    یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین (6)

     

    و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم و لکن الله حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الراشدون (7)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید! (6)

     

    و بدانید رسول خدا در میان شماست; هرگاه در بسیارى از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهید افتاد; ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است; کسانى که داراى این صفاتند هدایت یافتگانند! (7)

    انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون (10)

     

    یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون (11)

     

    یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ا یحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه و اتقوا الله ان الله تواب رحیم (12)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند; و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند; و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید; و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند! (11)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است; و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید; و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید; تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است! (12)

    سوره قفاصبر على ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب (39)

     

    و من اللیل فسبحه و ادبار السجود (40)

     

    و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب (41)

    در برابر آنچه آنها مىگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور، (39)

     

    و در بخشى از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجدهها! (40)

     

    و گوش فرا ده و منتظر روزى باش که منادى از مکانى نزدیک ندا مىدهد، (41)

    نحن اعلم بما یقولون و ما انت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید (45)

    ما به آنچه آنها مىگویند آگاهتریم، و تو مامور به اجبار آنها (به ایمان) نیستى; پس بوسیله قرآن، کسانى را که از عذاب من مىترسند متذکر ساز (وظیفه تو همین است)! (45)


    سه شنبه 85 آذر 28 , ساعت 7:40 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    باید ها و نباید ها ی قرآن قسمت دوم

    سوره دخان

     

     

     

    ان ادوا الی عباد الله انی لکم رسول امین (18)

     

    و ان لا تعلوا على الله انی آتیکم بسلطان مبین (19)

     

    و انی عذت بربی و ربکم ان ترجمون (20)

     

    و ان لم تؤمنوا لی فاعتزلون (21)

     

    فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون (22)

     

    فاسر بعبادی لیلا انکم متبعون (23)

     

    و اترک البحر رهوا انهم جند مغرقون (24)

    (و به آنان گفت: امور) بندگان خدا را به من واگذارید که من فرستاده امینى براى شما هستم! (18)

     

    و در برابر خداوند تکبر نورزید که من براى شما دلیل روشنى آوردهام! (19)

     

    و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اینکه مرا متهم کنید! (20)

     

    و اگر به من ایمان نمىآورید، از من کنارهگیرى کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید)! (21)

     

    (آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسى) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومى مجرمند! (22)

     

    (به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقیب مىشوید! (23)

     

    (هنگامى که از دریا گذشتید) دریا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکرى غرقشده خواهند بود! (24)

    فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون (58)

     

    فارتقب انهم مرتقبون (59)

    ما آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند! (58)

     

    (اما اگر نپذیرفتند) منتظر باش، آنها نیز منتظرند (تو منتظر پیروزى الهى و آنها منتظر عذاب و شکست)! (59)

    سوره احقافو اذکر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم (21)

    (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالى که پیامبران زیادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزدیک آمده بودند که: جز خداى یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم! (21)

    فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل و لا تستعجل لهم کانهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا الا ساعة من نهار بلاغ فهل یهلک الا القوم الفاسقون (35)

    پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعدههایى را که به آنها داده مىشود ببینند، احساس مىکنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقف داشتند; این ابلاغى است براى همگان; آیا جز قوم فاسق هلاک مىشوند؟! (35)

    سوره محمدفاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات و الله یعلم متقلبکم و مثواکم (19)

    پس بدان که معبودى جز «الله» نیست; و براى گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مىداند! (19)

    یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و اتقوا الله ان الله سمیع علیم (1)

     

    سوره حجراتیا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (2)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! چیزى را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشى مگیرید)، و تقواى الهى پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست! (1)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىکنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمىدانید! (2)

    یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین (6)

     

    و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم و لکن الله حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الراشدون (7)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید! (6)

     

    و بدانید رسول خدا در میان شماست; هرگاه در بسیارى از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهید افتاد; ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است; کسانى که داراى این صفاتند هدایت یافتگانند! (7)

    انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون (10)

     

    یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون (11)

     

    یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ا یحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه و اتقوا الله ان الله تواب رحیم (12)

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند; و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند; و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید; و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند! (11)

     

    اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است; و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید; و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید; تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است! (12)

    سوره قفاصبر على ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب (39)

     

    و من اللیل فسبحه و ادبار السجود (40)

     

    و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب (41)

    در برابر آنچه آنها مىگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور، (39)

     

    و در بخشى از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجدهها! (40)

     

    و گوش فرا ده و منتظر روزى باش که منادى از مکانى نزدیک ندا مىدهد، (41)

    نحن اعلم بما یقولون و ما انت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید (45)

    ما به آنچه آنها مىگویند آگاهتریم، و تو مامور به اجبار آنها (به ایمان) نیستى; پس بوسیله قرآن، کسانى را که از عذاب من مىترسند متذکر ساز (وظیفه تو همین است)! (45)

    منتظر قسمت های بعدی باشید


    یکشنبه 85 آذر 26 , ساعت 8:39 عصر

     

    باید ها و نباید ها ی قرآن

    قل یا عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و ارض الله واسعة انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب (10)

     

    قل انی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین (11)

     

    و امرت لان اکون اول المسلمین (12)

     

    قل انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم (13)

     

    قل الله اعبد مخلصا له دینی (14)

     

    فاعبدوا ما شئتم من دونه قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامة الا ذلک هو الخسران المبین (15)

    بگو: «اى بندگان من که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! براى کسانى که در این دنیا نیکى کردهاند پاداش نیکى است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت مىدارند! (10)

     

    بگو: «من مامورم که خدا را پرستش کنم در حالى که دینم را براى او خالص کرده باشم، (11)

     

    و مامورم که نخستین مسلمان باشم! (12)

     

    بگو: «من اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) مىترسم!» (13)

     

    بگو: «من تنها خدا را مىپرستم در حالى که دینم را براى او خالص مىکنم. (14)

     

    شما هر چه را جز او مىخواهید بپرستید!» بگو: «زیانکاران واقعى آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست دادهاند! آگاه باشید زیان آشکار همین است! (15)

    قل لله الشفاعة جمیعا له ملک السماوات و الارض ثم الیه ترجعون (44)

    بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمىگردانند!» (44)

    قل یا عبادی الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم (53)

     

    و انیبوا الى ربکم و اسلموا له من قبل ان یاتیکم العذاب ثم لا تنصرون (54)

     

    و اتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم من قبل ان یاتیکم العذاب بغتة و انتم لا تشعرون (55)

    بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (53)

     

    و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید!(54)

     

    و از بهترین دستورهائى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید!» (55)

    بل الله فاعبد و کن من الشاکرین (66)

    بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش! (66)


       1   2   3      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ