بیماران پس از جراحی قلب مراقب سکته مغزی باشند
بررسی های محققان نشان می دهد بیمارانی که دو گونه ژنی خاص دارند پس از عمل جراحی قلب به احتمال بیشتری دچار سکته مغزی می شوند. به نوشته پایگاه اینترنتی دانشگاه دوک دو گونه ژنی خاص که با دستگاه ایمنی بدن ارتباط دارند موجب می شوند کسانی که عمل جراحی قلب انجام داده اند در آینده به سکته های مغزی مبتلا شوند. محققان می گویند در صورتی که یافته های مطالعه اخیر در دیگر مطالعات نیز ثابت شود می توان آزمون های ژنتیکی مناسبی ابداع کرد و براساس آن مشخص کرد کدام گروه از بیماران بیش از دیگران در آینده در معرض ابتلا به سکته های مغزی خواهند بود. عمل جراحی قلب معمولا با هزینه زیاد برای جلوگیری از مرگ بیماران مبتلا به بیماری های پیشرفته قلبی انجام می شود. بنابراین ضروری است خطر سکته مغزی در این بیماران در آینده و احتمال مرگ آنان ارزیابی شود.
جهت اطلاع هموطنان عزیزانشاا...که همواره سلامت باشید
قبل از شروع عملیات لازم است ذکر کنم ایجاد چنین درایوهایی هیچ ربطی به پارتیشن بندی هارد دیسک ندارد و سلامت سیستم عامل شما را به خطر نخواهد انداخت. بنابراین نگران از دست رفتن اطلاعات خود نباشید. ضمنا اگر خوشتان نیامد راهی برای از بین بردن درایو مجازی وجود دارد. تا انتهای این مقاله با ما باشید.
برای ساخت درایو مجازی در این آموزش از فایل های خود ویندوز کمک می گیریم. اینبار به سراغ فایل اجرایی Subst.exe می رویم. این فایل در پوشه system32 که در پوشه windows قرار گرفته موجود است. این فایل به همراه سیستم عامل داس ارائه شده و اجرای آن در حالت اولیه کار هیچ عکس العملی نشان نخواهد داد. کلمه Subst برگرفته از کلمه Substitution به معنای جایگزینی و علی البدلی است و در حقیقت برای جانشین کرد یک دایرکتوری به یک درایو بکار می رود.
به این معنی که با اجرای این دستور می توانید محتویات یک فولدر خاص را به یک درایو تبدیل کنید و آن را در My Computer نشان دهید. گاهی اوقات گشتن به دنبال پوشه ایی در میان انبوه فایل ها و فولدرهای در یک درایو خاص وقت گیر است. این کار می تواند این امر را تسهیل بخشد.
مسلما عملیاتی مانند کپی و کات فایل ها یا حتی نصب برنامه ها در درایو هایی که به این روش ایجاد می شوند مقدور خواهد بود اما در مورد عملیات سیستمی مانند فرمت یا اسکن دیسک امکان پذیر نیست. حال چگونه از این Subst استفاده کنیم؟
به Run یا Command Prompt ویندوز وارد شوید ( توضیح: Run در خود منوی استارت ویندوز موجود است و همچنین برای ورود به Command Prompt در فیلد Run کلمه cmd را تایپ و اینتر کنید ) حال باید دستوری مطابق شکل زیر تایپ کنید (شکل کلی فرمان):
Subst NewDriveName: Folder Direction
فکر نکنم نیاز به توضیح چندانی باشه NewDriveName نام درایو جدیدی که قصد دارید ایجاد کنید. دقت کنید که این نام مشابه نام درایوهای موجود نباشه و Folder Direction مسیر پوشه ایی که قصد دارید اون رو به صورت درایو مجازی در بیارید. برای نمونه، مثال های زیر درایوهایی با نام K و L ایجاد خواهند کرد. درایو K جایگزینی برای محتویات پوشه C:\part و درایو L جایگزینی برای مسیر C:\ Program Files\Adobe .
Subst K: C:\partSubst L: C:\ Program Files\Adobe
توجه! مدت دوام این درایو های مجازی بعد از ریستارت سیستم پایان می پذیرد و با یک بار ریستارت سیستم، دیگر این درایوها را نخواهید دید. برای جلوگیری از این امر چندین راه وجود دارد که بعلت کمی فرصت تنها یکی را شرح می دهیم.در سیستم عامل های Dos و Win9x ساده ترین راه ویرایش فایل Autoexec.bat خواهد بود. این فایل را در درایو C بیابید و خطوط مربوط به Subst را در آن تایپ کنید تا در هر بار ریستارت سیستم به تبع آن Subst ایجاد شود. در سیستم عامل های xp و 2000 بهترین و راحترین کار این است که یک فایل اجرایی با پسوند .bat یا همان BatchFile ایجاد کنیم و خود فایل یا Shortcut آنرا در استارتاپ سیستم قرار دهیم. یا می توانیم مسیر را در رجیستری ایجاد کنیم.
حال چگونه فایل اجرایی یا همان BatchFile را ایجاد کنیم. مسیر زیر را برای باز کردن یک صفحه notepad طی کنید:
Start \All Programs\Accessorie s\notepad
از منوی فایل Save as را انتخاب و در مسیری دلخواه فایل را با پسوند bat ذخیره کنید. حال به سراغ فایلی که ایجاد کرده اید بروید. بر روی آن راست کلیک و Edit را برگزینید و دستورات مربوط به Subst را در آن تایپ و فایل را ذخیره کنید. حال نوبت به مسیردهی این فایل در رجیستری می رسد. به رجیستری وارد شوید( در فیلد Run کلمه Regedit را تایپ کنید). مسیر زیر را طی کنید:HKEY_CURRENT_ USER\SOFTWARE\ Microsoft\ Windows\Current Version\Run
حال در بخش سمت راست محیط رجیستری راست کلیک کرده و پس از انتخاب گزینه New گزینه String Value را انتخاب سپس یک نام به ارزش ایجاد شده داده و با دابل کلیک بر روی آن در قسمت Value Date آدرس BatchFile را که در مرحله قبل ایجاد کرده اید، وارد کنید. بر روی ok کلیک و از رجیستری خارج شوید. اگر مراحل را درست طی کرده باشید این بار با ریستارت ویندوز درایوهای مجازی دوباره ایجاد خواهند شد.
حال اگر پشیمان شدید و قصد حذف درایو مجازی را داشتید طبق زیر عمل کنید:پس از پاک کردن دستورات اضافه شده در فایل Autoexec.bat در سیستم عامل های Dos و Win9x و یا پاک کردن Shortcut یا خود فایل bat از استارتاپ سیستم و یا پاک کردن ارزش رشته در رجیستری برای سیتم عامل های xp و 2000 سیستم را یک بار دیگر ریستارت کنید. اگر هم بخواهید این کار را بدون ریستارت انجام دهید کافیست در Run یا Command Prompt دستور زیر را تایپ کنید:
Subst NewDriveName: /d
که NewDriveName نام درایوی که قصد پاک کردن آن را دارید می باشد. امیدوارم از این آموزش کمال استفاده را برده باشید. هر گونه سئوال یا انتقادی در این باره دارید در همین بخش مطرح کنید.
منبع : Alvan Web
با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد
پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
جوجه را آخر پائیز میشمرند !
چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره
خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی ؟
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی --- جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را .
روزگار است اینکه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
ز عشق تا بصبوری هزار فرسنگ است ! (( دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است ؟ ))
سرکه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست کشیدن بدوش !
شتر در خواب بیند پنبه دانه --- گهی لف لف خورد گه دانه دانه
صد سر را کلاه است و صد کور را عصا
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق --- تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش !(( سعدی ))
ظالم همیشه خانه خرابه !
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد . (( ... دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست )) (( سعدی ))
فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه !
قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نمیندازند .
کمال همنشین در من اثر کرد --- وگر نه من همان خاکم که هستم . [[ سعدی]]
گفت : چشم تنگ دنیا دار را --- یا قناعت پر کند یا خاک گور ![[ سعدی]]
لقمان حکیم را گفتند : ادب از که آموختی ؟ گفت : از بی ادبان ! [[گلستان سعدی]]
من از بیگانگان هرگز ننالم --- که با من هر چه کرد آن آشنا کرد . [[ حافظ]]
نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد !
وقتی که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود ؟!
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ! --- ورنه تشریف توبر بالای کس کوتاه نیست .[[ حافظ ]]
در یک بعد از ظهر آفتابی در یک پیکنیک دوستانه , یکی از خانمها به نام اینگرید به طور ناگهانی پایش بر روی سنگی لغزیده و به زمین خورد. وی بلافاصله از زمین برخاست و به همه اطمینان داد که حالش خوب است و طوری نشده و فقط به خاطر کفش جدیدش پایش بر روی سنگ کوچکی لغزیده است. اطرافیان به وی کمک کردند تا لباسها و دست و صورتش را تمیز کند و از مابقی روز لذت ببرد. حال اینگرید در ظاهر خوب بود و فقط کمی شوک زده به نظر میرسید. اما غروب همان روز همسر اینگرید اطلاع داد که اینگرید حالش بد شده و در ساعت 6 بعدازظهر به بیمارستان منتقل شده و در بیمارستان از دنیا رفته است .
اینگرید در اثر ضربهای که در پیکنیک به وی وارد شده بود دچار ضربه مغزی شده بود. اگر در میان مهمانان فردی وجود داشت که میتوانست علائم اولیه ضربه مغزی را شناسایی کند احتمالا اینگرید الان زنده بود. پس لطفا چند دقیقه وقت بگذارید و ادامه مطلب را مطالعه کنید :
روش تشخیص ضربه مغزی :
پزشکان معتقدند اگر فردی که دچار ضربه مغزی شده است ظرف 3 ساعت به بیمارستان منتقل شود آنها میتوانند عوارض این ضربه را به طور کامل از بین ببرند. ولی تشخیص این حادثه و رساندن مصدوم به بیمارستان ظرف 3 ساعت کار مشکلی است چون در حالت عادی چند ساعتی طول میکشد تا عوارض این ضربه خود را نشان دهد. متاسفانه ممکن است فرد دچار صدمات جدی در ناحیه مغز شده باشد در حالی که اطرافیان اصلا متوجه هیچ علامت یا نشانهای نشوند. به همین منظور پزشکان توصیه میکنند که در چنین شرایطی این سه پرسش ساده را در ذهن بسپارید و در اولین فرصت از مصدوم بخواهید :
2 از وی بخواهید که هر دو دست خود را از بازو کاملا بلند کند .
3 از مصدوم بخواهید که یک جمله ساده و مرتبط با زمان و شرایط اطراف خود بسازد . (مثلا امروز هوا آفتابی است )
اگر مصدوم در پاسخگویی به هر یک از این سه مورد دچار مشکل شد سریعا مصدوم را به بیمارستان برسانید. بعد از اینکه تشخیص داده شد که افراد غیرمتخصص نیز تنها با این سه پرسش میتوانند به ضعف عضلات صورت، مشکل در حرکت بازوها و یا مشکل در تکلم پی برده و با انتقال سریع مصدوم به مراکز درمانی از مرگ مصدوم جلوگیری کنند از عموم مردم خواسته شد که این سه پرسش را به خاطر سپرده و در موقع لزوم از آن استفاده نمایند .
لطفا این مطلب را برای تمام دوستان و اطرافیان خود بفرستید. شاید با این کار بتوانید از مرگ یکی از دوستان یا اطرافیان خود جلوگیری کرده و زندگی وی را نجات دهید !
جوانی و جوانان
نمیدانم این رابطه ها چه طور به وجود مى آید و چه طور یک پسر یا یک دختر طرف خود را به دام مى اندازد و با این کار جز غم و غصه براى پدر و مادرها چیزى تغییر نمى کند.
خداوند دو جنس متفاوت را بر روى زمین آفریده یکى نر و دیگرى ماده. این دو جنس نباید با یکدیگر چنین روابطى داشته باشند و در واقع خداوند زمانى را آفریده که این دو جنس بتوانند به راحتى در کنار یکدیگر و با آزادى بیشتر قرار بگیرند و این زمان زندگى است که موجب این امر می شود.
در واقع اکنون جامعه طورى شده که بیشتر آن را جوانان تشکیل میدهند اما چه جوانهایى؟ جوانهایى که ما از آنها انتظار داشتیم شما نیستید جوانهایى که پدر و مادرها از شما انتظار داشتند شما نیستید !
اینها همه عوامل بسیارى را در بر می گیرد مثلا: اینترنت - ماهواره- فیلم یا سیدی های مبتذل و... که همه باعث می شود که جوانان به را ههای نادرست کشیده شوند.
جامعه هر روز بدتر از دیروز می شود و هر روز فساد در این جامعه اسلامی گسترش می یابد شاید شکل و قیافه هایی که جوانان ما در می آورند در کشورهای خارجی این طور نباشد.
پدر و مادر هایی که با سن کم موهایشان سفید میشود بدنشان شکسته می شود همه از غصه فرزندان است.
واقعا اگر جامعه چنین پیش برود دیگر آبرو و حیثیّتی برای پدر و مادر ها باقی نمی ماند و تمام آرزو های آنها به باد می رود.
پسرها خودشان را به شکل دختر در می آورند ابرو هایشان را بر می دارند صورتهایشان را اصلاح می کنند تیپ های دخترانه می زنند و وقتی پا به بیرون از خانه می گذارند می خواهند جلب توجه کنند و همه به آنها چشم افکنند عده ای هم سوار ماشین های مدل بالا می شوند و در خیابانهای بالا شهر پرسه میزنند شاید زندگى برای آنها جز مد و جوانی چیز دیگری نباشد.
دخترها هم بدتر از پسرها مانتوهایی که می پوشند شلوارک هایی که به پا دارند موهایی که بیرون می ریزند و تکه پارچه ای که به عنوان روسری بر روی سر می اندازند اینها همه مایه آبرو ریزی است .
مانتو هایى که در گفتار مانتو است اما از یک بلوز هم کوتاهتر است شلوارهایى که در گفتار شلوار است اما از یک شلوارک هم کوتاهتر است و تکه پارچه اى که به عنوان روسرى بر روى سرشان مى اندازند اینها همه و همه مایه خجالت است.
در واقع تمام کسانى که این طور هستند کمبود محبت و عاطفه و در کل مى توان گفت که آنها بى سرپرست هستند.عده اى مى گویند مشکل از پدر و مادرها است عده اى هم میگویند خود جوان نباید به دنبال این کارها برود. اما خود من هم بیشتر با مورد دوم موافق هستم چون بیشتر پدرو مادرها سعى خودشان را میکنند اما موفق نمى شوند. جوانى که با ظاهرآراسته بیرون میرود با دیدن چنین جوانانی وسوسه می شود و سعی میکند از این به بعد به ظاهر خود طوری برسد که مورد دید عموم قرار بگیرد و به قول معروف تیریپ خفن بزند.
اما این را بدانید جوانی فقط به این چیزها ختم نمی شود جوانی سن غرور است سن رشد و تحرک سن شادی اما نه انجام این کارها.
پسرهایی که با دخترها دوست می شوند از آنها سوء استفاده می کنند و از رازهایی که فقط زنها از آنها آگاه هستند مطلع می شوند و از سادگی دخترها بهره می برند. باور کنید دوست شدن برای همه و با هر قیافه ای آسان است اما کسانی که دست به چنین کارهایی نمی زنند شعور و شرف دارند و نمی خواهند پدر و مادرشان را دل آزرده کنند اما اندکی فکر می کنند کسانی که از این کارها دوری می کنند مشکل دارند و عقب افتاده هستند وهرازگاهی به آنها ناسزا می گویند. زمانه طوری شده که دیگر بچه های چهار پنج ساله هم موبایل در دست می گیرند آخه باید به این پدر و مادرها چه گفت .اکنون که همه جوانان گوشی همراه دارند به راحتی به همدیگر شماره میدهند و از همدیگر شماره می گیرند و وقتی با یکدیگر تماس می گیرند به آرامی صحبت می کنند و به دنبال جایی هستند که جز طرفی که پشت خط است کسی صدای آنها را نشنود و سعی میکند بیشتر رمزی صحبت کند. چرا باید چنین روابطی وجود داشته باشد جواب با شماست؟
وقتی بزرگ شدید و تشکیل زندگی دادید و فرزندانتان را با زحمت تربیت کردید و آنها دلخواه شما نشدند به یاد کارهای خود می افتید و می فهمید که پدر و مادرتان چه می کشیدند و حسرت روزهایی را میخورید که پدر و مادرتان بالای سرتان بودند و راه گشای مشکلات شما بودند اما دیگر کسی بالای سر شما نیست و شما تنها هستید تنها تنها .
دخترهایی که سالها با پسرها دوست هستند علاوه بر آبروریزی برای خود وخانواده اش مردی را هم که در آینده با او زندگی میکند را هم بیچاره می کند چون آن مرد از گذشته ی این دختر چیزی نمیداند.
جوانان امروزی با جوانان دیروزی متفاوت اند زیرا جوانان دیروز زیاد به ظاهر خود اهمیت چندانی نمی دادند و بیشتر به وضع خا نواده و زندگی توجه می کردند اما جوانان امروزی بیش از هر چیزی بدون در نظر داشتن وضع اقتصادی و مالی خا نواده به سر و وضع خود میرسند و بیشتر سعی می کنند لباسهای جذب شلوارهای fashion mode و انواع و اقسام کفش ها را بپو شند.
مدتی نیروی انتظامی با بد حجابی زنان و اصلاح های نادرست پسران مبارزه کرد اما خیلی زود پایان یافت و دوباره بد حجابی گسترش یافت.
جامعه از دختران مانتو بلند مقنعه و چادر نمی خواهد حجاب درست می خواهد.
جامعه از پسران پیراهن شش دکمه و شلوار پارچه ای نمی خواهد فقط یک جوان آراسته می خواهد. نمی دانم مد چه زمانی و از کجا به وجود آمد که هر سال بر سر زبان عده زیادی از مردم می افتد و می گویند که مثلاً مد امسال فلان است. مانتو باید فلان رنگ پوشید موها را باید فلان مدل کرد، شلوار فلان مدل پوشید و این جور حرف ها.
دختر ها باید بیشتر مراقب رفتار خود باشند چون افرادی که با آنها دوست می شوند هرگز آینده و زندگی خود را با آنها آغاز نمی کنند بلکه پسری که با یک دختر دوست می شود بعد از مدتی او را به آسانی رها می کند و این زمانی است که آن پسر خیال آسوده ای دارد و به زندگی خود ادامه می دهد در صورتی که آن دختر عذاب وجدان مر گیرد و با اعصابی به هم ریخته و برخوردی تند همه را از خود می رنجاند .
واقعا جوانی که چهره آراسته داشته باشد لیاقت نگاه کردن را هم دارد و خودش هم می داند که مردم با چشم بد به او نمی نگرند. اما جوانی که چهره اش را صد و هشتاد درجه تغییر میدهد فقط مورد تمسخر مردم قرار می گیرد و این در حالی است که نگاه های مردم به او بیش از نگاه کردن به یک فرد آراسته است . جوانان امروزی در سن 17-18 سال به طرف راههای نادرست کشیده می شوند سیگار ، هشیش ، دزدی و ................. اما چرا سیگار؟ اگر تحصیل کرده باشید که کار درست و حسابی پر است اگر هم تحصیلات ندارید کار آزاد. سیگار!سیگار!سیگار! بیشترین چیزی که جوانان امروزی جذب آن می شوند سیگار است فکر میکنند بزرگ شده اند سیگار می کشند فکر میکنند عاقل شده اند سیگار میکشند و فکر می کنند سیگار دوای تمام دردهاست.
اما خواهش میکنم سیگار نکشید و خود را نابود نکنید اگر شما یک جوان عاقل و فهمیده باشید هیچ وقت دست به چنین کارهایی نمی زنید. عده ای وقتی عصبانی می شوند زود سیگارشان را در می آورند و سریع شروع به کشیدن پنج – شش نخ و گاهی هم یک بسته می کنند .
جوانانی که در مورد آنها ذکر شد بیشتر افراد بی فکر هستند شما بله با شما جوانی هستم که این مقاله را می خوانی لا اقل تــــــــــــــــــــــــو فکور باش تا جزو این افراد نباشی.امید وارم شما جوانانی که این مقاله را می خوانید کمی بیندیشید و ببینید که آیا حرف های من درست بوده یا نه؟ وقت زیادی دارید پس بنگرید و بیندیشید.
ففففف-محمدی
دانش آموز اول دبیرستان شهید طیبه مهرنامی
بسم الله الرحمن الرحیم
شناسنامه حضرت امام رضا (ع) زندگى امام ابو الحسن على الرضا ابن موسى الکاظم ابن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام هشتمین امام از ائمه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین
امام رضا (ع) در روز جمعه، یا پنجشنبه 11 ذى حجه یا ذى قعده یا ربیع الاول سال 153 یا 148 هجرى در شهر مدینه پا به دنیا گذاشت. بنابراین تولد آن حضرت مصادف با سال وفات امام صادق (ع) بوده یا پنجسال پس از درگذشت آن حضرت رخ داده است. همچنین وفات آن حضرت در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا 17 یا 21 ماه مبارک رمضان یا 18 جمادى الاولى یا 23 ذى قعده یا آخر همین ماه در سال 203 یا 206 یا 202 هجرى اتفاق افتاده است. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا گوید قول صحیح آن است که امام رضا (ع) در 21 ماه رمضان، در روز جمعه سال 203 هجرى درگذشته است. وفات آن حضرت در سال 203 در طوس و در یکى از روستاهاى نوقان به نام سناآباد اتفاق افتاد.
با تاریخهاى مختلفى که نقل شد، عمر آن حضرت 48 یا 47 یا 50 یا 51 سال و 49 یا 79 روز یا 9 ماه یا 6 ماه و 10 روز بوده است. اما برخى که سن آن حضرت را 55 یا 52 یا 49 سال دانستهاند، سخنشان با هیچ یک از اقوال و روایات، منطبق نیست و ظاهرا تسامح آنان از اینجا نشات گرفته که سال ناقص را به عنوان یکسال کامل حساب کردهاند. از جمله این اقوال شگفت آور سخن شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا است که گفته است: میلاد امام رضا (ع) در 11 ربیع الاول سال 153 و وفات وى در 21 رمضان سال 203 بوده و با این حساب آن حضرت 49 سال و شش ماه در این جهان زیسته است. مطابق آنچه صدوق نقل کرده، عمر آن حضرت پنجاه سال و شش ماه و ده روز مىشود و منشا این اشتباه را باید عدم دقت در جمع و تفریق اعداد دانستشیخ مفید نیز مرتکب این اشتباه شده است و ما در حواشیهاى خود بر کتاب المجالس السنیه متذکر این خطا شدهایم.
بنابر گفته مولف مطالب السؤول، امام رضا (ع) 24 سال و چند ماه و بنابر قول ابن خشاب 24 سال و 10 ماه از عمر خویش را با پدرش به سر برد. لکن مطابق آنچه گفته شد، عمر آن حضرت در روز وفات پدرش 35 سال یا 29 سال و دو ماه بوده و پس از درگذشت پدرش چنانکه در مطالب السؤول نیز آمده، 25 سال زیسته است و نیز مطابق آنچه قبلا گفته شد آن حضرت پس از پدرش بیستسال در جهان زندگى کرد. چنانکه شیخ مفید نیز در ارشاد همین قول را گفته است. برخى نیز این مدت را بیستسال و دو ماه، یا یستسال و نه ماه، یا بیستسال و چهار ماه، یا بیست و یکسال و 11 ماه، ذکر کردهاند که این مدت، روزگار امامت و خلافت آن حضرت به شمار است. در طول این مدت آن حضرت دنباله حکومت هارون رشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود درک کرد. سپس امین از سلطنتخلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدى براى مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین بر او خروج کرد و براى وى از مردم بیعت گرفته شد و یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولى به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون، به خلافت تکیه زد و بیستسال حکومت کرد. امام رضا (ع) پس از گذشت پنجیا هشتسال از خلافت مامون به شهادت رسید.
مادر امام رضا (ع)
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزى بود. که خیزران مرسى نام داشت. برخى نام وى را شقراء نوبیه، ذکر کردهاند که اروى، اسم او و شقراء لقب وى بوده است.
طبرسى در اعلام الورى گوید: مادرش کنیزى بود به نام نجمه که به وى ام البنین مىگفتند. برخى نام مادر آن حضرت را سکن نوبیه و تکتم، نیز گفتهاند. حاکم ابو على گوید: از جمله شواهدى که دلالت دارد نام مادر امام رضا (ع) تکتم بود، سخن شاعرى است که در مدح آن حضرت فرموده است:
الا ان خیر الناس نفسا و والدا
و رهطا و اجدادا على المعظم (1)
اتتنا به للعلم و الحلم ثامنا
اماما یودى حجة الله تکتم (2)
ابو بکر گوید: عدهاى این شعر را به عموى ابو ابراهیم بن عباس منسوب ساختهاند و من آن را روایت نمىکنم و روایت و سماع این شعر براى من واقع نشده بنابراین نه آن را اثبات مىکنم و نه ابطال. وى همچنین گوید: تکتم از اسامى زنان عرب است و در اشعار بسیارى به کار رفته است. از جمله در این بیت:
«طاف الخیالان فزادا سقما
خیال تکنى و خیال تکتما»
فیروز آبادى نیز بر این اظهار نظر صحه گذارده و گفته است: تکنى و تکتم به صورت مجهول، هر یک از نامهاى زنان است.
کنیه آن حضرت
کنیه آن حضرت را ابو الحسن و نیز ابو الحسن ثانى خواندهاند. ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین روایتى نقل کرده و مبنى بر آن که کنیه آن حضرت، ابو بکر بوده است. وى به سند خود از عیسى بن مهران از ابو صلت هروى نقل کرده است که گفت: روزى مامون از من پرسشى کرد. گفتم: ابو بکر در این باره چنین و چنان گفته است. مامون پرسید: کدام ابو بکر؟ابو بکر ما یا ابو بکر اهل سنت؟گفتم، ابو بکر ما. پس عیسى از ابو صلت پرسید: ابو بکر شما کیست؟پاسخ داد: على بن موسى الرضاست که بدین کنیه خوانده مىشود.
لقب آن حضرت
در کتاب مطالب السؤول در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت است از رضا، صابر، رضى و وفى، که مشهورترین آنها رضاست. در فصول المهمة نیز مشابه این مطلب آمده با این تفاوت که در آنجا به جاى القاب رضى و وفى، زکى و ولى یاد شده است. در مناقب ابن شهر آشوب گفته شده است: احمد بزنطى گوید: بدان جهت آن حضرت را رضا نامیدند که او از خدا در آسمانش رضا بود و براى پیامبر و ائمه در زمین رضا بود. و نیز گفتهاند چون مخالف و موافق گرد آن حضرت بودند وى را رضا نامیدند. همچنین گفتهاند: چون مامون بدان حضرت، رضایت داد وى را رضا گفتند.
نقش انگشترى آن حضرت
در فصول المهمة گفته شده است: نقش انگشترى امام رضا (ع) «حسبى الله»بود و در کافى به سند خود از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمود: نقش انگشترى من، «ما شاء الله لا قوة الا بالله»است. صدوق نیز در عیون گوید: نقش انگشترى آن حضرت«ولیى الله»بود.
فرزندان امام رضا (ع)
کمال الدین محمد بن طلحه در مطالب السؤول گوید: آن حضرت شش فرزند داشت. پنج پسر و یک دختر. نام فرزندان وى چنین است: محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسن و عایشه».
عبد العزیز بن اخضر جنابذى در معالم العتره و ابن خشاب در موالید اهل البیت و ابو نعیم در حلیة الاولیا نظیر همین سخن را گفتهاند. سبط بن جوزى در تذکرة الخواص گوید: فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: محمد (امام نهم) ابو جعفر ثانى، جعفر، ابو محمد حسن، ابراهیم و یک دختر. شیخ مفید در ارشاد مىنویسد: امام رضا (ع) دنیا را بدرود گفت و سراغ نداریم که از وى فرزندى به جا مانده باشد جز همان پسرش که بعد از وى به امامت رسید. یعنى حضرت ابو جعفر محمد بن على (ع) .
ابن شهر آشوب در مناقب مىگوید: امام محمد بن على (ع) تنها فرزند اوست. طبرى در اعلام الورى نویسد: تنها فرزند رضا (ع) پسرش محمد بن على جواد بود لا غیر. در کتاب العدد القویة آمده است که امام رضا (ع) دو پسر داشت که نام آنها محمد و موسى بود و جز این دو فرزندى نداشت. همچنین در قرب الاسناد نقل شده است که بزنطى به حضرت رضا (ع) عرض کرد: من از چند سال پیش درباره جانشین شما پرسش مىکردم و شما هر بار پاسخ مىدادید پس از من پسرم جانشین من خواهد شد. اما اینک خداوند به شما دو پسر عطا کرده است پس کدامیک از پسرانتان جانشین شمایند؟
مجلسى نیز در بحار الانوار در باب خوشخویى حدیثى از عیون اخبار الرضا (ع) نقل کرده که در سند آن نام فاطمه دختر رضا آمده است.
پىنوشتها:
1 - هان که از بهترین مردمان از نظر سرشت و پدر و خانواده و نیا، على (ع) بزرگ است.
2 - تکتم او را براى ما به ارمغان آورد و او براى علم و حلم هشتمین امامى است که حجتخدا را ادا مىکند.
کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 141
نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى
زامبیا / دموکراسی نوپا
زامبیا یک کشور آفریقائی فقیر و بدون دسترسی به آبهای آزاد است ، انگلیسها طی سالهای 1924تا 1953 م کوشیدند واحدهای سیاسی بومی را که هر یک زبان و فرهنگ ویژه خود را داشتند با یکدیگر ترکیب کرده و بصورت نظام سیاسی مورد نظر خودشان در آورند ولی یک جنبش ملی گرای ضد استعماری شکل گرفت که در سالهای 1964 تا 1973م توانست از طریق انتخابات کائوندا را بر اساس قانون اساسی جمهوریخواهانه ای که آزادی بیان را تضمین میکرد بعنوان اولین رئیس جمهور زامبیا انتخاب کنند .ولی در دهه 1980م که اقتصاد زامبیا به سبب سقوط جهانی قیمت مس و مدیریت غیر کارشناسانه اقتصادی رکود دراز مدتی را بر کشور زامبیا تحمیل کرد حکومت کائوندا را به شکست کشانید و لی از این پس "جنبش دموکراسی چند حزبی " با علائق کارگری، تجاری، حرفه ای و مذهبی بصورت جنبش اجتماعی متحدی شکل گرفت که طی سالهای 1989تا اواخر 1991م توانست نهادهای دموکراتیک نسبتا قوی و مستحکمی را به مبارزه با زیربنای فاسد حاکمیت بر انگیزد و نشان دهد که تحکیم دموکراسی صرفا فرایندی سیاسی نیست بلکه مستلزم تغییرات اقتصادی و اجتماعی نیز میباشد . تحکیم دموکراسی به فرهنگ سیاسی هم وابسته است تا نخبگان و توده ها به شیوه های دموکراتیک اشنا شده و برای آن ارزش قائل شوند.
به همین منظور باتنی چند از صاحب نظران و با کارشناسان فرهنگی، راهکارهای جلوگیری از این هجمه متحد غرب علیه مبانی و ارزشهای ایرانی و اسلامی را مورد کنکاش قرار دادیم، نظرات مطرح شده این چنین است؛
***مبانی مقابله با «ناتوی فرهنگی» باید در حوزه و دانشگاه ترسیم شود
سعید ابوطالب گفت: حوزه و دانشگاه باید با ایجاد اتاق فکر، مبانی نظری مقابله با تهدیدهای «ناتوی فرهنگی» را ترسیم کنند.
ابوطالب با اشاره به این که تهدیدی با آن روبهرو هستیم، نه نظامی است و نه اقتصادی، بیان داشت: مسیری که دشمن پیش گرفته، از جنس فرهنگی است و قصد از بین بردن هویت ما را دارد. ابزارهایش هم میتواند، ماهواره و برخی از سایتها اینترنتی، برخی از جریانهای داخلی که مدتی حتی در بدنه روزنامهنگاران ما رسوخ کرده بودند و هفتههای فرهنگی و هنری ما باشد.
وی در ادامه به راهکارهای مقابله با این جریان پرداخت و ادامه داد: برای مقابله با این موضوع باید ابتدا این هجوم باور شود، چون سالها طول کشید که دولتمردان ما باور کنند چیزی به نام «تهاجم فرهنگی» که از سوی مقام معظم رهبری عنوان شد، وجود دارد. این باور بسیار مهم است و هماکنون این فهم در بدنه فرهنگی و دانشگاهی ما وجود ندارد.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: مقابله با این یورش هم برخوردهای انفعالی نباید باشد. باید قدم به قدم مقابله کرد. باید اتاق فکری ایجاد کرد و برای این مقابله، مبانی نظری ترسیم کرد. این کار ابتدا باید در دانشگاه و حوزه انجام شود و آنها مبانی نظری را تعریف کنند. بعد هم این مبانی به سیاستگذاری، پروژه و اجرا ختم میشود.
وی با تاکید بر این که ما در خیلی از مؤلفههای انقلاب اسلامی هنوز هم نظریهپردازی نکردهایم، گفت: فرهنگ ایرانی و اسلامی نیاز به نظریه پردازی دارد. این کار را هم شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیتواند انجام دهد، چون وزار نظریه پرداز نیستند. در قدم اول باید از تئوریسینهای فرهنگی برای این کار کمک خواست تا وزراء آن را اجرا کنند.
ابوطالب با بیان این مطلب که برای مقابله با این تهاجم نباید اسلحه دست گرفت و سرکوب کرد، یادآور شد: فیلمهای وارداتی برای ما تهدید است، کتابهای ترجمه برای ما تهدید است. بازیهای یارنهای برای ما خطر دارد. دروسی را که در دانشگاهها تدریس میشود، تهدید است. فعالیتهای هنری که در این چند ساله شکل گرفته برای ما تهدید است، در نتیجه باید مبانی نظری برای این تهاجم فرهنگی اندیشیده شود.
***نقشه مقابله با «ناتوی فرهنگی» باید ترسیم شود
یک کارشناس فرهنگی گفت: برای مقابله با «ناتوی فرهنگی» غرب میبایست با ایجاد شورای فرهنگی و راهبردی به ترسیم نقشه مقابله با ناتوی فرهنگی که در آینده هجوم آنها را خواهیم دید، پرداخت.
مجید گودرزی مشاور معاون بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، با اشاره به اینکه رخدادهای چند سال اخیر نشان داده که سلاح نظامی کاربرد موفقی برای کشورهای غربی نداشته است، بیان داشت: کشورهای غربی با تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در صدد بر آمدند که اقدامی پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار دهند، اما با فروپاشی شوروی و رشد انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد بینش اسلامی سیاسی در جهان این کشورها در برابر مقاومت مسلمانان متوسل به شیوههای مختلف تبلیغاتی، نظامی و سیاسی شدند که بحث نظامی آن را در کشورهایی چون لبنان، افغانستان، عراق و ... شاهد بودیم.
وی ادامه داد: اما تحولات چند سال اخیر نشان داد که سلاح نظامی کاربرد موفقی برای زیادهخواهان غربی نداشته است. در همین راستا غرب به دنبال تشکیل مجموعه فکری منسجم بر آمده که از راههای فرهنگی و با به کار بردن ابزارهای تبلیغاتی و اقتصادی از اتحاد ملتها جلوگیری و سلطه خود را به ملتها تحمیل کند.
این کارشناس فرهنگی افزود: البته در گذشته هم تهاجم فرهنگی وجود داشت و غربیان به ملت ما شبیخون فرهنگی زده بودند، اما این ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده انجام میشود و آمریکا را به صورت یکپارچه با غرب متحد میکند. بنابراین مدیریت کلان کشور باید در زمینهها فرهنگی به دست نخبگان حوزه و دانشگاه اداره شود. یعنی اگر غرب با تشکیل ناتوی فرهنگی میخواهد با کارآمدترین نیروهای خود هویت ملتها را مورد هجمه قرار دهد و مهلکترین ضربهها را وارد کند، ما هم باید در صدد شکلگیری یک مقاومت فرهنگی باشیم تا بتوانیم این تهاجم را خنثی کنیم.
گودرزی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که سازمانهایی چون «فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، «تبلیغات اسلامی» و... در این خصوص چه نقشی دارند، گفت: ابتدا باید این نهادها را از عناصری که نخبه نیستند، پاکسازی کرد و در ادامه از افرادی که دارای شایستگیهای لازم برای مقابله با تهاجم غرب هستند، استفاده کرد و در نهایت با ایجاد شورایی فرهنگی و راهبردی به ترسیم نقشه مقابله با ناتوی فرهنگی که در آینده هجوم آنها را خواهیم دید، پرداخت.
وی تاکید کرد: در هشت سال گذشته نه تنها مقابلهای با تهاجم فرهنگی از سوی غرب انجام نشد، بلکه جریانهایی هم در داخل کشور همسو با این هجمهها حرکت کردند و بنابراین علاوه بر آمریکا، غرب هم همسو با این جریان توانست پایگاههایی در میان برخی از چهرههای فرهنگی ایجاد کند و برخی از برنامههای خود را در کشور عملی کند، البته در آن زمان ناتوی فرهنگی ایجاد نشده بود و هر یک از کشورها منافع خود را در این ملتها میدیدند، اما با حرکتهایی که در این چند ماه اخیر انجام شد، از جمله ترسیم کاریکاتورهای پیامبر اعظم و ... دیدیم که غرب به سمت یک برنامهریزی همه جانبه حرکت میکند، تا همسو با آمریکا و صهیونیستها باشد.
مشاور معاونت بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه به نقش رایزنان فرهنگی در این تقابل فرهنگی پرداخت و گفت: رایزنان فرهنگی سربازان خط مقدم فرهنگ ایران هستند که باید علاوه بر شناسایی به خنثیسازی و انجام حرکتها رو به جلو بپردزاند. به همین دلیل در برنامهریزیهای سال آینده شاهد این قضیه خواهیم بود کما این که هم اکنون اعزام رایزنان به صورت بهتری انجام میشود.
***«ناتوی فرهنگی» نشانگر تجمیع ظرفیتهای فرهنگی دشمنان است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: برای مقابله با تهدیدهای «ناتوی فرهنگی» میبایست «اوپک فرهنگی» تشکیل شود.
پرویز سروری با اشاره به این که ایجاد «ناتوی فرهنگی» نشانگر تجمیع ظرفیتهای فرهنگی دشمنان و آنهایی است که اسلام را مانع جدی اهداف خود میدانند، بیان داشت: برداشت رهبری و هشداری که در حدود یک دهه قبل ایشان دادند، نمایانگر عمق نگاه تیزبینانه وی در خصوص مسایل فرهنگی است و این نمایانگر اوج عظمتی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته در جهان ایجاد کند.
وی افزود: فکر میکنم که اگر آنها به این نتیجه رسیدهاند که ظرفیتهای فرهنگی خود را بر علیه اسلام و انقلاب تجمیع کنند، نقطه مقابل این است که ما با ساز و کارهای مناسبی در جهت تجمیع ظرفیتهای جهان اسلام باشیم و بتوانیم این پوسته ملت اسلامی را بشکافیم و جهان اسلام را با اقدامات خود مورد حمایت قرار دهیم و به نوعی ظرفیتی را ایجاد کنیم که مسلمانان در کنار هم قرار گیرند.
سروری با تاکید بر این نکته که مهمترین اقدام ناتوی فرهنگی ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام خواهد بود، گفت: چون آنها احساس میکنند باید در مقابل تهدیدی که از سوی اسلام وجود دارد، نیازمند تجمیع ظرفیتهای فرهنگی خود هستند. بنابراین در عین حال که این میتواند یک فرصت برای ما باشد، میتواند تهدید هم باشد که اگر ما در راستای ساماندهی و آرایش ظرفیتها فرهنگی خود اقدام نکنیم، ضرر خواهیم کرد.
وی به اهداف این ناتوی فرهنگی پرداخت و یادآور شد: ایجاد چند دستهگی و تقابل و تضارب و نهایتا جنگ بین قوای اسلامی از اهداف این تجمیع خواهد بود. این میتواند از یک حرکت فرهنگی آغاز شود و به یک عملیات نظامی انجامد، چنانکه در عراق آن را شاهد بودیم.
سروری گفت: باید تلاش کرد رفته رفته سطح آزادی برخوردها را کاهش دهیم و تحمل در جهان اسلام را افزایش دهیم. باید تلاش کرد زمینههای وحدت ملل اسلامی را پدید آورد تا بتواند تجمیع ظرفیتهای فرهنگی جهان اسلام در مقابله با استکبار باشد.
***مقابله با «ناتوی فرهنگی» پیرایش چهره فرهنگی کشور را طلب میکند
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: پیرایش چهره فرهنگی کشور یکی از راههای مبارزه با «ناتوی فرهنگی» است، چون بسیاری تهاجم فرهنگی را یک توهم میدانند.
جواد آرینمنش، با اشاره به این که مقام معظم رهبری از سالهای دور همواره بر خطر تهاجم فرهنگی به مفهوم یک تلاش برنامهریزی شده و سلطه استکبار جهانی و صهیونیزم بینالمللی تاکید داشته و دارند، بیان داشت: مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام هم موضوعی را تحت عنوان «پیرایش چهره فرهنگی کشور» مطرح کردند که دولت و مجلس اصولگرا و همه دستگاهها و سازمانها را دعوت به تحقق این امر داشتند.
وی ادامه داد: ایشان در آن جلسه به شاخصهای فرهنگی اشاره کردند که دولت و دستگاههای فرهنگی میبایست پایههای ایمان روشنبینانه و به دور از خرافه را در ذهن نسل جوان تقویت و ایمان به دین، انقلاب، استقلال کشور و آیندهای روشن را در دل و ذهن مردم استوار کند.
وی با تاکید بر این نکته که بدون توجه جدی به هویت فرهنگی انقلاب، دستیابی به سایر اهداف میسر نیست، افزود: انقلاب اسلامی یک حرکت فرهنگی است، اما متاسفانه در سالهای گذشته فرهنگ در بین سیاستگذاران مغفول بوده و این افراد با طرح بهانههایی چون وجود جنگ تحمیلی، توسعه سیاسی و سازندگی توجهی به فرهنگ نداشتند. این کار باعث فرار مسئولان از اهتمام جدی به فرهنگ شد و در نهایت رهبری نگران هستند که دولت جدید هم با اولویت دادن به مسایل اقتصادی و سیاسی، باعث به فراموشی سپرده شدن مقولات فرهنگی و غفلت از توطئههای فرهنگی غربیها تحت نام «ناتوی فرهنگی» شوند.
آرینمنش با اشاره به این که توسعه بدون توجه به موضوعات انسانی و اجتماعی توسعهای ناقص است و پیرایش چهره فرهنگی کشور هم مستلزم یک عزم جدی است، گفت: تهاجم فرهنگی با تحمیل باورها، اخلاقیات و هویتی جعلی و غیراسلامی و استکباری در کشورهای در حال توسعه، همراه است و سعی میکنند با استفاده از برتریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود به مبانی و افکار و ارزشهای ملتها هجوم بیاورند و با نفی و ترد ارزشهای آنها حاکمیت خود را تثبیت و ارزشهای مطلوب خود را تحمیل کنند.
وی با تاکید بر این نکته که فضای تساهل و تسامحی که در دولتهای گذشته حاکم بود، زمینه نفوذ فرهنگ بیگانه را در کشور حاکم کرد، ادامه داد: در برنامه چهارم توسعه به محورهای توسعه فرهنگی اشاره و تاکید شده است که دولت باید به اعتلای معرفت و بصیرت دینی در سایه قرآن و اهل بیت، تقویت فضایل اخلاقی، تقویت روحیه ایثار و شهادت، تقویت وحدت ملی و مقابله با تهاجم فرهنگی توجه کند.
***متولیان فرهنگی حساسیت کمی نسبت به تهاجم فرهنگی دارند
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: متولیان فرهنگی کشور ضریب حساسیت کمی نسبت به دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری درخصوص تهاجم فرهنگی دارند.
فاطمه آلیا، با اشاره به این که فعالیتهای فرهنگی ما لاکپشتی است، ادامه داد: برای مقابله با تهدیدهای دشمنان در خصوص تشکیل ناتوی فرهنگی، میبایست عرصه را در اختیار افراد دلسوز و متعهد بگذاریم.
وی با تاکید بر این نکته که متولیان فرهنگی ما آن دغده مقام معظم رهبری را در خصوص مباحث فرهنگی ندارند، بیان داشت: اگر بخواهیم نگاه خوشبینانه داشته باشیم، ضریب این حساسیت بسیار کم است و درباره شبیخون فرهنگی این ضریب حساسیت به اندازهای پایین است که فعالیتهای فرهنگی ما بسیار کند است.
آلیا ادامه داد: مقابله با تهاجم فرهنگی از حدود 10 سال پیش که مقام معظم رهبری برای اولینبار در سخنان خود از آن یاد کردند، در قالب طرحها و برنامههای خاصی انجام شد و فرصتهای فرهنگی متناسب با این هجمه از سوی کارگزاران نظام تدوین گردید.
وی تصریح کرد: این برنامههای که در شواری عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، امروز و بعد از گذشت یک دهه از ابلاغ آن هنوز به مرحله اجراء نرسیده است. ما نتوانستهایم موفق به انجام این کارهای فرهنگی شویم، ولی چون موضوعات فرهنگی موضوعاتی فرابخشی و بینبخشی هستند، هماهنگی همه جانبه را نیاز داریم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و دانشگاهیان استان سمنان در خصوص اجنتابناپذیر بودن تحولات در جوامع بشری، کنترل تحولات جهانی به دست صهیونیسم و سرمایهداری جهانی را خطری جدی خوانده و بیان داشتند: «باندهای بینالمللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمانهای نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گسترده رسانهای، سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه، این مسئله را زیر نظر داشت».
***محمدتقی رهبر: بیداری و روشنگری راه مقابله با «ناتوی فرهنگی» است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: اگر بیدار باشیم و خوب عمل کرده و روشنگری کنیم، هجمه «ناتوی فرهنگی» را دفع خواهیم کرد و بیدارگری ملل اسلامی را شاهد خواهیم بود.
محمدتقی رهبر، با اشاره به این که تشکیل ناتو فرهنگی نشان دهنده اتحادیهای است در زیر پرچم استکبار و استعمار امریکا، ادامه داد: یعنی وحدتی در میان دشمنان به وجود آمده که در جهت تحریکات صهیونیستی، تقویت مذاهب ملحدی چون بهائیت و از آن طرف واردات قرصهای شادی آور، مشروبات الکلی و ... حرکت کنند.
وی با تاکید بر این نکته که ما هیچ وحشتی از اینها نداریم، افزود: اگر بیدار باشیم و خوب عمل کنیم و روشنگری باشیم، هجمه آنها را دفع خواهیم کرد و بیدارگری ملل اسلامی را در پی خواهد داشت.
رهبر با اشاره به این که خیلی از کشورهای اسلامی نسبته به اروپا و آمریکا بیتفاوت بوده و هستند، گفت: اما ملتها میفهمند که دشمن اسلام کیست. این دشمنشناسی برای ما یک دستاورد است. با این اتحاد جهان اسلام بیدار شده و دشمن را خواهد شناخت.
***افتخاری: خودباوری فرهنگی لازمه مقابله با ناتو فرهنگی است
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: برای مقابله با ناتو فرهنگی و تهاجم فرهنگی به عزم همگانی نیازمندیم و باید به یک خودباوری فرهنگی رسیده و آن را حفظ کنیم.
لاله افتخاری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی درباره سخنان اخیر رهبری درباره «ناتوی فرهنگی» و به نوعی تهاجم فرهنگی گفت: همانطور که مقام رهبری فرمودند در حال حاضر علاوه بر تهدیدات و تحریمها علیه ملت ایران یک نوع ورود فرهنگی دارند که در جامعه امروزی این ورود و تهاجم فرهنگی را در غالب پوشش لباسها، مدلها و رفتار میبینیم.
وی ادامه داد: با دیدن این نوع رفتارها و کارها میبینیم که فرهنگ بیگانه و نکات منفی غربی وارد شده و این کار انجام گرفته است و یک استحاله بر فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی ایجاد شده است.
این نماینده مجلس به دوران صدر اسلام اشاره کرد و اظهار داشت: در دوران صدر اسلام هنگامی که جنگ میان کفار و مسلمانان رخ میداد، علاوه بر جنگ، کفار اسلام و مسلمانان را تحریم میکردند و میآمدند برنامههای خود را در قالب متون دینی پیدا میکردند و در این بین اقدامات پیشگیرانه باعث شد که مردم الگوهای اصیل اسلامی را بشناسند.
وی ادامه داد: در حال حاضر نیز برای مقابله با تهاجمات به عزم همگانی نیاز داریم، وقتی در خدمت مردم هستیم باید سهم اصیل فرهنگی خود را در نظر گرفته و وارد عمل شویم. در آن دوران برای گسترش اسلام و پیروزی انقلاب همه بسیج شدند و باید همه در دفاع از دستاوردهای فرهنگی تلاش کنند و مسئولان نیز در این باره باید برنامههایی داشته باشند.
افتخاری در ادامه با اعلام این مطلب که به هماندیشی، حمایت و نظارت نیازمندیم یادآور شد: باید هنر را در اختیار گسترش فرهنگی و اسلامی قرار دهیم، معتقدم که یکی از راهها گسترش فرهنگی اصیل ایرانی و اسلامی، فرهنگ ایثار و شهادت است و شهدا الگوی بزرگی هستند.
وی تصریح کرد: حمایت و نظارت بر کار هنرمندان نیز مهم است و باید تلاش کنیم تا به یک خودباوری برسیم و بدانیم که فرهنگ اصیلی را داشته و باید آن را حفظ کنیم. باید همه امکانات را برای مقابله در اختیار بگیریم.
این نماینده مجلس دین اسلام را برای ماندگاری فرهنگ اصیل ایرانی مهم خواند و اظهار داشت: دین اسلام الگویی است برای مقابله با تهاجم فرهنگی. همه مسئولان باید برای گسترش فرهنگ اسلامی و ایرانی، به صورت عملیاتی کار کرده و آن را در خانواده و اجتماع وارد کنند و این مقابله نوعی جهاد اکبر است و البته مسئولان باید نظارت دقیق داشته باشند تا انحرافی در کارهای فرهنگی دیده نشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
و اما شمشمین لقب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وصلم
از القاب آن بزرگوار متوکّل است به این معنی که در امور به خدا اعتماد داشت نه به خود.
و از دعاهای آن بزرگوار است: اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً؛ یعنی: «ای خدا مرا یک آن به خویش نسپار».
می گویند دشمن در جنگی آن حضرت را تنها در خواب یافت. شمشیر برکشید و بالای سر او آمد. صدا زد و گفت: یا محمد چه کسی می تواند تو را از دست من نجات دهد؟ فرمود: خدا. این جمله به قدری کوبنده بود که آن کافر لرزید و هنگام پایین آوردن شمشیر، روی زمین افتاد. رسول گرامی برخاست و شمشیر را برداشت و بالای سر او رفت و فرمود: کی است که تو را از دست من نجات دهد؟
گفت کرم و آقایی تو. رسول گرامی او را بخشید. او اقدام به کارهای مهّم که موفقیت آن از نظر افکار عمومی کم بود می کرد و جز به خدا به کسی اعتماد نداشت. آن حضرت متوکل بود، خدا را داشت، از این جهت همه چیز داشت.
پیامبر (ص) اعتماد به خدا داشت نه به دنیا. رسول گرامی دنیا را پوچ می پنداشت. از آن حضرت نقل می کنند که فرموده است: «مثل این دنیا سایة درختی است که مسافر مقداری زیر آن استراحت کند.»
خلاصة سخن، او متوکل است به همة معانی توکل. اعتماد به خدا، نه اعتماد به خود، اعتماد به خدا، نه اعتماد به دیگران، اعتماد به خدا، نه اعتماد به دنیا.
7 ـ از القاب آن بزرگوار امین است که این لقب را عرب قبل از بعثت به او داده بود. تاریخ نشان می دهد که پیامبر گرامی قبل از بعثت دارای صفات فوق العاده ای بوده است. عفّت رسول اکرم، صداقت او، کمک او به زیردستان، و مراعات آداب و رسوم نیکوی اجتماعی، مخصوصاً نظافت و امانتداری او در میان عرب مشهور است. حضرت ابی طالب می گوید: هیچوقت او را برهنه ندیدم. حتی گفته شده که کسی پیامبر گرامی (ص) را در حال قضای حاجت ندیده است.
در همان روز اول که دستور یافت آشکارا به اسلام دعوت کند، بزرگان قریش را جمع نمود تا آنان را به اسلام فرا خواند. اوّل چیزی که از آنان پرسید این بود که فرمود: من چگونه فردی در میان شما بوده ام؟ همه گفتند: تو را به صداقت و امانت می شناسیم.
عبدالله بن جزعان که پیرمردی فقیر بود، خانه می ساخت. رسول گرامی در آن هنگام هفت ساله بود. بچه ها را گرد می آورد و به عبدالله کمک می کرد تا خانة او ساخته شود. حتی خانة او را دارالنصره نام نهاد و افرادی را برای کمک به مظلومان تعیین کرد.
پیامبر گرامی مؤدب راه می رفت، مؤدب می نشست، مؤدب سخن می گفت. همیشه متبسّم بود چنانکه او را ضحوک می گفتند. کلام او شیرین، فصیح، و لطیف بود و هرگز دل کسی را آزرده نکرد. تا توان داشت با دیگران با لطف و مهربانی رفتار می کرد. اینها و نظیر آن چیزهایی است که از نظر تاریخ مسلم است.
8 ـ از القاب آن بزرگوار عبدالله است. این لقب نیز از قرآن گرفته شده است.
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الأقصی الّذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر((11))!
«پاک و منزه است کسی که برد بندة خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجد اقصی که اطراف آن را مبارک نموده ایم، برای اینکه آیات خود را به او بنمایانیم بدرستی که او شنوا و بیناست.»
باید گفت که این لقب بهترین القاب برای آن حضرت است. از این جهت در تشهد مقدم بر رسالت ذکر شده است. عبودیت مراتب دارد: مرتبة عالی آن مقام لقاء الله است که در قرآن مکرراً از آن یاد شده است. مقامی است عالی، مرتبه ای است که دل جز به خدا به چیزی و به کسی بستگی ندارد. لاتلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله(12) یعنی: تجارت و سوداگری آنها را از یاد خدا بازنمی دارد.»
مرتبه ای است که محبت خدا دل را پر کرده است. دل در این مرحله غمّ و همّی ندارد جز خدا. دل او از اطمینان، وقار، و آرامش پر شده است: الا بذکر الله تطمئن القلوب(12) یعنی: «دلها به یاد خدا آرام گیرد.» دلهره و اضطراب خاطر و ترس ندارد. الا انَّ اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون (14)یعنی: «همانا که بر دوستان خدا ترس و بیمی نیست.» و پیامبر گرامی مرتبة عالی عبودیّت را دارا بوده است.
آن حضرت که از گناه معصوم بود و از ارتکاب گناه دیگران رنج می برد، از عبادت لذّت می برد. آنقدر عبادت کرد که پاهای مبارکش متورم شد آنگاه سورة طه نازل گردید از عبادت زیاد منع گردید.
11. اسراء، آیه 1. 17/1.
12. نور، بخشی از آیه 37. 24/37.
13. رعد، قسمتی از آیه 28.
14. یونس، آیه 62.
با سلام
امروز جمعه متعلق به اقا امام زمان است
هر شیعه ای با این ارزو که جمعه که می اد شاید زمان فراغ پایان پذیرد و دیدگان به جمال اقا روشن شود روز را اغاز می کند
امید انکه این ارزو تحقق یابد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ